k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۳۱۳ مطلب با موضوع «مسیر زندگی من :: Money :: Knowledge, Skills, Expertise :: Languages :: ارشد» ثبت شده است

آن‌ چه‌ امروز به‌ آن‌ ترجمه‌شناسی‌ یا مطالعات‌ ترجمه‌ می‌گوییم‌، رشته‌ای‌ است‌ که‌ عمدتاً از 1950 آغاز شد. تا قبل‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌، ترجمه‌ موضوع‌های‌ گوناگون‌ در انحصار گروههای‌ خاصی‌ بود. مثلاً ترجمه‌ انجیل‌ به‌ دست‌ کشیش‌ها صورت‌ می‌گرفت‌ و ترجمه‌ شعر به‌ دست‌ شعرا. مترجمان‌ برای‌ آن‌ که‌ ترجمه‌ کنند، می‌بایست‌ در حوزه‌ متنِ مورد نظر متبحر باشند. بعد از جنگ‌های‌ جهانی‌ اول‌ و دوم‌، با گسترش‌ ارتباطات‌، نیاز به‌ ترجمه‌ در حوزه‌هایی‌ غیر از ادبیات‌ و متون‌ مذهبی‌ بیشتر شد.

پس‌ کسانی‌ به‌ نام‌ مترجم‌ برای‌ ترجمه‌ اخبار، گزارش‌های‌ علمی‌ و فنی‌ و اسناد گوناگون‌ استخدام‌ شدند و ترجمه‌ به‌ صورت‌ شغل‌ درآمد. از 1950 پروژه‌های‌ ترجمه‌ ماشینی‌ آغاز شد و سه‌ گروه‌ متخصص‌ در آن‌ها به‌ کار گمارده‌ شدند: زبان‌شناسان‌، ریاضیدانان‌ و متخصصان‌ منطق‌. عدم‌ حضور مترجمان‌ در این‌ گروهها دو علت‌ داشت‌. اول‌ آن‌ که‌ زبان‌شناسیِ نوین‌ ترجمه‌ را یکی‌ از زیرشاخه‌های‌ زبان‌شناسی‌ کاربردی‌ به‌ حساب‌ می‌آورد، که‌ خود شاخه‌ای‌ از زبان‌شناسیِ عمومی‌ محسوب‌ می‌شد. علت‌ دوم‌ وجود این‌ باور بود که‌ ترجمه‌ با زبان‌ سروکار دارد، پس‌ مطالعه‌ آن‌ کار زبان‌شناس‌ است‌، نه‌ مترجم‌. این‌ نگاه‌ موجب‌ شد «ترجمه‌» به‌ صورت‌ رشته‌ای‌ دانشگاهی‌ در دپارتمان‌های‌ زبان‌شناسی‌ کاربردی‌ مطالعه‌ و تدریس‌ شود. از آن‌ پس‌ ارتباط‌ ناگسستنیِ ترجمه‌ با زبان‌شناسی‌ آغاز شد. آن‌ چه‌ در اینجا می‌آید مرور کوتاهی‌ است‌ از این‌ ارتباط‌.


در دهه‌ 60 اروپا شاهد نخستین‌ کتاب‌ نظریه‌ ترجمه‌ بود، کتابی‌ به‌ قلم‌ کتفورد  ، با عنوان‌  یک‌ نظریه‌ ترجمه‌ از دیدگاه‌ زبان‌شناسی‌  . کتفورد یکی‌ از شاگردان‌ هلیدی‌، و پیرو مکتب‌ دستور سیستمیک‌ بود. او با دقتی‌ کم‌نظیر و بی‌سابقه‌ به‌ توصیف‌ انواع‌ و سطوح‌ گوناگون‌ ترجمه‌ پرداخت‌ و در این‌ راه‌ از اصطلاحات‌ و مفاهیمی‌ که‌ در دستور سیستمیک‌ مطرح‌ شده‌ بود یاری‌ جست‌، و در مواردی‌ هم‌ اصطلاحاتی‌ وضع‌ کرد. کتفورد همچنین‌ در بعضی‌ موارد برای‌ بعضی‌ اصطلاحات‌ متداول‌ و قدیمی‌ تعریف‌ تازه‌ای‌ منطبق‌ با دستور سیستمیک‌ قائل‌ شد. مثلاً ترجمه‌ آزاد    که‌ معمولاً به‌ ترجمه‌ای‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ از لحاظ‌ معنا و مفهوم‌ چندان‌ به‌ متن‌ مبدا مقید و وفادار نیست‌، در نظریه‌ کتفورد به‌ معنای‌ ترجمه‌ای‌ است‌ که‌ مقید به‌ مرتبه‌ دستوری‌ نیست‌، یعنی‌ اگر کلمه‌ به‌ عبارت‌ ترجمه‌ شود، یا عبارت‌ به‌ جمله‌ ترجمه‌ شود، مرتبه‌ دستوری‌ رعایت‌ نشده‌ و از نظر کتفورد چنین‌ ترجمه‌ای‌ «آزاد» است‌. او در این‌ تعریف‌ به‌ معنا نمی‌پردازد. در سراسر کتابش‌ هم‌ حرف‌ بسیار کمی‌ در مورد معنا می‌زند، و در عوض‌ به‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ فرم‌ بسیار می‌پردازد. علت‌ آن‌ است‌ که‌ نظریه‌ او در واقع‌ برای‌ ترجمه‌ ماشینی‌ طراحی‌ شده‌، و چون‌ ماشین‌ معنا را نمی‌فهمد، پس‌ او می‌کوشد فرم‌ را تا جای‌ ممکن‌ تحلیل‌ کند، با این‌ فرض‌ که‌ با تحلیل‌ دقیق‌ فرم‌ لاجرم‌ معنا هم‌ به‌ دست‌ می‌آید.

در همان‌ دوران‌، همزمان‌ با پیدایش‌ دستور گشتاری‌، ترجمه‌شناسی‌ در آمریکا مسیر دیگری‌ را پیمود. یوجین‌ نایدا، زبان‌شناس‌ و پیرو نظریه‌ دستور گشتاری‌ بود. نظریه‌ او، که‌ براین‌ اساس‌ استوار است‌، یکی‌ از پرطرفدارترین‌ نظریه‌های‌ ترجمه‌ در قرن‌ بیستم‌ است‌. او سالها در مقام‌ مترجم‌ و سرپرستِ «انجمن‌ ترجمه‌ کتاب‌ مقدس‌» از مسائل‌ و مشکلات‌ ترجمه‌ این‌ کتاب‌ به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ به‌ دست‌ میسیونرهای‌ مسیحی‌ مطلع‌ می‌شد. نایدا در پی‌ یافتن‌ راه‌حل‌ برای‌ این‌ مشکلات‌، از دستور گشتاری‌ مدد جست‌ و بسیاری‌ از مفاهیم‌ آن‌ را در خدمت‌ ترجمه‌ به‌ کار گرفت‌. مهم‌ترین‌ بخش‌ نظریه‌ او که‌ در کتاب‌  نظریه‌ و عمل‌ در ترجمه‌   به‌ صورت‌ مفصل‌ توضیح‌ داده‌ شده‌، مربوط‌ به‌ تحلیل‌ دستوری‌ و گشتارزدایی‌، یا به‌ عبارتی‌ تاویلِ جمله‌های‌ مبهم‌ است‌. او همچنین‌ تحلیل‌ مولفه‌های‌ معنایی‌ را در خدمت‌ معادل‌گزینی‌ مطرح‌ کرد و با ذکر مثال‌های‌ متعدد از ترجمه‌های‌ انجیل‌، به‌ تفصیل‌ در این‌ باب‌ سخن‌ گفت‌. نظریه‌ او موجب‌ تالیف‌ کتاب‌ مهم‌ دیگری‌ در این‌ حوزه‌ شد به‌ نام‌  ترجمه‌ معنامدار   به‌ قلم‌ لارسن‌، که‌ آن‌ هم‌ براساس‌ زبان‌شناسی‌ زایشی‌ و دستور گشتاری‌ استوار بود.

مکتب‌ لایپزیگ‌، نخستین‌ مکتب‌ ترجمه‌شناسی‌ که‌ در دهه‌ 70 در دانشگاه‌ لایپزیگ‌ تاسیس‌ شد، کار خود را براساس‌ شیوه‌های‌ تحقیق‌ در زبان‌شناسی‌ استوار کرد و اعلام‌ کرد ترجمه‌پژوهی‌ باید از زبان‌شناسی‌ استفاده‌ کند. موسسان‌ و پیروان‌ این‌ مکتب‌، از جمله‌ نیوبرت‌، رایس‌، کاده‌ و کُلِر، همه‌ از زبان‌شناسی‌ به‌ ترجمه‌ روی‌ آوردند و از آن‌ منظر به‌ ترجمه‌ نگریستند. مهم‌ترین‌ دستاورد آن‌ها، ارائه‌ تعریف‌های‌ مختلف‌ از مفهوم‌ معادل‌، انواع‌ و سطوح‌ آن‌ در متن‌های‌ علمی‌ و فنی‌ بود، که‌ منجر به‌ پدید آمدن‌ چندین‌ طبقه‌بندی‌ در این‌ حوزه‌ شد.
یکی‌ از مهم‌ترین‌ مسائلی‌ که‌ زبان‌شناسی‌ و ترجمه‌شناسی‌ را به‌ هم‌ نزدیک‌ کرد، بحث‌ معنا بود. ترجمه‌ همواره‌ با معادل‌ سروکار دارد، و معادل‌ همواره‌ با معنا. زبان‌شناسی‌ به‌ معنا پرداخت‌ و آن‌ را در سطح‌ کلمه‌، جمله‌، متن‌ و گفتمان‌ بررسی‌ کرد.

در سطح‌ کلمه‌ مفاهیمی‌ چون‌ معنای‌ صریح‌، معنای‌ تلویحی‌، تحلیل‌ مولفه‌ای‌ و حوزه‌های‌ معنایی‌ را مطرح‌ کرد؛ در سطح‌ جمله‌ به‌ مفاهیمی‌ چون‌ پیش‌فرض‌   و کنش‌های‌ گفتاری‌   پرداخت‌؛ و در سطح‌ متن‌ و گفتمان‌، مفاهیمی‌ چون‌ تحلیل‌ جمله‌ از لحاظ‌ اطلاعات‌ جدید و قدیم‌، و انسجام‌ نحوی‌ و منطقی‌ و نظایر این‌ها را بررسی‌ کرد. این‌ نکات‌ در آثار ترجمه‌پژوهانی‌ چون‌ نایدا (1964 و 1969)، نیومارک‌ (1988)، حئیم‌ و میسون‌ (1990)، بل‌ (1991) و بیکر (1992) به‌ خوبی‌ بررسی‌ شده‌اند. نظریه‌ فیلمور در مورد معنا نیز از طریق‌ آثار ترجمه‌پژوهانی‌ چون‌ اسنل‌ هورنبی‌ (1988) در تحلیل‌ متن‌ به‌ کار گرفته‌ شد. تحلیل‌ نقش‌های‌ زبانی‌ نیز به‌ ترجمه‌شناسی‌ راه‌ یافت‌ و موجب‌ شد طبقه‌بندی‌ تازه‌ای‌ از انواع‌ ترجمه‌، به‌ دست‌ نیومارک‌ (1989) فراهم‌ شود.

