k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ساخت زبان فارسی» ثبت شده است

اصل مطلب :

 -  وقتی آوا ها تو زنجیره قرار میگیرن رو هم اثر دارن که بش میگن محیط آوایی . . مثلا وقتی [ n ]  قبل از [ b] قرار بگیره ، تو تلفظ تبدیل به [ m ] میشه . تو همه زبان ها این حالت وجود داره که بش میگن فرایند آوایی همانندی واکه ای ( Vowel Harmony ) .

 





کتاب :

 - هر وقت تو زنجیره گفتار دو تا همخوان کنار هم قرار بگیرن ویژگی های تولیدی یکی به دیگری شباهت پیدا میکنه که در این حالت بش میگن همگونی ( Assimilation ) . مثل Sad + ta  که میشه Satta  ( همگونی کامل ) .  یا مثل : Maqsad  که میشه Maxsad  ( همگونی ناقص ) . اینگونه همگونی ،‌ همگونی همخوانی میگن . 

 - یا اینکه ممکنه " همانندی واکه ای " باشه یعنی دو تا هجا کنار هم قرار بگیرن . be + dow  = bodow .

 - یا اینکه ناهمگونی همخوانی باشه بعضی وقتا هم خوان ها هیچ شباهتی به هم ندارن و صرفا وقتی کنار هم قرار میگیرن رو هم اثر میذارن  که بش میگن ناهمگونی همخوانی ( Dissimilation ) . مثل Doroske که میشه Dorosge .

 - وقتی به جای " کبریت " می گیم " کربیت " یا به جای "قفل" میگیم "قلف "‌ ، قلب ( Metathesis  ) به وجود مییاد .

 - بعضی وقتا یه همخوان ،‌واکه یا هجایی از زنجیره حذف میشه که بش میگن فرایند آوای حذف ( Deletion )‌ . مثل  "دستبند " که میگیمش " دسبند" .

 - بعضی وقتا وقتی داریم تلفظ میکنیم یه همخوان یا واکه اضافه میشه که بش میگن فرایند آوایی اضافه ( Addition ) . مثل    rusta + i = rustayi 

 lustr = luster  واژه قرضی که از فرانسه اومده . و از الگوی هجایی CVCCC  .

 -  هر موقع کم آوردیم که جز هیچ کدوم نمیشد میذاریمش تو "ابدال "  . مثل بشوی = بشور ،‌ بسای = بساب ،‌   ?joz  که میشه josv


اصل مطلب :

- " کتاب " یه تکواژ آزاده ( free) چون به تنهایی و بدون اتصال به جز واژگانی هم میتونه باشه . اما همه تکواژ ها اینجوری نستند بعضی تکواژها هستن که ظاهری آزاد ندارن ولی آزادن اینا تکواژهای دستوری ان . مثل تکواژ های "ra " , " be" , "az"  .







کتاب :

 - تکواژ کوچک ترین واحد زبان است که یا معنی داشته باشد  یا نقش دستوری و نیز در جایگاههای متفاوت ،‌در ساختمان واژه ها به کار میرود . تکواز یا  1 ) میتونه مقید و یا آزاد باشه و هم چنین میتونه  2 ) معنی دار ( قاموسی ) باشه و یا دستوری و 3 ) وند های تصریفی  ( Inflectional Affixes )و یا وند های اشتقاقی ( Derivational Affixes ) باشه .

 قاموسی به تنهایی معنی داره مثل :‌ کتاب ،‌ میز ،‌ روز ،‌  و بن مضارع " کوش " از " کوشیدن "‌ . و "رو " از "رفتن "‌ .

دستوری معنی مستقل و معنی دار نداره ولی نقش دستوری داره .  تمام پیشوند ها ، پسوندها و حروف ربط و اضافه همگی دستوری اند .

