ترجمه،
که بازگرداندن متنی از یک زبان به زبان دیگر است، یکی از راههای « ارتباط
فرهنگی » است. اهل مطالعه، از راه خواندن اینگونه کتب، با دانشمندان و
اندیشهها و علوم مختلف آشنا میشوند و بینشی عمیقتر و گستردهتر
مییابند.
مترجمان نیز که
این نقش را ایفا میکنند، از خدمتگزاران علم و ادب و فرهنگ در مقیاس
جهانیاند؛ به شرط آنکه متون مورد ترجمه، سالم و مفید باشد و به تبادل
فرهنگی و ارتقای سطح دانش مردم و گسترش علم و فرهنگ بیانجامد.
ترجمه،
که بازگرداندن متنی از یک زبان به زبان دیگر است، یکی از راههای « ارتباط
فرهنگی » است. اهل مطالعه، از راه خواندن اینگونه کتب، با دانشمندان و
اندیشهها و علوم مختلف آشنا میشوند و بینشی عمیقتر و گستردهتر
مییابند.
مترجمان نیز که
این نقش را ایفا میکنند، از خدمتگزاران علم و ادب و فرهنگ در مقیاس
جهانیاند؛ به شرط آنکه متون مورد ترجمه، سالم و مفید باشد و به تبادل
فرهنگی و ارتقای سطح دانش مردم و گسترش علم و فرهنگ بیانجامد.
در
ترجمه، هم بهرهگیری از فرهنگ جهانی و اندیشههای دیگر ملل در کار است، هم
بهرهرسانی و ابلاغ پیام خودی به دیگران؛ از این رو، میتواند یکی از
شیوههای مؤثر تبلیغ باشد و محتوای دین و مبانی انقلاب را به دیگران انتقال
دهد.
در جامعه اسلامی و
نسبت به مسلمانان نیز، از آنجا که متون اصلی دین، هم چون قرآن و حدیث و
اغلب کتب تاریخ و تفسیر و کلام و ... به زبان عربی است و اغلب مسلمانان نیز
غیر عرباند، پس برگردانِ زیبا و روان و فنی محتوای معارف دینی از عربی به
زبانهای دیگر، خدمتی شایسته به بیش از یک میلیارد مسلمانِ غیرعرب است.
ترجمه از زبانهای دیگر به عربی نیز اینگونه است.
« نهضت ترجمه » از صدر اسلام، رواج داشت و کتب متعددی از زبانهای دیگر به عربی و از عربی به زبانهای دیگر ترجمه شد.
ضرورت
این مسأله در جهان امروز و با گستردگی ارتباطات و سرعت آن و نیز وسعت و
دامنه کار چاپ و نشر و پخش رسانهها و مطبوعات، بیش از پیش احساس میشود.
به همین دلیل، آشنایی با « ترجمه » و اصول آن، هر چند گذرا و اجمالی، ضرور
است و برای کسانی که توانایی تألیف یا انگیزه آن را ندارند، ترجمه میتواند
یک کار علمی و فرهنگی به شمار آید.
حتی
در اموری همچون ترجمه قرآن، دعاها، احادیث، متون اخلاقی، شعرهای حکمت
آمیز و ... ترجمه شایسته و شیوا میتواند بُرد این تعالیم را افزایش دهد.
در مقدمه، بیش از این تفصیل نمیدهیم و به بیان برخی نکات و شیوهها و نیازها در امر ترجمه میپردازیم.
ترجمه شفاهی و کتبی
در یک تقسیم بندی، ترجمه به دو صورت انجام میگیرد:
1. ترجمه شفاهی و زنده
2. ترجمه کتبی و نوشتاری.
ترجمه شفاهی
ترجمه
شفاهی آن است که مترجم، سخنان یک گوینده را به صورت زنده و فی المجلس به
زبان دیگری برگرداند. این گونه ترجمه، در جلسات، کنفرانسها، سمینارها،
ملاقاتهای رسمی، مجامع بین المللی، مصاحبهها و دیدارها و با توریستها
انجام میگیرد.
ترجمه شفاهی به یکی از سه صورت زیر است:
الف. فراز به فراز
ب. جمله به جمله
ج. کلمه به کلمه.