در 1972 هولمز، ترجمه‌پژوه‌ بنام‌، برای‌ رشته‌ای‌ که‌ از آن‌ پس‌ «مطالعات‌ ترجمه‌» نام‌ گرفت‌، اعلام‌ استقلال‌ کرد، یعنی‌ آن‌ را رشته‌ای‌ مستقل‌ از زبان‌شناسی‌ دانست‌ و برای‌ آن‌ زیرشاخه‌هایی‌ قائل‌ شد. در دهه‌ 80 بخش‌هایی‌ از این‌ رشته‌ به‌ سرعت‌ از زبان‌شناسی‌ فاصله‌ گرفت‌ و به‌ رشته‌هایی‌ چون‌ ادبیات‌ تطبیقی‌، جامعه‌شناسی‌ و مطالعات‌ پساـاستعماری‌ نزدیک‌ شد. در این‌ ایام‌، در کنار رویکردهای‌ زبان‌شناختی‌ که‌ در مورد معنا و معادل‌ و انواع‌ ترجمه‌ بحث‌ می‌کردند، نقش‌ ترجمه‌ در تاریخ‌، در جامعه‌، و در شکل‌گیری‌ هویت‌ فرهنگی‌ و بازنمایی‌ آن‌ مطرح‌ شد. اما حتی‌ در این‌ مطالعات‌ بین‌رشته‌ای‌ هم‌ اصطلاحات‌، مفاهیم‌ و طبقه‌بندی‌هایی‌ که‌ زبان‌شناسی‌ مطرح‌ کرده‌ بود، پیوسته‌ به‌ کار گرفته‌ شد.

* * *

بسیاری‌ از زبان‌شناسان‌ ترجمه‌پژوه‌ غالباً رابطه‌ زبان‌شناسی‌ و مطالعات‌ ترجمه‌ را رابطه‌ای‌ یکسویه‌ دانسته‌اند و بر این‌ باور بوده‌اند که‌ راه‌ مطالعه‌ و بررسی‌ ترجمه‌ و تدوین‌ نظریه‌ ترجمه‌، زبان‌شناسی‌ و استفاده‌ از یافته‌های‌ آن‌ در حوزه‌ ترجمه‌ است‌. اما کمتر پیش‌ آمده‌ که‌ زبان‌شناسان‌ این‌ رابطه‌ را دوسویه‌ و متقابل‌ ببینند. حال‌ آن‌ که‌ اطلاعاتی‌ که‌ می‌توان‌ با مطالعه‌ ترجمه‌ به‌ دست‌ آورد، یا تاکنون‌ از طریق‌ ترجمه‌ به‌ دست‌ آمده‌، در بسیاری‌ موارد به‌ زبان‌شناسی‌ یاری‌ می‌رساند یا رسانده‌ است‌. مثلاً فیلمور (1973 و 1997) از ساپیر می‌گوید که‌ در 1921 چندین‌ ترجمه‌ از یک‌ جمله‌ انگلیسی‌ را به‌ کار گرفت‌ تا نشان‌ بدهد زبان‌های‌ مختلف‌ روش‌های‌ متعدد و مختلفی‌ برای‌ بیان‌ مفاهیم‌ در قالب‌ واژه‌ و دستور دارند. نمونه‌ دیگر یاکوبسن‌ (1959) است‌ که‌ معتقد است‌ مقایسه‌ زبان‌ها مستلزم‌ بررسیِ ترجمه‌پذیریِ متقابل‌ آن‌هاست‌، و علم‌ زبان‌شناسی‌ باید پیوسته‌ به‌ ارتباط‌ بین‌ زبانی‌، یا به‌ عبارتی‌ ترجمه‌، توجه‌ داشته‌ باشد. در کنار این‌ها، فیلسوفی‌ چون‌ کواین‌ معتقد است‌ نظریه‌ معنا باید نظریه‌ ترجمه‌ باشد، یعنی‌ از طریق‌ نظریه‌ ترجمه‌ می‌توان‌ به‌ نظریه‌ معنا دست‌ یافت‌.

آن‌ چه‌ مسلّم‌ است‌، ارتباط‌ میان‌ ترجمه‌شناسی‌ و زبان‌شناسی‌ ارتباط‌ متقابل‌ است‌، اما نمی‌توان‌ گفت‌ زبان‌شناسی‌ تنها راه‌ پرداختن‌ به‌ ترجمه‌ است‌، به‌ ویژه‌ آن‌ که‌ در رشته‌ای‌ که‌ امروز مطالعات‌ ترجمه‌ نام‌ دارد، ترجمه‌ دیگر محدود به‌ مفاهیمی‌ چون‌ «معادل‌» یا برگرداندن‌ متنی‌ از یک‌ زبان‌ به‌ زبانی‌ دیگر نیست‌، بلکه‌ فرایندی‌ است‌ که‌ پیوسته‌ با تاریخ‌ و جامعه‌ و مناسبات‌ قدرت‌ در ارتباط‌ است‌.

منبع : وبلاگ آقای زبان شناس

گرد آوری توسط گروه  ادبیات سایت پرتوک


در گفت‌وگویی collective imagery  را خیالستان جمعی ترجمه کرده‌اید. برخی دوستان بر این عقیده‌اند که در imagery  چیزی از جنس مکان وجود ندارد که خیالستان ترجمه شود. دانش محدود من در این زمینه راه به جایی نبرد، گیرم کوشیدم نمونه‌هایی بیابم که در آن پسوند "ستان" کنایه از چیزی جز ظرف مکان باشد. با این حال حسی غریزی می‌گوید معادل خیالستان جمعی معادل درست و هنرمندانه‌ای است. ممنون می شوم اگر در این باره توضیح روشنگرانه‌ای بدهید.


سوال دیگری هم دارم. به گمانم بنا بر همان قاعده‌ای که درباره درست‌نویسی تنوین گفته‌اید و سخت نیکوست، حتی را هم نباید حتا نوشت، چرا که آن هم عربی است و سایر خصوصیات واژگان تنوین‌دار را دارد، بنابراین من در نوشتن حتا هم همان رویکرد ذوقی آسان‌یاب را مشاهده می‌کنم، و به نظرم نابجاست. در این باره هم اگر نکته‌ای هست مشتاقم بدانم.

پایدار و پیروز باشید.

ارادتمند شما

امیرمهدی حقیقت

 

 

 

                                                

 

 

 

دوست ارجمند، آقای حقیقت

« -ِستان» تنها پسوند مکان نیست و در «زمستان» و «تابستان» پسوندِ زمان نیز هست و در برخی ترکیب‌ها می‌تواند معنای مجازی مکان هم بدهد. شاید آنچه در ترکیبِ خیالستان غریب به نظر می‌رسد، ترکیبِ –ِستان با یک اسمِ معنا ست. ولی در ترکیب‌هایی مانندِ خندستان و شورستان، که در لغت‌نامه‌ی دهخدا آمده، با یک اسم معنا ترکیب شده است. درساختن  «خیالستان» معنای مجازیِ -ِستان را در نظر داشته ام، یعنی جایی که خیال‌ها در آن جمع اند، به عبارتِ دیگر، ذهن یا روان. مولوی هم می‌گوید «یوسفی از یوسفستان می‌رسد» که یوسف را این جا به معنای مجازیِ «زیباروی» به کار می‌برد. یوسفستان در این مصراع یعنی «زیبا-ِستان» که –ِستان در آن معنایِ مجازی به خود می‌گیرد.آخر سر این که، شّمِ زبانیِ من می‌گوید خیالستان جوازِ زبانی دارد. شما هم گناه را به گردن من بیندازید و خیال‌تان راحت باشد.

در موردِ «حتی» قاعده در فارسی این است که الفِ مقصور و الف ممدود عربی را در بیشتر کلمات به یک صورت می‌نویسند، به صورتِ الفِ ممدود.  رعایت رسم‌الخط عربی در فارسی در این موارد هیچ ضرورتی ندارد، چنان که برخی، از جمله من، موسی و عیسی را موسا و عیسا می‌نویسند؛ و چه درست هم می‌نویسیم! حتی را هم چه بهتر که حتا بنویسیم و خودمان را خلاص کنیم. وگرنه باید آن «الَِـَفک» را بالای یای آن بگذارید که آن را «ی» نخوانند.

شاد و سرفراز باشید

داریوش آشوری

www.amirmehdi.com

برگرفته از کتاب "هفت گفتار درباره ترجمه": دکتر کورش صفوی

"در تمامی مقاله ها سعی بر آن بوده تا به کمک مبانی زبانشناسی به بررسی موضوعات پرداخته شود. شاید در دید نخست، بررسی مسایل ترجمه از دیدگاه زبانشناسی برای بسیاری از مترجمان با سابقه قابل توجیه ننماید، اما آنچه امروزه تحت عنوان «ترجمه شناسی» مطرح است، به ما نشان می دهد که بررسی نظری مبانی ترجمه، بدون آشنایی با اصول زبانشناسی ممکن نمی نماید.


تجربه نیز نشان داده است که نزدیک به تمامی آنچه درباره مسایل نظری ترجمه نوشته شده، از آن کسانی است که یا زبانشناسند ویا به نوعی با این دانش آشنایی دارند. نگارنده این سطور بر ابن باور نیست که هر که ترجمه می کند می بایست با زبانشناسی آشنایی داشته باشد اما اعتقاد دارد که آموزش ترجمه و بررسی مسایل ترجمه بدون در نظر گرفتن مبانی دانش زبانشناسی ممکن نیست."

گفتار اول: نگاهی به مبانی ترجمه

ترجمه عبارت است از برگردان متنی از زبان مبدا به زبان مقصد بدون کوچکترین افزایش یا کاهش در صورت و معنی. این تعریف اگرچه دقیق است اما صرفا جنبه نظری دارد، زیرا هیچ پیامی را نمی توان بدون تغییر در صورت و معنی از زبانی به زبان دیگر منتقل کرد. این مساله به ساختارهای متفاوت زبانها باز می گردد. هر زبان از واژگان خاص خود استفاده می کند؛ هر یک از این واژه ها معنی یا معانی ویژه خود را داراست. همنشینی واژه ها در هر زبان بکار می رود می تواند معنی یا معانی ویژه ای برای خود داشته باشد که در نتیجه انتقال هر یک از این جملات بدون دستکاری، حذف برخی از ویژگیها  یا اضافه کردن ویژگی های دیگر امکان پذیر نمی نماید. بدین ترتیب در کنار ترجمه بعنوان یک حرفه که سابقه ای چند هزار ساله دارد، دانش «ترجمه شناسی»[1] نیز به وجود آمد تا به بررسی نظری چند و چون این مساله بپردازد.

از طریق زبانشناسی مشخص شد که ساخت صوری و معنایی زبانها با یکدیگر تفاوت دارند و عناصر سازه ای هر زبان در تمامی سطوح دارای بافت و نظامی منسجم است. مشخص شد که از طریق تحلیل تقابلی[2] می توان سطوح مختلف آوایی، واژگانی و نحوی زبانها را با یکدیگر مقایسه کرد و وجوه اشتراک و افتراق آنها را مشخص ساخت.

بتدریج مواد اولیه بررسی های زبانشناختی بویژه معنی شناسی در مطالعه مسایل ترجمه بکار گرفته شد و به پیدایش دانشی انجامید که امروزه بدان نام ترجمه شناسی نهاده اند.

گونه های ترجمه:

ترجمه در نخستین گام به دو گونه ترجمه شفاهی[3] و ترجمه مکتوب[4] قابل تقسیم است. ترجمه شفاهی برگردان گفته ای از زبان مبدا به زبان مقصد است و ترجمه مکتوب طبعا به نوشتار و برگردان یکی از این دو اصطلاح وابسته به ابزار بکار رفته در زبان مبدا است.

