k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۶۹ مطلب با موضوع «مسیر زندگی من :: Money :: Knowledge, Skills, Expertise :: Languages :: ارشد :: مهارت در ترجمه» ثبت شده است

در قرن هجدهم مقاله نویسی رونق بیشتری گرفت و مقاله نویسان برجسته یی ظهور کردند که درباره ی موضوعات زیبایی شناسی ، فلسفه ، ادبیات و تاریخ مقاله می نوشتند .  

درآمد

 نوشتاری کوتاه از 1 تا 30 صفحه یا فصلی از کتاب است که نویسنده در آن دیدگاه ، یافته ها و تجربه های ذهنی خود را درباره ی یک موضوع به بحث می گذارد . در تعریف مقاله گفته اند :" مقاله نوشتاری توضیحی است که یک بخش از روزنامه یا مجله به شمار می رود . در قدیم این نوع نوشتار را در شمار قالب های ادبی به حساب می آوردند و در فرهنگ نامه های ادبی آن را یکی از انواع ادبی شمرده اند . " ( فرهنگ اصطلاحات ادبی ، کادن )


مقاله در معنای عام با قرار داد و پایان نامه فرق دارد از آن جهت که دعوی نظام مندی و تفسیر کامل موضوع را ندارد و بیشتر خوانندگان عام را مخاطب قرار می دهد تا متخصصان اهل فن را . به طور سنتی هر چیزی  می تواند مقاله باشد ، مانند رویدادهای واقعی ، مسائل زندگی بشر ، علم اخلاق ، دین و مذهب .

در قرن هجدهم مقاله نویسی رونق بیشتری گرفت و مقاله نویسان برجسته یی ظهور کردند که درباره ی موضوعات زیبایی شناسی ، فلسفه ، ادبیات و تاریخ مقاله می نوشتند .نگارش مقاله های غیر رسمی مفرح و خودمانی از اواخر قرن بیست رو به افول گذاشت و همزمان نگارش مقاله های  نظری ، انتقادی ، ادبی و فکری به ویژه دانشگاهی رواج یافت.

مقاله در زبان و ادب فارسی :  

در زبان فارسی مقاله به شکل امروزی از عصر مشروطه با ظهور مطبوعات و روزنامه نگاری پدیدار شد . دهخدا که خود از روزنامه نگاران عصر مشروطه بود در ذیل کلمه ی مقاله نوشته است : " نوشتار کوتاه که برای روزنامه نویسند . "  در قدیم مقاله به فصلی از کتاب یا آغاز کتاب اطلاق می شده است . هم چنین اصطلاح مقالات برای کتاب هایی به کار می رفت که در آن گفتار کوتاه بزرگان گردآوری می شد هم چون مقالات شمس تبریزی ، مقالات مولانا .

می توان گفت مقاله نویسی همانند دیگر گونه های نوشتاری با رشد تمدن دچار دگرگونی و تحول  شده است . امروزه مقاله های دانشگاهی تقریبا در همه ی شاخه های علمی یگانه مرجع اصیل دانش و آگاهی به شمار می روند .

انواع مقاله :

به طور عموم مقاله بر اساس موضوع ، هدف و روش به انواع گوناگون تقسیم می شود

الف) از لحاظ موضوع : مقاله های تاریخی ، فلسفی ، ادبی ، انتقادی ، اجتماعی ، سیاسی

ب ) از لحاظ هدف : مقاله های آموزشی ، ترویجی ، توصیفی ، توضیحی ،تفسیری ، روایی ، اقناعی

اما در تقسیم بندی دیگر مقاله را به دو نوع رسمی و غیر رسمی تقسیم می کنند :

مقاله های رسمی که غیر شخصی است .  در واقع نویسنده به عنوان یک منبع معتبر یا دارنده ی آگاهی ، موضوعی را به شیوه ی منظم شرح و تفسیر می کند ، مقاله های رسمی را در مجله های دانشگاهی و نشریه هایی که برای مخاطبان متفکر منتشر می شوند می توان یافت .

مقاله های غیر رسمی لحنی خودمانی یا شخصی دارد و محصول تفکر شخصی مبتنی بر دانش عمومی و دریافت های شخصی نویسنده است . در این نوع نوشته ها نویسنده به امور روزمره  به شیوه یی غیر تخصصی می پردازد .

تدوین  مقاله پژوهشی :

مقاله ی علمی ، ساختاری برهانی و استدلالی دارد و حاصل پژوهش نوین است  که محقق به آن همت گمارده است . یک مقاله ی علمی پژوهشی باید دارای  بخش های مشخصی از این قرار باشد :

مقدمه و هدف ، روش ، بحث ، نتایج و پیشنهادها

راز موفقیت یک مقاله علمی ، پژوهشی انسجام و چهار چوب منطقی است برای این مهم انجام مراحل زیر ضروری است .

1– انتخاب مسأله تحقیق :

اولین قدم برای پژوهش یافتن مسأله است . این امر هدف تحقیق است .نویسنده یی می تواند در یک زمینه علمی به مسأله ی تازه یی دست یابد که بر موضوع پژوهش اشراف داشته باشد  ذهن خالی از  اطلاعات قادر به کشف سئوال نیست .

این نکته قابل تامل است که موضوع مورد تحقیق باید برای محقق خوب و جالب باشد تا بتواند علاقه خوانندگان را جلب کند . علاوه بر این که با موضوع مورد بحث آشنا باشد تا بتواند از عهده ی آن به خوبی برآید . ضمن این که موضوع در مقاله باید دارای حد و حدود باشد تا نویسنده بتواند با دقت و ژرف اندیشی در فرصت زمانی مناسب از عهده نوشتن آن برآید . در یک مقاله کوتاه نمی توان  به  موضوعات گسترده و وسیع پرداخت .

موضوع در مقاله باید دارای حد و حدود باشد تا نویسنده بتواند با دقت و ژرف اندیشی در فرصت زمانی مناسب از عهده نوشتن آن برآید . در یک مقاله کوتاه نمی توان به موضوعات گسترده و وسیع پرداخت .

2 – جست و جوی منابع : 

مهمترین و جدی ترین امر در پژوهش دانشگاهی مرجع شناسی و شیوه ی دسترسی به منابع است .پژوهشگر برای تنظیم کردن سئوالهای تحقیق باید در منابع و اسناد بازنگری نماید تا دریابد که آیا کسی به پرسشهای او پاسخ داده یا نه ؟ و یا پژوهش  وی تکراری نیست ؟

تعریف دقیق پرسش ها در مراحل آغازین  نشان دهنده ی تبحر محقق در شناخت منابع و محتوا می باشد . شناخت منابع و مراجع به تعیین و تدوین روش تحقیق کمک می کند .

3 – انتخاب روش تحقیق :

 یافتن روش تحقیق ، شیوه هایی است که می توان با آن مسأله را بررسی و تحلیل کرد و به یاری روش شناسی ، بهترین و مناسب ترین روش های نظری و عملی موجود را برای پژوهش برگزید . به طور کلی مراحل تحقیق بر اساس روش به این ترتیب است :

الف – نظام مند نمودن مفاهیم بر اساس نظریه

ب – عملیاتی نمودن مفاهیم و فرضیه ها

ج – تعیین قلمرو تحقیق

د – شیوه ی اجرا و نمونه گیری

و – گردآوری داده ها از قلمرو تحقیق

ه – طبقه بندی و تحلیل و تفسیر و آزمون فرضیه ها  و ارزیابی نتایج

مقاله نویسی

 

4 – تهیه طرح و فرضیه :

 از نکات کلیدی و مهم در پژوهش طرح یک کانون اصلی و استوار  برای تحقیق است که محقق بر اساس آن تمام فعالیت ها و ذهنیت های خود را متمرکز می کند

5 – یادداشت برداری :

هدف از یادداشت برداری کمک به حافظه و اطمینان از درستی مطالب و پیشگیری از سرقت و انتحال علمی است . سازماندهی مقاله از نخستین مرحله ی یادداشت برداری شروع می شود . ابتدا باید موضوع را تجزیه نمود و عنوان های اصلی و فرعی و زیر شاخه  های موضوع را مشخص کرد . یادداشت برداری تابع طرح کلی و عنوان بندی موضوع است چرا که طرح منطقی نوشتار در نهایت از نحوه ی تنظیم و سازماندهی همین یادداشت ها بیرون می آید .

6 -  تنظیم و طبقه بندی یادداشت ها

بعد از از این که یادداشت برداری به پایان رسید باید برگه ها را دسته بندی و منظم نمود :

الف – موضوع اصلی  ، عنوان مقاله یا تحقیق است

ب  - موضوعات فرعی  ، عنوان بخش های مقاله است .

ج  -  برگه ها را بر اساس عنوان های فرعی دسته بندی کنید .

د - موضوعات اصلی را طبق یک طرح منطقی مرتب نمایید

و – اکنون با دسته بندی برگه ها در واقع دادهای مقاله خود را چیدمان کرده اید.

7 – تنظیم ساختار مقاله :

برای نوشتن مقاله یا کتاب  ترسیم یک نقشه  یا طرح کلی  الزامی است . این طرح به روند پژوهش و ساختار نوشتار نظم می بخشد . در واقع در ثبت سر فصل ها و تنظیم تصمیم هایی  است که به ذهن پژوهشگر می رسد و ساختار کلی مقاله را ترسیم می کند . به عبارت دیگر طرح عبارت از فهرستی منظم و شماره گذاری شده از تصمیم ها ، اندیشه ها ، دیدگاهها و محتوای نوشتار است .این امر در پیشبرد بهتر و راحت تر پژوهش به شما کمک می کند و هم چنین شما را وادار می سازد که تابع موضوع باشید و به هدف خود پای بند بمانید .

8 – روش های تنظیم مقاله

برای تفکیک و شماره گذاری دقیق بخش های اصلی و فرعی طرح از دو شیوه ی عددی و حرفی – عددی استفاده می کنند

نتیجه گیری :

 در نهایت  می توان گفت مقاله  به سبک امروزی آن ( علمی و پژوهشی ) گزارشی از یافته های تازه است که از چندین بخش تشکیل شده و دارای موضوعی محدود و معین است .  این نوع مقاله ها مخاطبان خاص خود را دارد و در آن به موضوعی معین در زمینه رشته  یی خاص می پردازد .

اکرم نعمت اللهی

بخش ادبیات تبیان


 

منابع :

کادن ،  فرهنگ اصطلاحات ادبی ، ترجمه کاظم فیروزمند

 فتوحی ، محمود ، (1385 ) ، آیین نگارش مقاله ی علمی و پژوهشی ، تهران : سخن

سمیعی گیلانی ، احمد ،(1385) ، آیین نگارش و ویرایش ، تهران:  سمت


دسته بندی : چگونگی نوشتن مقاله

ساختار متنی در جمله:

•  جمله، واحد متن است.
•  جمله های قبل و بعد هر جمله در داخل متن مربوطه، در تبلور معنایی آن جمله سهم بسزایی دارند.

 موضوع(Theme): موضوع تقریباً مشابه نهاد یا مبتدا است. به بیان دیگر تکیه گاهی است که پیام جمله متکی بر آن است.

Examples

The underlined parts are the ‘theme’.

 

(a) All languages learned normally are  

     learned in social situations.

(b) Teachers should develop specific positive approaches for helping faltering students.

The teacher rewarded three of the students for their excellent performance

 

موضوع جملات یک متن را نباید تغییر داد تا ترجمه قابل قبول باشد.

a. The teacher rewarded three of the students for their excellent performance.

ترجمه صحیح: معلم سه نفر از دانشجویان را به خاطر عملکرد عالی آنها تشویق کرد.
ترجمه غلط: سه نفر از دانش آموزان را معلم بخاطر عملکرد عالی آنها تشویق کرد.
 

 

 


دسته بندی : جمله در ترجمه ( 2 )

 تعریف جمله

جمله عبارتست از گستره‏ای از زبان که مفهوم و معنای مستقلی دارد و از نظر ساختاری با ”حرف بزرگ“ آغاز و به ”نقطه“ ختم می‏شود.

