k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بررسی مقابله ای ترجمه» ثبت شده است

1.مقدّمه‌ 1-1.دربارهء مسخ

مسخ،رمانکی (novelette) است از فرانتس کافکا،نویسندهء چک-اتریشی(1883-1924)،که در پاییز 1912 نوشته شده‌ و در اکتبر 1915 در لایب‌تسیش (Leipzig) به چاپ رسیده‌ است.در این داستان،گرگور زامزا،فرزند خانواده،از خواب بیدار می‌شود و درمی‌یابد که به حشره‌ای غول‌پیکر تبدیل شده است. او به تدریج می‌میرد؛نه تنها به خاطر اینکه خانواده‌اش از داشتن‌ چنین فرزندی شرمسارند و او را طرد می‌کنند؛بلکه به خاطر یأس‌ آمیخته به عذاب وجدانی که آرام‌آرام در وجود او ریشه می‌دواند. این نهایت از خود بیگانه‌شدن انسان مدرن است.


مسخ بیشتر متمایل به جریان اکسپرسیونیسم‌ (Expressionism) است،امّا برای درک بهتر،باید آن را اثری مربوط به دورهء اوّلیهء مدرنیسم تجربی یا آزمایشگرانه‌ (Experimental Modernism) دانست.دغدغهء اصلی‌ کافکا در نوشتن این اثر،طبیعت مسئله‌ساز ذهنیّت بشر و محدودیّت‌های دانش و ادراک فرد است.

 

1-2.ترجمهء مسخ به فارسی

مسخ نخستین بار در سال 1329 به قلم صادق هدایت، نویسنده و ناقد مشهور،به جامهء زبان فارسی درآمد.از آنجا که‌ هدایت با زبان آلمانی آشنایی نداشت،برای ترجمهء آن از برگردان‌ فرانسوی الکساندر ویالات‌1 Alexander Vialatte) استفاده‌ کرد(طاهری،[1368]1383:6-7).

دومین ترجمهء معتبر این اثر را فرزانه طاهری در سال

ملانظر حسین*,حسینی محمدرضا
 
* گروه مترجمی زبان انگلیسی، دانشگاه علامه طباطبایی
 
 

مقاله ای که مطالعه می کنید تاثیر استعمار را بر ترجمه در چارچوب پارادایم مطالعات پسااستعماری، در دو دوره استعمار و پسااستعماری بررسی می کند. به عبارت دقیق تر، ترجمه در دوره استعمار و دوره پسااستعماری بررسی و مقایسه شده است. برای این بررسی، کتاب حاجی بابا اصفهانی نوشته جیمز موریه انتخاب شده و ترجمه میرزا حبیب اصفهانی به عنوان ترجمه در دوره استعمار - دوره قاجار - و ترجمه مهدی افشار به عنوان ترجمه در دوره پسااستعماری - پس از انقلاب اسلامی سال 1357 ایران - انتخاب شده است.


مقایسه ترجمه کتابی چون حاجی بابا اصفهانی که در دو دوره متفاوت استعماری و پسااستعماری ترجمه شده است نکات جالبی را روشن می کند که می تواند نمونه ای مثال زدنی از تاثیر عوامل اجتماعی بر ترجمه باشد. مترجمین و مولفین - به خصوص در گذشته - از نخبگان جامعه بوده اند و طبیعی بوده و هست که به مسایل اجتماعی و سیاسی جامعه واکنش نشان دهند و این واکنش در انتخاب کتاب هایی که ترجمه کرده اند، افزایش ها و کاهش های ترجمه و انتخاب واژگان تاثیر چشمگیری داشته و دارد.
آنچه که از بررسی سطور ترجمه میرزا حبیب اصفهانی بر اساس این پژوهش به دست آمد دقیقا با طرز فکر او بر اساس زندگی نامه تاریخی وی تطابق دارد و این خود بر ارزش بررسی هایی از این دست می افزاید. ضمنا نباید ارزش کتاب موریه را فراموش کرد. چهره ای که در این کتاب از ایران و ایرانیان منعکس شده، یادآور داستان های هزار و یکشب و نگاه به اصطلاح شرق شناسانه غربیان است که ادوارد سعید در کتاب شرق شناسی خود آن را معرفی می کند.

