k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۳۱۳ مطلب با موضوع «مسیر زندگی من :: Money :: Knowledge, Skills, Expertise :: Languages :: ارشد» ثبت شده است

اصل مطلب :

 - واژه های یا اشتقاقی ( Derivational ) ساخته میشن یا با ترکیب ( Compounding ) . 

 - اشتقاقی یه اصلی چند تا وند. ترکیب ، چند تا اصلی هستن .

 








کتاب :

 - وقتی وند های اشتقاقی  به تکواژ پایه ( Root) اضافه میشه واژه مشتق به وجود مییاد . مثل "شاد /ی " " جنگل/بان/ی ، خانه / گ / ی ، آوا / ی/ی ( اینا دوتا تکواژ میانجی دارن .

 - تو حالت ترکیب ( Compound ) چند تا تکواژ قاموسی کنار هم قرار میگیرن . مثل خوش / صحبت ، تلخ/ زبان ،‌ صلح / طلب ، آب/دار/خانه .

 - معنی واژه های مرکب همیشه حاصل جمع تکواژ های قاموسی در آن واژه مرکب نیست . بر این اساس ، به لحاظ معنایی واژه های مرکب به دو دسته تقسیم میشن : واژه های یا درون مرکز هستن ( Endocentric Compound) ، و یا مرکب برون مرکز ( Exocentric Compounds ) .

 درون مذکر ، هسته معنایی در درون واژه مرکب قرار داره . به عبارتی ،‌ یکی از اجزا هسته معنایی و بقیه توصیفگرن :  چراغ / مطالعه ، میز / تحریر .

 در برون مرکز هسته معنایی درون مرکز نیست . به عبارتی اجزای این نوع از ترکیبها در خدمت توصیف مفهومی بیرون قرار دارن . مثل : پاشنه /بلند ، تاج/ خروس ( نوعی گل) ، سینه / سرخ  .

 هم تو درون مرکز و هم برون مرکز ، هر دو نوعی از اون چیز هستن.

 - بعضی واژه ها مشتق- مرکبن . که از دو یا چند تکواژ قاموسی و یک یا چند وند اشتقاقی درست شدن .  مثل : دارو/ ساز/ی ، به / ین / ه / ساز / ی ، انسان / دوست / انه  ، صلح / طلب / ی .

  - از یه راههای دیگه ای هم واژه سازی میشه  مثلا اینکه از زبان های دیگه قرض میگیرن . یا اینکه ادغام ( Blending ) میکنن . و تو این ادغام بخشی از این تکواژ ها حذف میشه . مثل  کاجیران که در اصل میشه "کارخانجات چرخ خیاطی ایران " ،  فوتسال که میشه :‌ "فوتبال سالونی " یا نستعلیق که میشه : "  نسخ و تعلیق "  . 

 یه روش دیگه واژه سازی هم سرواژه سازیه (Acronym Formation ) یعنی سر هر کلمه رو مینوبسن میشه خودش یه کلمه ;))  .  مثل : نزاجا میشه نیروی زمینی جمهوری اسلامی ایران

نهاجا میشه نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران

 ناجا میشه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران .

 - یا اینکه کوتاه مشین ( Clipped) . مثل : " امتحان زیست به هفته بعد موکول شد " که میشه : امتحان زیست شناسی به هفته بعد موکول شد .

 " نتایج جام اعلام شد؟  " که میشه  : نتایج مسابقات جام کشتی ملتهای آسیا اعلام شد. 

 - یا اینکه تبدیل ( Conversation ) میشن . این تبدیل یا اشتقاق صفر ( Zero Derivation ) بدون هر گونه بازنمود صوری / ساختاری به واژه سازی کمک میکند.. هر وقت یک واحد واژگانی به عنوان یک مقوله دستوری ,  حالت دستوریش عوض بشه تبدیل اتفاق میافته . مثل : به به ! خوبان همه اینجا جمع اند . خوب صفته نه اسم اما در اینجا حالت دستوریش عوض شده .