 

Examples

(a)  Human learning involves several types of information processes.

(b) The mind is not a sponge absorbing information, nor a connection to be conditioned by external forces, but an active processor of information.

(c) By definition, learning must be an active process because learning can occur only when a physical change takes place in the brain.

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

گاهی جمله‏ای فاعل و مفعول و متمم (Complement) دارد.

Subject – Verb – Object – Complement – Adverbial

 ( SV(O)(C)(A)

The meeting continued.

The blood supplies the body organs with oxygen.

عناصر ساختاری هر جمله از یک یا چند کلمه ساخته می‏شوند و به آنها گروه اسمی، گروه فعلی و گروه قیدی می‏گویند.

. در هر گروه یک کلمه عنصر اصلی (head) است و بقیه معرف (modifier) هستند.

Examples

  Another important component of human learning
  Many current learning theories
•The amount of learned information

 


by Gabriela Bosco

As somebody who has been translating professionally for over 15 years now, I must confess the topic of Translation Techniques poses somewhat of a challenge; trying to pin down strategies that you use almost intuitively every day of your life becomes a rather difficult task.

That is why I decided to outline a widely-accepted list of translation techniques in the hope that the reader may become interested in knowing a little bit more about translation and its nuances.


Direct Translation Techniques

Direct Translation Techniques are used when structural and conceptual elements of the source language can be transposed into the target language. Direct translation techniques include:

  • Borrowing
  • Calque
  • Literal Translation

Borrowing

Borrowing is the taking of words directly from one language into another without translation. Many English words are "borrowed" into other languages; for example software in the field of technology and funk in culture. English also borrows numerous words from other languages; abbatoire, café, passé and résumé from French; hamburger and kindergarten from German; bandana, musk and sugar from Sanskrit.

Borrowed words are often printed in italics when they are considered to be "foreign".

Calque

A calque or loan translation (itself a calque of German Lehnübersetzung) is a phrase borrowed from another language and translated literally word-for-word. You often see them in specialized or internationalized fields such as quality assurance (aseguramiento de calidad, assurance qualité taken from English). Examples that have been absorbed into English include standpoint and beer garden from German Standpunkt and Biergarten; breakfast from French déjeuner (which now means lunch in Europe, but maintains the same meaning of breakfast in Québec). Some calques can become widely accepted in the target language (such as standpoint, beer garden and breakfast and Spanish peso mosca and Casa Blanca from English flyweight and White House). The meaning other calques can be rather obscure for most people, especially when they relate to specific vocations or subjects such as science and law. Solución de compromiso is a Spanish legal term taken from the English compromise solution and although Spanish attorneys understand it, the meaning is not readily understood by the layman. An unsuccessful calque can be extremely unnatural, and can cause unwanted humor, often interpreted as indicating the lack of expertise of the translator in the target language.

Literal Translation

A word-for-word translation can be used in some languages and not others dependent on the sentence structure: El equipo está trabajando para terminar el informe would translate into English as The team is working to finish the report. Sometimes it works and sometimes it does not. For example, the Spanish sentence above could not be translated into French or German using this technique because the French and German sentence structures are different. And because one sentence can be translated literally across languages does not mean that all sentences can be translated literally. El equipo experimentado está trabajando para terminar el informe translates into English as The experienced team is working to finish the report ("experienced" and "team" are reversed).

Oblique Translation Techniques

Oblique Translation Techniques are used when the structural or conceptual elements of the source language cannot be directly translated without altering meaning or upsetting the grammatical and stylistics elements of the target language.

Oblique translation techniques include:

  • Transposition
  • Modulation
  • Reformulation or Equivalence
  • Adaptation
  • Compensation

Transposition

This is the process where parts of speech change their sequence when they are translated (blue ball becomes boule bleue in French). It is in a sense a shift of word class. Grammatical structures are often different in different languages. He likes swimming translates as Er schwimmt gern in German. Transposition is often used between English and Spanish because of the preferred position of the verb in the sentence: English often has the verb near the beginning of a sentence; Spanish can have it closer to the end. This requires that the translator knows that it is possible to replace a word category in the target language without altering the meaning of the source text, for example: English Hand knitted (noun + participle) becomes Spanish Tejido a mano (participle + adverbial phrase).

Modulation

Modulation consists of using a phrase that is different in the source and target languages to convey the same idea: Te lo dejo means literally I leave it to you but translates better as You can have it. It changes the semantics and shifts the point of view of the source language. Through modulation, the translator generates a change in the point of view of the message without altering meaning and without generating a sense of awkwardness in the reader of the target text. It is often used within the same language. The expressions es fácil de entender (it is easy to understand) and no es complicado de entender (it is not complicated to understand) are examples of modulation. Although both convey the same meaning, it is easy to understand simply conveys "easiness" whereas it is not complicated to understand implies a previous assumption of difficulty that we are denying by asserting it is not complicated to understand. This type of change of point of view in a message is what makes a reader say: "Yes, this is exactly how we say it in our language".

Reformulation or Equivalence

Here you have to express something in a completely different way, for example when translating idioms or advertising slogans. The process is creative, but not always easy. Would you have translated the movie The Sound of Music into Spanish as La novicia rebelde (The Rebellious Novice in Latin America) or Sonrisas y lágrimas (Smiles and Tears in Spain)?

Adaptation

Adaptation occurs when something specific to one language culture is expressed in a totally different way that is familiar or appropriate to another language culture. It is a shift in cultural environment. Should pincho (a Spanish restaurant menu dish) be translated as kebab in English? It involves changing the cultural reference when a situation in the source culture does not exist in the target culture (for example France has Belgian jokes and England has Irish jokes).

Compensation

In general terms compensation can be used when something cannot be translated, and the meaning that is lost is expressed somewhere else in the translated text. Peter Fawcett defines it as: "...making good in one part of the text something that could not be translated in another". One example given by Fawcett is the problem of translating nuances of formality from languages that use forms such as Spanish informal and formal usted, French tu and vous, and German du and sie into English which only has 'you', and expresses degrees of formality in different ways.

As Louise M. Haywood from the University of Cambridge puts it, "we have to remember that translation is not just a movement between two languages but also between two cultures. Cultural transposition is present in all translation as degrees of free textual adaptation departing from maximally literal translation, and involves replacing items whose roots are in the source language culture with elements that are indigenous to the target language. The translator exercises a degree of choice in his or her use of indigenous features, and, as a consequence, successful translation may depend on the translator's command of cultural assumptions in each language in which he or she works".

If you are interested in reading further on the subject, please refer to Peter Fawcett, Translation and Language, St. Jerome, Manchester, 1997 (especially Chapter 4 on Translation Techniques).

2)ترجمه ی قرضی یا گرته برداری ( calque یا(loanshift

در این روش اجزا متشکل کلمه یا اصطلاح زبان مبدا به صورت جداگانه به زبان مقصد برگردان می شود. هر زبان دارای دو نظام واژگانی (با تعداد عناصر نامحدود) ونظام دستوری (با تعداد عناصر محدود) است. ترجمه ی قرضی یا گرته  برداری می تواند هم در نظام واژگانی و هم در نظام دستوری زبان صورت پذیرد.

ترجمه ی قرضی پدیده ای عام وطبیعی ودر بسیاری موارد فراگیر است و نتیجه ی تعامل زبان ها و فرهنگ ها با یکدیگر است.


3)ترجمه تحت اللفظی یا کلمه به کلمه( literalیا word-for-word )

در این روش ، مترجم بدون آنکه مجبور به تغییرات لغوی یا نحوی در پیام شود یا نیاز به دانش فرا زبانی داشته باشد، برای انتقال پیام آن را به صورت لفظ به لفظ به زبان مقصد برمی گرداند.این روش از ترجمه بیشتر در مواردی که واحد ترجمه کلمه در نظر گرفته می شود، مخصوصا در ترجمه بین زبان هایی که قرابت ساختاری یا فرهنگی بسیاری با یکدیگر دارند، مشاهده می شود، اما به طور کلی استفاده از این روش به عنوان روشی  غالب در ترجمه ممکن است باعث شود که بسیاری از جنبه های معنایی کلمات و متن از بین برود.

..................................................................

زین پس ترجمه ی غیرمستقیم را معرفی می کنیم.

 

aels.mihanblog





------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



Fanzhangying میگوید : " تکنیکهای ترجمه ابزار عینی هستند که در برخی موارد موجب تغیراتی در زبان مقصد می شوند" .( 1994،163)

ترجمه تبلور تجربه

بسیاری از مترجمانی است که زیاد ترجمه میکنند. اگرتکنیکها بدرستی بکار روند می توان انتظار داشت که آنها نقش مهمی در ترجمه ایفا میکنند. مانند فردی که سعی میکند با یک پل یا قایق از عرض رودخانه عبور کند.
در کل بکارگیری تکنیکهای ترجمه بعلت دارا بودن شکلهای غیر منسجم در دو زبان الزامی است. طبق نایدا هدف استفاده از تکنیکها بشرح زیر می باشد :


1. الزام تطابق فرم و پیام زبان مبدا با ساختار زبان مقصد
2. ایجاد ساختارهای معادل معنایی
3. ایجاد سبک و معادل مناسب در زبان مقصد
4. انتقال ارزش ارتباطی یکسان

یک مترجم بمنظور ایفای اهداف فوق الذکر باید جرح و تعدیلات جزیی در مدلی که توسط نایدا طبقه بندی شده را بدهد :
اضافات ، حذفیات و تغییرات

منظورا ز اضافات اینست که در صورت ابهام در معنا یا ساختار گرامری جمله چیزی به آن اضافه گردد. یا زمانی که واژه ای در زبان مبدا وجود ندارد ، باالجبار باید معنا را در زبان مقصد منتقل کرد.

حذفیات عمدتا شامل تکرار ، ارجاع و کلیشه می شود. تغییرات تحت مقوله های زیر صورت میگیرند :
صدا ، طبقه بندی کلمات ، تغییر اجزای کلام ( تبدیل اسم به فعل ، فعل به صفت و......) ، ترتیب قرارگیری جملات ، ساختار جمله و ابهام در معنا

در ذیل چند مقاله در این باره آمده است:

تکنیک ترجمه 4

 

ترجمه به روش غیر مستقیم


 

تکنیکهای ترجمه ی غیر مستقیم عبارتند از:تغییرصورت، تغییر بیان، معادل یابی، و همانند سازی.


 

1)تغییر صورت (transposition یا shift)

 

در فرایند ترجمه ، انتقال معنا از زبانی به زبان دیگر عموما با ایجاد تغییراتی در صورت پیام یا به عبارتی دقیق تر در صورتهای دستوری پیام ممکن می شود برای مثال، در موارد مقتضی برای ایجاد بیانی روان در فارسی گاهی اسم جمع را به مفرد ، قید را به صفت و مجهول را به معلوم تبدیل می کنیم.همین طور، در روند برگردان از انگلیسی به فارسی نیز ممکن است  a یا  an را حذف کنیم.


2)تغییر بیان (modulation)

 

مدولاسیون نوعی ترجمه ی نا موازی (oblique)است، به این معناکه مستلزم به کارگیری مقوله های موازی درزبانهای مبدا و مقصد نیست . وینی و داربلنه مدولاسیون را به طور کلی «تغییر صورت پیام در نتیجه ی تغییر زاویه ی دید» تععریف می کنند. به عبارت دیگر، مدولاسیون، برخلاف جابجاییtransposition)) مستلزم دستکاری مقوله های ذهنی است نه مقوله های دستوری، و زوایای اندک متفاوتی را که گویشوران زبانهای مختلف از آنها به اشیا و پدیده های واقعی می نگرند ، منعکس می کند.