ترجمه شفاهی:

ترجمه شفاهی دارای دوگونه اصلی است:

الف- ترجمه همزمان[5]

ب- ترجمه ناهمزمان[6]

تفاوت میان این دوگونه ترجمه شفاهی در انتخاب برش ساختاری گفته در ارتباط با زمان است. در ترجمه شفاهی همزمان، مترجم با درک یک یا چند واژه نخست گفته در زبان مبدا به برگردان آن می پردازد و با اندک اختلاف زمانی پس از پایان گفته در زبان مبدا، برگردان را در زبان مقصد به پایان می برد. در ترجمه شفاهی ناهمزمان یا پیاپی گفته زبان مبدا برش می خورد و مترجم پس از درک برش مذکور که معمولا بیش از یک جمله است، در زمان مکث گوینده، برگردان آن بخش از گفته را در اختیار مخاطب یا مخاطبین قرار می دهد. امکان بکارگیری ترجمه همزمان به آرایش واژگان[7] دو زبان مبدا و مقصد وابسته است. در ترجمه ناهمزمان، مترجم می بایست تمامی یک برش از گفته را در حافظه خود نگاه دارد؛ این کار در برخی موارد با یادداشت برداری امکان پذیر خواد بود و در شرایطی خاص متضمن آگاهی مترجم از تندنویسی یا اختصارنویسی است.

مهمترین عامل تمایز بین ترجمه شفاهی و مکتوب، مساله زمان است. زمان در ترجمه شفاهی چند لحظه یا دقیقه ای بیش نیست، درحالیکه برای ترجمه مکتوب چنین نیست. امکان استفاده از زمان در ترجمه مکتوب به سنجیده تر شدن متن ترجمه شده می انجامد؛ بکارگیری ابزارهای کمکی از قبیل فرهنگ لغات نیز می تواند به این سنجیدگی کمک کند.

تفاوت میان ماهیت ترجمه شفاهی و مکتوب به تمایز میان مترجم شفاهی و کتبی می انجامد. مترجم شفاهی الزاما مترجم کتبی خوبی نیست و عکس این موضوع بیشتر صادق است. مترجم شفاهی می بایست آگاهی کامل از موضوع مورد ترجمه داشته باشد، اما این آگاهی برای مترجم کتبی الزامی نیست. از سوی دیگر در اختیار نداشتن زمان برای مترجم شفاهی، برگردان نسیجده او را از قبیل عدم رعایت ترتیب واژه ها، بکارگیری ویژگیهای گفتاری و جز آن قابل توجیه می سازد، لیک چنین توجیهی برای محصول کار مترجم کتبی وجود ندارد.

ترجمه مکتوب

حوزه کاربرد ترجمه شفاهی بسیار محدود است و بیشتر در محافل سیاسی، مصاحبه ها و گفتگو های دولتی مورد استفاده قرار می گیرد. زمینه های مورد ترجمه نیز به چند زمینه سیاسی، اقتصادی، نظامی و جز آن محدود می شود، اما در ترجمه  مکتوب چنین نیست. محدودیتی برای ترجمه مکتوب نمی توان قایل شد. تنها محدودیت موجود، نوشتاری بودن زبان مبدا است و بس.

واحد ترجمه

برشی از زنجیره مورد ترجمه از سوی مترجم بعنوان واحدی برای معادل یابی در نظر گرفته می شود، واحد ترجمه نام دارد. واحد ترجمه می تواند واژه، جمله یا عبارت باشد. ترجمه بر حسب واحد برگزیده شده، دست کم دارای سه مرحله زیر است:

الف- ترجمه تحت اللفظی

واحد ترجمه در این مرحله واژه است، بدین معنی که دربرابر هر واژه متن زبان مبدا، واژه ای از زبان مقصد آورده می شود. این مرحله از ترجمه برای برگردان بسیاری از شبه جمله ها و واژه های مرکبی بکار می رود که معادل دقیقی برای آنها در زبان مقصد موجود نیست.

 ژرف ساخت:deep structure

مشخصه های واجی:phonological features

در اینجا می بینیم که ترجمه تحت اللفظی کارایی کافی دارد؛ اما به ندرت می توان جمله ای را تماما به همین صورت ترجمه کرد زیرا در چنین شرایطی یا ساخت دستوری زبان مبدا به زبان مقصد تحمیل می شود؛ مانند:

He gave me a book to read

او داد به من کتابی برای خواندن

و یا جمله بدست آمده در زبان مقصد مفهوم جمله زبان مبدا را ندارد!

He kicked the bucket

او به سطل لگد زد.

ب- ترجمه جمله

در این مرحله، واحد ترجمه جمله است. در این ترجمه قواعد دستوری و شیوه آرایش واژگان در زبان مبدا در نظر گرفته می شود.بدین ترتیب هر یک از جملات متن زبان مبدا با حفظ معنی تک تک واژه ها به جمله ای در زبان مقصد ترجمه می شود.

پ- ترجمه آزاد

در این مرحله واحد ترجمه عبارت یا پاراگراف است. مترجم در چنین مرحله ای پیام متن زبان مبدا را در مجموعه جملاتی از زبان مقصد بدست می دهد. در این ترجمه افزایش و کاهش در نهایت خود بکار خواهد رفت.

بدین ترتیب می بینیم که جمله واحد مطلوب ترجمه بشمار می رود، هرچند ترجمه تحت اللفظی و ترجمه آزاد نیز در شرایطی خاص راهگشاست. در بسیاری از مواردی که متن زبان مبدا با برچسب «ترجمه ناپذیر» مشخص می گردد، تنها راه حل ترجمه آزاد است.

ترجمه ارتباطی[8] و ترجمه معنایی[9]

در جریان ترجمه، مترجم با دو زبان مبدا و مقصد درگیر است. او می بایست سعی بر آن داشته باشد که خواننده، ترجمه اش را دریابد و ضمنا پیام نویسنده نیز تحریف نشود. مترجم در این میان بسته به نوع متن و هدف ترجمه گاه بیشتر به گیرنده پیام و گاه بیشتر به فرستنده پیام توجه نشان خواهد داد.

ترجمه معنایی، نویسنده را مهمتر از خواننده در نظر می گیرد. بدین ترتیب این امکان همواره وجود دارد که ساختهای صوری و معنایی نامانوس به زبان مقصد راه یابد. در ترجمه معنایی سعی بر آن است تا تمامی الگوهای ساختی و معنایی زبان مبدا به زبان مقصد برگردد و گاه بر آن تحمیل شود و طبیعی است که چنین ترجمه ای را براحتی نمی توان خواند.

از سویی دیگر، در ترجمه ارتباطی، خواننده مهمتر از نویسنده بشمار می رود. مترجم سعی بر آن خواهد داشت تا متن ترجمه شده را حتی الامکان برای خواننده مانوس سازد، بدین ترتیب این امکان همواره وجود دارد که متن بدست داده شده، بطور کامل گفته نویسنده نباشد.

آنچه پیشتر تحت عنوان ترجمه تحت اللفظی مطرح شد، گرایش به سمت ترجمه معنایی دارد و ترجمه آزاد نیز به ترجمه ارتباطی گرایش نشان می دهد.

برای درک بهتر موضوع می توان از نمونه هایی استفاده کرد:

 More catholic the Pope

ترجمه معنایی: کاتولیک تر از پاپ

ترجمه ارتباطی: کاسه داغ تر از آش

She looks like a red rose

ترجمه معنایی: مثل گل سرخ می ماند.

ترجمه ارتباطی: مثل ماه می ماند.

هر دو مثال، نمونه هایی از ضرب المثل ها، عبارت های تشبیهی و اصطلاحاتی هستند که می توانند کاربرد ترجمه ارتباطی را توجیه کنند؛ هر چند چنین توجیهی مطلق نیست، زیرا افراط در ترجمه ارتباطی می تواند به حذف رنگ و بوی فرهنگی زبان مبدا بیانجامد.

[1]. Translatology

[2]. Contrastive analysis

[3]. Interpretation

[4]. Translation

[5]. Simultaneous

[6]. Consecutive

[7]. Word Order

[8]  .Communicative translation

[9]. Semantic translation

 



uandmyfuture.blogfa











قدمه

تفّکرِ اولیۀ نگارشِ مقالۀ حاضر از مقالۀ دکتر حسین ملانظر که با نام « گزیده ای از منابعِ و پایگاه های اینترنتی » در فصلنامۀ مطالعاتِ ترجمه به چاپ رسید، گرفته شده است. در واقع، مقالاتی که تاکنون در زمینۀ ارتباطِ ترجمه و رایانه حداقل در مطالعاتِ ترجمه چاپ شده است، همگی به تصویرِ کلی چنین ارتباطی نگاه کرده اند و هیچ کدام به برشمردن نامِ ابزار لازم در ترجمه نپرداخته اند. ولی با توجه به مواردِ گوناگونِ استفاده از رایانه در ترجمه، لازم است مترجم حداقل برای موفقیت بیشتر و افزایشِ سرعت در کار خویش با نرم افزارهای مربوط به ترجمه آشنا شود. این مقالهِ حاصل جمع آوری اطلاعات از پایگاه های اینترنتی مختلف تولیدکننده نرم افزار و ابزاری است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به ترجمه مربوط هستند. از دهۀ 1940 ، که ایده استفادهِ از رایانه برای نخستین بار مطرح شد، تا امروز پژوهش های بسیاری در این زمینه چه در بخشِ سخت افزار و چه در زمینۀ نرم افزار صورت گرفته است. امروزه از رایانه در تمامی رشته ها استفاده می شود و حتی تقریباً هر رشته ای بسته های نرم افزاری خاصِ خود را دارد. ترجمه نیز از این امر جدا نیست و بسته های نرمافزاری گوناگونی وجود دارد که موردِ استفاده مترجمان قرار می گیرد. از جمله محققانیِ که در زمینه معرفی نرمافزارهای ترجمه پژوهش کرده اند عبارتند از:
دهلر (Dohler) درسالِ 1997، اوسترموهل (Austermuhl) درسال 2001، نوگویرا (Nogueira) و سومرز (Somers) در سال 2003. البته باید خاطر نشان کرد که این افراد در کتابهای خود بیشتر به ابزار
ترجمه به کمک رایانه پرداخته اند.


ابزار الکترونیکی ترجمه

می توان مواردِ زیر را به عنوانِ مهمترینِ ابزارِ الکترونیکیِ ترجمه نام برد:

1) واژه پردازها
2) فرهنگ لغت و دایرة المعارف های الکترونیکی
3) اینترنت و ابزار آن
4) ویرایشگرهای تصویر ایمج ادیتورز Image Editors
5) ابزارِ ترجمه به کمک رایانه
6) ابزارِ مرتبط با فایلهای پی دی اف PDF
7) ابزار چاپ رایانه ای Desktop Publishing Tools
8) ابزارِ غلط گیری
9) ابزارِ لازم برای مترجمانِ مستقل

هر یک از این ابزار در بخشهای بعدی به تفصیل معرفی می شوند.


1. واژه پردازها

واژه پردازها مهمترینِ ابزارِ مترجم هستند، چرا که به وسیلۀ آنها مترجم می تواند به راحتی تایپ کند. در ضمن، برنامه های جانبیِ این ابزار نیز کمکِ شایانی به مترجم می کنند. این برنامه های کمکی که مثلاً کارِ بررسی غلط های املایی و دستوری متن را در حین تایپ انجام می دهند، در درون واژه پردازها عمل می کنند. البته در زمینۀ تصحیح املایی می توان از اسپل (ASPELL) نیز یاد کرد که مستقل از واژه پرداز عمل می کند. از دیگر ویژگی های جالبِ واژه پردازها شمارشِ کلِ کلماتِ یک متن است. البته در این مورد نیز کَت کانت (CATCOUNT) و اِنی کانت (ANYCOUNT) از برنامه هایی هستند که مستقل از واژه پرداز عمل می کنند. وظیفۀ نرم افزارِ اول شمارشِ کلماتِ در پروژه های ترجمه به کمک رایانه و وظیفۀ نرم افزارِ دوم شمارشِ کلمات در فایلهای آر تی اف (RTF)، اچ تی ام ال (HTML)، پی دی اف (PDF) و... است. از جمله مهمترین واژه پردازهای موجود در بازار عبارتند از: مایکروسافت ورد (Microsoft Word)، اُپن آفیس (Open Office)، او آر جی رایتر (Org Writer)، و اَبیورد (Abiwordا).


