k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واژه شناسی» ثبت شده است

 


انواع جمله : ساده - مرکب - مشتق

  - ساده : جمله ای که فقط یک فعل داشته باشه ساده نامیده میشه و جمله ای که ساده ای که معنی کامل داشته باشه , مستقل نامیده میشه . جمله ساده ای که معنی کامل نداشته باشه فراکرد هست . که تو جمله های مرکب جند تا فراکرد میان که معنی هم رو تکمیل میکنن . که با کمک حرف ربط یا مکث پشت سر هم میان . مثل : هوا سرد شد , بخاری را روشن کردم . ولی تو مشتق کنار هم نمییان و محسوس نیستند مثل : برادرم که پژشک است در شیراز زندگی میکند .

 جمله ساده میتونه شبه جمله هم باشه .

 جمله ساده :




ساده پرسشواره :






 ساده - شبه جمله





جمله مرکب :






 



جمله مشتق :








  اصل مطلب :






 



 کتاب :


 




 







اصل مطلب :










کتاب :

 - گروه اسمی - گروه حرف اضافه ( Prepositional Phrase = PP ) - گروه صفتی ( Adjective Phrase = Adj.P ) - گروه فعل - گروه فعلی . 




تو شماره 4 اسم وصفت میتو

نه جابجا بشه یا چند تا بکار برده بشه مثل : فلان مسئله ، ردیف پنجم ، هفتمین روز ، هفتمین روز .

تو شماره 5 توالی نشانه نکره ( Indefinite marker ) اتفاق افتاده . تو شماره 6 همنشینی شاخص های  اجتماعی ( Social Deixis ) اتفاق افتاده . تو شماره 7 تولی دو اسم ایجاد شده . اسم یا ضمیر اول مضاف و اسم یا ضمیر دوم مضاف الیه نامیده میشه . 







    
نکته قابل توجه این است که کل گروه اضافه می تواند برای اسم پیش از خود متمم محسوب شود یعنی توضیحی درباره اسم ارائه میکند . کاربرد گروه حرف اضافه را در نقش متمم اسم مینماید :
  مثال : تحقیق در مسائل ادبی ، متخصص در پژشکی ، تمجید از خوبیها .











 اصل مطلب :








 کتاب :

 - دستور زایشی  برپایه باور به استقلال حوزه های مختلف نظام زبان شکل گرفت . براین اساس ، حوزه های واجی ،‌ نحو ،‌ صرف [ = واژگان ]  و معنی با هم فرق دارند . این ویژگی رو بش میگن رویکرد حوزه ای ( Modular ) .

 - چامسکی به خاطر اینکه میگه زبان شناس فقط باید حوزه زبان رو مطالعه کنه ، بش میگن " درون گرا " ( immanent ) . یعنی عوامل خارجی مثل عوامل اجتماعی  و جغرافیایی رو در مطالعه زبان در نظر نمیگیرن . 

 اون یکی ها رو بشون میگن "تعالی گرا " ( Transcendental)  .

  - یه ویژگی دیگه ای که دستور زایشی داره اینه که دستوری یا غیر دستوری بودن رو "شم ربانی " خود سخنگویان تعیین میکنه.

 - دستور زایشی در دهه های 1960 ، 1970 ، و 1980 با پویایی متحول شد و محصول این تحولات ٰ ارائه نظریه معیار ( Standard Theory ) ٰ نظریه گسترده ( Extended Standard Theory ) و نظریه معیار گسترده اصلاح شده ( Extendeed Standard Theory  Revised    )  از سوی چامسکی بود .

 سرانجام در دهه 1990 ٰ‌چهره کنونی دستور زایشی با عنوان "برنامه کمینه گرا " ( The Minimalist Program ) معرفی شد . برنامه " کمینه گرا " مبتنی بر این بینش است که هر چه نظریه مختصر تر بهتر ه . نیل به سادگی و ارائه و تعمیمهای عاری از حشو و تکرار از بنیادی ترین ویژگیهای " برنامه کمینه گراس " .