 

3)معادل یابی (equivalence)

 

در این روش عبارت برگردان شده نه بیان عبارت اصلی با ساختار دستوری متفاوت(transposition) و نه بازگویی عبارت اصلی به زبانی روان تر و طبیعی تر (modulation) است. در معادل یابی ، مترجم موقعیت عبارت متن اصلی را با موقعیتی مشابه در زبان مقصد مقایسه می کند و سپس مضمون آن را با لفظ، اصطلاح یا تشبیه متفاوتی  با زگو می کند.


 

4) همانند سازی/اقتباس (adaptation)

 

این اصطلاح معمولا به متن مقصدی اشاره می کند که برای تولید آن از ترجمه ی آزاد (free) استفاده شده باشد. اصطلاح  اقتباس معمولا حاکی از این است که به منظور مناسب تر کردن متن برا مخاطبانی خاص(مثلا کودکان)یا برای اهداف خاصی که ورای ترجمه است، تغییرات چشمگیری در آن صورت گرفته است.

یکی از ویژگیهای مهم ترجمه این است که انتقال معنا از زبانی به زبان دیگر همیشه به یک شیوه واحد انجام نمی گیرد، بلکه ترجمه فرایندی پیچیده است که در روند آن مترجم ناخودآگاه مجبور به استفاده از فنون متعددی می شود. به همین ترتیب، در فرآیند برگردان از زبان مبدا به مقصد، واحد ترجمه نمیتواند به طور مطلق کلمه محسوب شود. از این رو طبیعی است که مترجم با در نظر گرفتن شرایط ومقتضیات کلمه یا  عبارت در مضامین و موقعیت های مختلف شیوه ها و روش های متفاوتی را به کار گیرد.

از دیدگاه ژان پل و ژان داربلنه (1965ص47)در سبک شناسی تطبیقی فرانسه وانگلیسی  تکنیکهای مختلف در فرایند ترجمه را می توان به دو گروه عمده مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد. در تکنیک ترجمه مستقیم انتقال پیام از زبان مبدا به زبان مقصد به طور مستقیم انجام میگیرد و از این رو به آن روش مستقیم اطلاق می شود. از طرف دیگر، در تکنیک ترجمه غیرمستقیم ، مترجم  ناچار است برای انتقال پیام به راه های غیرمستقیم متوسل شود. هر یک از این تکنیک ها به روشهای مختلفی تقسیم میشود.


الف)ترجمه به روش مستقیم

به طور کلی تکنیکهای ترجمه مستقیم شامل ترجمه تحت اللفظی، قرض کردن، وترجمه ی قرضی یا گرته برداری است.

     1.قرض کردن(   (borrowing

گاهی اوقات مترجم ممکن است واژه یا اصطلاح موجود در زبان مبدا را عینا در ترجمه حفظ کند. از این روش معمولا در دو مورد زیر استفاده می شود:

الف) در زبان مقصد معادلی برای اشاره به واقعیت مادی یا انتزاعی یا فرهنگی که آن واژه یا اصطلاح بیانگر آن باشد وجود ندارد.

ب) در زبان مقصد معادلی دقیق یا نزدیک به کلمه مبدا وجود دارد، اما مترجم مایل است رنگ و بوی خاصی به ترجمه ی خود بدهد.

 

زبان یکی از مهمترین راه‏‌های ارتباطی انسان‏‌هاست و تأثیر بسیار مهمی در تکامل انسان و جوامع بشری داشته است، از این رو ضروریست که این مهمترین وسیله‏‌ی خدادادی را به بهترین شکل یاد بگیریم.
در مبحث یادگیری زبان چهار مهارت شنیدن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن وجود دارند. تا صحبتی گفته نشود، شنیده نمی‏‌شود و تا متنی نوشته نشود، خوانده نمی‏‌شود. به این ترتیب مراحل پیدایش آن‏‌ها به ترتیب صحبت کردن، شنیدن، نوشتن و خواندن می‏‌باشد. دو مهارت خواندن و نوشتن را اصطلاحاً سواد می‏‌گویند، بنابراین کسی که بتواند بخواند و بنویسد باسواد محسوب مى‏‌شود.


در فرایند یادگیری زبان مهارت‏‌های گوش دادن و خواندن ورودی، و مهارت‏‌های صحبت کردن و نوشتن خروجی محسوب می‌شوند. همان‏‌طور که یک کارخانه تولیدی جهت تولید محصول نیاز به مواد اولیه ورودی دارد، انسان نیز جهت تولید محصولات تولیدی زبان احتیاج به مواد اولیه ورودی (شنیدن و خواندن) دارد. هر قدر ورودی زبان انسان از نظر کیفی و کمی بالاتر باشند، به همان اندازه خروجى‏‌های زبان نیز از نظر کیفی و کمی بالاتر هستند.

انسان از بدو پیدایش تاکنون زبان اصلی و مادری خود را با شنیدن و صحبت کردن آموخته است که جهت ادامه حیات در قرون پیشین کافی بوده است ولی در عصر حاضر مهارت‏‌های خواندن و نوشتن نیز به ضروریت‏‌های زندگی تبدیل شده‌اند. زبان اصلی را زبان مادری می‏‌نامند به این دلیل که مادر تأثیر بیشتری در یادگیری آن دارد.
انسان از زمانی که در شکم مادر قرار دارد قادر به شنیدن صداهای بیرون و حتی تشخیص، یادگیری و واکنش نسبت به آن‏‌ها می‏‌باشد. بعد از تولد نیز این روند شنیدن ادامه پیدا مى‏‌کند تا موقعی که در قید حیات است و البته از نعمت شنوایی محروم نشده باشد.
کودک بعد از حدود دو سالگی که به مقدار بسیار زیاد ورودی با کیفیت (صحبت‏‌های والدین و دیگران) داشته و همچنین اندام های صوتیش از تکامل نسبی برخوردار بوده‌اند، کم‌کم و به صورت ابتدائی شروع به ادای بعضی کلمات ساده تک سیلابی مى‏‌کند که در هر زبانی متفاوت می‏‌باشند.

به تدریج مهارت صحبت کردن در کودک تقویت مى‏‌شود و به همان نسبت، میزان اشتباهات نیز کمتر تا مرحله‏‌اى که زبان را به صورت کامل مى‏‌تواند همانند دیگران صحبت کند. لازم به ذکر است که کودک قبل از شروع به صحبت و در همان مراحل ابتدائی حیات (و همچنین مراحل ابتدایی یادگیری زبان) نحوه تلفظ کلمات و دستور زبان یا گرامر را به صورت تدریجی، غیرفعال و ناخودآگاه فرا مى‏‌گیرد و بعد از کسب توانایی صحبت کردن آن‏‌ها را به صورت فعال اجرا مى‏‌کند با اشتباهات بسیار کم که آن هم به طور تدریجی و بدون اصلاح دیگران و فقط توسط خود کودک اصلاح می‏‌شوند.
به ندرت پیش آمده که کودک در تلفظ کلمات دچار مشکل بشود، چرا که آن‏‌ها را هزاران بار به صورت صحیح شنیده است و در موارد جزئی که در دستور زبان دچار مشکل می‌شود نیز بعد از مدتی با شنیدن معادل صحیح آن‏‌ها خود را اصلاح مى‏‌کند.
هیچ موقع والدین و بقیه اعضای خانواده وقت و حوصله کافی جهت اصلاح اشکالات زبان کودک را ندارند و این کودکان هستند که با شنیدن صحبت‏‌های صحیح دیگران خود را اصلاح مى‏‌کنند.

دو مهارت دیگر که سواد محسوب می‏‌شوند نیز بشر از قرن‏‌های پیش به صورت‏‌های مختلف فرا گرفته است، از مکتب خانه‏‌های قدیمی تا سیستم‏‌های آموزشی مدرن امروزی.

تا قبل از ابداع شیوه‌های جدید در آموزش زبان در یکی دو قرن اخیر، یادگیری زبان‏‌های خارجی برای بشر مشکل چندانی نبوده است و به صورت طبیعی اگر شخصی در معرض زبان مردمی دیگر به مدت خاصی قرار می‏‌گرفت آن را فرا مى‏‌گرفت. ولی در عصر حاضر با توجه به هزینه‌های زیادی که توسط اشخاص، مؤسسات و دولت‏‌های مختلف صورت مى‏‌گیرد، بازده کم این همه هزینه‌های مختلف، متخصصان و تئوریسین‏‌های زبان را بر آن واداشت که بر روند آموزش زبان تجدید نظر اساسی داشته باشند.

متخصصان زبان بعد از سال‏‌ها تحقیق و بررسی علل عدم موفقیت و بازده پایین کلاس‏‌های آموزشی فعلی به این نتیجه رسیده‏‌اند، برگشت به شیوه یادگیری زبان مادری و ترکیب آن با تکنولوژی پیشرفته امروزی، به علاوه داشتن انگیزه کافی و استمرار و پشتکار در یادگیری زبان مهم‏‌ترین و مؤثرترین شیوه یادگیری زبان خارجی می‌باشد.

معایب سیستم‏‌های آموزشی زبان در حال حاضر

1. ترتیب غیرصحیح مهارت‏‌های یادگیری زبان

2. استفاده از منابع یادگیری (صوتی، تصویری، متنی و معلم) غیراصلى و ناکافی

3. آموزش گرامر به صورت فعال

4. یادگیری کلمات به صورت منفرد

5. استفاده از منابع رسمی و عدم استفاده از زبان محاوره‏‌ای بروز و کاربردی

6. عدم ایجاد انگیزه در دانش آموز

7. هزینه مادی و وقت زیاد

8. عدم دسترسی همگان به کلاس‏‌های آموزشی و منعطف نبودن زمان کلاس

9. عدم استمرار و غوطه‌ور شدن در زبان خارجی

10. استفاده از ترجمه به زبان مادری

11. تصحیح دانش‌آموز

12. تکرار جمله به جای خلق جمله

13. عدم آشنایی معلم و دانش‌آموز به فرهنگ مردم و کشور زبان مورد نظر

14. خسته کننده بودن کلاس

15. ایجاد وابستگی دانش‌آموز به معلم و کلاس

سیستم یادگیری به روش SFLL

در سیستم یادگیری هوشمند دانش‌آموز به جای آموزش دیدن یاد مى‏‌گیرد و نقش اصلی را دارد، خلاف نظام فعلی که معلم نقش اصلی را دارد. معلم فقط دو وظیفه مهم دارد که عبارتند از: ایجاد انگیزه قوی و محرک که دانش‌آموز بتواند با آن به حرکت قوی و مستمر خود ادامه دهد، و دیگری معرفی منابع صحیح که دانش‌آموز با استفاده از آن‏‌ها بتواند مهارت‏‌های چهارگانه زبان را کامل فرا گیرد.

در عصر حاضر که یادگیری زبان‏‌های خارجی رایج می‏‌تواند بالقوه منافع مادی فراوانی را برای یاد‌گیرنده آن به ارمغان بیاورد و با توجه به این نکته که مشاغل و رشته‌های تحصیلی زیادی در حال حاضر احتیاج به فراگیری زبان خارجی دارند و همچنین یادگیری زبان خارجی جهت ارتباط با مردم و دعوت آن‏‌ها به سمت خیر و صلاح، این انگیزه به اندازه کافی وجود دارد یا می‏‌تواند وجود داشته باشد.

انسان هر زبانی که یاد می‏‌گیرد در بین مردم آن زبان احساس غربت نمی‏‌کند، به عبارتی زبان عامل مهمی در جهت تقویت رابطه بین فرهنگ‏‌های مختلف است. یادگیری زبان خارجی باعث ازدواج، داد و ستد و کسب علوم مختلف از فرهنگ‏‌های مختلف از گوشه و کنار این کره پهناور می‏‌شود.