 - یا اینکه پس سازی ( Back Formation ) اصطلاحی است که در مطالعات تاریخی صرفی به کار میره تو این فرایند یک صورت واژگانی کوتاه تر با حذف یک پسوند فرضی از یک صورت واژگان طویل تر به دست میآید . مثل : دو قلو و چند قلو . " قلو " تو هر دو ثابته .

 -  با تکرار هم میشه ( Reduplication ) که یا کامله یا ناقصه . تو کامل , همون کلمه دوباره تکرار میشه مثل : راه راه یا تکه تکه  .

بعضی وقتا تو کامل یه تکواژ مییاد وسط . مثل : خواه نا خواه , روز به روز , سرسری , لنگ لنگان . چه کنم چه کنم .

تو ناقص , تکرار بخشی از واژه به تولید صورت واژگانی جدید می انجامد .

اصل مطلب :

 - یه زبان شناس فرانسوی به نام آندره مارتینه ( A.Martinet ) گفت تکواژ ها رو بشمریم .







کتاب :‌

 - در این قالب،‌زبان نظامی از آواها ست که در دو مرحله به واحد های تشکیل دهنده ش قابل تجزیه س . در مرحله اول تکواژها تجزیه میشن و در مرحله دوم واج ها .

- تکواژ صفر ( Zero Morpheme )‌ ،‌ وندی تصریفی است که نوشته نمیشود ،‌خوانده نمیشود ولی نقش دستوری داره . مثل گفت ( سوم شخص ماضی ساده ) ، بخورید ( دوم شخص مفرد امر ) ، زاده بود ( سوم شخص مفرد ماضی بعید ) ،‌  میرفت ( سوم شخص مفرد ماضی استمراری ) ،‌ ساخته شد ( سو شخص مفرد در ساختهای مجهول ) .

 - تکواژ ماضی ساز : هر وقت بن ماضی و بن مضارع فقط به خاطر وجود یکی از صورتهای 

/-t/ , / -d/ , / -ad/ , /-id /  در بن ماضی با هم فرق کنن میشه تکواژ ماضی ساز .

 - تکواژ رسوبی : که دیگه حساب نمیشه  مثل : امشب ،‌دیشب ،‌ دیروز ،‌ چنگال  .

 - عنصر هموندی :‌ نقش خاصی ندارن فقط بین دو تا واکه قرار میگیرن . که بشون میگن صورت ساز ( Formative ) و واج میانجی ( Hiatus ) .

 نقش تمایز دهی معنایی نداره بلکه فقط ب همنشینی در کنار سایز اجزای واژگانی به شکل گیری ساخت کمک میکنه . در این کاربرد ،‌ واج میانجی نامیده میشود . واج میانجی همخوانی است که در ممزر دوتکواژ قرار میگیره تا مانع از همنشینی دو واکه بشه و تلفظ رو راحت تر کنه . واج میانجی به هیچ یک از تکواژ های مجاورش تعلق ندارد .   مثل ستارگان ، خانگی ،‌ روستایی 

 - تکواژ گونه  ( Allomorph ) :  کتاب ها و کتابا :‌ "  ها " و "  آ‌ "   تکواژ گونه های "ها " هستن.

اصل مطلب :

 -  وقتی آوا ها تو زنجیره قرار میگیرن رو هم اثر دارن که بش میگن محیط آوایی . . مثلا وقتی [ n ]  قبل از [ b] قرار بگیره ، تو تلفظ تبدیل به [ m ] میشه . تو همه زبان ها این حالت وجود داره که بش میگن فرایند آوایی همانندی واکه ای ( Vowel Harmony ) .

 





کتاب :

 - هر وقت تو زنجیره گفتار دو تا همخوان کنار هم قرار بگیرن ویژگی های تولیدی یکی به دیگری شباهت پیدا میکنه که در این حالت بش میگن همگونی ( Assimilation ) . مثل Sad + ta  که میشه Satta  ( همگونی کامل ) .  یا مثل : Maqsad  که میشه Maxsad  ( همگونی ناقص ) . اینگونه همگونی ،‌ همگونی همخوانی میگن . 