2. فرهنگ لغت و دایرة المعارف های الکترونیکی

مهارتِ خواندن و درکِ مطلب از جمله اصلی ترین توانایی های مترجم است. ولی هر اندازه هم که مترجمی به هردو زبان تسلط داشته باشد، باز هم در بسیاری از موارد برای حلِ مشکلاتِ مربوط به اصلاحات و املاء کلمات، نیازمندِ جستجو در کتابها و منابعِ مرجع است. فرهنگ های الکترونیکی از جمله این منابعِ مرجع است که نسبت به فرهنگ های دیگر دارای مزیتِ سرعت و راحتی جستجو هستند. امروزهِ شمارِ زیادی از این ابزار، با نام های تجاری مختلف و به شکل لوحهای فشرده (CD) در بازار یافت می شود، ولی در اینجا تنها تعدادی از معروفترین آنها ذکر می شود: آکسفورد (Oxford) و کولینز (Collins) فرهنگ لغتهای چند و تک زبانۀ الکترونیکی هستند که می توان در آنها عبارات و همنشینی کلمات را جستجو کرد و در ضمن به تلفظِ بسیاری از مدخل های آنها گوش داد.
مریام وبسترز آنلاین دیکشنری اند تساورس (Merriam-Webster’s Online Dictionary and Thesaurus) به نشانی http://www.m-w.com فرهنگ لغتی است اینترنتی که در آن می توان علاوه بر معنی لغات، نقش و ریشۀ کلمات و اصطلاحاتِ را نیز جستجو کرد و به تلفظِ بسیاری از مدخل ها گوش داد. در ضمن، پیوندهای موجود در آن امکانِ بررسی سریع بین مدخلها را به کاربر می دهد. وب سایت www.wordreference.com نیز گزینۀ مناسبِ دیگری است که دارای فرهنگ های لغت چند و تک زبانه و هم چنین فرهنگِ لغات مترادف است. از دایرة المعارف های الکترونیکی نیز می توان به دایرة المعارف ویکی پدیا (http://www.wikipedia.org) اشاره کرد که بسیاری از کاربرانِ اینترنت هم اکنون آن را بهترینِ دایره المعارفِ موجود می دانند.


3.اینترنت و ابزار آن

3-1 مرورگرهای وب
مرورگرهای وب برنامه هایی کاربردی هستند که به کاربر این امکان را می دهند تا صفحاتِ اچ تی ام ال (HTML) را در وبِ جهانی، یک شبکه دیگر یا رایانه خویش مشاهده و یا پیوندها را دنبال کند و فایلها را انتقال دهد. معروفترین این مرورگرها عبارتند از: ماکروسافت اینترنت اکسپلورر (Microsoft Inte
et Explorer)، موزیلا فایرفاکس (Mozilla Firefox) و اُپرا (Operaا).

3-2 برنامه های مربوط به پست الکترونیک
، از جمله معروفترین سرویس دهنده های پست الکترونیک می توان به جیمیل Gmail ا(Google Mail)، یاهو (Yahoo) و هات میل (Hotmail ) اشاره کرد. البته برای کنترل و سازماندهی بهترِ پیام ها نیز می توان از برنامه هایی نظیرِ مایکروسافت آتلوک (Microsoft Outlook )، موزیلا تاندربِرد (Mozilla Thunderbird) و یودرا (Eudora) استفاده کرد.

3-3 موتورهای جستجو
یکی از راه های بهبود و تسهیل ترجمه، بالا بردنِ دانش و اطلاعات مترجم در زمینۀ متن مورد ترجمه است. امروزه موتورهای جستجو کسب چنین دانشی را برای مترجم آسان کرده اند. البته باید درنظر داشت که در نهایت، این مترجم است که باید ارتباط و یا عدمِ ارتباط اطلاعاتِ حاصله از این ابزار را با مطلب ترجمه خود تعیین کند. از معروفترین موتورهای جستجو می توان به گوگول و یاهو اشاره کرد. درصورت نیاز به دانشِ تخصصی تر نیز می توان به زیرشاخه های این جستجوگرها مراجعه کرد. به عنوان مثال، گوگل اسکالر (Google Scholar) برای جستجو در مقالات و نوشته های دانشگاهی بسیار مفید است. یاهو ادجیکیشن (Yahoo! Education) هم از منابعِ آموزشی مفید محسوب می شود.

3-4 بانکِ داده ها
همواره وب هایی وجود دارند که موتورهای جستجو توانایی جستجو در آنها را ندارند. این وب ها که به «وب های نامرئی» مشهورند در اغلبِ موارد حاوی مطالبی هستند که در بانک ها و پایگاه های تخصصی یافت می شود. از جمله این بانک ها می توان به پابمد (Pubmed)، د وب آو نالج (The Web of Knowledge)، اسکوپس(Scopus) و پروکؤست (Proquest) اشاره کرد که غالباً حاوی اطلاعاتِ علمی و پزشکی اند. اما متأسفانه دسترسی به بیشتر این بانک ها از طریق رایانه های مؤسسات و دانشگاه ها امکانپذیر است، چراکه این گونه نهادها توانایی پرداختِ هزینۀ بالای ثبت نام در آنها را دارند.

3-5 چت و سایر محیط های گفتگوی اینترنتی
با استفاده از چنین امکاناتی، مترجم می تواند در کوتاه ترین زمان ممکن افکار و نظرات خود را با سایر مترجمان و متخصصانِ رشته های دیگر در میان بگذارد. از جمله معروفترین آنها می توان به گوگل تالک (Google Talk)، ای آی ام (AIM)، یاهو مسنجر (Yahoo! Messenger) و ام اس ان مسنجر (MSN Messenger) اشاره کرد. برنامه اسکایپ (Skype) نیز در این زمینه برنامۀ سودمندی است که به مترجم این امکان را می دهد تا با مترجمان دیگر و یا با مشتریان دیگر در هر جا که باشند به راحتی ارتباط برقرار کند.

3-6 وبلاگ ها
امروزه به راحتی می توان در وبلاگ های مختلفِ دنیای مجازی اینترنت، تنها با استفاده از چند دکمه، افکار و نظراتِ خود را در هر زمینه و عنوانی منتشر کرد. خوشبختانه ایجاد چنین وبلاگ هایی نیز آسان است. مثلاً بلاگر به نشانیhttp://www.blogger.com و بلاگ اسپات به نشانی http://www.blogspot.com فضاهایی رایگان در اینترنت هستند که هر شخصی می تواند در آنها وبلاگ بسازد. ضمناً به منظورِ پیگیری جدیدترینِ مطالب به روزشده در وبلاگ ها و به طور کلی در وبسایت ها، بهتر است از نرم افزارِ رید فیدر(Read Feeder) استفاده کرد.


4. ویرایشگرهای تصویر

هنگامی که مترجم میخواهد پروژه ترجمه ای را در رشتۀ گرافیک قبول کند، نیازمندِ آن است که حداقل دانشی مقدماتی از این رشته و نرم افزار مرتبط با آن را داشته باشد. از جملۀ این مهارت ها ویرایشگری تصاویر است. در نتیجه مترجم نیازمند فراگیری کار با نرم افزار مرتبط با این مهارت است. مثلاً مایکروسافت پینت(Microsoft Paint) برای کسب مهارتِ مقدماتی در این زمینه برنامۀ مناسبی است. اما برای ویرایشِ تصاویر در حدِ حرفه ای می توان از این برنامه ها نام برد: ادوب فتوشاپ (Adobe Photoshop)، پینت شاپ پرو (Paint Shop Pro)، فتو فیلتر (Photo Filter)، د گیمپ (The Gimp)، ای سی دی سی (ACD See)، اکس ویو (Xnview) و پیکاسا (Picassaا).


5. ابزارِ ترجمه به کمکِ رایانه

5-1 حافظۀ ترجمه
استفاده از سیستم های حافظه ای می تواند در بالابردنِ سرعتِ ترجمه به مترجم کمک کند. اساسِ کارِ چنین حافظه هایی این است که آنچه مترجم ترجمه می کند در آن ها ذخیره می شود. وقتی مترجم مشغولِ ترجمۀ متنِ جدیدی است، می تواند بخش هایی از این حافظه را که مربوط به پروژه قبلی اوست به متن جدید انتقال دهد و در نتیجه سرعتِ کار خود را بالا برد. البته کاربردِ چنین حافظه هایی به نوع متن نیز بستگی دارد. مثلاً در ترجمه رمان، استفاده از آنها می تواند مشکل ساز باشد و حتی می تواند سرعتِ ترجمه را کاهش دهد؛ چرا که در ترجمۀ رمان، خلاقیتِ مترجم از انسجامِ اصطلاحی مهمتر است. انسجامِ اصطلاحی در بخشِ بعدی بیشتر توضیح داده خواهد شد. البته در سایر متون نظیر متونِ حقوقی، فنی و تجاری که بسامد اصطلاحات و کلمات تکراری در آنها زیاد است، استفاده از این حافظه ها واقعاً سودمند خواهد بود. معروفترین سیستم های حافظه عبارتند از: اس دی ال ترادوس (SDL TRADOS)، وردفست (WORDFAST)، دژاوو ( Déjà Vu) و اُمگا تی (OmegaT). از میانِ مواردِ فوق اس دی ال ترادوس هم معروفتر و هم گرانتر از بقیه است و بعد از آن وردفست قرار دارد که هم اکنون بیش از 13000 مترجم در سراسرِ دنیا از آن استفاده می کنند.

5-2 ابزارِ مربوط به اصطلاح شناسی
اصولاً انسجامِ اصطلاحی به این معنا که مترجم در انتخابِ معادل های خود در بخش های مختلف پروژi ترجمه اش ثبات و پایداری داشته باشد، امری بسیار مهم است. اهمیتِ این مسأله در ترجمه هایی که به صورتِ گروهی انجام می شوند، بسیار بیشتر می شود. لذا به منظورِ رعایتِ چنین مسأله ای، ابزاری برای اصطلاح شناسی طراحی شده اند. این ابزار قبل از ترجمه ابتدا متن مبدأ را بررسی می کند و فهرستی از اصطلاحات آنرا در اختیارِ مترجم قرار می دهد. در نتیجه، مترجم در گزینش معادل های خود آمادگی بیشتری پیدا می کند و با توجه به روابطِ بخشهای مختلف، دقت او در این کار افزایش می یابد. این برنامه ها عبارتند از: ورد اسمیت تولز (Wordsmith Tools)، تکست استت(Textstat)، مولتی ترم (Multiterm)، ترم استار (Termstar) و انَتکنک (Antconcا).