در مورد منابع صحیح نیز با توجه به نفوذ روز‌افزون انواع تکنولوژی مانند دستگاه‏‌های پخش CD/DVD، دستگاه موبایل، تبلت، کامپیوتر، دستگاه‏‌های پخش صوتی و تصویری قابل حمل، گیرنده‌های ماهواره‌ای، اینترنت و حجم وسیعی از وب سایت‏‌های متنوعی که به صورت رایگان یا با مبلغ بسیار کم در حال ارائه منابع اصلى به اکثر زبان‏‌ها و لهجه‏‌های دنیا به صورت رسمی و محاوره‌ای حتی در دور‌افتاده‌ترین نقاط این کره خاکی هستند دیگر بهانه‏‌ای از این بابت جهت یاد نگرفتن زبان وجود ندارد.
با اجرای این سیستم هر شخص خود به تنهایی هم قادر خواهد بود شروع به یادگیری زبان خارجی نماید، کاری که مؤلف این مقاله و هزاران نفر در سراسر جهان در مورد خود سالیان سال انجام داده و نتیجه مفید آن را هم دیده و تجربه کرده‌اند.

در این روش، یادگیری زبان دوم و بعد از آن به نسبتی شبیه یادگیری زبان اول صورت می‏‌گیرد، بدین صورت که همان‏‌طور که کودک تا مدت زیادی فقط می‏‌شنود (به صورت اصلى، زیاد و مستمر) و بعد از دو سال تازه شروع به ادای بعضی کلمات ساده مى‏‌کند و به تدریج کلمات و جملات را روان‏‌تر و با اشتباه کمتر ادا مى‏‌کند، ما نیز تا مدت زیادی مثلاً شش ماه تا یک سال، بیشتر به زبان مورد نظر گوش فرا مى‏‌دهیم (به صورت صوتی یا تصویری).

یکی از مشکلاتی که بشر در طول تاریخ و به خصوص عصر حاضر با آن مواجهه بوده و است این است که همه چیز را دوست دارد سریع در اختیار داشته باشد. کیفیت چندان مهم نیست، کمیت اهمیت زیادی دارد اگر در نهایت به ضررش هم تمام شود. به عنوان مثال اکثر محصولات غذایی و کشاورزی که در حال حاضر در اکثر نقاط دنیا مصرف می‏‌شوند از نوع غیر ارگانیک و مصنوعی هستند و به کمک مواد افزودنی و انواع هورمون‏‌های رشد و رنگ‏‌های مضر تولید انبوه و سریع می‏‌شوند و البته برای اکثر مردم این مسئله اهمیت چندانی ندارد مهم این است که زیبا و لذیذ باشند و نحوه تولید و خوب بودن چندان مهم نیستند. به همین ترتیب مردم دوست دارند با رفتن به چند جلسه آموزشی زبان یا خواندن چند کتاب گرامر بتوانند راحت بشنوند و صحبت کنند. به همین دلیل این روزها مردم راحت جذب تبلیغاتی می‏‌شوند که وعده یادگیری فلان زبان خارجی را مثلا در ده جلسه یا با گوش و تکرار کردن چند فایل صوتی را می‏‌دهند. همان‏‌طور که مصرف موادی که سریع و به روش غیر ارگانیک تولید می‏‌شوند کم اثر و بعضاً مضر است، روش‏‌های یادگیری سریع و سطحی زبان خارجی نیز اکثرا بی‌نتیجه و البته اتلاف هزینه می‏‌باشند.

مزایای سیستم یادگیری به روش SFLL

1. در این روش، یادگیری مهارت‏‌های چهارگانه زبان به ترتیب اولویت و نحوه فراگیری زبان در مغز انسان صورت مى‏‌گیرد.
بدین صورت که اول مهارت‏‌های ورودی شنیدن و خواندن مطالب فرا گرفته مى‏‌شوند و بعد از مدتی که مغز ما انباشته از حجم وسیعی از کلمات، جملات، نحوه تلفظ و آهنگ بیان جملات شد، آن وقت به تدریج شروع به صحبت کردن و نوشتن مى‏‌کنیم.

الف) تصور کنید استخری که ده متر مربع مساحت و ده سانتیمتر عمق داشته باشد. در این حجم آب نمی‏‌شود ماهی گرفت، شنا کرد، موج سواری و کشتی‌نوردی کرد. هر چقدر وسعت و عمق این استخر را زیادتر کنیم به اهداف ذکر شده بیشتر نزدیک می‏‌شویم تا جایی که استخر به اقیانوس تبدیل می‏‌شود و ما می‏‌توانیم کاملاً در این اقیانوس غوطه‌ور شویم و شنا کنیم. مراحل یادگیری کلمات و اصطلاحات نیز به همین ترتیب است. در اوایل کار مجموعه کلماتی که از زبان مورد نظر می‏‌دانیم وسعت کمی دارند و کم عمق هستند، یعنی ممکن است در صورت عدم تمرین از یاد بروند، به تدریج که بیشتر می‏‌شنویم و می‏‌خوانیم وسعت دیکشنری حافظه ما بیشتر می‏‌شود و عمیق‏‌تر می‏‌شوند یعنی آن‏‌ها را بیشتر درک می‏‌کنیم. این روند ادامه پیدا می‏‌کند تا جایی که ما در زبان خارجی غوطه‌ور می‏‌شویم و می‏‌توانیم آزادانه شنا کنیم.

ب) یکی از دلایلی که در کلاس‏‌های آموزشی فعلی دانش‌آموزان زبان‏‌های خارجی را غیر صحیح و با لهجه‌های عجیب و غریب و متفاوت از زبان متکلمین بومی آن زبان یاد می‏‌گیرند (بعضی مواقع این اختلافات چنان فاحش هستند که مردمان بومی آن زبان نیز از درک آن عاجز هستند)، معلمینی هستند که خود بومی آن زبان نیستند و اشتباهات زیادی در گرامر، تلفظ کلمات، آهنگ ادای جملات و استفاده از جملات و اصطلاحات رسمی و قدیمی به جای جملات و اصطلاحات بروز و محاوره‌ای مصطلح مرتکب می‏‌شوند و این اشتباهات طبیعتاً به دانش‌آموزان منتقل می‏‌شود.

به جای یادگیری و استفاده از منابع غیر اصلى یا غیر بومی، در این روش همانند کودک که زبان را از منبع اصلى یعنی والدین یاد مى‏‌گیرد، از منابع صوتى، تصویری و متنی استفاده مى‏‌شود که توسط یک نفر بومی آن زبان گفته یا نوشته شده باشد که در آن امکان اشتباه نزدیک به صفر است.
در حال حاضر با توجه به فراگیر بودن منابع تکنولوژی مانند ماهواره و اینترنت، یادگیری زبان‏‌های مختلف حتی لهجه‏‌های مختلف از یک زبان، به راحتی امکان‏‌پذیر است.

2. یکی از مهم‏‌ترین دلایل عدم موفقیت و در نتیجه دلزدگی دانش‌آموزان از کلاس‏‌های رایج زبان، آموزش نکات دستوری یا گرامر به صورت فعال است.

منظور از فعال این است که نکات گرامری در قالب کتاب‏‌های گرامر و انواع تست‏‌ها به دانش‌آموز تحمیل مى‏‌شود که بر طبق آن‏‌ها جملات را بسازد در حالى که برای درست صحبت کردن نیازی به دانستن و حفظ نکات پیچیده دستوری که در هر زبانی وجود دارند نیست، بلکه نیاز به رعایت کردن آن‏‌ها است و مى‏‌شود آن‏‌ها را به روش آسان و غیر فعال یعنی با شنیدن و خواندن مطالب صحیح و اصلى فرا گرفت؛ و تنها فرق این است که در این روش شخص اسامی نکات گرامری را نمی‏‌داند ولی آن‏‌ها را کاملاً رعایت مى‏‌کند، چون صدها بار صحیح شنیده و خوانده و همان‏‌طور آن‏‌ها را درست تقلید مى‏‌کند.
چه فردی عامی باشد و چه استاد ادبیات، هر دو زبان بومی یا زبانی که فرا گرفته‌اند را به درستی و بدون اشتباه صحبت می‏‌کنند ولی فرقشان در این است که استاد ادبیات نکات دستوری را حفظ کرده و می‏‌داند، ولی یک شخص معمولی این توانایی را ندارد و این هم در صحبت کردن روزانه نیازی نیست.

3. بهترین روش یادگیری کلمات، یادگیری آن‏‌ها در قالب جملات صحیح می‏‌باشد. به همین صورت ما نیز زبان اولمان را از والدینمان فرا گرفته‌ایم. اگر کلمات به صورت جدا یاد گرفته شوند، به سرعت فراموش می‏‌شوند و دانش‌آموز وقت زیادی را صرف یادگیریشان خواهد کرد در حالی که بعد از مدتی فراموش می‏‌شوند، چون مغز انسان جملات (یک رشته کلمات که با هم معنی خاصی را دارند) را خیلی بهتر درک می‏‌کند و آن‏‌ها را به آسانی ثبت خواهد کرد. کودک نیز تا سن دو تا سه سالگی هزاران و شاید میلیون‏‌ها جمله با تلفظ و گرامر صحیح با سرعت معمول و طبیعی از اطرافیان خود می‏‌شنود و آن‏‌ها را به خاطر می‏‌سپارد و بعد از آن قادر خواهد بود آن‏‌ها را به شکل صحیح تکرار کند.

نیازی نیست دانش آموز لیست‏‌های بلند بالایی را تحت عنوان هزار یا دو هزار کلمه کاربردی در فلان زبان خارجی را به خاطر بسپارد که البته بعد از مدت کوتاهی اکثر آن‏‌ها فراموش می‏‌شوند. معمولاً مطالبی که به صورت انبوه و در مدت کمی وارد حافظه می‏‌شوند، به همان سرعتی که وارد می‏‌شوند خارج می‏‌شوند و مطالبی که به تدریج و در مدت زمان نسبتاً طولانی و با تمرین زیاد وارد حافظه می‏‌شوند، در حافظه حک می‏‌شوند و به سختی خارج می‏‌شوند.
با روش SFLL دانش‌آموز قادر خواهد بود کلمات و جملات کاربردی را به روش طبیعی، ماندگار، لذت‌بخش، معنی‌دار و بدون هیچ استرسی یاد بگیرد.

4. تقریباً اکثر زبان‏‌های زنده دنیا به دو شکل رسمی و محاوره‌ای کاربرد دارند. وجه رسمی زبان کمتر جنبه کاربردی در زندگی روزمره مردم دارد و بیشتر در مجامع رسمی مانند اخبار رادیو، تلویزیون و جلسات مقامات رسمی و همچنین منابع متنی مانند روزنامه‌ها، مجلات، کتاب‏‌ها و سایت‏‌های اینترنتی کاربرد دارد.

زبان محاوره‌ای بیشتر در صحبت کردن و شنیدن روزمره کاربرد دارد و و اکثر مردم به زبان محاوره‌ای خیلی بیشتر از جنبه رسمی آن نیاز دارند گرچه زبان رسمی نیز اهمیت خاص خود را دارد و نباید از اهمیت آن غافل شد. بنابراین یادگیری زبان محاوره‏‌ای اولویت بیشتری دارد و به همان نسبت جهت یادگیری آن نیز بیشتر باید هزینه شود.
ولی متأسفانه در اکثر کلاس‏‌های رایج به بخش رسمی بیشتر توجه می‏‌شود و نتیجه، آن می‏‌شود که دانش‌آموز به زبان محاوره‌ای کاملاً ناآشنا می‏‌شود و هنگامی که خود را در دنیای واقعی بین آن عده از مردم می‏‌بیند خود را خیلی پایین‏‌تر از بقیه، از جهت صحبت کردن و درک صحبت دیگران می‏‌بیند و اعتماد به نفس خود را از دست می‏‌دهد و احساس می‏‌کند که سالیان سال هزینه بدون نتیجه داشته است. نمونه‏‌های همچنین افرادی زیاد هستند، افرادی که مثلاً زبان عربی را در مجامع دانشگاهی و به صورت رسمی و یا جهت ترجمه متون عربی فرا گرفته‌اند، هنگامی که به کشورهای عرب زبان سفر می‏‌کنند، عربی مصطلح بین مردم را متفاوت از عربی که تاکنون یاد گرفته‌اند می‌یابند که این ضربه بزرگی برای آن‏‌ها محسوب می‏‌شود و به همین ترتیب کسانی که در مؤسسات آموزش زبان دولتی یا خصوصی زبان انگلیسی را آموخته‌اند ولی هنگام مهاجرت به کشورهای انگلیسی زبان با مشکل مواجهه شده‌اند. بنده (مؤلف) خود شخصاً چند مورد از این افراد در مورد زبان عربی و انگلیسی را می‏‌شناسم.
در روش SFLL به هر دو بخش زبان هر کدام به نسبت اولویت اهمیت داده می‌شود. دانش‌آموز با توجه به اهداف، شرایط و سلیقه‏‌های خود می‌تواند از منابع غنی نوشتاری و گفتاری محاوره‌ای و رسمی استفاده کند.