در
نوع « فراز به فراز » مترجم، سخنان گوینده را بخش بخش گوش میدهد و پس از
پایان هر فراز، آن را ترجمه میکند. معمولاً ممکن است هنگام گوش دادن، با
استفاده از شیوه « تندنویسی » یادداشتهایی هم بردارد. پس از سکوتِ گوینده،
مترجم مضمون صحبت او را بازگو میکند. طبیعی است که در این شیوه، ترجمه
کمی آزاد انجام میگیرد.
در
نوع « جمله به جمله » سخنان گوینده پس از پایان هر جمله، برگردانده
میشود. این شیوه، هم راحتتر است و هم دقیقتر و مطابقتر با گفتار اصلی.
در هر یک از این دو شیوه، مترجم باید از « حافظه » و « سرعت انتقال »
برخوردار باشد، تا مضمون ارائه شده را از یاد نبرد و در گزینش معادلها،
معطّل نشود.
در نوع « کلمه
به کلمه » مترجم مترصّد است تا هر کلمه و تعبیری که از زبان گوینده بیرون
میآید، آن را به زبان دوم بر میگرداند. اغلب در ترجمه زنده در کنگرههای
بین المللی و مصاحبههای مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی که حاضران با گوشی به
نطق گوینده گوش میدهند، این شیوه رعایت میشود. البته گاهی به لحاظ
ساختار دستوری و جمله بندی که در زبانها مختلف است، چارهای جز صبر تا
پایان جمله نیست تا مفهوم آن را سریعاً به زبان دیگری ترجمه کند و بدون
تمام شدن جمله، گاهی نمیتوان شروع به ترجمه کرد. به هر تقدیر، مترجم شفاهی
باید در زمینه اصلی سخن، اطلاعات علمی داشته باشد تا در ترجمه بتواند مطلب
گوینده را به زبان دیگری بیان کند. مثلاً اگر سخن گوینده، بار فلسفی یا
اقتصادی داشته باشد، مترجمی که از فلسفه و اقتصاد چیزی نداند، قطعاً در
برگرداندن مطلب، دچار مشکل یا خطا خواهد شد.
ترجمه کتبی
در
ترجمه کتبی، از آنجا که « متن » در اختیار مترجم است، با دقت و حوصله
بیشتری به برگرداندن آن و یافتن معادلها و اصطلاحات و تنظیم جمله بندی
میپردازد. به همین دلیل، در حد ترجمه شفاهی، نیاز به حافظه و سرعت انتقال
نیست؛ چون میتواند با مراجعه به فرهنگها و کتب لغت و پرسیدن از دیگران،
معادل یابی کند، حتی فرصتِ تجدید نظر یا تغییر عبارات و اصلاحات لفظی هم
وجود دارد.
البته در این
نوع ترجمه هم، تسلط به دو زبان « مبدأ » و « مقصد »[1] لازم است، تا این «
برقراری ارتباط کلامی » به سهولت و مهارت انجام گیرد. ولی عوامل یاد شده
(1. فرصت برای معادل یابی دقیق؛ 2. فرصت برای اصلاح و تجدید نظر؛ 3. ضروری
نبودن حافظه و انتقال سریع) از نقاط مثبت و قوت ترجمه کتبی محسوب میشود و
به لحاظی آن را آسانتر از ترجمه زنده و شفاهی میسازد.
شرایط و نیازهای ترجمه
گفتهاند که: « ترجمه، پیش از آنکه « علم » باشد، « هنر » است ... .»
و
این سخن حقی است، زیرا تنها توانایی بر فهم لغات و جملات متن، کافی نیست و
مترجمی نیاز به مهارت، ذوق هنری بیش از این دارد. ترجمه، اگر فنی و
عالمانه و خوب انجام گیرد، کمتر از « تألیف » و « تصنیف » نیست. ترجمه خوب،
گاهی یک اثر را زنده میکند و ترجمه بد، کتابی را از اعتبار و ارزش
میاندازد.
آنچه در مورد ترجمه نیاز است، فهرست وار اینهاست:
1. تسلط مترجم به زبان مادری
مترجم،
باید پیش از ترجمه، نویسنده باشد؛ یعنی در نوشتن سلیس و صحیح و خوب، در
زبانِ خودش، گیری نداشته باشد و در حد کافی به لغات، اصطلاحات، قواعد
دستوری و جهاتِ ادبی و بدیعی زبان خویش، مسلّط باشد تا در نگارش، دچار زحمت
نشود.