 - یا اینکه ممکنه " همانندی واکه ای " باشه یعنی دو تا هجا کنار هم قرار بگیرن . be + dow  = bodow .

 - یا اینکه ناهمگونی همخوانی باشه بعضی وقتا هم خوان ها هیچ شباهتی به هم ندارن و صرفا وقتی کنار هم قرار میگیرن رو هم اثر میذارن  که بش میگن ناهمگونی همخوانی ( Dissimilation ) . مثل Doroske که میشه Dorosge .

 - وقتی به جای " کبریت " می گیم " کربیت " یا به جای "قفل" میگیم "قلف "‌ ، قلب ( Metathesis  ) به وجود مییاد .

 - بعضی وقتا یه همخوان ،‌واکه یا هجایی از زنجیره حذف میشه که بش میگن فرایند آوای حذف ( Deletion )‌ . مثل  "دستبند " که میگیمش " دسبند" .

 - بعضی وقتا وقتی داریم تلفظ میکنیم یه همخوان یا واکه اضافه میشه که بش میگن فرایند آوایی اضافه ( Addition ) . مثل    rusta + i = rustayi 

 lustr = luster  واژه قرضی که از فرانسه اومده . و از الگوی هجایی CVCCC  .

 -  هر موقع کم آوردیم که جز هیچ کدوم نمیشد میذاریمش تو "ابدال "  . مثل بشوی = بشور ،‌ بسای = بساب ،‌   ?joz  که میشه josv


اصل مطلب :

- " کتاب " یه تکواژ آزاده ( free) چون به تنهایی و بدون اتصال به جز واژگانی هم میتونه باشه . اما همه تکواژ ها اینجوری نستند بعضی تکواژها هستن که ظاهری آزاد ندارن ولی آزادن اینا تکواژهای دستوری ان . مثل تکواژ های "ra " , " be" , "az"  .







کتاب :

 - تکواژ کوچک ترین واحد زبان است که یا معنی داشته باشد  یا نقش دستوری و نیز در جایگاههای متفاوت ،‌در ساختمان واژه ها به کار میرود . تکواز یا  1 ) میتونه مقید و یا آزاد باشه و هم چنین میتونه  2 ) معنی دار ( قاموسی ) باشه و یا دستوری و 3 ) وند های تصریفی  ( Inflectional Affixes )و یا وند های اشتقاقی ( Derivational Affixes ) باشه .

 قاموسی به تنهایی معنی داره مثل :‌ کتاب ،‌ میز ،‌ روز ،‌  و بن مضارع " کوش " از " کوشیدن "‌ . و "رو " از "رفتن "‌ .

دستوری معنی مستقل و معنی دار نداره ولی نقش دستوری داره .  تمام پیشوند ها ، پسوندها و حروف ربط و اضافه همگی دستوری اند .

 -  تکواژ های مقید ، وند ها ( Affix ) هستند . پیشوند  ( Prefix )‌ ها و پسوند ( Sufixx ) ها فقط در اتصال به اجزای واژگانی به کار میروند . مثل : "می " تو " می روم " یا "نه " تو "نخور " تکواژ های مقید و دستوری اند :-؟ 

 تو وند های تصریفی  ( Inflectional Affixes ) کلمه جدید ساخته نمیشه و همون بازنمود های انتزاعی کلمه هست مثل " کتاب " که میشه " کتاب ها "  . ولی تو  وند های اشتقاقی ( Derivational Affixes )واژه جدید ساخته میشه ( البته نه همیشه ) . بعد از اتصال آوا / a- / به "توان " میه "توانا " پس معنیش عوض میشه . تو تصریفی مقوله دستوری عوض نمیشه مثل "کتاب " که میشه "کتابی " که هر دو اسم هستند . ولی تو اشتقاقی وند / ane- /  به " مرد " اضافه بشه میشه " مردانه " و صفت میشه . یه چیز دیگه هم تعداد وند تو تصریفی کمتره .