5. چند دلیل عدم استقبال دانش‌آموزان از کلاس‏‌های موجود؛ شهریه بالا، از دست رفتن وقت زیاد با توجه به زمان خود کلاس‏‌ها و زمان رسیدن به کلاس و برگشتن از کلاس و منعطف نبودن زمان کلاس‏‌ها می‏‌باشد.
در حالی که در این روش هوشمند مشکلات فوق وجود ندارند. در این روش دانش‌آمور هرجا که باشد حتی اگر از هیچ وسیله صوتی و تصویری نیز استفاده نکند فقط کافی است در بین مردم زبان مورد نظر باشد تا آن زبان را به طور کامل فرا گیرد.
اگر شخصی از یک یا چند وسیله‏‌ى الکترونیکی مانند دستگاه‏‌های پخش CD/DVD، دستگاه‏‌های پخش فایل‏‌های صوتی و تصویری، ماهواره، کامپیوتر یا موبایل استفاده می‏‌کند می‏‌تواند جهت یادگیری از این ابزارها به نحو احسن استفاده کند و سریع‏‌تر به هدف مورد نظر در بخش یادگیری زبان برسد.

6. یکی از میراث‏‌های سیستم آموزشی زبان فعلی دانش‌آموزانی هستند که قدرت تفکر و خلق جملات در زبان خارجی را ندارند به دلیل این‏‌که دانش‌آموزان جملات شنیده شده یا خوانده شده را تکرار می‏‌کنند و خود سعی نمی‏‌کنند با کلمات کلیدی جملات جدیدی را بسازند.
در سیستم هوشمند دانش‌آموز بعد از شنیدن و خواندن مطالب به زبان مورد نظر به مدت طولانی و مستمر، قادر خواهد بود خود با توجه به حجم وسیع جملات وارد شده، خروجی خوبی داشته باشد، به عبارتی بتواند خوب صحبت کند و بنویسد و البته قبل از آن‏‌ها مطالب گفته شده با سرعت معمول را کامل درک کند و مطالب نوشته شده را بدون نیاز به دیکشنری خوب بخواند و همچنین قادر خواهد بود به زبان مورد نظر در مغز خود فکر کند.
به همین دلیل است که کودک هنگام صحبت کردن قادر است کلمات و اصطلاحات شنیده شده را در قالب جملاتی متفاوت به کار گیرد.

7. دونده‌ای را در نظر بگیرید. در پیست دو مقابل چشمان میلیون‏‌ها نفر که به طور زنده او را می‏‌بینند و در حالی که بدنش گرم شده با سرعت در حال دویدن است، در همین اثنا اگر به مانعی برخورد کند و به مدت چند دقیقه نتواند بدود بدنش سرد خواهد شد و مدت زمانی بیشتر طول خواهد کشید تا بتواند بدود و به سرعت اولیه برسد و البته اگر مانعی دیگر در مسیرش نباشد، و البته این دونده شاید به خاطر سرخوردگی و شرمندگی از این مسئله دیگر نتواند به مسیر خود ادامه دهد.
همین مورد در خیلی از کلاس‏‌های متداول زبان وجود دارد، به این ترتیب که معلم یکی از دانش‌آموزان را احضار می‏‌کند تا مطلبی را جلوی همه بگوید یا بیوگرافی همه افراد فامیل خود را به استماع همه دانش‌آموزان برساند. کافی است دانش‌آموز کوچکترین اشتباهی در تلفظ یا گرامر خود داشته باشد، اگر این دانش‌آموز با صدای خنده همکلاسی‏‌های خود شرمنده نشود قطعاً با صدای معلم که او را تصحیح می‏‌کند شرمنده می‏‌شود و سرعتش گرفته خواهد شد. اگر چند مورد این مسئله برای یک دانش‌آموز اتفاق بیفتد دیگر ایشان روحیه‌ای جهت حضور در کلاس را نخواهد داشت.

در مورد کودک این مسئله متفاوت است. والدین خود به این نکته کاملاً واقف هستند که فرزند کوچکشان ممکن است در بیان مطالب اشتباهاتی داشته باشد به همین جهت صبر می‏‌کنند تا کودک به طور طبیعی خود اشتباهاتش را بعد از شنیدن معادل درست از دیگران یا والدین که جنبه الگو برای او را دارند تصحیح کند و البته والدین نیز خود وقت و حوصله کافی را ندارند تا اشتباهات کودک را تصحیح کنند.

در این روش هوشمند نیز با الگو ‌برداری از طبیعت زبان مادری، دانش‌آموز در صورت انجام اشتباه در تلفظ یا گرامر هیچ موقع توسط متکلم بومی آن زبان تصحیح نخواهد شد، بلکه با گذشت زمان و شنیدن معادل‏‌های صحیح آن از زبان افراد بومی که جنبه الگو را دارند خود را تصحیح می‏‌کند و بعد از گذشت مدتی می‏‌تواند همانند افراد بومی بشنود، بخواند، صحبت کند و بنویسد. مزیت خود اصلاحی بر دیگران اصلاحی باعث خواهد شد که سرعت ما در پیست یادگیری زبان کند نشده و همچنین در مقابل دیگران ضایع نشویم.

8. یکی دیگر از معایب سیستم‏‌های آموزشی فعلی عدم ایجاد محیطی است که دانش‌آموز بتواند به صورت مستمر در معرض زبان خارجی باشد.
دانش‌آموز یک یا دو جلسه در هفته که آن هم دو سه ساعت ممکن است بیشتر نباشد در کلاس آموزشی به سر می‏‌برد و بعد از آن در محیطی قرار می‏‌گیرد که تا هفته بعد هیچ تماسی با زبان مورد نظر ندارد و به اصطلاح در زبان مورد نظر غرق نشده است.
به همین دلیل پیشرفت دانش‌آموز بسیار کم بوده و ممکن است به همین دلیل بعد از مدتی کلاس را ترک کند که مسلماً این خواسته معلم و دانش‌آموز نیست.
در سیستم هوشمند به علت کم هزینه و در دسترس بودن منابع یادگیرى و اینکه دانش‌آموز در این روش کاملاً به خود وابسته است تا به دیگران، دانش آموز می‏‌تواند خود را در محیط زبان خارجی غرق کند و اصطلاحاً به این کار Immersion می گویند.
Immersion از کلمه Immerse به معنای غوطه‌ور ساختن شیئی در مایعی به طور کامل، طوری که کاملاً آن شیئ در مایه فرو رود گفته می‏‌شود؛ و البته هر چقدر این شیئ بیشتر در مایع فرو رود بیشتر خیس یا حل خواهد شد.

یکی از دلایلی که کودکان زبان مادری را سریع یاد می‏‌گیرند نیز همین است که محیط اطرافشان کاملاً به این زبان صحبت می‏‌کنند و نیز به همین دلیل اگر زبان مادری یکی از والدین متفاوت باشد یا در محیط کوچه و بازار و مدرسه با زبان‏‌های دیگری در ارتباط باشد می‏‌تواند سریع زبان‏‌های دیگر را یاد بگیرد. شخصاً کودکان زیادی را می‏‌شناسم که با این شرایط توانسته‌اند در سنین کودکی چند زبان را یاد بگیرند. (یکی از مزیت‏‌های ازدواج بین فرهنگ‏‌های متفاوت)

دانش‌آموز نیز اگر بتواند در محیط واقعی زندگی خود، محیطی را شبیه سازی کند که زبان خارجی در آن کاربرد داشته باشد، مهارت‏‌های چهارگانه زبان را سریع‏‌تر فرا خواهد گرفت. به همین دلیل کسانی که در یک کشور خارجی هستند خیلی زودتر از بقیه زبان آن مردم را فرا می‏‌گیرند. هر شخص حتی در کشور خود نیز می‏‌تواند این محیط را شبیه سازی کند یعنی تا جایی که می‏‌تواند با دیگران با آن زبان صحبت کند، بنویسد، بشنود و بخواند.

9. یکی از موانع در سر راه یادگیری سریع زبان خارجی استفاده از ترجمه به زبان مادری است. هر اندازه تکیه دانش‌آموز به زبان مادری در راه یادگیری زبان خارجی بیشتر باشد سرعت یادگیری نیز پایین‏‌تر است. مهم‏‌ترین دلایل عدم استفاده از ترجمه در راه یادگیری زبان خارجی به این شرح است:

الف) معمولاً کلمات و اصطلاحات یک زبان معادل دقیق در زبان‏‌های دیگر را ندارند و بنابراین ترجمه‏‌ها نیز معمولاً کاملاً برابر اصل نیستند. گاهی اوقات حتی معادل غیر دقیق نیز وجود ندارند و جهت ترجمه یک کلمه به یک جمله نیاز است.

ب) درست است که با دیدن ترجمه یک کلمه یا اصطلاح معنی آن زودتر در ذهن شکل می‌گیرد ولی به همان نسبت چون دانش‌آموز جهت یادگیری آن کمتر زحمت کشیده و تمرین کرده و کمتر در معرض آن کلمه و اصطلاح بوده، معنی آن نیز سریعتر از ذهن خارج می‌شود، در حالی که یادگیری معانی کلمات و اصطلاحات بشیوه ارگانیک (منابع اصیل، مستمر و زیاد) و با استفاده از دیکشنری‏‌های تصویری، دیدن فیلم یا قرار گرفتن در محیط واقعی، بصورت طبیعی و تدریجی تکمیل می‌گردد و نقش آنها در ذهن حکاکی می‌شوند و دیرتر فراموش می‌شوند.
یکی از سوالاتی که خیلی از افراد مطرح میکنند اینست که چطور می‌شود موقعی که شخصی اصلا زبان مورد نظر را نمی‌داند بدون استفاده از ترجمه، معانی کلمات و اصطلاحات را درک کند. جواب اینست که در یادگیری به‌شیوه هوشمند و ارگانیک، دانش‌آموز از مطالب و منابع شنیداری و بعدا خواندنی در حد مبتدیان شروع می‌کند و با استفاده از منابع ذکر شده و البته به‌صورت زیاد و مستمر معانی بتدریج در ذهن شکل می‌گیرند و ماندگار می‌شوند. مثلا اگر شما بتوانید اخبار روزانه را از تلویزیونهای خارجی زبان هر روز با دقت دنبال کنید، مغز شما تصاویر وقایع با صحبتهای گوینده را به هم مرتبط می‌سازد و بعد از مدتی براحتی میتوانید صحبت گوینده را بدون مکث درک کنید. در ضمن از فیلم و سریالهای خارجی سالم و قانونی (مسئله کپی رایت) از طریق ماهواره یا اینترنت نیز نباید غافل شد.

ج) یکی از اهداف یادگیری زبان خارجی یادگیری مهارت‏‌های زبانی تا حدی است که به متکلم بومی نزدیک باشد. یکی از موانع در این راه، فرایند ترجمه است.
تصور کنید توریستی به یک نفر در خیابان برمی‏‌خورد و یک جمله ساده می‌پرسد. مثلاً:

Where could I get the map of the city?