 اصل مطلب :

 -

 - 





کتاب :

 - دستور زایشی رو چامسکی معرفی کرد .

 - دستور زایشی ( Generative Grammar ) . 

 - در دهه 1930 ،‌ یه قالبی درآوردن که الان بش میگن زبان شناسی ساخت گرایی امریکایی ( American Structuralism ) که توی این قالب زبان سرخ پوستان امریکایی رو بررسی میکردند .

 - از اولین کسایی که به زبان ساخت گرایی امریکایی اثر گذاشت بوآز ( F.Boaz ) و سایپر ( E.Sapir ) بودن . 

 - بعد از سایپر ، بلومفیلد ( L.Bloomfield ) بود که با تاثیر پذیری از روان شناسی رفتار گرا ( Behaviorism) ، روش شناسی تجربه گرا ( Empirical methodology  ) رو در مطالعات زبان شناختی به کار گرفت. بلومفیلد میگفت گفتار مثل گرسنگی و تشنگی انگیزه شنونده رو تحریک میکنه تا عکس العمل نشون بده  .

 تو این قالب توصیف صوری سازه ها و روابط دستوری بر پایه ویِژگیهای صوری مثل تعیین ترتیب و توالی واژه ها و تکواژ ها در گفتار مهمه . 

 بولمفیلد به خاطر اینکه ذهن گرایی ( Mentalism ) به وجود نیاد گفت تا زمانی که دانشی دقیق و کافی برای مطالعه اون زمینه نباشه ، بررسی علمی هم روش انجام نمیشه که مطالعه اون زبان سرخ پوستان هم جز همین دسته س .

 بعد از بولمفیلد ، پایک ( K.L.Pike ) ، هریس ( Z.Harris ) ،‌ و هاکت ( Ch.F.Hockett) که ادامه راهش رو رفتن و رویکرد ساخت گرا را در تحلیلهای زبانی ، آن گونه که از سوی لومفیلد معرفی شده بود به کار گرفتند.

 چامسکی جز بلومفیلدی بود که از شاگردان هربس بود. بعدا همکارش شد.

 - انتشار کتاب ساختهای نحوی ( Syntactic Structur ) چامسکی در سال 1957 بود. که به نام دستور زایشی معروفه .       

 -  اصطلاحات ( Universal Grammar ) و اسباب زبان آموزی ( Language Acquisition Device )

 - حوزه نحو ، کانون این نظریه س ( نظریه دستوری زایشی )  و زایاترین بخش زبان س .

  - در دستور زایشی بین دانش ناخود اگاه زبانی یعنی توانش و تبلور بالفعل یعنی کنش تفاوت هست . این نظریه جز رویکرد صورت گرا ( Formalistic) حساب میشه . منظور از صورت گرا ارائه توصیف های ریاضی گونه و دقیق برای ساخت های زبانی است . مثل s---> NP , VP

 اصل مطلب :

 - با ساخت جمله سر و کار داره . و به این کار داره که واژه ها چه جوری کنار هم قرار میگیرن و گروه و جمله رو تشکیل میدن

 - تو نحو ترکیب قرار گرفتن واژه ها کنار هم مهمه مثلا  :  تو " را زد سیب گاز مریم "  از نظر دستوری درسته اما از نظر نحوی اشتباهه و باید اینجوری گفته بشه : " مریم سیب را گاز زد "  . 

 - خوبه که بدونیم کدوم کلمات دستوری اند ( Grammatical ) , یا خوش ساخت ( Well - formed ) , یا زنجیره های واژگانی نادستوری ( Ungrammatical ) و بد ساخت ( ill - formed ) ان .

  - این که کدوم جمله پذیرفتنی هست و کدوم نا پذیرفتنی ,  به دستوری بودنش نیست ، بلکه به کاربردی بودنش و در بافت ( Context ) معنا داشتن ، و براساس شم زبانی ( Linguistic Intuition ) شنونده قابل فهم باشه پذیرفتنی هست . مثلا : مجید  در کنکور رتبه بیست هزار آورده . یا اینکه " من اتاقمو شلوغ نکردم ، کتابا شلوغ کردن . این ساختار ها از نظر کاربردی درستن .