 -

اصل مطلب :‌

 - صرف نگاه میکنه چه جوری واژه ها از تکواژ ها ساخته میشن و هم چنین نگاه میکنه چه جوری واژه ها نو ساخت های بزرگتر قرار میگیرن .

 - صرف :ساختمان درونی واژه ها . و نحو : بررسی ساختمان درونی جمله ها . 





کتاب :

- صرف در کنار نحو ،‌ تحت عنوان کلی دستور و در قالب مطالعات تاریخی درباره زبان ، تحت عنوان فقه اللغه ( Philology ) معرفی شده .

 - ماکس مولر ( Max Muller ) مثل داروین که گفت موجودات تکامل پیدا کردن به مرور زمان، اونم میگه روند تحول واژه ها رو در نظر بگیریم میتونیم بفهمیم زبان چه جوری تکامل پیدا کرده . بعدش چند تا تحلیل گر آمریکایی ( American Structural ) زبان گفتن لایه های زبان ( Linguistic Levels ) باید مستقل از هم تحلیل بشن . 

 - لایه های واج شناسی : صرف ، نحو  و معنی شناسی . 

-  چامسکی و جکندوف ( R.Jackendoff ) گفتن این قواعد فقط در حوزه صرف هستن و تو حوزه های دیگه کاربرد ندارن .

 - واژه به لحاظ صرفی ، واژه ساختی زبانی است که از یک یا چند تکواژ ساخته شده باشد .

  به لحاظ آوایی - واجی ،‌ واژه ساختی زبانی است که همواره یک تکه اصلی دارد ، و معمولا پس از آن

 درنگ ایجاد میشود .

   به لحاظ نحوی ، واژه ها ساختهایی هستند  که در ساختمان گروههای نحوی ( Phrase ) به کار میروند.

   به لحاظ معنایی واژه به مفهومی یگانه و مستقل و یکپارچه دلالت میکند.

    و به لحاظ املایی ، در نوشتار در دوسوی واژه قدری فاصله دیده میشود.

  - برای اینکه تنوع رو در نمونه های زبانی نشون بدیم از اصطلاح " واژه انتزاعی " ( Lexeme ) هم استفاده میکنیم . واژه انتزاعی ، کانون واژگانی مشترکی میان چندین واژه است. یعنی خوابیدن انتزاعیه و صورت های " خوابیدم "‌ ،‌ " میخوابم "‌ ، " خوابیده ام " بازنمود هاش حساب میشن .

 - بازنمود ها یا صورت واژگانی  ( Word- form ) هست یا دستوری ( Grammatical Word )  هست . مثلا  "پوش " میشه واژه انتزاعی و " بپوش " ، " پوشیدم " ، "نپوش " میشه بازنمود های  صورت کلمه ( واژگانی ) . و تو  " زود برو خونه "؛ "برو " میشه  واژه انتزاعی و "تو عجب ماشین برو ای ! " ؛‌ "برو " میشه  بازنمود دستوری .   یا مثلا " عجب کاری کردی " و " تیم استقلال  در یک حمله کاری یه سپاهان اصفهان یک گل زد " .

 اصل مطلب :

 - از خط آوا نگار و واج نگار برای ثبت داده های زبان استفاده میکنن. 

 - چون خط فارسی نارسایی داشت از آوا نگاری و واج نگاری استفاده کردن .

 - از نارسایی های خط فارسی : الف ) واج ها چند صورت نوشتاری دارن : مثل / t/ : ت ، ط  . ب) چند واج به یک صورت نوشته میشه :  , / u /, / o / , / v /  : خورشید ، آوا ، روز .  

 پ) بعضی هاشون اصلا واج ندارن : مثل "و "   : خوار و خواهر یا  "ه " در شنبه ، روزه .

 ت ) واج دارن خط براشون نیست : /a/ , /e/ , /o/   ( همون کسره فتحه ) که اونم مال اعرابه نا مال ما .