اگر شخص مورد نظر به سیستم ترجمه و گرامر عادت کرده باشد، این پروسه برای او اتفاق می افتد:

شنیدن جمله خارجی--> ترجمه آن به زبان مادری یا رسمی کشور --> پیدا کردن جواب به زبان مادری --> ترجمه آن به زبان خارجی مورد نظر --> بررسی جمله از نظر نکات گرامری که کاملا صحیح باشد --> بیان جمله به شیوه‌ای که توریست درمانده بتواند بفهمد (البته اگر تا این لحظه توریست نرفته باشد). در پروسه یادگیری زبان معمولا هر ترجمه به زبان مادری، ترجمه عکس آن نیز به دنبال دارد.

یکی از نکات مهم در شنیدن و صحبت کردن این است که بتوانیم صحبت‏‌های یک نفر بومی زبان خارجی با سرعت معمول، و بدون فکر کردن بفهمیم. و همچنین بتوانیم با سرعت و بدون مکث صحبت کنیم یا جواب دهیم. اگر به پروسه بالا نگاه کنیم سه مرحله ترجمه و گرامر که در مجموع سه مرحله وقت‌گیر هستند را به راحتی و با کمی تمرین می‏‌توانیم حذف کنیم.

در مورد یادگیری گرامر به شیوه غیر فعال یا ناخودآگاه قبلاً توضیحاتی داده شد. در مورد ترجمه نیز بهتر است از دیکشنری‏‌های تک زبانه که در ضمن شامل عکس و تلفظ کلمات نیز می‏‌باشند استفاده شود. در اوایل از منابع صوتی و تصویری با سرعت کم یا با زیرنویس یا متن همراه که به همان زبان هستند به مقدار زیاد و روزانه استفاده شود.

10. هر اندازه علاقه و آشنایی ما به فرهنگی بیشتر باشد یادگیری زبان آن فرهنگ نیز راحت‏‌تر است.
به همین دلیل افرادی که از فرهنگ‏‌های خارجی مثلا عربی یا غربی به دلایل واهی بدشان می‏‌آید، اگر بنا به دلایلی مجبور شوند زبان آن‏‌ها را فرا بگیرند با مشکل مواجهه خواهند شد و گاهاً مشاهده شده که بعد از سال‏‌ها تلاش بی‏‌ثمر از ادامه راه صرف نظر کرده‌اند و این احساس بدبینی و تنفر به نسبت فرهنگ‏‌های دیگران مانند پوست گردو دورشان را احاطه کرده که زبان خارجی نتواند در آن‏‌ها نفوذ کند ولی این عامل مهم روانشناسی غالبا کم یا بی‌اهمیت تلقی می‏‌شود. در سیستم هوشمند چون دانش‌آموز خود را به صورت بالقوه و بالفعل در معرض زبان خارجی (به وسیله استفاده از مظاهر تکنولوژی یا حضور در بین مردم آن زبان) قرار می‏‌دهد معمولاً این مسئله به ندرت وجود دارد و حتی خود را به تدریج علاقه‌مندتر به فرهنگ مورد نظر می‏‌سازد چون زبان زیر مجموعه فرهنگ است و هر قدر در زبان مورد نظر بیشتر پیشرفت می‏‌کند فرهنگ مردم آن زبان نیز پیش او محبوب‏‌تر می‏‌شود. البته معلمین می‏‌توانند با آشنا ساختن دانش‌آموزان با فرهنگ مورد نظر قدم‏‌های مثبتی در این راه بردارند. این مسئله در یادگیری لهجه‌ای خاص از زبان خارجی بیشتر اهمیت خود را نشان می‏‌دهد.
به قول نلسون ماندلا اگر با شخصی به زبانی که می‌فهمد ولی زبان مادریش نیست صحبت شود، آن صحبت‏‌ها را با مغز خود درک می‏‌کند و چندان احساس نزدیکی نمی‏‌کند ولی اگر به زبان مادریش با او صحبت شود، صحبت طرف مقابل اگر چه شخص خارجی نیز باشد با قلبش درک می‏‌کند و احساس محبت و نزدیکی می‏‌کند.

11. ایجاد اعتماد به نفس یکی از دستاوردهای مهم SFLL است. در این سیستم تمام ابزارهای مورد نیاز جهت پیشرفت در زبان خارجی مستقل از کلاس یا معلم است و به خود دانش‌‌آموز وابسته است. او به شخص یا مکان خاصی وابسته نیست، خود را تصحیح می‏‌کند و خود مراحل پیشرفتش را ارزیابی می‏‌کند. هر کجا که باشد به وسیله منابع یادگیری متنوع و حداقل یکی از مظاهر تکنولوژی که در عصر حاضر در دسترس همگان قرار گرفته است و همچنین انگیزه کافی که می‏‌تواند درونی و بیرونی باشد به پیشرفت خود ادامه دهد.
یکی از اهداف روش هوشمند، نهادینه کردن آموزش غیر انحصاری، رایگان یا با هزینه کم، فراگیر، مستقل و خودکفا برای بشریت می‌باشد.

12. به دلایل فوق که ذکر شد کلاس‏‌های آموزشی رایج (خصوصی و دولتی) از جذابیت لازم برخوردار نیستند و دانش‌آموزان بعد از مدتی به دلیل نتیجه نگرفتن از هزینه‌های انجام شده عطای کلاس‏‌ها را به لقایش می‏‌بخشند (کلاس‏‌های اختیاری) و به کلاس یا سیستم آموزشی دیگری مراجعه می‏‌کنند که آن هم با توجه به شرایط تقریباً مشابه اثری مشابه خواهد داشت.
انسان طبیعتاً هر کاری را که بیشتر دوست دارد، بیشتر انجام می‌دهد و هر کاری را که بیشتر انجام می‏‌دهد، در انجام آن مهارت بیشتری کسب می‏‌کند. بنابراین بهترین راه جهت ترغیب کردن شخصی به انجام کاری و ادامه دادن آن، آمیختن مقداری لذت مادی یا معنوی با آن کار می‏‌باشد.

این سنت خداوند در امور خلقت است. به عنوان مثال هیچ موقع خدا به انسان تحکم نکرده است که حتماً باید جهت ادامه حیات، بخورد و بیاشامد چرا که خود آن‏‌ها را خلق کرده و آن‏‌ها را بیشتر از همه می‏‌شناسد که این روش مؤثر نیست، بلکه در عمل غذا خوردن لذتی قرار داده که همه به خاطر آن غذا می‏‌خورند (البته انسان به‏‌مانند خیلی از موارد دیگر در این زمینه مرتکب افراط و تفریط‏‌های زیادی شده است).

در مورد یادگیری زبان خارجی نیز لذت می‏‌تواند موتور محرک قوی باشد در جهت استمرار حرکت یادگیری که در صورت نبود آن پروسه به تدریج متوقف می‏‌شود. بهتر است دانش‌آموز عمل یادگیری زبان خارجی را برای خود به هر روشی که دوست دارد و بیشتر لذت می‏‌برد انجام دهد تا استمرار آن تضمین شود.

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود      رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

 

dahwat.com

کلمن بارکس یکی از مترجمانی است که یک رومی امروزی را به جهانیان معرفی کرده است. رومیِ بارکس، شعر آزاد آمریکایی می سراید، به زبان مردم کوچه و بازار آمریکا حرف می زند و تیراژ کتاب هایش هم در آمریکا نیم میلیون نسخه است.
سپیده جدیری: مولانا جلال الدین محمد را در جهان به نام رومی می شناسند. همین رومی است که خوانندگان بی شماری را در سراسر جهان و نیم میلیون نفر را در آمریکا شیفته اشعار خود ساخته است اما میان مولوی ما با رومی آمریکا، تفاوت به همان اندازه است که شاعر آن را با تفاوت "میان ماه من با ماه گردون" قیاس می کند. کلام نغز مولانا در زبان فارسی از هم نشینی واژه هایی حاصل شده است که نقش همسرایان را در اپرایی عظیم به نام مثنوی، دیوان شمس و... ایفا می کنند.
در مدرسه، شعر کلاسیک فارسی را با مولوی، حافظ، سعدی، نظامی، سنایی، عطار، خیام و... شناختیم و در این میان مولوی به عنوان عارفی شوریده حال جایگاه ویژه تری داشت. با این حال اگر روزی جوانی آمریکایی از ما سوال کند که رومی زنده است؟!، نباید زیاد تعجب کنیم چرا که شاعران کلاسیک ما در ترجمه های پرفروش جهانی خود به زبانی ساده و امروزی و با کلامی که از صنایع لفظی، وزن، موسیقی و قافیه های همیشگی شعرهایشان عاری است، سخن می گویند.
کلمن بارکس هم یکی از مترجمانی است که یک "رومی امروزی" را به جهانیان معرفی کرده است. رومیِ بارکس، شعر آزاد آمریکایی می سراید، به زبان مردم کوچه و بازار آمریکا حرف می زند و تیراژ کتاب هایش هم در آمریکا نیم میلیون نسخه است.


* از این که بر سرزمین مولوی قدم گذاشته اید چه احساسی دارید؟
من به احساسات مردم این سرزمین عشق می ورزم. همین احساسات است که شعر می آفریند. این سرزمین بسیار پیچیده تر از آنی است که پیش تر درباره آن فکر می کردم. با این که در همه خیابان های آن ترافیک وحشتناکی دیده می شود، زندگی انسان ها هنوز کاملاً ماشینی نشده است، مردم هنوز پر از احساسند. من فرهنگ این سرزمین را دوست دارم. مولوی طرفداران زیادی در آمریکا دارد. من حداقل روزی سه نامه در آمریکا دریافت می کنم که در آن از من خواسته اند اشعار مولوی را با موسیقی اجرا کنم


* به عنوان کسی که عمری را وقف بازسرایی اشعار مولانا به زبان انگلیسی کرده اید و با وجود علاقه و گرایشی که به اندیشه عرفانی او دارید، چرا پیش از این به ایران سفر نکرده بودید؟
احساس می کردم که حتماً باید راهنمایی در اینجا داشته باشم تا بتوانم به ایران سفر کنم. در این سفر همان طور که شما می دانید، از سوی دانشگاه تهران دعوت شده ام و دعوت کنندگان من در واقع راهنمای من نیز هستند. من زبان فارسی نمی دانم و به همین دلیل نمی توانستم بدون داشتن هیچ راهنمایی به ایران سفر کنم.

* من ترجمه ای را که شما از بعضی از اشعار مولانا در دانشگاه اصفهان قرائت کردید شنیدم و در آنها هیچ قافیه، وزن و حتی واژه های کلاسیکی به گوشم نخورد. شما اطلاع دارید که مولانا شاعری است که در قرن سیزدهم میلادی زندگی می کرده و از کلاسیک های ادبیات ایران محسوب می شود. در عین حال با وجودی که رعایت هم زمانی و هم زبانی در ترجمه و برگردان شعر امر بسیار مهمی است، به نظر می رسد که شما اشعار مولانا را به شعر معاصر آمریکایی برگردانده اید یعنی نه تنها وزن و قافیه که زبان مولانا را نیز در انگلیسی تغییر داده اید. واژه هایی که شما در برگردان اشعار مولانا استفاده کرده اید، واژه های مولانا نیستند، واژه های کلمن بارکس هستند! هدف شما از این کار چه بوده است؟
حق با شما است. من شعر مولوی را به شعر آزاد آمریکایی برگردانده ام. این کار را به عمد انجام داده ام چرا که به این شکل برای مردم آمریکا قابل فهم تر می شود و خوانندگان بیشتری با آن ارتباط برقرار می کنند. در حقیقت این اشعار را به زبان محاوره ای برگردانده ام نه حتی زبان کتابی امروزی. مولوی نقش راهنمای فکری یک جامعه بزرگ جهانی را ایفا می کند

این گونه به دل مردم عامی آمریکا هم نشسته است. ترجمه ای که انگلیسی ها قبلاً از اشعار مولانا انجام داده بودند، فقط برای دانشگاهی ها قابل درک بود و برای عموم مردم از هیچ جاذبه ای برخوردار نبود. بنابراین فعلاً ترجمه این اشعار به شعر آزاد در زبان انگلیسی بیشتر جواب داده است اما نمی دانم آیا کسی هم پیدا می شود که بتواند تمام قافیه ها و واژه های هم آوا و زیبایی های کلام مولانا را به انگلیسی برگرداند؟!