5-3 ابزار تغییرِ زبان در وب
امروزه چند زبانه بودن وب سایت ها می تواند در افزایشِ تعداد بازدیدکنندگان آنها عاملِ مؤثری باشد. فرض کنیم مدیرانِ شرکتی می خواهند وبسایتی تبلیغاتی برای شرکتِ خود طراحی کنند. اگر این وب سایت تنها به یک زبان باشد، موفقیتِ شرکت بیشتر است یا در صورتی که چند زبانه باشد و کاربران آن بتوانند زبانِ دلخواه خود را انتخاب کنند؟ بنابراین لحاظ کردن چنین قابلیتی در وب سایت ها می تواند از جهاتِ بسیاری سودمند باشد. حال مترجمی را در نظر بگیرید که علاوه بر ترجمه، توانایی کار با چنین برنامه هایی را نیز فرا گرفته باشد. پر واضح است که با چنین مهارتی می تواند درآمد خود را به طرزِ چشمگیری افزایش دهد. البته در نگاهِ اول شاید داشتن چنین انتظاری از مترجم کمی ایده آل گرانه به نظر بیاید، ولی دستیابی به این مهارت ها کاملاً به زاویۀ دید او و میزان درآمدِ مطلوبی که ازحرفه اش انتظار دارد بستگی دارد. از جملۀ این برنامه ها عبارتند از: کتس کرادل (CatsCradle)، ترادوس تگ ایدیتور (Trados TagEditor)، ان وی یو (NVU) و دریمویور(Dreamweaverا).

5-4 ابزار تغییر زبان در نرم افزار
اهمیتِ ترجمه و تغییرِ زبان در نرم افزار و درستی انجام این کار از آنچه در قسمتِ پیشین در موردِ پایگاه های اینترنتی گفته شد، بیشتر است، چرا که اگر این کار درست انجام نشود حتی این احتمال وجود دارد که نرم افزار موردِ نظر کار نکند. به عنوان مثال، در اکثرِ بازی های رایانه ای، از ابتدا می توان زبانِ بازی را تغییر داد. حال اگر مترجم ترجمۀ درستی انجام نداده باشد یا نرم افزارِ تغییر زبان را به درستی به کارنگرفته باشد، چگونه می توان انتظار کارکردن آن بازی را داشت؟ نرم افزارِ مربوط به این کار عبارتند از: آلچمی کاتالیست (Alchemy Catalyst)، پاسولو (Passolo)، ریسورس هکر (Resource Hacker)، پی ای اکسپلورر (PE Explorer) و اکس اسکوپ (Exescope). همچنین، از برنامه های مایکروسافت اکسل (Microsoft Excel)، اپن آفیس(Open Office) و اورگ کلک (Org Calc) در ویرایشِ صفحات گسترده استفاده می شود.

5-5 ابزار زیرنویس گذاری
ترجمه سمعی و بصری یکی از انواع ترجمه است که با سرعت چشمگیری درحال رشد است. این نوع ترجمه، چه به صورتِ دوبله و چه به صورتِ زیرنویس، می تواند برای مترجم مشکل آفرین باشد. در مورد اول، مترجم باید کلام زبان مقصد را به گونه ای انتخاب کند که با حرکات لب هنرپیشه هماهنگ باشد و در مورد دوم ، باید طول عبارت زیرنویس به گونه ای باشد که خواننده فرصت لازم را برای خواندن داشته باشد. نرم افزار مرتبط با این بخش عبارت است از: ویژؤال ساب سینک (VisualSubSync)، سبو (Sabbu)، اجیسوب(Aegisub)، اس اس ای تول (SSATool). در صورتی که ویرایش فایلهای صوتی و تصویری مورد نیاز باشد ، می توان از برنامه های ویرچوال داب (VirtualDub) و اداسیتی (Audacity) استفاده کرد. درضمن مدیا پلیر کلاسیک (Media Player Classic)، وی ال سی (VLC) و د کی ام پلیر (THE KMPLAYER) از برنامه های پخش چندمنظوره ای هستند که در این قسمت می توانند به کار گرفته شوند. همچنین، پایگاه های اینترنتی www.divxstation.com و www.opensubtitles.org به طور حرفه ای به جمع آوری و طبقه بندی زیرنویس انواع فیلم ها و کارتون ها می پردازند. مثلا پایگاه www.opensubtitles.org اخیراً در اسلواکی راه اندازی شده و دارای بیش از 280 هزار عنوان زیرنویس فیلم است. خوشبختانه ، این پایگاه زبان فارسی را نیز پشتیبانی می کند. چنانچه بخواهیم از این دو پایگاه بهره گیریم ، باید برنامه وب ساب (VobSub) را نیز در رایانه خود نصب کنیم . یکی دیگر از راه های یافتن زیرنویس فیلم، جستجو در موتورهای جستجو با فرمول کلیدی "زیرنویس(subtitle)+ نام فیلم+ زبان" است.

5-6 سیستم های ترجمۀ ماشینی
از سال 1949 که وارن ویور برای نخستین بار اندیشۀ استفاده از رایانه در ترجمه را مطرح کرد، تا به امروز تحقیقات گسترده و تلاش های بسیاری در زمینۀ سیستم های ترجمۀ ماشینی صورت گرفته است. اگرچه انصافاً چنین سیستم هایی در طول زمان رشد کرده اند، اما هنوز ترجمۀ حاصل از آنها در سطح بسیار پایین تری از ترجمۀ انسان قرار دارد. از چنین سیستم هایی بیشتر در ترجمۀ متون ساده که دارای زبان و اصطلاحات کلیشه ای هستند استفاده می شود، نظیرِ متون مربوط به گزارشِ وضع هوا. در ضمن، به منظورِ بالابردن کیفیتِ کار این سیستم ها، لازم است متن مورد نظر را قبل و بعد از ترجمۀ سیستم، ویرایش کنیم. از جمله معروفترین سیستم های ترجمۀ ماشینی اینترنتی عبارتند از آلتا ویستا بایبل فیش (Alta Vista Babel Fish)ا (www.babelfish.altavista.com)، سیستران (Systran)ا(www.systransoft.com) و اَوان کؤست (Avanquest)ا (www.avanquest.com).
ا

6. ابزارِ مرتبط با فایل های پی دی اف (PDF)

فایل های پی دی اف نسبت به سایرِ فایل های متنی مانند داک (DOC)، تی اکس تی (TXT) و آرتی اف (RTF) دارای دو مزیت هستند. مزیتِ نخست آن است که وقتی فایلی به قالب پی دی اف در می آید، امکان تغییر آن بسیار کم یا حتی صفر می شود و در نتیجه امنیتِ حفظِ اطلاعات و محتوای آن افزایش می یابد. به همین دلیل است که بسیاری از فایلهای موجود در اینترنت در قالب پیدیاف هستند. مزیتِ دوم آن است که هنگامی که از نسخه های گوناگونِ یک برنامه، مثلاً ادوب ریدر (Adobe Reader)، برای خواندن این فایل ها استفاده می کنیم، دیگر، خطرِ خراب شدن ساختار فایل اولیۀ وجود ندارد. حال آنکه در فایل های دیگر ممکن است به کارگیری نسخه های گوناگون یک برنامه، مثلاً مایکروسافت ورد (Microsoft Word) ساختارِ فایل اولیه را دچار تغییر کند.

6-1 برنامه های لازم جهت خواندنِ فایل های PDF
نرم افزار ادوب ریدر (Adobe Reader) یکی از بهترین و رایج ترین برنامه هایی است که برای خواندن فایل های پی دی اف طراحی شده است. از مزایای زیاد این برنامه می توان به امکانِ جستجوی کلمات، کپی متن و تصویر، بزرگنمایی و کوچکنمایی به میزان دلخواه، و چاپ متن اشاره کرد. همچنین، این برنامه از آغاز تا کنون همیشه رایگان بوده است. تقریباً هیچ ایرادی به این برنامه وارد نیست به جز اینکه ممکن است نخستین اجرای آن، کمی بیش از برنامه های عادی طول بکشد. اما این مسئله در دفعاتِ بعدی استفاده از برنامه تکرار نخواهد شد. در هر صورت، نرمافزارِ دیگری نیز به نام فاکس ریدر (Fox Reader) وجود دارد که علیرغمِ سرعت بالاتر، از محبوبیتِ کمتری برخوردار است.

6-2 برنامه های لازم جهت ایجاد فایل های پی دی اف PDF
برای این منظور می توان از برنامه های ادَوب آکروبات (Adobe Acrobat) و پی دی اف کریتور (PDF Creator) استفاده کرد. البته موردِ اول که یکی دیگر از محصولاتِ شرکت معروف ادَوب (Adobe) است، بر خلافِ ادَوب ریدر (Adobe Reader) رایگان نیست و قیمتِ نسبتاً بالایی هم دارد. در صورتیکه مترجم از واژه پردازِ ماکروسافت ورد (Microsoft Word) استفاده می کند، می تواند با نصبِ برنامۀ ورد تو پی دی اف کانورتر (Word to PDF Converter) به راحتی فایلهای ایجادشده در ورد (Word ) را به پی دی اف (PDF)تبدیل کند. با توجه به اینکه این برنامه داخلِ خود برنامه ورد (Word) نصب می شود، کار با آن بسیار راحت است و کاربر می تواند تنها با یک کلیک، فایل خود را به پی دی اف (PDF) تبدیل کند. برنامۀ دیگری هم وجود دارد که نیازی به نصبِ برنامۀ مجزا برای تبدیل فایل ندارد. این برنامه اُپن آفیس.ارگ رایتر Open Office.org Writer نام دارد و با استفاده از آن می توان به راحتی فایلِ موردِ نظر را در قالبِ پی دی اف (PDF) ذخیره کرد. برای این منظور کافی است گزینه Export to PDF را انتخاب کرد.

6-3 برنامه های لازم جهتِ تبدیلِ فایل های PDF
در بیشترِ مواقع، متنِ ترجمه در قالب پی دی اف (PDF) به مترجم می رسد و او نیز می بایست ترجمه خود را در همین قالب برای مشتری ارسال نماید. در این صورت، مترجم می تواند با استفاده از نرم افزارِ مخصوصی، فایل پی دی اف (PDF) را به قالبِ سازگار با واژه پرداز، مثلاً قالبِ داک (DOC) برای برنامه ورد (Word) درآورد و کار خود را به راحتی انجام دهد. بعد از اتمام کار نیز، می توان طبقِ روندی که در بخش قبل گفته شد دوباره فایل داک (DOC) را به صورت پی دی اف (PDF) درآورد و برای مشتری فرستاد. در بخش های قبل، مزایای استفاده از فایلِ پی دی اف (PDF) ذکر شد که از مهمترین آنها همان حفظِ ساختارِ متن و تصاویر و جدول های داخلِ آن است.
برنامه های لازم برای این کار معمولاً به مبدل معروف هستند و عبارتند از: اَبی پی دی اف ترانسفرمر (Abby PDF Transformer )، سالید کانورتر (Solid Converter) و پی دی اف تو ورد کانورتر (Word to PDF Converter).ا

6-4 برنامه های لازم جهت ویرایش فایل های پی دی اف (PDF)
تبدیل فایلهای پی دی اف (PDF) به قالبِ فایل های نرم افزار ورد (Word) معمولاً با کیفیتِ لازم همراه نیست، چرا که در فرآیند تبدیلِ این فایل ها، بعضی از خصوصیاتِ ساختاری آنها به هم می ریزد. لذا برای غلبه بر این مشکل می توان از ویرایشگرهای فایل پی دی اف (PDF) استفاده کرد که مهمترین آنها عبارتند از: فاکسیت پی دی اف ادیتور (Foxit PDF Editor) و اینفیکس پی دی اف ادیتور (Infix PDF Editor). برتری استفاده از این برنامه ها عدم نیاز به تبدیل فایل است و ویرایش فایل در داخل برنامه به راحتی انجام می شود. در واقع، می توان گفت که این برنامه ها هم فایل را می خوانند و هم آن را ویرایش می کنند.