 



کتاب:

- خط واج نگار ، نظامی نوشتاری است که در آن ، یک واج در مقابل یک نویسه قرار دارد.

 - خط اوستاییاز جمله خطوط واج نگار باستانی است و خط ترکی استانبولی در میان خطوط جدید واج نگاری قابل طبقه بندی است .

 - برخلاف خط آوا نگار که نظامی جهانی از نویسه هایی است که به آوا ها دلالت میکنند , هر زبان خط واج نگاری مخصوص به خود رو داره چون هر زبان واج مخصوص به خودش رو داره .

 - علائم خط واج نگاری در فارسی دو نوع هستند : الف ) علائم  واجهای همخوانی ( همون حروف ) ، ب) علائم واج های واکه ای : ( همون حروف صدادار) .

 - قواعد خط واج نگار : الف ) هیچ وقت دو واکه کنار هم نمییان : یعنی   nemiayam  اشتباهه و باید اینجوری نوشته بشه : nemi?ayam   . ب ) در واج نگاری هر وقت پیش از واکه واقع در اول هجا ، همخوانی نبود  قبل از واکه از علامت /?/  استفاده میکنی . amadam  اشتباهه و باید نوشت :  amadam ?  

 پ ) لهجه ها در نظز گرفته نمیشه . ث )  "ه" غیر ملفوظ در پایان واژه ها در واج نگاری در نظر گرفته نمیشه . شنبه : sanbe  ؛ بین گروهها فاصله میذاریم : ketabhaye xandani .










  کتاب :

  - هر یک از واج های همخوانی و واکه ای میتواند بازنمودهای آوایی متفاوت بیابد . گروهی از آواها که بازنمود های یک واج محصوب میشوند ، واجگونه ( Allophone ) های آن واج نامیده میشوند

 - مهمترین تفاوت واج و واجگونه آن است که جایگزین کردن واج ها به جای همدیگر در ساختمان واژه ها موجب تغییر معنی میشود . در حالی که جایگزین کردن واجگونه ها به جای همدیگر تغییری در معنی به وجود نمی آورند .

 برخی واجگونه های / d/ :

 [ d] ؛ [ + واک ]   در "دزد " 

  [ d] ؛ [ - واک ]   در "مزد "‌

  [ dw] ؛ [ + لبی شده ]  در " دور " .

  - هجا یک رشته آوایی پیوسته است که اجزای سازنده آن طی یک فرایند تولیدی بدون وقفه تولید میشوند.  که در فارسی از یک واکه و یک تا سه همخوان تشکیل شده است ولی در زبان های دیگه اینطور نیست .

 - V نشانه واکه ، C  نشانه همخوان .

 

 اصل مطلب :

 -   حجم دهان  ( فاصله زبان از کام ) ،‌بخش فعال ( جلوی زبان با لثه -کام و کام تماس داره و عقب زبان با نرم کام و ملاز قسمت میانی هم مرز میان پیشین و پسین تماس داره ) و شکل لبها ( یا گسترده هست یا گرد ) .









 کتاب :


 هم خوان سه جور توصیف میشوند : الف ) جایگاه تولید ( Place of Articulation )  ، شیوه تولید ( Manner of Articulation ) ، واکداری / بی واکداری ( Voiced / voicelessness ) : تارآوا لرزش داره یا نه . 

 جایگاه هایی که تولید میشه به تربیت چاکنایی ( Glottal )  ؛‌ ملازی ( Uvular ) ، کامی ( Palatal ) ،‌ لثوی - کامی ( Alveo- palatal ) ،‌لثوی ( Alveolar ) ،‌ دندانی ( dental ) ، لب و دندانی ( Labio -dental ) و دولبی ( Bilabial ) خواهند بود.

 انواع شیوه های تولید : انسدادی (stop ) ،‌ سایشی ( fricative ) ، انسدادی - سایشی ( affricate ) ، لرزشی  ( Trill ) ،‌ خیشومی ( nasal ) و روان ( liquid ) .