* تاکنون شعری از مولانا را به زبان فارسی شنیده اید؟ مثلاً: بشنو از نی چون حکایت می کند، وز جدایی ها شکایت می کند و اگر شنیده اید آیا متن فارسی این شعرها به خاطر موسیقی، قافیه ها و هم آوایی واژه ها که به آن اشاره کردید، بیش از نسخه انگلیسی آنها بر شما تاثیر نمی گذارد؟
بله. شنیده ام. مثلاً این سطری که خواندید در ابتدای مثنوی مولانا آمده است. باید اعتراف کنم که من در برابر موسیقی شعر فارسی از خود بی خود می شوم. این موسیقی بسیار بر من تاثیر می گذارد، چون خارق العاده است. من به آن عشق می ورزم و بسیار تحسین برانگیز است اما در زبان انگلیسی شما نمی توانید چنین ترکیبی از صوت و موسیقی را ایجاد کنید. در انگلیسی نمی شود چنان واژه های خوش آوا، قافیه ها و سطرهایی را ایجاد کرد. اگر چنین کاری را در زبان انگلیسی در تمام اشعاری که از مولانا به انگلیسی برگردانده ام حضور شمس به طور کاملاً محسوسی مشاهده می شود اما واقعاً نمی توان درباره شمس چیز زیادی به زبان آورد

انجام دهید، شعر بی معنایی به وجود می آید. در زبان فارسی زیباسازی کلام و استفاده از صنایع لفظی یک فرم محسوب می شود و شاعران ایرانی در اشعار خود به آن توجه ویژه ای نشان می دهند اما در زبان انگلیسی ما باید به دنبال تازه ترین و مانوس ترین واژه ها باشیم تا منظور خودمان را برسانیم در حقیقت باید اعتراف کنیم که ما چیزی درباره این نوع صنایع لفظی نمی دانیم.

* رویکرد شما به عرفان و صوفی گری در کشوری مثل آمریکا که به نظر می رسد مردم آن اطلاع چندانی از عرفان و صوفی گری اسلامی نداشته باشند، چگونه رخ داده است؟
هر کسی در هر کجای جهان روشی را برای آگاهی به اسرار الهی تجربه می کند، عرفان به این که شما معتقد به چه دینی باشید و در کجای دنیا زندگی کنید، ارتباطی ندارد، شما می توانید مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی، بودایی یا هندو باشید اما در عین حال عارف باشید. یعنی به دنبال آگاهی به اسرار موجود در دین خود باشید.

* بعد از خواندن اشعار مولانا و آشنایی با اندیشه او به صوفی گری علاقمند شدید یا پیش از آن هم گرایشاتی به عرفان در شما وجود داشت؟
من واژه صوفی گری را زیاد به کار نمی برم. به جای آن "روش قلبی" را به کار می برم. من با این روش قلبی زمانی آشنا شدم که در رؤیای خود عارفی را دیدم و بعد او را در عالم واقعیت هم ملاقات کردم. او "باوا محی الدین"، عارف سریلانکایی بود که پس از آشنایی با او بارها و بارها در طول چندین سال به ملاقات او می رفتم و او مرا راهنمایی می کرد. در حقیقت او در من انگیزه بیشتری ایجاد کرد که پیام ملای روم را به زبان انگلیسی انتقال دهم. پیش از آن رابرت بلای دوست شاعر من مجلدی از ترجمه تحت اللفظی اشعار مولوی به زبان انگلیسی را در اختیار من گذاشته بود و از من خواسته بود واژه های آن را از قفس آزاد کنم یعنی آنها را به شعر آزاد آمریکایی برگردانم اما کار جدی من بر روی ترجمه آثار مولانا پس از آشنایی با "باوا محی الدین" آغاز شد. او مرا به عرفان علاقمند کرد و سبب شد سی سال ترجمه اشعار عرفانی مولوی را ادامه دهم.

* با شخصیت هایی که نقش مهمی را در زندگی و شکوفایی مولانا ایفا کرده اند، نظیر شمس تبریزی و بهاء ولد پدر مولانا چقدر آشنایی دارید؟
به شخصیت پدر مولانا بسیار علاقمندم. او شخصیت بسیار جالبی داشته و به عنوان یک روحانی و کسی که مجلس می گفته، جایگاه ویژه ای در میان روحانیون آن دوران داشته است و در زندگی مولانا نیز به عنوان نخستین معلم او در زمینه الهیات و دین نقش ویژه ای را ایفا کرده است. شاید اطلاع نداشته باشید که کلام روحانی بهاء ولد هم به انگلیسی ترجمه شده است و بسیاری از باید اعتراف کنم که من در برابر موسیقی شعر فارسی از خود بی خود می شوم. این موسیقی بسیار بر من تاثیر می گذارد، چون خارق العاده است
انگلیسی زبان ها با او آشنایی دارند. درباره شمس تبریزی فقط می توانم بگویم که او بزرگترین روشنفکر زمان خود بوده است. همین هم علاقه و محبت مولانا را نسبت به او برانگیخته است. در تمام اشعاری که از مولانا به انگلیسی برگردانده ام حضور شمس به طور کاملاً محسوسی مشاهده می شود اما واقعاً نمی توان درباره شمس چیز زیادی به زبان آورد.

* در ترجمه اشعار مولانا به زبان انگلیسی آیا فقط وجه عاشقانه این اشعار انتقال یافته است و تنها با یک سری شعرهای عاشقانه به عنوان شعر مولانا روبرو می شویم یا اندیشه و فلسفه مولانا نیز از خلال این ترجمه ها به زبان انگلیسی راه یافته است؟
شعرهای مولانا به زبان انگلیسی فقط شعرهایی عاشقانه را بر نمی تابند. این ترجمه ها معرف شعرهایی از او است درباره اخلاق، عرفان و شعرهایی که در حاشیه خود نکات اخلاقی بسیاری را مطرح می کنند و در نهایت به عشق الهی می انجامند. من واژه فلسفه را برای مولانا به کار نمی برم و به نظر من شعرهای مولانا سخنان او با جامعه دراویش جهان را مطرح می کند. پس هر چیزی که او می گوید به تمام جهان باز می گردد و هر کس در جهان برداشت خاص خود را از سخنان او خواهد داشت، چرا که تفکرات مختلفی را با مردم مختلف بازگو می کند. او نقش راهنمای فکری یک جامعه بزرگ جهانی را ایفا می کند.

* اگر وجه عاشقانه اشعار مولانا تنها عامل استقبال جوانان آمریکایی از آن نبوده است، در ترجمه اشعار مولوی چه ویژگی دیگری وجود دارد که جوانان آمریکایی این قدر به آن علاقمند شده اند؟

قدرت تخیل عظیمی که در اشعار مولانا وجود دارد، در ترجمه انگلیسی آن نیز به روشنی به چشم می خورد. همین تخیل قدرتمند است که نه تنها جوانان آمریکایی که مردم آمریکا را در هر طیف سنی به سوی خود جذب می کند. عظمتی که در تخیل او، موضوعاتی که برای اشعارش انتخاب می کند و سیری که در یک شعر انجام می دهد وجود دارد، جهانیان را به این اشعار علاقمند کرده است.

* آمریکایی ها درباره مولانا چه نظری دارند؟

آنها واقعاً عاشق مولانا هستند. تعداد بی شماری از مردم آمریکا اشعار مولانا را می خوانند و خیل عظیمی به کنسرت هایی که اشعار مولانا در آنها خوانده می شود، هجوم می آورند. مولوی در ده سال اخیر واقعاً به یکی از محبوب ترین شخصیت ها در آمریکا تبدیل شده است. شعر مولوی را به شعر آزاد آمریکایی برگردانده ام چون ترجمه محاوره ای بیشتر به دل مردم عامی آمریکا می نشیند .

* با توجه به محبوبیتی که شما به آن اشاره کردید، اگر در خیابان های آمریکا راه برویم، افرادی را می توانیم پیدا کنیم که اشعاری از مولانا را به زبان انگلیسی از حفظ باشند؟

بله. حتماً افرادی پیدا می شوند. او طرفداران زیادی در آمریکا دارد. در عین حال بسیاری از مردم آمریکا دوست دارند به اشعار مولانا همراه با موسیقی گوش بدهند و آنها را همراه با موسیقی حفظ کنند. فقط خود من حداقل روزی سه نامه دریافت می کنم که در آن از من خواسته اند اشعار مولوی را با موسیقی اجرا کنم.

* اشعار تمام کتاب های مولوی را به انگلیسی بازسرایی کرده اید؟
خیر. من هرگز نمی توانم تمام کتاب ها و تمام اشعار او را ترجمه کنم. اشعار او واقعاً بی شمارند و کتاب های او بسیار عظیم. من فقط تاکنون توانسته ام مثنوی، دیوان شمس و رباعیات او را به انگلیسی برگردانم.


aels.mihanblog

در اینکه مترجم باید زبان مبدأ و زبان مقصد و موضوع را بشناسد و ترجمه‌ای «حتی‌المقدور» درست و روان به دست مخاطب برساند جای بحث نیست. این نکته درست را آنقدر گفته‌اند که نیازی به تکرار ندارد. اما تکرار این نکته آن را مثل هر حرف تکراری دیگری تبدیل به کلیشه می‌کند. کلیشه‌ها مانع قضاوت می‌شوند و وضعی پیش می‌آید که مکرراً می‌بینیم. کسی به چند اشتباه یا مسامحه در ترجمه کتابی اشاره می‌کند و بر اساس آن نتیجه می‌گیرد که مترجم بهتر است ترجمه نکند. نمونه‌اش را چندی پیش در همین نشریه مهرنامه هم دیده‌ایم. در این یادداشت ضمن تأیید این مطلب واضح که مترجم باید سعی کند ترجمه‌ای دقیق و خوش‌خوان عرضه کند(هر چند باید گفت دو ویژگی دقیق و خوش‌خوان بودن به‌آسانی با هم جمع نمی‌شود و رسیدن به تعادل مطلوب در ترجمه برآیند هماهنگ کردن آنهاست)، می‌کوشم به وجه دیگری از مسأله اشاره کنم. آن وجه دیگر این است که در بازار ترجمه که اکنون جوانان بسیاری طبیعتاً با تجربه‌های کم در آن قدم گذاشته‌اند و از لحاظ تنوع موضوع و استقبال مخاطب رونق دارد، تفکیک سره از ناسره به این راحتی هم نیست. به صرف یافتن چند اشتباه یا چند جمله ناخوش‌خوان نمی‌توان درباره ترجمه‌ای قضاوت کرد.


در ترجمه کتاب متفکران روس (ص 84) به قلم استاد نجف دریابندری به این جمله برمی‌خوریم: «در این قضیه عدالت شاعرانه فراوانی هم وجود دارد». تعبیر «عدالت شاعرانه» معنای محصلی ندارد. الان به اصل کتاب دسترسی ندارم، اما این تعبیر احتمالاً در مقابل poetic justiseبه کار رفته و قاعدتاً به معنای عدالت تمام و کمال (به قول علما، عدالت کما هی حقها!) است. آیا دریابندری مترجم بدی است؟ ابداً. ترجمه متفکران روس از بهترین ترجمه‌های ایشان و از بهترین ترجمه‌های زبان فارسی است. معادله‌ای ابتکاری مترجم هم برای بسیاری از کلمات و تعابیر انگلیسی نمونه ذوق سلیم و شم زبانی کم نظیر است. این تصور که وجود چند غلط در ترجمه کار مترجم را از اعتبار می‌اندازد یکی از سوء تفاهم‌های رایج در ارزیابی ترجمه است.