 -  تکواژ های مقید ، وند ها ( Affix ) هستند . پیشوند  ( Prefix )‌ ها و پسوند ( Sufixx ) ها فقط در اتصال به اجزای واژگانی به کار میروند . مثل : "می " تو " می روم " یا "نه " تو "نخور " تکواژ های مقید و دستوری اند :-؟ 

 تو وند های تصریفی  ( Inflectional Affixes ) کلمه جدید ساخته نمیشه و همون بازنمود های انتزاعی کلمه هست مثل " کتاب " که میشه " کتاب ها "  . ولی تو  وند های اشتقاقی ( Derivational Affixes )واژه جدید ساخته میشه ( البته نه همیشه ) . بعد از اتصال آوا / a- / به "توان " میه "توانا " پس معنیش عوض میشه . تو تصریفی مقوله دستوری عوض نمیشه مثل "کتاب " که میشه "کتابی " که هر دو اسم هستند . ولی تو اشتقاقی وند / ane- /  به " مرد " اضافه بشه میشه " مردانه " و صفت میشه . یه چیز دیگه هم تعداد وند تو تصریفی کمتره .

 -

اصل مطلب :‌

 - صرف نگاه میکنه چه جوری واژه ها از تکواژ ها ساخته میشن و هم چنین نگاه میکنه چه جوری واژه ها نو ساخت های بزرگتر قرار میگیرن .

 - صرف :ساختمان درونی واژه ها . و نحو : بررسی ساختمان درونی جمله ها . 





کتاب :

- صرف در کنار نحو ،‌ تحت عنوان کلی دستور و در قالب مطالعات تاریخی درباره زبان ، تحت عنوان فقه اللغه ( Philology ) معرفی شده .

 - ماکس مولر ( Max Muller ) مثل داروین که گفت موجودات تکامل پیدا کردن به مرور زمان، اونم میگه روند تحول واژه ها رو در نظر بگیریم میتونیم بفهمیم زبان چه جوری تکامل پیدا کرده . بعدش چند تا تحلیل گر آمریکایی ( American Structural ) زبان گفتن لایه های زبان ( Linguistic Levels ) باید مستقل از هم تحلیل بشن . 

 - لایه های واج شناسی : صرف ، نحو  و معنی شناسی . 

-  چامسکی و جکندوف ( R.Jackendoff ) گفتن این قواعد فقط در حوزه صرف هستن و تو حوزه های دیگه کاربرد ندارن .

 - واژه به لحاظ صرفی ، واژه ساختی زبانی است که از یک یا چند تکواژ ساخته شده باشد .

  به لحاظ آوایی - واجی ،‌ واژه ساختی زبانی است که همواره یک تکه اصلی دارد ، و معمولا پس از آن

 درنگ ایجاد میشود .

   به لحاظ نحوی ، واژه ها ساختهایی هستند  که در ساختمان گروههای نحوی ( Phrase ) به کار میروند.

   به لحاظ معنایی واژه به مفهومی یگانه و مستقل و یکپارچه دلالت میکند.

    و به لحاظ املایی ، در نوشتار در دوسوی واژه قدری فاصله دیده میشود.

  - برای اینکه تنوع رو در نمونه های زبانی نشون بدیم از اصطلاح " واژه انتزاعی " ( Lexeme ) هم استفاده میکنیم . واژه انتزاعی ، کانون واژگانی مشترکی میان چندین واژه است. یعنی خوابیدن انتزاعیه و صورت های " خوابیدم "‌ ،‌ " میخوابم "‌ ، " خوابیده ام " بازنمود هاش حساب میشن .

 - بازنمود ها یا صورت واژگانی  ( Word- form ) هست یا دستوری ( Grammatical Word )  هست . مثلا  "پوش " میشه واژه انتزاعی و " بپوش " ، " پوشیدم " ، "نپوش " میشه بازنمود های  صورت کلمه ( واژگانی ) . و تو  " زود برو خونه "؛ "برو " میشه  واژه انتزاعی و "تو عجب ماشین برو ای ! " ؛‌ "برو " میشه  بازنمود دستوری .   یا مثلا " عجب کاری کردی " و " تیم استقلال  در یک حمله کاری یه سپاهان اصفهان یک گل زد " .

 اصل مطلب :

 - از خط آوا نگار و واج نگار برای ثبت داده های زبان استفاده میکنن. 