 - دو واژه ای که تعداد واجهایشان یکسان باشد و فقط در یک واج ،‌آن هم در جایگاهی مشابه تفاوت داشته باشند ،‌ جفت کمینه ( Minimal pair ) میگن. مثل مرد / سرد . ولی سمن / ثمن  حساب نمیشن چون در لایه واجی تفاوتی ندارن  و هر دو /saman / .

 - مجموعه طبیعی ( natural class ) برای اشاره به آواهایی مورد استفاده قرار میگیرد که در یک یا چند مشخصه مشترک اند.  مثلا بعضی اواها هر دو پیشین و گسترده و یا سایشی هستند . 

مجموعه ها میتونن "‌ همخوان های انسدادی ، بی واک " باشن یا " همخوان های لثوی ، واکدار "  باشن. 

ش ŝ : همخوانی است، لثوی ، سایشی، بیواک ، برای مثال :  شغال ,
ز ، ذ ، ظ ض z : همخوانی است، لثوی ، سایشی ، واکدار : برای مثال : جو

 (صرفا در جهت اطلاع :


صامتها (بی صدا ها ) در زبان تالشی ( تاسکو) به شرح زیر می باشد:

 ب b : همخوانی است دولبی ، انفجاری (انسدادی ) ، واکدار ؛ برای مثال : ابرو abru : ،   در : bar

پ p : همخوانی است دولبی ، انفجاری (انسدادی ) ، بی واک ؛ برای مثال : پس فردا : raŝpa

ت t : همخوانی است  دندانی ، انفجاری (انسدادی ) ، بیواک ؛ برای مثال :  داغ : tat

د d : همخوانی است دندانی ، انفجاری (انسدادی ) ، واکدار ؛ برای مثال : درخت : dar

کk  : همخوانی است انفجاری (انسدادی ) ، بیواک ؛ برای مثال : مرغ karg :

گ g ؛ همخوانی است نرمکانی ، انفجاری ، واکدار ؛ برای مثال : ییلاق : girya

ف f : همخوانی است لب و دندانی ، سایشی ، بیواک ؛ برای مثال :  کوتاه قد fūtar

وv : همخوانی است لب و دندانی ، سایشی ، واکدار ؛ برای مثال : برف : var

س ،ص ، ث s : همخوانی است، لثوی ، سایشی ، بیواک ؛ برای مثال :  سیب sif

ش ŝ : همخوانی است، لثوی ، سایشی، بیواک ، برای مثال :  شغال :  alŝ

ز ، ذ ، ظ ض z : همخوانی است، لثوی ، سایشی ، واکدار : برای مثال : جو : až

خ x : همخوانی است، ملازی ، سایشی ، بیواک، برای مثال :   میخ : mex

ه ، ح h: همخوانی است، سایشی ، بیواک ، برای مثال :   حیوان hayvun :

چ č: همخوانی است، لثوی، سایشی ، بیواک ، کامی :  برای مثال :   بخاری : pič

ج j : همخوانی است، لثوی ، سایشی، واکدار ،  انسدادی : برای مثال :   وجب vija

م m : همخوانی است دولبی، خیشومی ، واکدار:  برای مثال :   ما ama

ن n : همخوانی است دولبی، خیشومی ، واکدار:  برای مثال :   نان : nun

ق / غ γ : همخوانی است، ملازی، انفجاری (انسدادی ) ، واکدار : برای مثال : قیمت :  imatγ

دوم : واک ها ( مصوتها )

در زبان تالشی تاسکو هشت مصوت وجود دارد . از این تعداد شش مصوت ( o . i . e . u . a . ə) مصوتهای کوتاه و دو مصوت (ū – ā ) مصوت های بلند یا کشیده می باشند . مصوت  əدر تالشی مصوت غیر استوار بوده و از نظر تاریخی بجای مصوتهای کوتاه (i . u . a) بکار می رود .

یک مصوت مرکب یعنی مصوت ay در جند لغت در زبان تالشی دیده می شود : ayvun ایوان .)