2. تسلّط به زبان متنِ مورد ترجمه
گام
نخست ترجمه، آن است که مترجم، متن مورد نظر را بفهمد. از آنجا که در متن،
لغات و اصطلاحات و معانی حقیقی و مجازی و استعاری وجود دارد و از قواعد
جمله سازی خاصّ خود پیروی میکند، اگر مترجم به آن زبان تسلط نداشته باشد،
در ترجمه دچار اشکال میشود، چون ساختار کلام در زبانهای مختلف یکسان
نیست.
3. تسلّط به اصطلاحات خاصّ
همیشه
جملات، به صورت عادی و معمولی نیست. گاهی در متن، یک اصطلاح، ضرب المثل،
معنای مجازی و کنایی یا تعبیر علمی خاصّی که معنای ویژهای دارد به کار
میرود. مترجم باید هم اصطلاحات خاص « زبان مبدأ » را بداند، هم اصطلاحات
معادل آن را در « زبان مقصد » یا زبان دوم.
مثلاً
تعبیر « التمییز العنصری » اصطلاحاً به جای « تبعیض نژادی » است و « مِنَ
الانتاج اِلَی الاستهلاک » اصطلاح عربیِ « از تولید به مصرف » است و «
تقریرٌ یومیّ » یعنی « گزارش روزانه ». ندانستن اصطلاحات، کار ترجمه را
مشکل میسازد؛ زیرا این کار، تنها از « کتاب لغت » بر نمیآید. ضرب
المثلها، طنز، کنایات و ... نیز در همین مقوله است و دانستن معادل آنها
در زبان دوم، بسیار کارساز است. از این رو آشنایی با فرهنگ دو زبان و دو
ملّت و ویژگیهای دستوری و ادبی و بلاغی زبان مبدأ و مقصد، لازم است.
4. آشنایی با موضوع مورد ترجمه
صرف
دانستن یک زبان، نباید سبب شود که در هر موضوعی انسان دست به ترجمه بزند.
رشتهها و علوم مختلف، گاهی از مباحث، موضوعات و اصطلاحات خاصّی برخوردار
است که اگر مترجم با آن موضوع آشنا نباشد، به خوبی از عهده ترجمه بر
نمیآید؛ مثلاً اگر موضوع متن، فلسفی، طبی، معماری، هنری، بازرگانی یا فقهی
باشد، بدون آشنایی با فلسفه، طب، هنر، فقه و ... یا نمیتوان از عهده
ترجمه برآمد، یا ترجمهای غلط و یا نارسا و گنگ و غیراستاندارد ارائه خواهد
شد.
5. امانت و بی طرفی
علاوه
بر تخصص و مهارت مترجم، باید نسبت به محتوا یا مؤلف متن یا موضوع خاص،
نظرگاه شخصی خود را اعمال نکند و « متعهد » به متن باشد. دخالت دادن
دیدگاهها و پیش فرضهای شخصی در ترجمه، از اعتبار آن میکاهد. اگر مترجم
دیدگاه مؤلف را قبول ندارد، میتواند در پاورقی یا الحاقات، بیان کند؛ نه
آنکه متن را طبق دلخواه و سلیقه خود ترجمه کند.
نکتهای
که باید افزود این است که در ترجمه، به خصوص در متون ادبی و مذهبی مثل
قرآن، حدیث و دعا، رعایت شیوایی و زیبایی ترجمه، موجب دور شدن از امانت
میشود و رعایت امانت در ترجمه، نوشته را از زیبایی و شیوایی دور میکند.
جمع میان این دو به شدت دشوار است و هنرمندترین مترجمان آنانند که شیوایی و
امانت را هر چه بیشتر توإماً در ترجمه خود داشته باشند. عمده دشواری کار
ترجمه در متون دینی و مذهبی از همین جا سرچشمه میگیرد، به خصوص که در
مواردی مثل قرآن، ژرفای مفاهیم و تفسیرهای گوناگون، کار ترجمه را سختتر
میسازد.
پی نوشت:
[1] . اصطلاحاً زبانی که متن اصلی به آن زبان است، « زبان مبدأ » نامیده میشود و زبان دومی که میخواهیم متن را به آن برگردانیم، « زبان مقصد » و «زبان هدف» گفته میشود.