 - چون خط فارسی نارسایی داشت از آوا نگاری و واج نگاری استفاده کردن .

 - از نارسایی های خط فارسی : الف ) واج ها چند صورت نوشتاری دارن : مثل / t/ : ت ، ط  . ب) چند واج به یک صورت نوشته میشه :  , / u /, / o / , / v /  : خورشید ، آوا ، روز .  

 پ) بعضی هاشون اصلا واج ندارن : مثل "و "   : خوار و خواهر یا  "ه " در شنبه ، روزه .

 ت ) واج دارن خط براشون نیست : /a/ , /e/ , /o/   ( همون کسره فتحه ) که اونم مال اعرابه نا مال ما .

 



کتاب:

- خط واج نگار ، نظامی نوشتاری است که در آن ، یک واج در مقابل یک نویسه قرار دارد.

 - خط اوستاییاز جمله خطوط واج نگار باستانی است و خط ترکی استانبولی در میان خطوط جدید واج نگاری قابل طبقه بندی است .

 - برخلاف خط آوا نگار که نظامی جهانی از نویسه هایی است که به آوا ها دلالت میکنند , هر زبان خط واج نگاری مخصوص به خود رو داره چون هر زبان واج مخصوص به خودش رو داره .

 - علائم خط واج نگاری در فارسی دو نوع هستند : الف ) علائم  واجهای همخوانی ( همون حروف ) ، ب) علائم واج های واکه ای : ( همون حروف صدادار) .

 - قواعد خط واج نگار : الف ) هیچ وقت دو واکه کنار هم نمییان : یعنی   nemiayam  اشتباهه و باید اینجوری نوشته بشه : nemi?ayam   . ب ) در واج نگاری هر وقت پیش از واکه واقع در اول هجا ، همخوانی نبود  قبل از واکه از علامت /?/  استفاده میکنی . amadam  اشتباهه و باید نوشت :  amadam ?  

 پ ) لهجه ها در نظز گرفته نمیشه . ث )  "ه" غیر ملفوظ در پایان واژه ها در واج نگاری در نظر گرفته نمیشه . شنبه : sanbe  ؛ بین گروهها فاصله میذاریم : ketabhaye xandani .










  کتاب :

  - هر یک از واج های همخوانی و واکه ای میتواند بازنمودهای آوایی متفاوت بیابد . گروهی از آواها که بازنمود های یک واج محصوب میشوند ، واجگونه ( Allophone ) های آن واج نامیده میشوند

 - مهمترین تفاوت واج و واجگونه آن است که جایگزین کردن واج ها به جای همدیگر در ساختمان واژه ها موجب تغییر معنی میشود . در حالی که جایگزین کردن واجگونه ها به جای همدیگر تغییری در معنی به وجود نمی آورند .

 برخی واجگونه های / d/ :

 [ d] ؛ [ + واک ]   در "دزد " 

  [ d] ؛ [ - واک ]   در "مزد "‌

  [ dw] ؛ [ + لبی شده ]  در " دور " .

  - هجا یک رشته آوایی پیوسته است که اجزای سازنده آن طی یک فرایند تولیدی بدون وقفه تولید میشوند.  که در فارسی از یک واکه و یک تا سه همخوان تشکیل شده است ولی در زبان های دیگه اینطور نیست .

 - V نشانه واکه ، C  نشانه همخوان .

 

 اصل مطلب :

 -   حجم دهان  ( فاصله زبان از کام ) ،‌بخش فعال ( جلوی زبان با لثه -کام و کام تماس داره و عقب زبان با نرم کام و ملاز قسمت میانی هم مرز میان پیشین و پسین تماس داره ) و شکل لبها ( یا گسترده هست یا گرد ) .









 کتاب :


 هم خوان سه جور توصیف میشوند : الف ) جایگاه تولید ( Place of Articulation )  ، شیوه تولید ( Manner of Articulation ) ، واکداری / بی واکداری ( Voiced / voicelessness ) : تارآوا لرزش داره یا نه . 