 
کلید واژه: مطالعات پسااستعماری، افزایش و کاهش در ترجمه، دوره استعمار، دوره پسااستعماری

چکیده

استعاره اساسی ترین نوع زبان مجاز محسوب می شود. یک نویسنده/گوینده استعاره را اغلب جهت معرفی یک شی/مفهوم جدید، ارایه معنی دقیق تر، و یا صرفاً جهت خلق حس و حال ادبی تر در متن/گفتار خود به کار می برد. موضوع اصلی این تحقیق استعاره رنگ در شاهنامه فردوسی است.


هدف این تحقیق تعیین چگونگی ترجمه استعاره با در نظر گرفتن دو ترجمه انگلیسی آن است. چارچوب این مطالعه هفت روش پیشنهادی نیومارک (1988 الف) جهت ترجمه استعاره است. علاوه بر تعیین راهکارهای استفاده شده در این دو ترجمه، هدف دیگراین تحقیق، تشخیص راهکارهای جدید در ترجمه استعاره رنگ بود. این مطالعه همچنین در پی یافتن هرگونه الگوی ترجمه مختص این دو مترجم در ترجمه این موارد خاص بود. نتایج ان بررسی نشان داد که وارنر و وارنر در ترجمه موارد ذکر شده، پنج راهکار نیومارک و دیویس هر هفت راهکار را مورد استفاده قرار داده اند. هیچگونه راهکار جدیدی برای ترجمه این موارد مشاهده نشد. راهکارهای انتخابی مترجمین در ترجمه این موارد خاص نشان دهنده این بود که وارنر و وارنر تمایل بیشتری نسبت به استفاده از راهکار اول نیومارک داشتند که خود منجر به ترجمه لفظی این نوع استعاره شده است، ولی دیویس از شش راهکار دیگر بیشتر استفاده کرده است که منتهی به آشکارسازی، ساده سازی و خواننده محوری در ترجمه دیویس شده است.

واژه های کلیدی: شاهنامه، مجاز، استعاره، استعاره رنگ، راهکار ترجمه

چکیده

عموما" ترجمه کاری بس دشوار است به خصوص اگر در زمینه مطالب فرهنگی باشد.پیچیدگی بیشتر در ترجمه لغات فرهنگ محور به طور اعم و لغات و تعبیرات عرفانی به طور اخص می باشد. با توجه به این واقعیت، تحقیق حاضر دو هدف اصلی رادنبال کرده است : 1) براساس مدل نیومارک در ترجمه لغات فرهنگ محور، اصول و فنونی که توسط سه مترجم یعنی آربری، کلارک و اسمیث در ترجمه غزلیات حافظ به کار رفته است، مورد بررسی قرار گرفته و اینکه هریک از این اصول و فنون تا چه حدی توانسته است مفاهیم و معانی ضمنی تعبیرات و لغات عرفانی را به خواننده متن زبان مقصد منتقل کند.2) اینکه کدام یک از این اصول در انتقال معانی لغات عرفانی که جزو لغات فرهنگ محور است ، نسبتا" موفقتر و موثرتر بوده است.به این منظور لغات فرهنگ محور سی غزل حافظ مشخص گردید و ترجمه های آنها توسط سه مترجم فوق باهم مقابله و مقایسه شد.


با بررسی ترجمه ی لغات فرهنگ محور غزلیات حافظ، مشخص شد اصولی که بیش از همه به کار گرفته شده اند عبارتند از انتقال، مترادف و معادل کاربردی . نکته قابل ذکر این است که گرچه این اصول بیش از همه مورد استفاده قرارگرفته اند، این دلیل بر آن نیست که این اصول در انتقال معانی عرفانی به عنوان لغات فرهنگ محور موثرتر و مفید تراند.

علاوه بر موارد فوق، در این بررسی این تنیجه حاصل شد که اگر چه هریک مترجمین با ستفاده از اصولی از ترجمه توانستند قسمتی از معانی نهفته و ضمنی این لغات فرهنگ محور را منتقل کنند، لیکن هیچ یک از آنها در این فرایند به طور کاملا" موفق عمل نکرده اند.

لغات کلیدی: ترجمه، اصول ترجمه، فنون ترجمه، لغات فرهنگ محور، عرفان و غزلیات.