7. ابزارِ چاپِ رایانه ای

به وسیلۀ ابزار واژه پردازی که پیشتر از آنها صحبت شد می توان نامه های اداری، گزارشات و به طور کلی متون عادی و روزمره را تایپ کرد. اما برای تنظیمِ متن در سطح پیشرفته تر نمی توان از آنها بهره گرفت. برای سطوحِ بالاتر مثلِ طراحی صفحاتِ مجله و بروشورهای تبلیغاتی، معمولاً از ابزارِ ویژه چاپ رایانه ای استفاده می شود. البته مترجم ممکن است اصلاً نیازی به فراگیری چنین مهارتی نداشته باشد. ولی در صورتِ کسب آن، می تواند درآمد خود را افزایش دهد. معروفترین برنامه های این قسمت عبارتند از: لاتکس (La Tex)، اسکریبوس (Scribus)، کوارک اکسپرس (QuarkXpress ) و فریم میکر (Maker Frame).ا


8. ابزارِ غلط گیری (Proofreading)

وقتی ترجمه و ویرایش آن به اتمام رسید، لازم است پیش از فرستادن نسخۀ نهایی کار برای مشتری، کلِ پروژه به صورت جامع غلط گیری شود تا اشتباهاتِ احتمالی املایی- دستوری برطرف گردند. گرچه برنامه ورد (Word) گزینه ای به نام چک اسپلینگ اند گرامر «Check Spelling and Grammar» برای ویرایشِ چنین اشتباهاتی دارد، برنامه های مستقلِ دیگری نیز وجود دارند که یکی ازمعروفترین آنها بلوبیم ریوو (Bluebeam Revu) است.


9. ابزارِ ارتباط با مشتری برای مترجمانِ مستقل

علاوه بر ابزاری که تاکنون نام برده شد، برنامه هایی نیز برای حفظِ ارتباطِ مترجمان مستقل با مشتریان خود وجود دارند. در زیر دو نوع نرمافزار برای این دسته از مترجمان معرفی می شود.

9-1 نرم افزار ارسال صورتحساب برای مشتری بلینگ سافتور (Billing Software)
اکثرِ مترجمانِ حرفه ای قبل از آنکه کاری را قبول کنند، ترجیح می دهند از مشخصاتِ آن باخبر شوند و سپس بر
اساس نوع متن، حوزه کاری و حجم آن، قیمتی را به مشتری پیشنهاد دهند. با توجه به اینکه امروزه کار مترجم نیز مانند متخصصان سایر رشته ها، دیگر محدود به مرزهای جغرافیایی نیست، اطلاع از چگونگی برقراری ارتباط با کمترین هزینه و در سریع ترین زمان ممکن بسیار مفید است. بنابراین، دانشِ مترجم از برنامه های ارسال صورتحساب به مشتری بسیار لازم و ضروری به نظر می آید. هم اکنون، در این زمینه برنامه های بسیاری وجود دارد که البته هیچکدام به صورتِ انحصاری برای مترجم طراحی نشده اند ولی بازهم می توان از آنها را در ترجمه و مسائلِ مالی مربوط به آن استفاده کرد. برخی از این برنامه ها عبارتند از: فکتؤال سول (Factual Sol)، فری ساید (Freeside) و بیل کؤیک (BillQuick).ا

9-2 سرویس دهنده های ارسال و دریافت نمابر (Fax)
اگر چه امروزه پستِ الکترونیکی غالباً جایگزین نمابر شده است، هنوز هم افرادی هستند که از این ابزار استفاده
نمی کنند و روش های سنتی تر را ترجیح می دهند. به هرحال، مترجم باید بتواند از روشِ مطلوب مشتری، با وی ارتباط برقرار کند. در زمینۀ ارسال و دریافتِ نمابر نیز برنامه هایی وجود دارند که بعضی از آنها عبارتند از: تراس فکس (Trus Fax)، فکس زیرو (Fax Zero) و اینتر فکس (Inter Fax).

نتیجه

نفوذِ رایانه در رشته های مختلف و گسترش روزافزون برنامه های رایانه ای، متخصصانِ هر رشته را به منظور کسبِ موفقیتِ بیشتر، به یادگیری آنها ناگزیر کرده است. ترجمه نیز از جهاتِ مختلفی تحتِ تأثیر رایانه و برنامه های آن قرارگرفته است و مترجمان نیز نیازمند فراگیری چنین دانشی هستند. اما گامِ نخست این مسیر، شناختِ ابزار و برنامه های مربوط است. آنچه در این نوشته آورده شد تنها فهرستی کاربردی از ابزارِ الکترونیکی و برنامه های رایانه ای مرتبط با ترجمه است. اما در نهایت این سؤال به ذهن می رسد که آیا جای تعلیم چنین ابزاری در برنامۀ آموزشی دانشجویان رشتۀ مترجمی خالی نیست؟!

منابع

بهجو، ز. (1382).رایانه و ترجمه. فصلنامۀ مطالعات ترجمه، سال اول، شماره دوم،( تابستان 1382 ). صص 27-40.
بخشنده، ا. و مصلی نژاد، پ. (1385). ترجمۀ ماشینی و کامپیوتری در عصرِ ارتباطات، فصلنامۀ مطالعات ترجمه، سال چهارم،شماره چهارده، ص 61.
فرحزاد، ف. ( 1386 ). مجموعۀ مقالات 2 هم اندیشی ترجمه شناسی. تهران: انتشارات یلدا قلم. صص 31-48
ماهنامۀ رایانه ( 1386 ). سال هجدهم، شماره 166 ، شهریور 1386 ، ص 74.
ملانظر، ح. (1382).« گزیدهای از منابع و پایگاههای اینترنتی ترجمه » فصلنامۀ مطالعات ترجمه، سال اول، شماره سوم، پاییز 1382 . صص 77-92
موسوی میانگاه، ط. (1383). « استفاده از فناوری جدید در ترجمه ». فصلنامۀ مطالعات ترجمه، سال دوم، شماره هفتم و هشتم. 1383، 64 -53
هیأت مؤلفان و ویراستاران مایکروسافت (2003)،« فرهنگ تشریحی کاربران کامپیوتر » ، ترجمه فرهاد قلی زاده نوری،تهران، کانون نشر قلم
هیأت مولفین مایکروسافت (2003)، « فرهنگ تشریحی کاربران کامپیوتر مایکروسافت» ترجمه مجید سماوی، تهران ،کانون نشر قلم

Allwen, J. (2003), "Post-editing." In: Sommers, H(ed.) Computers and Translation. A translator's guide, 297-318. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamin.
Austermühl, F. (2001), "Electronic Tools for Translators. Manchester: St. Jerome.
Biau, Gil, José Ramó n and Pym, Anthony (2006) "Technology and translation (a pedagogical overview)" [online]. In Pym, Anthony, Perekrestenko, Alexander and Sta
ik, Bram (eds.) Translation Technology and its Teaching (with much attention of localization). Available from: http://isg.uvr.es/library/papers/BiauPym Technology.pdf
Dohler, Per N. (1997)" Facets of Software Localization: A Translator's View" [online].
Translation Jou
al 1(1). Available from: http://accurapid.com/jou
al/softloc.htm
Free Software Foundation [online]. Available from: http://www.fsf.org/
Giles, J. (2006) "Inte
et encyclopedias go head to head" [online]. Available from: http://www.nature.com/news/2005/051212/full/438900a.html
Hoefman, Els (2004) "Get more out of Google" [online]. Proz. Available from: http://www.proz.com/doc/20
Mckay, C (2006) "Free and Open Source Software for Translators" [online]. Available from: http://www.medtrad.org/panacea/IndiceGeneral/n23 tribuna Mckay.pdf.
Nogueria, D. (2002). "Translation Tools Today: A Personal View"[online]. Translation Jou
al 6(1). Available from: http: //accurapid.com/jou
al/19tm. htm
Pym, A. (2003) "Redefining Translation Competence in an Electronic Age. In Defenc e of a Minimal Approach. "Meta 48(4), 481-497.
Somers, H. (1997)" A Practical Approach to Using Machine Translation Software: " Post-editing" the source text." The Translator 3(2), 197-212.
Somers, H. (2003) "The translator's workstation." In: Somers, Harold (ed.) Computers and Translation.
A translator's guide, 13-30. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins.

 

 

uandmyfuture.blogfa















 زبان فارسی که امروز در ایران،‌افغانستان وبخشهایی از آسیای مرکزی صحبت می شود یکی از اجزای شاخه هند و آریایی از خانواده هند و اروپایی زبان ها است. در زمانهای مختلف طی اعصار گذشته،‌فارسی در بخشهایی از قفقاز و در دربازهای عثمانیان، زبان ادبیات بوده است و پیش از سلطه استعمار بر شبه قاره هند نیز فارسی زبان تشکیلات دولتی، قضا و فرهنگ این منطقه بوده است.

 


و اما ترجمه به فارسی تاریخچه‌ای طولانی دارد و در تکامل تمدنهای ایرانی در سراسر آسیای غربی و فراسوی آن نقش مهمی ایفا کرده است. اطلاعات درباره ترجمه پیش از ظهور اسلام در سده هفتم میلادی بسیار ناچیز است. در ایران سده‌های میانی، تعامل میان عربی و فارسی، مختصه اصلی و تعیین‌کننده فعالیتهای مربوط به ترجمه بود. در پی‌‌ِ تهاجمات مغول و تاتار در سده‌های هفتم تا نهم هجری کنش و واکنشهای تازه‌ای میان فارسی از سویی و شماری از زبانهای هندی و ترکی، از سویی دیگر پدید آمد و موجب پیچیده و گونا‌گون‌تر شدن تاریخچه مذکور شد. در سده سیزدهم قمری، ترجمه از زبانهای اروپایی چه در ایران چه در سرزمینهای فارسی زبان خارج از ایران، بخش لاینفکّی از برنامه‌های مدرن ‌سازی مختلف بوده است. از جمله اولین کتابهای ترجمه شده به فارسی در قرن سیزدهم هجری،کتاب پطر کبیر و شارل دوازدهم است که توسط میرزا رضا مهندس در آن زمان و به دستور عباس میرزا از زبان فرانسه ترجمه شده اند. با تاسیس دارالفنون و اعزام محصلین ایرانی به خارج کار ترجمه در ایران رو به فزونی نهاد و بالاخره در سالهای بعد به لحاظ ازدیاد تماسهای بین المللی و نیازهای علمی و فرهنگی رونق بیشتری پیدا کرد تا اینکه در حال حاضر در اکثر زمینه های علمی و ادبی کتابها و مقالات بسیاری از زبانهای زنده دنیا به فارسی ترجمه می شود.

این مطلب کوتاه، سرآغازی بود بر بررسی شرایط و مسیری است که ترجمه طی سه دهه اخیر در ایران طی کرده است و اینکه چرا در جایگاهی نیست که باید باشد. این موضوع می تواند دستمایه مطالب بعدی باشد. شما دوستان نیز با ارایه نظرات خود و اینکه مایل به ارایه چه مطالبی هستید، مرا در این راه یاری نمایید.


دسته بندی : ترجمه به سبک ایرانی

*۱- آیا ترجمه، مفهوم متن اصلی را رسانده است؟*
پاسخ درست به این پرسش در درجه ی نخست بستگی به این دارد که مترجم نه تنها به زبان خود از دید ادبی وارد باشد تا بتواند مفهومی را که از متن خارجی گرفته است به طرز درستی به زبان خود بیان کند، بلکه باید چه با معلومات اکتسابی خود در تحصیل زبانی که از آن ترجمه می کند و چه از راه کمک گرفتن از کتاب های فرهنگ، مفهوم درست متن را دریابد.