 جایگاه هایی که تولید میشه به تربیت چاکنایی ( Glottal )  ؛‌ ملازی ( Uvular ) ، کامی ( Palatal ) ،‌ لثوی - کامی ( Alveo- palatal ) ،‌لثوی ( Alveolar ) ،‌ دندانی ( dental ) ، لب و دندانی ( Labio -dental ) و دولبی ( Bilabial ) خواهند بود.

 انواع شیوه های تولید : انسدادی (stop ) ،‌ سایشی ( fricative ) ، انسدادی - سایشی ( affricate ) ، لرزشی  ( Trill ) ،‌ خیشومی ( nasal ) و روان ( liquid ) .

 - دو واژه ای که تعداد واجهایشان یکسان باشد و فقط در یک واج ،‌آن هم در جایگاهی مشابه تفاوت داشته باشند ،‌ جفت کمینه ( Minimal pair ) میگن. مثل مرد / سرد . ولی سمن / ثمن  حساب نمیشن چون در لایه واجی تفاوتی ندارن  و هر دو /saman / .

 - مجموعه طبیعی ( natural class ) برای اشاره به آواهایی مورد استفاده قرار میگیرد که در یک یا چند مشخصه مشترک اند.  مثلا بعضی اواها هر دو پیشین و گسترده و یا سایشی هستند . 

مجموعه ها میتونن "‌ همخوان های انسدادی ، بی واک " باشن یا " همخوان های لثوی ، واکدار "  باشن. 

ش ŝ : همخوانی است، لثوی ، سایشی، بیواک ، برای مثال :  شغال ,
ز ، ذ ، ظ ض z : همخوانی است، لثوی ، سایشی ، واکدار : برای مثال : جو

 (صرفا در جهت اطلاع :


صامتها (بی صدا ها ) در زبان تالشی ( تاسکو) به شرح زیر می باشد:

 ب b : همخوانی است دولبی ، انفجاری (انسدادی ) ، واکدار ؛ برای مثال : ابرو abru : ،   در : bar

پ p : همخوانی است دولبی ، انفجاری (انسدادی ) ، بی واک ؛ برای مثال : پس فردا : raŝpa

ت t : همخوانی است  دندانی ، انفجاری (انسدادی ) ، بیواک ؛ برای مثال :  داغ : tat

د d : همخوانی است دندانی ، انفجاری (انسدادی ) ، واکدار ؛ برای مثال : درخت : dar

کk  : همخوانی است انفجاری (انسدادی ) ، بیواک ؛ برای مثال : مرغ karg :

گ g ؛ همخوانی است نرمکانی ، انفجاری ، واکدار ؛ برای مثال : ییلاق : girya

ف f : همخوانی است لب و دندانی ، سایشی ، بیواک ؛ برای مثال :  کوتاه قد fūtar

وv : همخوانی است لب و دندانی ، سایشی ، واکدار ؛ برای مثال : برف : var

س ،ص ، ث s : همخوانی است، لثوی ، سایشی ، بیواک ؛ برای مثال :  سیب sif

ش ŝ : همخوانی است، لثوی ، سایشی، بیواک ، برای مثال :  شغال :  alŝ

ز ، ذ ، ظ ض z : همخوانی است، لثوی ، سایشی ، واکدار : برای مثال : جو : až

خ x : همخوانی است، ملازی ، سایشی ، بیواک، برای مثال :   میخ : mex

ه ، ح h: همخوانی است، سایشی ، بیواک ، برای مثال :   حیوان hayvun :

چ č: همخوانی است، لثوی، سایشی ، بیواک ، کامی :  برای مثال :   بخاری : pič

ج j : همخوانی است، لثوی ، سایشی، واکدار ،  انسدادی : برای مثال :   وجب vija

م m : همخوانی است دولبی، خیشومی ، واکدار:  برای مثال :   ما ama

ن n : همخوانی است دولبی، خیشومی ، واکدار:  برای مثال :   نان : nun

ق / غ γ : همخوانی است، ملازی، انفجاری (انسدادی ) ، واکدار : برای مثال : قیمت :  imatγ

دوم : واک ها ( مصوتها )

در زبان تالشی تاسکو هشت مصوت وجود دارد . از این تعداد شش مصوت ( o . i . e . u . a . ə) مصوتهای کوتاه و دو مصوت (ū – ā ) مصوت های بلند یا کشیده می باشند . مصوت  əدر تالشی مصوت غیر استوار بوده و از نظر تاریخی بجای مصوتهای کوتاه (i . u . a) بکار می رود .