کتاب :

 - فن دستور نوشته دیونیسوس تراکس , هشت کتاب نوشته پانینی و الکتاب نوشته سیبویه مهمترین نوشته ها در خصوص کانون های بررسی زبان هستند . که تو دو تای اولی به نحو پرداخته نشده .

 - زبان های یونانی ، لاتین ، سنسکریت ، فارسی باستان ، و اوستایی از جمله زبان های تصریفی ( Inflectional ) هستند . یعنی مقولات کلام مثل اسم و صفت ، فعل و قید  هر جای جمله میتونن باشن .

 - در این زبان ها ، وند های تصریفی متعددی برای برای نشان دادن ویژگیهایی مانند وجه فعل ( Mood ) ، زمان دستوری ( Tense ) ، جهت ( Voice ) ، شخص ( Person ) ، جنس دستوری ( Gender ) ،  حالت دستوری ( Case ) ، و شمار ( Number ) . باز هم هست .

 - در زبان اوستایی ، اسم در هشت حالت دستوری ، سه شمار و سه جنس صرف میگردد .

 این هشت حالت دستوری عبارتند از : فاعلی ( Nominative ) ، مفعولی ( Accusativee ) ، بایی ( Instrumental  ) ،  برایی ( Dative ) ، ازی ( Ablative ) ، اضافی ( Genifive ) ، اندری ( Locative ) ، و ندایی ( Vocative ) .

 - نظام سه گانه شمار ، مفرد ، مثنی و جمع  را فرا میگرد و درقالب نظام سه گانه جنس ، اسم و صفت مذکر ، مونث یا خنثی خواهند بود.

 - منظور از ستاک ، صورت تصریف نشده اسم است .

 - با وجود اینکه زبان عربی هم زبان تصریفی هست ، سیبویه در الکتاب به ارائه تحلیل های دستوری فراتر از سطح واژه و تا سطح جمله پرداخته است.

 - دستور زبان ایرلندی ( ق. 7 ) ، دستوری زبان ایسلندی ( ق.12 ) ، و دستور زبان انگلیسی قرن 18  اومد .

 -  مقدمه ای بر دستور زبان انگلیسی ( A Short Introduction to English Grammar ) توسط Lowth Robert  و دستور زبان انگلیسی  ( Enlglish grammar ) توسط Murray Lindlay  . از جمله معروفترین دستور زبان های انگلیسی هست.

اصل مطلب : 

-  تو هر ترکیب , بعد از باز کردنش , همون و بن فعلش میمونه .

 - وقتی بازش میکنی میبینی یه چیزایی حذف شده تو حالت بستش , به این حالت میگن افزایش و کاهش معنایی . 




کتاب :

 - ترکیب های نحوی میتونن ترکیب های نهادی باشن مثل : دلپسند = چیزی که دل آن را می پسندد , همه پسند = چیزی که همه آن را می پسندند ;  میتونن ترکیب مفعولی باشن : مثل : گوش نواز = چیزی که گوش را مینوازد , انسان دوست = کسی که انسان را دوست دارد ;   یا اینکه میتونه ترکیب اضافی باشه یعنی دو تا اسم باهم باشن یکیشون میشه مضاف و اون یکی مضاف الیه , مثل  : گلخانه = جایی که خانه گل است , پسر عمو = کسی که پسر عمو است . ترکیب های اضافی هم میتونن اضافی مقلوب باشن و یا اضافی ساده . 

 یا اینکه ترکیب میتونن وصفی باشه , یعنی یه اسم و صفت با هم بیان , که البته کل این ترکیب میتونه به این عنوان یه صفت بعد از یه اسم بیاد مثلا مثل : قد بلند = کسی که قدش بلند است , سنگ پشت = چیزی که پشتش سنگ /سخت  باشه . که مثلا خود " قد بلند " میتونه بشه مرد قد بلند . یا "دیو سیرت " = آدم دیو سیرت , دریا دل = عارف دریادل , شیر زن .  "دیو سیرت " , "دریا دل" , و " شیر زن " ترکیب های وصفی بهووریهی ( Bahuvrihi ) و بقیه ترکیب ها مثل "قد بلند " ترکیب های ساده هستن . 