 - در دنیای آواها واکه مرکب ( Diphthong ) هم وجود داره مثل [ ey ]  در واژه " کی " ( چه زمانی ).

  اصل مطلب :

  تفاوت واکه ها و هم  خوان ها در اینه که واکه ها هیچ وقت اول به کار نمیرن , ضمن اینکه شیوه تولید آنها با هم نیز متفاوت هست .

 - قسمت هایی که به جریان هوا نیاز دارند : ساز و کار تنفسی که بش میگن بازدمی , ساز وکار چاکنایی که  هم برون سو ( فورانی ) و هم درون سو ( مکیده ) هست , نرمکامی که درون سو هست .

  - وقتی هوا از حنجره رد میشه چهار حالت میتونه داشته باشه : تارآواها از هم دور بشن : [  s ] - [ k ] - [ t ]  . نزدیک میشن و لرزش ایجاد میشه : [ s ] , [ k ] , [ t ] , [ p ] , [f ]  و هم چنین  جند تای دیگه لرزش ندارن بشون میگن بی واک ( Voiceless ) و آواهای [ z] , [ g ] , [ d ] , [ b ] , [ v ]  و چند همخوان دیگه بعلاوه همه واکها واکدار ( Voiced ) هستند . یا چسبیده به هم باشن : فقط هم خوان بی واک [ ?] تولید میشه . نیم بسته باشه : که فقط همخوان بی واک [ h ] تولید میشه .





  کتاب :

  طبقه هم خوان ها ( Consonnants ) و طبقه واکه ها ( Vowels ) .

  - اندام هایی که در گیر میشن : ششها ( Lungs ) , نای (Windpipe ) , حنجره ( Larynx ) , چاکنای ( Glottis ) , تارآواها ( Vocal Cords ) , حفره حلق ( Pharynx ) , خیشوم ( Nasal Cavity ) , حفره دهان , ملاز یا زبان کوچک ( Uvula ) , نرمکام ( Velum ) ,  کام ( Palate ) , زبان , دندانها ,  لثه ( Alveolar ) و لبها در تولید آوا ها نقش دارند .

 - مسیر پیوسته ای که آواها در جایگاه های مختلف آن تولید میشوند یا اینکه برخی ویژ گیها به آنها افزوده میشود , مجرای گفتاری نامیده میشود .

 - فاصله بین تارآوا ها چاکنای گفته میشه . 

 - لرزش تارآوا ها هنگام تولید برخی آواها واک ( Voice ) نامیده میشه . 

 - انقباض ماهیچه ها و تولید برخی آواهای زبان عربی باعث حلقومی شدن میشه که افزوده شدن این خصوصیت به آواها نشانه زیر وزبری ( diacritic ) رو نشون میده . مثل [ t s ] یا [ d s ] که "طا " و "ظا " عربی رو نشون میده ولی تو زبان فارسی این حلقومی شدن چندان نقشی نداره .

  - حفره دهان پرکاربرد ترین بخش مجرای گفتاری در تولید آواهاست .


   عملیاتی که شامل بیان آواها می شود تلفظ نام دارد . ( جالبه این از یه جنبه دیگه هستش )

 ما وقتی چیزی رو میشنویم یا میخونیم به طور ناخودآگاه شروع میکنیم به تجزیه و تحلیل طوری که خودمون متوجه بشیم چی به چی هستش و برامون جا بیافته . :-؟ تو این حالت تو جنبه سطحی ش هستیم بعد وقتی بریم توش وهم چین تخصصی بشه جنبش برابربا آوا شناسی میشه یعنی همچون ریزتر میبینیمش 8-/  وقتی اینجوری پیش میرفتیم بعضی وقتا واژه ای ببرای از هم باز کردن پیدا نمیکردم و تو کلمه پیدا  کردن کم مییاوردیم . :-؟  ( پست 1815
ترجمه شناسی،ترجمه ی ذاتی ،ترجمه ی ماشینی و معنا شناسی )