یک مصوت مرکب یعنی مصوت ay در جند لغت در زبان تالشی دیده می شود : ayvun ایوان .)

 - در دنیای آواها واکه مرکب ( Diphthong ) هم وجود داره مثل [ ey ]  در واژه " کی " ( چه زمانی ).

  اصل مطلب :

  تفاوت واکه ها و هم  خوان ها در اینه که واکه ها هیچ وقت اول به کار نمیرن , ضمن اینکه شیوه تولید آنها با هم نیز متفاوت هست .

 - قسمت هایی که به جریان هوا نیاز دارند : ساز و کار تنفسی که بش میگن بازدمی , ساز وکار چاکنایی که  هم برون سو ( فورانی ) و هم درون سو ( مکیده ) هست , نرمکامی که درون سو هست .

  - وقتی هوا از حنجره رد میشه چهار حالت میتونه داشته باشه : تارآواها از هم دور بشن : [  s ] - [ k ] - [ t ]  . نزدیک میشن و لرزش ایجاد میشه : [ s ] , [ k ] , [ t ] , [ p ] , [f ]  و هم چنین  جند تای دیگه لرزش ندارن بشون میگن بی واک ( Voiceless ) و آواهای [ z] , [ g ] , [ d ] , [ b ] , [ v ]  و چند همخوان دیگه بعلاوه همه واکها واکدار ( Voiced ) هستند . یا چسبیده به هم باشن : فقط هم خوان بی واک [ ?] تولید میشه . نیم بسته باشه : که فقط همخوان بی واک [ h ] تولید میشه .





  کتاب :

  طبقه هم خوان ها ( Consonnants ) و طبقه واکه ها ( Vowels ) .

  - اندام هایی که در گیر میشن : ششها ( Lungs ) , نای (Windpipe ) , حنجره ( Larynx ) , چاکنای ( Glottis ) , تارآواها ( Vocal Cords ) , حفره حلق ( Pharynx ) , خیشوم ( Nasal Cavity ) , حفره دهان , ملاز یا زبان کوچک ( Uvula ) , نرمکام ( Velum ) ,  کام ( Palate ) , زبان , دندانها ,  لثه ( Alveolar ) و لبها در تولید آوا ها نقش دارند .

 - مسیر پیوسته ای که آواها در جایگاه های مختلف آن تولید میشوند یا اینکه برخی ویژ گیها به آنها افزوده میشود , مجرای گفتاری نامیده میشود .

 - فاصله بین تارآوا ها چاکنای گفته میشه . 

 - لرزش تارآوا ها هنگام تولید برخی آواها واک ( Voice ) نامیده میشه . 

 - انقباض ماهیچه ها و تولید برخی آواهای زبان عربی باعث حلقومی شدن میشه که افزوده شدن این خصوصیت به آواها نشانه زیر وزبری ( diacritic ) رو نشون میده . مثل [ t s ] یا [ d s ] که "طا " و "ظا " عربی رو نشون میده ولی تو زبان فارسی این حلقومی شدن چندان نقشی نداره .

  - حفره دهان پرکاربرد ترین بخش مجرای گفتاری در تولید آواهاست .


 - از خط آ<ا نگار و واج نگار برای ثبت داده های زبان استفاده میکنن . 

 - چون خط فارسی نارسایی نوشناری داشت از آوانگاری و واج نگاری استفاده کردن . 