به عنوان مثال درست است که واژه ی "گره ناد" در زبان فرانسه به معنی انار و
"گره نادیه" به معنی درخت انار است، ولی اولی به معنی نارنجک و دومی به
معنی نارنجک انداز هم هست و مترجمی جمله ای فرانسوی را چنین ترجمه کرده
بود: «دو درخت انار در راه فرانسه خشک می شدند» و حال آن که منظور نویسنده
این بود: «دو نارنجک انداز به فرانسه برمی گشتند». اشتباه گرفتن نارنجک
انداز با درخت انار باز محملی دارد، ولی روشن نیست چرا مترجم فعل فرانسوی
"برگشتن" را به "خشک شدن" ترجمه کرده است؟ لابد فکر کرده بوده که درخت که
نمی تواند برگردد، پس منظور از برگشتن درخت، خشک شدن آن است. دیگر فکر
نکرده بود که در راه فرانسه درخت اناری وجود ندارد.

*۲- آیا لحن نویسنده حفظ شده است؟
*نویسندگان همه مثل هم نیستند و سبک نگارش و زبان ایشان به تناسب ویژگی های
روحی و فکری و اخلاقی شان با هم فرق می کند. نیکوس کازانتساکیس نویسنده ی
یونانی، آدمی بوده است شوخ و بذله گو و خوش طبع و خوش بیان. رومن رولان
نویسنده ی فرانسوی آدمی بوده است خشک و جدی. آناتول فرانتس مردی بوده است
شیرین زبان ولی همیشه در گفته هایش از نیش زدن و طنز و تمسخر دریغ نمی کرده
است. نویسنده ای مانند سنت اگزوپری (نویسنده ی شازده کوچولو) طبعی حساس و
شاعرانه داشته است و دیگری چنین خصوصیاتی نداشته است.
این ویژگی های روحی و فکری و ذوقی نویسندگان بی شک در نوشته های آنان
بازتاب می یابد. و به عنوان مثال اگر شما به آثار نیکوس کازانتساکیس مانند
"آزادی یا مرگ" یا "مسیح باز مصلوب" یا "زوربای یونانی" نگاه کنید پی می
برید که شوخ طبعی و لوندی از سر تا پای کلمات او می ریزد.
بر عکس، اگر کناب "مهاتما گاندی" اثر رومن رولان یا یکی دیگر از کارهای او
را بخوانید، می بینید که آن بزرگوار اندک لحن شوخی و مسخرگی یا شیرین زبانی
و طنز گویی در گفتار و قلمش نیست و عین مطلب مورد نظرش را خشک و بی پیرایه
به روی کاغذ آورده است. یا اگر "جزیره ی پنگوئن ها"ی آناتول فرانس را
بخوانید، می بینید که آن مرد چه اندازه طنز و تمسخر در گفتار و در نوشته
هایش دارد.
مترجم موفق آن است که در ترجمه اش بتواند همان خصیصه های گفته شده ی مربوط
به هر نویسنده را حفظ کند و لحن ترجمه اش در ترجمه ی اثری از مثلن آناتول
فرانتس با مارسل پروست فرق داشته باشد.
مترجم ممکن است متن را فهمیده باشد، ولی لحن کلام را درنیافته باشد. ما در
فارسی مثلی داریم که می گوییم بفرما و بنشین و بتمرگ هر سه به یک معنی است،
ولی میان لحن کلام "بفرما" با لحن "بتمرگ" زمین تا آسمان فرق است. حال اگر
مترجم محترم "بفرما" را "بنشین" یا "بتمرگ" یا برعکس، ترجمه کند، مفهوم متن
را رسانده ولی لحن متن اصلی را مراعات نکرده است.

*۳- آیا مترجم زبان خاص و متناسب با متن را دریافته است؟
*نویسنده ای چون سروانتس که چهار صد سال پیش می زیسته یا چون بوکاچیو که هم
دوره ی حافظ و مولانا عبید بوده است، یا رابله ی فرانسوی یا شکسپیر انگلیسی
در زمان هایی می زیسته اند که نثر آن ها با نثر امروزی فرق داشته است. چنان
که نثر مرزبان نامه یا کلیله و دمنه یا گلستان سعدی با نثر معاصر ما مثلن
با نوشته های محمد حجاری یا بزرگ علوی یا جمال زاده فرق دارد. من اگر "دن
کیشوت" سروانتس که مربوط به چهار سال پیش است یا "دکامرون" بوکاچیو که در
ششصد سال پیش نوشته شده است را با همان نثر و زبانی ترجمه کرده بودم که
مثلن "شازده کوچولو"ی سنت اگزوپری یا "نان و شراب" اینیاتسیو سیلونه را
ترجمه کرده ام، بدون شک ترجمه ی موفقی نمی شد. این جا است که مترجم توانا
آقای نجف دریابندری در یکی از نوشته هایشان به این نکته اشاره کرده و گفته
است که: «محمد قاضی در ترجمه ی "دن کیشوت" زبان خاص متناسب با متن را
دریافته است». حتا در میان آثار نویسندگان هم دوره نیز اختلاف زبان وجود دارد.
یک نویسنده ادبی و کتابی می نویسد، دیگری عامیانه یا به اصطلاح "آرگو" می
نویسد. یکی نثرش زیبا و شاعرانه است و دیگری خشک و روزنامه ای است. مترجم
باید حواسش را جمع کند و زبان متناسب با نوشته ی اصلی را بیابد. رعایت این
نکات است که ترجمه را از حالت فن و حرفه ی صرف بودن در می آورد و به آن
جنبه ی هنری می دهد و بدین ترتیب هر خواننده ای از خواندن این ترجمه ها پی
می برد که زبان نویسندگان مختلف با هم فرق داشته است.

*۴- آیا مترجم واژه های درست و دقیق و خوش آهنگی به جای واژه های متن اصلی
برگزیده است؟*
واژه ها در زبان های خارجی نیز همچون در زبان فارسی معنی های متعدد دارند و
گاه برعکس، برای یک معنی واحد واژه های گوناگون هست. در "دن کیشوت"،
سروانتس با لحن خاص خود آن پهلوان پنبه را به صورت کسی توصیف کرده است که
همیشه قیافه ی غم زده و محزونی دارد و من آن را به صورت "پهلوان افسرده
سیما" آوردم که به گمانم از "پهلوان غمگین چهره" یا "محزون قیافه" خوش آهنگ
تر است. برگزیدن واژه های خوش آهنگ و درست و دقیق یکی از جنبه های هنری کار
ترجمه است که بر ارج و قدر آن به اندازه ی زیادی می افزاید.

*۵- آیا منرجم در ترجمه ی خود، دستور زبان را رعایت کرده است؟*
درست بودن هر نوشته بسته به آن است که در آن اصول و قاعده های دستور زبان
رعایت شده باشد، وگر نه، آن نوشته غلط و از دید ادبی بدون ارزش خواهد بود.
به کار بردن واژه هایی که از نظر دستوری نادرست هستند نیز مشمول این شرط
است. در ترجمه ای به واژه ی "گزارشات" برخوردم که دلم به هم خورد. جمع بستن
"گزارش" که یک واژه ی زیبای فارسی است با "ات" عربی از آن کج سلیقگی های
زننده است و نیز اغلب دیده ام که در نرجمه رعایت فعل ها به مقتضای زمان
نشده است یا این که ضمیر "آن ها" که ویژه ی اشیاء است برای اشخاص به کار
رفته است و به جای آن که بنویسد: "آنان" یا "ایشان" رفتند، نوشته است: آن
ها رفتند. این مراعات نکردن دستور زبان نیز که به درست نویسی مربوط می شود،
در پایین آوردن ارزش ترجمه و هر نوشته ی دیگری بسیار موثر است.

*۶- آیا طول کلام یا برعکس، ایجاز نویسنده ی اصلی رعایت شده است؟*
این مساله به امانت در ترجمه مربوط می شود. گاه پیش می آید که نویسنده ی
اصلی مطلبی را در یک کلمه یا در یک جمله ی کوتاه بیان کرده است. ولی می
بینیم که مترجم آن را برای ادای مقصود کافی ندانسته و به شرح و بسط آن می
پردازد که البته به خود نویسنده ربطی ندارد و مترجم از خودش آورده است.
پیدا است که چنین کاری از رعایت امانت به دور است و اگر به راستی هم آن
واژه یا آن جمله نیاز به شرح و بسط بیش تری داشته باشد، مترجم خوب است که
در پاورقی یا پی نوشت به شرح و تفسیر آن بپردازد و بنویسد که مثلن در این
جا منظور نویسنده چنین و چنان است. مترجم معروفی که نیازی به نامیدن او
نیست، گاه بوده که یک کتاب ششصد صفحه ای را در یک صد یا یک صد و بیست صفحه
آورده و گاه برعکس، از یک اثر صد صفحه ای کتابی به حجم و قطر سیصد چهار
صفحه ساخته است. پیدا است که در هر دو مورد ترجمه وفادار نیست و ربطی به
متن اصلی ندارد و از این رو نمی توان ارزشی برای آن قایل شد.
در ادبیات خودمان نیز می بینیم که مثلن خیام یا سعدی یا حافظ یک دنیا مطلب
را در یک بیت یا رباعی یا یک قطعه گنجانده اند، حال اگر مترجم فرانسوی یا
انگلیسی یا هر زبان دیگری از آن بیت یا رباعی یا قطعه کتابی بنویسد، این
دیگر ترجمه نیست، تفسیر است.

*۷- آیا به نقطه گذاری (نشانه های نگارشی) اهمیت لازم داده شده است؟
*در زبان فارسی کلاسیک، نقطه گذاری ِ مرسوم در نوشته های خارجی، وجود نداشت
و از این رو مثلن یک متن پرسشی را به لحن عادی می خواندند و یا معلوم نبود
که جمله در کجا به پایان رسیده یا نرسیده و این مساله مشکلات بسیاری را در
کار خواندن پیش می آورد. اصول نقطه گذاری و به کارگیری نشانه های نگارشی از
هنگام آشنایی با ادبیات خارجی، در نوشته های فارسی نیز وارد شده و لازم است
که مترجم در متن خود آن ها را رعایت کند تا جمله های پرسشی از جمله های
تعجبی و تحسینی تمیز داده شود و معلوم شود که جمله در کجا به پایان رسیده
یا نقل قول از کیست و همه ی نکات دیگر "نقطه گذاری" punctuation تامین شود.
از مجموعه ی اصول و قاعده هایی که در بالا گفتیم و رعایت آن ها را در ترجمه
شرط لازم برای کام یابی و توفیق در این کار دانستیم، چنین نتیجه می گیریم
که به طور کلی کار ترجمه دارای دو بخش بنیادی است:
۱- یافتن مفهوم و پیام بیان شده در متن مورد ترجمه.
۲- یافتن لحن و سبک نویسنده و بازتاب دادن آن در متن ترجمه.
بخش نخست را "معادل مفهوم" و بخش دوم را "معادل سبک" می نامند و مجموع آن
ها "معادل کامل متن اصلی" خوانده می شود.
در متن های ادبی، سبک شامل ویژگی هایی مانند لحن سخن، طنز و لطیفه، زبان
ادبی یا عامیانه، انتخاب وازه ها، بازی با کلمات، فشرده یا بسیط بودن یا
کوتاه و بلند بودن جملات و نقطه گذاری است.