با چنین معیاری کار فوق‌العاده دریابندری در مثلاً ترجمه هکلبری فین مارک تواین در کنار ترجمه‌های متوسط بی‌خلاقیت قرار می‌گیرد. اما منتقد خوب کسی است که همین تفاوت‌ها را دریابد و نشان دهد. زنده‌یاد علی محمد حق‌شناس که خود هم نثر فارسی زیبایی داشت و هم زبان‌دان بود درباره آثار دریابندری چنین قضاوتی دارد: «همگی زبانی فرهیخته و نثری خوش دارند... زبان و نثری که از فرط زندگی و سلامت انگار اصلاً نوشته نشده بلکه از روی نوار پیاده شده است.» (مقالات ادبی، زبان‌شناختی، ص 200،208) دکتر حق‌شناس به‌حق ترجمه متفکران روس را تحسین می‌کند. آیا ایشان اگر می‌خواست و می‌گشت نمی‌توانست چند اشتباه در ترجمه پیدا کند و مراتب فضل خود را نشان دهد؟ نکته اینجاست که فضل حق‌شناس در همان اظهارنظر عاری از تنگ نظری است و معمولاً بی‌هنران صرفاً نظر به عیب می‌کنند.

یا مثلاً دکتر حسین بشیریه در ترجمه مهم و کارگشای خود از لویاتان ‌هابز در توضیح حکمای هفتگانه می‌نویسد: «ظاهراً اشاره‌هابز به سندبادنامه یا داستان هفت حکیم فرزانه است که از طریق زبان فارسی و عربی وارد ادبیات غرب شد»(ص86)، در حالی که توضیح مناسب‌تری وجود دارد. منظور، حکمای هفتگانه یونان است که افلاطون و پلوتارک به آنها اشاره کرده‌اند. آیا می‌توان نتیجه گرفت که مترجم صلاحیت کافی برای این ترجمه نداشته یا وقت چندانی برای آن صرف نکرده است؟ چنین نتیجه‌گیری بی‌وجهی باید ناشی از همان تنگ نظری و بی‌هنری مذکور باشد وگرنه هر که لویاتان‌هابز را بشناسد و ترجمه ایشان را دیده باشد زحمت ایشان را در ترجمه این اثر کلاسیک قدر می‌شناسد و نکته پیشگفته را مسامحه‌ای می‌داند که به راحتی می‌توان در چاپ‌های بعدی رفع کرد.

یکی دیگر از موازین مرسوم در ارزیابی ترجمه اشکال گرفتن از جمله‌هایی است که به غلط ترجمه نشده اما به بهترین صورت ممکن نوشته نشده است. از این موارد گاهی در بهترین ترجمه‌ها هم پیش می‌آید. همیشه می‌توان چند جمله‌ای پیدا کرد که می‌شده آنها را به فارسی روان‌تر و شیواتری نوشت. اگر جهان فانی نبود و مترجم هم عمر جاودان داشت، شاید می‌شد توقع داشت که هر ترجمه‌ای بارها بازبینی شود تا اشتباهات ترجمه و بیان‌های نامناسب آن به صفر برسد. این توقع و تصور کسانی است که انشای نانوشته‌شان همیشه بی‌غلط از کار در می‌آید. فکر می‌کنیم برای ترجمه هر متن باید سالیان سال و بیش از مؤلف آن وقت بگذاریم. این تصور جدید نیست. نشریات پنجاه سال پیش را هم که ورق بزنید، پندنامه‌هایی می‌بینید درباره اهمیت ترجمه و لزوم جدی گرفتن کار و تأمل و دقت. در این چند دهه کتاب‌هایی ترجمه شده که در تربیت و پختگی فکری و ذهنی نسل بعدی بسیار تأثیر داشته و بخشی از نثر معاصر فارسی را ساخته و امکان اندیشیدن ما به زبان مادری را در بسیاری زمینه‌ها ایجاد کرده است؛ هرچند هیچ یک از آنها عاری از نقص و عیب و نمونه فصاحت و بلاغت نبوده است. از منتقدان کمال‌طلب آن سال‌ها هم چیزی نمانده است.

مترجمی حرفه است و مثل هر حرفه دیگری محدود به قواعد حرفه‌ای است. مترجم باید متن را در مدت زمان معقولی به سرانجام برساند. در واقع فرآیند تولید کتاب تابع قواعد بازار نشر است. نمی‌شود توقع داشت مترجمان و ویراستاران و ناشران برای تولید کتاب وقت و در حقیقت هزینه‌ای را متحمل شوند که بازگشتی نداشته باشد. این تصورات ایده‌ئالیستی و غیراقتصادی حاصل فضای کاری سرزمینی است که در آن توقع می‌رود همه فعالیت‌های فرهنگی با بودجه دولت (نفت) به سرانجام برسد (یا به عبارت بهتر نرسد!). این تصور نه فقط غیراقتصادی است، که با آمال روشنفکری هم منافات دارد. روشنفکرانی که درکشان از کار کارمندی دولت است و نه تولید و عرضه در بازار، هرگز به استقلال و اثرگذاری مطلوب‌شان دست نخواهند یافت. از طرف دیگر، صرف بیش از حد معمول وقت برای ترجمه سبب می‌شود مترجم در حوزه دانش هم کار موثری انجام نداده باشد.

تا کتابی در حوزه علوم انسانی بخواهد با انواع و اقسام ویرایش‌ها به حد معیارهای غالباً ادبی و هنری منتقدان کمال‌طلب برسد و منتشر شود کهنه شده است. این در حالی است که همه می‌دانیم در شرایط فعلی سخت به ترجمه و انتقال اطلاعات در زمینه‌های مختلف علمی و فلسفی و ادبی و هنری نیاز داریم، و باید گفت حتی به ترجمه‌های متوسط(گفتن ندارد که البته نه به ترجمه‌های بد که بیشتر به توهم دانش دامن می‌زنند). اتفاقات مهم در آن حوزه‌ها بخواهیم یا نخواهیم، در جای دیگری می‌افتد و به همین علت هنوز هم مهمترین حادثه فرهنگی کشور ما ترجمه آثار غربی است.

این وضع البته مطلوب نیست. فرهنگ زنده در کنار مترجم، مؤلف و محقق و متفکر هم می‌پرورد. اما وقتی آنها اندکند و به علاوه روش‌های آموزش زبان در مدارس و دانشگاه‌های ما ناکارآمد است و دانستن حتی صرفاً یک زبان خارجی موقعیتی ممتاز ایجاد می‌کند، طبیعی است که مترجمان(به ویژه مترجمان آگاه و کاردان) شأنی ویژه داشته باشند و در شمار اصلی‌ترین چهره‌های فرهنگی کشور به حساب آیند. در فقدان داد و ستد فرهنگی کافی با جهان، مترجمان تبدیل می‌شوند به پیک‌های ارجمند جهان‌های دیگر(البته اینکه گاهی مترجمان ما پیک بودن را فراموش می‌کنند و در هم‌ذات پنداری با نویسنده در عرصه روشنفکری و حتی حوزه‌های دانش صاحب رأی و اجتهاد می‌شوند به جای خود قابل تحلیل و نقد است).

به هر حال، وقتی ترجمه چنین شأنی دارد، نقد آن هم می‌تواند مایه شهرت با‌شد، و در این فرآیند گاهی نقد با ملانقطی بودن اشتباه می‌شود. چنانکه خود متن اصلی هم در نگرشی که می‌توان آن را «تئولوژیک» خواند تبدیل می‌شود به متن مقدس و ترجمه می‌شود به یکی از علوم دقیقه(در حالی که این متنها را در زبان‌های اروپایی به راحتی و گاه مکرر ترجمه می‌کنند و بسیاری از آن ترجمه‌ها، مثلاً از آلمانی به انگلیسی، با نگرش ما یا به قدر کافی دقیق نیست یا فصیح یا هر دو و به حال نباید انجام می‌شده است!).

بر اساس چنین نگرشی اصل مطلب را رها و کاستی‌ها را برجسته می‌کنیم. اصل مطلب این است که متن‌هایی با معیار مقبول و مفید واقع شدن ترجمه شود و به ضمیر فرهنگی ما انتقال بیابد. طبعاً چنین متن‌هایی را می‌توان به مرور زمان ویراسته‌تر عرضه کرد و دقایق و ظرایف فنی بیشتری را در آنها لحاظ کرد. برای نمونه کار زنده‌یاد محمدحسن لطفی را به یاد بیاوریم. او برای نخستین بار ترجمه‌هایی روان و خوش‌خوان از آثار افلاطون و ارسطو و افلوطین عرضه کرد. از نظر متخصصان فلسفه‌های افلاطون و ارسطو و افلوطین آن ترجمه‌ها حتماً کاستی‌هایی دارد، اما تا وقتی آنها ترجمه‌های بهتری به دست نداده‌اند، تلاش گران‌سنگ لطفی تلاشی است بسیار ارجمند، و حتی روزی که فرضاً آن متخصصان ترجمه‌های بهتری عرضه کنند، باز در مسیر تجربه لطفی گام زده‌اند و وامدار او هستند. لازم است مترجمانی بت آثار پرآوازه را بشکنند. روزی که ترجمه‌ای از هستی و زمان ‌هایدگر در دست نبود می‌شد درباره او حرف‌ها زد، اکنون که سه ترجمه فارسی از آن کتاب موجود است، حرف‌ها ناگزیر باید پایه و مایه جدی‌تری داشته باشد.

خلاصه اینکه کار موجود طبعاً بی‌بهره از کمال از کار معدوم بهتر است. شاید این حرف گفتن نداشته باشد ولی ما نه فقط در مورد ترجمه که در حوزه‌های دیگر نیز، از تحقیقات علمی تا روزنامه‌نگاری، شاهد نقد و نظرهایی هستیم که تذکر همین نکته بدیهی را ضروری می‌سازد. متأسفانه گروه کثیری از ما واقعاً اهل کار کردن نیستیم و به همین دلیل با آن ذهنی برخورد می‌کنیم و چنان معیارهایی در نظر می‌گیریم که با آنها عملاً نتوان کار چندانی را به سرانجام رساند. بگذارید مثالی بزنم در حوزه تألیف و تحقیق. کتابی هست به نام:

The Blackwell Dictionary of Twentieth-Century Social Thought (eds. Tom Bottomore and William Outhwaite)

این کتاب مجموعه‌ای است زنده و سرشار از داده‌های به‌روز و تحلیل‌ها و بصیرت‌های چشمگیر در حوزه علوم اجتماعی. نویسندگان و ویراستارانش هم گروهی از صاحب‌نظران نام آور در حوزه علوم اجتماعی‌اند. اما بر خلاف توقعات ما نه صورت و ساختار مقالات گاه حتی کوتاه این مجموعه یکسان است و نه نثر نویسندگان آنها. در آن هم ارجاعات مضاعف وجود دارد (مثل ارجاع به مدخل ageدر مقاله Population و ارجاع مضاعف age به old age) و هم ارجاع اشتباه (مثل ارجاع به مدخل Time and spaceدر مقاله Pragmatismدر حالی که چنین مدخلی در کتاب وجود ندارد). اگر ما می‌خواستیم چنین کاری را در ایران انجام دهیم، برای پرهیز از چنین نقص‌هایی لابد نهادی تشکیل می‌دادیم و بودجه و وقت فراوانی صرف می‌کردیم. نمی‌دانم نتیجه دقیق‌تر می‌شد یا نه، اما مطمئنم فرهنگ اندیشه‌های اجتماعی قرن بیستم به جای اینکه در انتهای آن قرن به پایان برسد و منتشر شود در انتهای قرن بیست و یکم منتشر می‌شد!

غرض از یادآوری این نکات نفی، لزوم دقت و تلاش برای بهتر انجام دادن کار نیست بلکه غرض تأکید بر این نکته است که در گیر و دار نقد و نظرهای عالمانه، وسواسه‌ای بی‌ثمر مانع از انجام کار و فعالیت نشود، چه در حوزه ترجمه و چه در حوزه‌های دیگر.

www.mehrnameh.ir