 - از نا رسایی های خط فارسی : 1 ) واج ها چند صورت نوشتاری دارن  مثل / t/  که میشه  :  ت , ط        2 ) چند واج به یک صورت نوشته میشه : مثل / o / ، / v / ، / u /   :  تو خط فارسی هر سه "و " هستن اما در مثال  : "خورشید , آوا ، روز 

 3 ) بعضیا اصلاواج ندارن یعنی تو خط فارسی نویسه "و " هست اما خوانده نمیشن و واج ندارن  : خواهر , خوار , شنبه , روزه      4 ) واج دارن ، خط براشون نیست :  / e  / ، / o/ ، / a /   همون کسره فتحه که به کمک زبان عربی نوشته میشه و زبان فارسی معادلی برای اون نداره .






 کتاب :  

 - خط آوا نگار ( Phonetic transcription )  ؛ خط واج نگار  ( Phonological transcription ) .

 - خط آوا نگار نظامی جهانی برای ثبت داده های زبانی است و بسته به درجه دقت آن در ثبت ویژ گیهای آواشناختی - صوت شناختی  ، زنجیره گفتار به دو نوع آوانگاری تفضیلی و اجمالی قابل طبقه بندی است . 

 - خط واج نگار نظامی نوشتاری است که در آن یک واج در مقابل یک نویسه قرار میگیرد .

 - خط اوستایی از جمله خطوط واج نگار باستانی است و خط ترکی استانبولی در میان خطوط جدید واج نگاری قابل طبقه بندی است .

 - بر خلاف خط آوانگاری که نظامی جهانی از نویسه هایی است که به آوا ها دلالت میکنند.، هر زبان ، خط واج نگار مخصوص به خود را دارد ، زیرا هم زبانی واج های مخصوص به خود را دارد.

 - علائم خطوط واج نگاری بر دونوع اند : 1) علائم واج های همخوانی ( حروف ) و 2 ) علائم واج های واکه ای  ( همون حروف صدادار ) . 

 - قواعد خط واج نگار  :  الف ) هیچ گاه دو واکه کنار هم قرار نمیگیرند : nemiayam اشتباهه و باید اینجوری بگیم  : nemi?ayam . 

   ب ) هیچ وقت واکه اول قرا نمیگیره , هر وقت قرا گرفت یه علامت /؟ / میذاریم اول : amadam اشتباهه باید بگیم amadam? . 

   پ ) لهجه ها در نظر گرفته نمیشن ، لهجه مشهدی یا هر لهجه دیگه ای.

   ت ) در تشدید دارها اون حرف مشدد دابل نوشته میشه :  معلم : mo?allem

   ث ) " ه " غیر ملفوظ در پایان واژه در واج نگاری  در نظر گرفته نمیشود : شنبه : sanbe ( اس اول یه علامت بالاش داره که میشه ش ) .

    

 اصل مطلب :

 - آوا شناسی تولیدی (Articulatory Phonetics) به اینکه چه جوری اندام ها صدا تولید میکنن کار داره .

 - آوا شناسی شنیداری ( ‌Auditory Phonetics ) به اینکه چه جوری شنونده صدا رو دریافت میکنه کار داره .

 - آوا شناسی آکوستیک ( Acoustic Phonetics ) به اینکه صدا به چه بلندی ، کشش و فرکانسی در میاد کار داره .

 - تو واژه " تر " اگر به جای آوای [ t ] ، آوای [ s ] بذاریم میشه " سر "‌ . 

 - آوا نگاری که با جزییات انجام بشه رو بش میگه آوا نگاری تفضیلی و آوا نگاری که صرفا برای تحیلی های صرفی ،‌نحوی و معنایی انجام بشه و تعداد کمتری از نشانه ها استفاده بشه رو میگن آوا نگاری کلی .







کتاب  :

 - صدایی که در یکی از زبان های دنیا کاردبرد داشته باشد و به وسیله دستگاه گفتار انسان تولید شود "آوا " نامیده میشود . 

 - انجمن بین المللی آوا شناسی ( International Phonetic Association ) .

 - آواشناسی در شاخه ای متفاوت صورت میگیرد که عبارت است از : الف ) آواشناسی تولیدی ( Articulatory Phonetics )  ب) آواشناسی شنیداری ( Auditory Phonetics ) ، پ ) آواشناسی آکوستیک ( Acoustic Phonetics ) .