 ترکیب میتونه "بدل " باشه مثل : پسر خوانده : کسی که او را پسر خوانده اند . 

 ترکیب متممی :  مثل فلز کار = کسی که با فلز کار میکند , خانه زاد = کسی که در خانه زاده شده است . 

 ترکیب قیدی :  کم حرف  = کسی که کم حرف می زند , تند نویس = کسی که تند می نویسد . 

 ترکیب عطفی  : کارد  و پنیر , ساخت وساز , بساز بفروش , چلو کباب  . این نوع ترکیب میتونه آشکار باشه میتونه پنهان .

 ترکیب عددی : مثل : دوچرخه , چهار چشمی. 

      و این هم خلاصه ........


اصل مطلب :

 - واژه های یا اشتقاقی ( Derivational ) ساخته میشن یا با ترکیب ( Compounding ) . 

 - اشتقاقی یه اصلی چند تا وند. ترکیب ، چند تا اصلی هستن .

 








کتاب :

 - وقتی وند های اشتقاقی  به تکواژ پایه ( Root) اضافه میشه واژه مشتق به وجود مییاد . مثل "شاد /ی " " جنگل/بان/ی ، خانه / گ / ی ، آوا / ی/ی ( اینا دوتا تکواژ میانجی دارن .

 - تو حالت ترکیب ( Compound ) چند تا تکواژ قاموسی کنار هم قرار میگیرن . مثل خوش / صحبت ، تلخ/ زبان ،‌ صلح / طلب ، آب/دار/خانه .

 - معنی واژه های مرکب همیشه حاصل جمع تکواژ های قاموسی در آن واژه مرکب نیست . بر این اساس ، به لحاظ معنایی واژه های مرکب به دو دسته تقسیم میشن : واژه های یا درون مرکز هستن ( Endocentric Compound) ، و یا مرکب برون مرکز ( Exocentric Compounds ) .

 درون مذکر ، هسته معنایی در درون واژه مرکب قرار داره . به عبارتی ،‌ یکی از اجزا هسته معنایی و بقیه توصیفگرن :  چراغ / مطالعه ، میز / تحریر .

 در برون مرکز هسته معنایی درون مرکز نیست . به عبارتی اجزای این نوع از ترکیبها در خدمت توصیف مفهومی بیرون قرار دارن . مثل : پاشنه /بلند ، تاج/ خروس ( نوعی گل) ، سینه / سرخ  .

 هم تو درون مرکز و هم برون مرکز ، هر دو نوعی از اون چیز هستن.

 - بعضی واژه ها مشتق- مرکبن . که از دو یا چند تکواژ قاموسی و یک یا چند وند اشتقاقی درست شدن .  مثل : دارو/ ساز/ی ، به / ین / ه / ساز / ی ، انسان / دوست / انه  ، صلح / طلب / ی .

  - از یه راههای دیگه ای هم واژه سازی میشه  مثلا اینکه از زبان های دیگه قرض میگیرن . یا اینکه ادغام ( Blending ) میکنن . و تو این ادغام بخشی از این تکواژ ها حذف میشه . مثل  کاجیران که در اصل میشه "کارخانجات چرخ خیاطی ایران " ،  فوتسال که میشه :‌ "فوتبال سالونی " یا نستعلیق که میشه : "  نسخ و تعلیق "  . 

 یه روش دیگه واژه سازی هم سرواژه سازیه (Acronym Formation ) یعنی سر هر کلمه رو مینوبسن میشه خودش یه کلمه ;))  .  مثل : نزاجا میشه نیروی زمینی جمهوری اسلامی ایران

نهاجا میشه نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران

 ناجا میشه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران .

 - یا اینکه کوتاه مشین ( Clipped) . مثل : " امتحان زیست به هفته بعد موکول شد " که میشه : امتحان زیست شناسی به هفته بعد موکول شد .

 " نتایج جام اعلام شد؟  " که میشه  : نتایج مسابقات جام کشتی ملتهای آسیا اعلام شد. 

 - یا اینکه تبدیل ( Conversation ) میشن . این تبدیل یا اشتقاق صفر ( Zero Derivation ) بدون هر گونه بازنمود صوری / ساختاری به واژه سازی کمک میکند.. هر وقت یک واحد واژگانی به عنوان یک مقوله دستوری ,  حالت دستوریش عوض بشه تبدیل اتفاق میافته . مثل : به به ! خوبان همه اینجا جمع اند . خوب صفته نه اسم اما در اینجا حالت دستوریش عوض شده .

 - یا اینکه پس سازی ( Back Formation ) اصطلاحی است که در مطالعات تاریخی صرفی به کار میره تو این فرایند یک صورت واژگانی کوتاه تر با حذف یک پسوند فرضی از یک صورت واژگان طویل تر به دست میآید . مثل : دو قلو و چند قلو . " قلو " تو هر دو ثابته .

 -  با تکرار هم میشه ( Reduplication ) که یا کامله یا ناقصه . تو کامل , همون کلمه دوباره تکرار میشه مثل : راه راه یا تکه تکه  .

بعضی وقتا تو کامل یه تکواژ مییاد وسط . مثل : خواه نا خواه , روز به روز , سرسری , لنگ لنگان . چه کنم چه کنم .

تو ناقص , تکرار بخشی از واژه به تولید صورت واژگانی جدید می انجامد .

اصل مطلب :

 - یه زبان شناس فرانسوی به نام آندره مارتینه ( A.Martinet ) گفت تکواژ ها رو بشمریم .







کتاب :‌

 - در این قالب،‌زبان نظامی از آواها ست که در دو مرحله به واحد های تشکیل دهنده ش قابل تجزیه س . در مرحله اول تکواژها تجزیه میشن و در مرحله دوم واج ها .

- تکواژ صفر ( Zero Morpheme )‌ ،‌ وندی تصریفی است که نوشته نمیشود ،‌خوانده نمیشود ولی نقش دستوری داره . مثل گفت ( سوم شخص ماضی ساده ) ، بخورید ( دوم شخص مفرد امر ) ، زاده بود ( سوم شخص مفرد ماضی بعید ) ،‌  میرفت ( سوم شخص مفرد ماضی استمراری ) ،‌ ساخته شد ( سو شخص مفرد در ساختهای مجهول ) .

 - تکواژ ماضی ساز : هر وقت بن ماضی و بن مضارع فقط به خاطر وجود یکی از صورتهای 

/-t/ , / -d/ , / -ad/ , /-id /  در بن ماضی با هم فرق کنن میشه تکواژ ماضی ساز .

 - تکواژ رسوبی : که دیگه حساب نمیشه  مثل : امشب ،‌دیشب ،‌ دیروز ،‌ چنگال  .

 - عنصر هموندی :‌ نقش خاصی ندارن فقط بین دو تا واکه قرار میگیرن . که بشون میگن صورت ساز ( Formative ) و واج میانجی ( Hiatus ) .

 نقش تمایز دهی معنایی نداره بلکه فقط ب همنشینی در کنار سایز اجزای واژگانی به شکل گیری ساخت کمک میکنه . در این کاربرد ،‌ واج میانجی نامیده میشود . واج میانجی همخوانی است که در ممزر دوتکواژ قرار میگیره تا مانع از همنشینی دو واکه بشه و تلفظ رو راحت تر کنه . واج میانجی به هیچ یک از تکواژ های مجاورش تعلق ندارد .   مثل ستارگان ، خانگی ،‌ روستایی 

 - تکواژ گونه  ( Allomorph ) :  کتاب ها و کتابا :‌ "  ها " و "  آ‌ "   تکواژ گونه های "ها " هستن.