 تولیدی به توصیف آواها بر مبنای نقش اندامهای گفتار در تولید آنها میپرازد. برای نمونه ، هنگام تولید آوای [ b ] لبها در حالت انسداد قرار دارند و تارآواها ( Vocal cords ) به ارتعاش در می آیند . . بنابراین میتوان گفت آوا شناسی تولیدی با ویژگی های زیست شناختی بدن انسان و تاثیر این ویژگی ها بر تولید آوا سروکار دارد.

 - آوایی که در محدوده نظام یک زبان ویژه بتواند تمایز معنایی به وجود آورد " واج" ( Phoneme ) نام دارد.

 - [ m ]  نشانگر یک آوا و / m /  نشانگر یک واج .

 

  اصل مطلب :

  زبان شناسان تجویزی بودن دستور قدیمی ها  رو زیر سوال بردن و زبان شناختی توصیفی رو آوردن . 

 - وقتی به خاطر خستگی با اشتباه زبانی یه یه جمله رو جابجا میگه مثلا به جای اینکه بگه : "نگرانم طول بکشه ، دیر بشه " میگه  " نگرانم طول بشه ٰ دیر بکشه " . ولی شنونده متوجه میشه منظور چیه اینو بش میگن  "توانش زبانی ( Competence ) و وقتی به حالت عملی و گفتار درمییاد کنش زبانی ( Performance ) شکل میگیره .

 - زبان شناختی  میگه الگویی وجود داره که نشون میده همه زبان های جهان ویژگیهای مشترک داره که به این ویژگی های مشترک میگن جهانیهای زبان ( Language universals ) .

 - تو زبان شناسی داده ها رو جمع میکنن اگر ثابت نشه میشه فرضیه (Hypothesis ) و اگر ثابت بشه میشه نظریه ( Theory ).



 کتاب :

 منظور از توصیفی بودن (Descriptive ) بودن دستور زبان شناختی آن است که  این دستورها صرفا به هدف توصیف قواعد و ساز و کار زبان تدوین میگردند. 

- زبان شناسان میگن دستور باید بتواند توانش زبانی  ( Competence ) سخنگویان یک جامعه زبانی را توصیف کند. مقصود از توانش زبانی  ،‌ دانش ناخودآگاه  سخنگویان درباره قواعد زبانشان است ، وقتی این دانش در قالب تولید گفتار  ،‌ در ارتباط زبانی به کار گرفته میشود کنش زبانی ( Performance )شکل  میگیرد .

- هدف نهایی دستور های زبان شناختی آن است که  الگویی ارائه بده که به کمک آن بتوان توصیفی از ساخت همه زبانها نشون داد. این الگو باید در بردارنده ویژگیهای مشترک زبانها باشد. زبان شناسان معتقدند زبان های بشری ، متعلق به هر کجای دنیا باشند از ویژگیهای مشترکی برخوردارند. این ویژگی های مشترک ، جهانیان زبان ( language universals ) نام دارد .

 - مبانی زبان شناسی به مثابه علمی مستقل ، در اوایل قرن بیستم معرفی شد . فردینان دوسوسور ( F.de Saussaure ) زبان شناس و نشانه شناس سوئیسی ،  بنیان گذار زبان شناسی نوین به شمار میآید . کتاب او "دوره زبان شناسی عمومی " نام دارد . بعد از سوسور مکاتب زبان شناسی (Language schools ) گوناگونی در اروپا به وجود آمد.

 - اوایل قرن 20 تو امریکا ، لئوناردو بلومفیلد (L. Bloomfield ) با کتاب "زبان" ،  نوام چامسکی (N.Chomsky ) .

 -  زبان شناسی مطالعه علمی زبان است در این مطالعه اول پرسش مطرح میشه بعد یه متخصص داده ها رو جمع آوری میکنه ،‌ بعد بر اساس  داده های جمع آوری شده حکمی ثابت نشده ابراز میکند که فرضیه (Hypothesis ) نام دارد. فرضیه ای که درستی اون در آزمون اثبات شود به نظریه ( Theory ) میگن .