دسته بندی : نقد ادبی، درس نقد کاربردی مترجمی، ترجمه ادبی


تأثیر فرایندهای روان - زبان شناختی بر ترجمه

    مطالعاتی که تاکنون در زمینه ترجمه انجام شده است، به مسائلی حول محور تعریف ترجمه، مشکلات معادل یابی واژگان، درنظر گرفتن سبک و یا انتقال پیام اثر و مباحثی از این دست پرداخته است. گرچه این مطالعات به نوبه خود و با توجه به موارد بکارگیری آنها ارزشمند است اما عمدتاً به فرایندهای روان - زبان شناختی و ذهنی که موجب درک و فهم معنی، تشخیص انسجام معنایی و شناخت پیام اثر در ذهن مترجم می شود، کمتر توجه شده است.

    اندیشمندان و نظریه پردازانی که از دیدگاه های مختلف به فرایند ترجمه پرداخته اند، غالباً به جنبه های بیرونی و ساختاری ترجمه توجه داشته اند و خود اثر ترجمه شده را مورد بررسی قرار داده اند، از این رو مطالبی مانند انتخاب معادل های مناسب برای کلمات، ساختارهای زبانی، دستیابی به معنی، تحلیل معنایی کلمات، طبقه بندی نحوی ـ معنایی، بررسی عوامل متنی، انتقال پیام و ... مورد بررسی قرار گرفته و به آنچه که در حین ترجمه در ذهن مترجم اتفاق می افتد و وی را به فهم و درک اثر رهنمون می سازد کمتر پرداخته شده است.


اندیشه عدم قطعیت معنی یکی از مسائلی است که همواره با ترجمه همراه بوده است. مترجم قبل از هر چیز به بررسی معانی در متن می پردازد و می کوشد که متن و روش های ممکن تفسیر متن را تحلیل کند. در تحلیل یاد شده بررسی دنیای متن، تکثر واقعیتها و چندگانگی معنایی، مترجم را به دامنه تحلیل گفتمان می کشاند و در این راستا وی به جست وجو و بررسی ارتباط منطقی و انسجام معنایی در متن و تعبیر و تفسیر آن می پردازد.

تعبیر و تفسیر، درک و فهم، معنی، علاوه بر قلمرو ساختارهای گفتمانی، به قلمرو ذهن نیز تعلق دارند. برقراری انسجام بین جمله ها، تفسیر موضوع یک متن و رسیدن به درک و فهم مستلزم آن است که کاربران زبان گنجینه ای گسترده و مشترک از باورهای اجتماعی و فرهنگی را دارا باشند. روان ـ زبان شناختی از جمله دانشهایی است که بر ابعاد ذهنی کاربرد زبان، مانند فرایندها و بازنمودهای ذهنی گوناگون که معمولاً در حافظه کاربران زبان جای دارند تأکید دارد. بازنمودهای ذهنی که در نتیجه خواندن یک متن حاصل می گردند صرفاً رونوشتهای ساده ای از متن یا معنای آن نیستند، بلکه حاصل فرایندهای ساخت یا معنایی هستند که ممکن است عناصری از متن، عناصری از آنچه کاربران زبان درباره زمینه می دانند و عناصری از باورهایی که آنان پیش از شروع ارتباط دارند را به کار گیرند.

با بررسی عملکرد ذهن می توان گفت که ترجمه حاصل فرایندهای روان ـ زبان شناختی است که یک اثر را از زبانی به زبانی دیگر می برد. در این فرایند فعالیت های ذهنی اتفاق افتاده در ذهن مترجم، موجب می شود وی به فهمی خاص از موضوع اثر برسد و آن را در ذهن بسازد و در زبان شکل دهد. می توان ترجمه را شکلی از ارتباط زبانی دانست که تابع فرایندهای ذهنی ـ زبانی است و براساس آن متنی در یک زبان به متنی معادل آن به زبانی دیگر، دوباره خلق می شود.

بنابراین ترجمه فعالیتی ذهنی است که در پیوندگاه «تفکر» و «زبان» و «واقعیت» قرار گرفته است.

بررسی این فرایند ذهنی، روشن می کند که ترجمه متضمن مهارت در چارچوب حوزه وسیع و گسترده ای است و برخورد مترجم با متن باید برخوردی تفسیرگرانه باشد.

مترجم در واقع باید مهارت زبانی را با دانش جامع و کاملی از واقعیت ها که شامل دنیای متن است درآمیزد و دانش فرا زبانی خود را به منظور فهم و درک و تدوین مجدد پیام در کنترل متن درآورد.

از این رو انسجام عاملی است که فهم های متعدد از یک متن را محدود می سازد. از این دیدگاه، لازم است به دنبال الگویی باشیم که بتواند تبیین جامعی از تمامی ابعاد ساختاری و معنایی و کاربردی متن را ارائه دهد.

توجه به ترجمه از این رویکرد، ما را تا حدی به جنبه های پیچیده این فرایند رهنمون می سازد و می تواند در رسیدن به یک نظریه جامع در ترجمه برساند. یک نظریه ترجمه باید آنچنان جامع باشد که بتواند هم فرایند ترجمه را و هم حاصل ترجمه را شرح دهد. در حال حاضر نظریه های ترجمه اگرچه متحول شده اند، اما غالباً به سطح روساختی و عوامل بیرون از ذهن گرایش دارند. شناخت عملکرد ذهن در فرایند ترجمه می تواند به روش های مدون و کارآمدتری در آموزش ترجمه و تربیت مترجمان منجر شود.

از سوی دیگر، یافته های علمی پیرامون فرایند تعبیر و تفسیر می تواند در هر رشته علمی به کار گرفته شود، زیرا همیشه بشر درگیر تفسیر پیچیدگی های معنایی است. تفسیر شاید اصلی ترین فعل تفکر انسان است. به نظر «پالمر»، فهم و تفسیر جهات بنیادی هستی انسان هستند و فهم، اساس هر تفسیر است و تفسیر یعنی صراحت بخشیدن به فهم، بنابراین بررسی فرایند تفسیر می تواند در حوزه های هنر و زیبایی شناسی، مطالعات تاریخی و تحقیقات مربوط به زبان و زبان شناسی و هر مبحثی که در آن نیاز به فعال کردن ذهن و نیاز به فهم باشد، به کار رود.


منابع:

نگاهی تازه به معنی شناسی، فرانک پالمر، ترجمه کوروش صفوی، تهران، نشر مرکز????، .
زبان و ذهن نوام چامسکی ، ترجمه کوروش صفوی، تهران، انتشارات هرمس????، .
تحلیل کلام روشی برای ترجمه: نظریه و کاربرد. ژان دلیل، ترجمه اسماعیل فقیه، تهران، انتشارات رهنما، ???? .


مژگان صبری
برگرفته از: روزنامه ایران


www.motarjemonline.com

تاثیر داشتن یک رزومه خوب بر اشتغال مترجمان
رزومه متنی است چند صفحه ای حاوی اطلاعات و مشخصات فردی که قبل از مصاحبه در اختیار کارفرمایان قرار گرفته و به آنان امکان می دهد تا ارزیابی اولیه ای از توانایی های شغلی شما داشته باشند. در واقع رزومه باید تصویری ذهنی از شما و فعالیت های شغلیتان به خواننده ارائه کند. از این حیث رزومه جنبه ای تبلیغاتی دارد. بدین ترتیب که ویژگی های مؤثر و مفید خود را در اختیار کارفرما قرار می دهید و به نوعی سعی می کنید تا وی را متقاعد کنید که از بین چندین داوطلب، شما را برای شرکت در مصاحبه انتخاب کند. رزومه باید به طور مثبتی مهارت ها و توانایی های شما را نشان دهد. رزومه در عین حال که باید کاملاً صادقانه باشد، در آن جایی برای تعارفات و شکسته نفسی نیست.
رزومه زندگینامه، شرح گذشته و یا حال شما نیست (هر چند که قسمت عمده آن مربوط به سوابق کاریتان می شود). اولین هدف رزومه جلب توجه کارفرماست. بنابراین در هر جمله ای که می نویسید باید سعی کنید به نوعی علاقه و توجه خواننده را جلب کنید. یک رزومه خوب می تواند کلید موفقیت شما در امر کاریابی باشد. به آن از دید انجام وظیفه نگاه نکنید: نوشتن رزومه با پر کردن فرم ثبت نام فرق می کند!


هنگام نوشتن یک رزومه، مترجمان باید پرسش های زیر را از خودشان بپرسند:
• آیا رزومه (شرح سوابق شغلی) من باید خلاصه یا با شرح جزئیات باشد؟
• چگونه در یک صفحه می توانم تمام سوابق و تجربیات کاری خود را ذکر کنم؟
• چه مواردی را باید حذف و چه مواردی را باید بیشتر بر روی آن تاکید کنم؟
یکی از مهم ترین موارد حائز اهمیت در به روز کردن رزومه، مختصر یا مفصل بودن آن است. از مدت ها قبل جویندگان کار از این امر دنباله روی می کردند که هیچ رزومه ای نباید بیشتر از یک صفحه باشد، گرچه امروز کارجویان دریافته اند که این امر همیشه در تمامی موارد کارساز نیست.
از آنجایی که کارفرما یا فرد استخدام کننده برای بار اول در یک نگاه اجمالی رزومه شما را بررسی می کند، مهم است که رزومه شما در اولین نگاه بتواند تمام توانایی ها و تجارب شما را بخوبی نشان دهد. نکات کلیدی و مهم باید در اولین صفحه رزومه قید شود. به عنوان مثال اگر ترجمه شفاهی در زمینه فعالیت شما مهم است، حتماً باید آن را در صفحه اول ذکر کنید. مدارک و تحصیلات شما نباید در یک رزومه چهار صفحه ای گم شود. روش مؤثر در نشان دادن قابلیت ها و تجارب کاری، خلاصه نویسی از تجارب در قسمت بالای صفحه اول است و در ادامه رزومه، می توان شرح بیشتری از خلاصه کاری خود داد.
می توانید از یک ویراستار استفاده کنید. بسیاری از کارمندان از تحصیلات و شغل خود راضی هستند و به آن می بالند و احساس می کنند باید تمام اطلاعات و جزئیات در مورد شغل و تجربیات خود را در رزومه خود ذکر نمایند. اما رزومه نباید هر جزئیاتی را در بر گیرد. فقط باید اطلاعاتی را شامل شود که به شما در انجام یک مصاحبه کاری کمک می کند.
می توانید رزومه خود را به یک ویراستار یا یک رزومه نویس حرفه ای نشان دهید و نظر وی را جویا شوید

http://www.biblicalstudies.org.uk/article_trans_metzger2.html

http://www.translationdirectory.com/translation_theory.htm

http://link.springer.com/article/10.1007%2FBF00126696

http://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=theories+of+translation+filetype:pdf&source=web&cd=84&ved=0CFQQFjADOFA&url=http%3A%2F%2Fchomikuj.pl%2Fszpulka4ever%2FTRANSLATION%2FEarly%2BTheories%2Bof%2BTranslation%2C167559931.pdf&ei=GbfyT6_CGqTf4QSF-6zjCQ&usg=AFQjCNHRFLpdxBLawJqIPV12GaLWw0gLLw









تعریف :

تئوری ترجمه مدت مدیدی در داخل و خارج از ایران مسئله مورد بحثی بوده است. فقدان یک تئوری کاملا قابل قبول بحث جدیدی نیست چون ترجمه امر پیچیده ای است و ملاحظات درباره این فعالیت بین زبانی از رشته های مختلفی همچون زبانشناسی ، روانشناسی ، نقد ادبی ، زیبایی شناسی و نشانه شناسی مشتق میشود. گرچه عدم وجود تئوری مورد قبول و مطلوب دلیل کافی برای انهایی که نقش تئوری در ترجمه را انکار میکنند نمی باشد.

منظور از تئوری در ترجمه چیست ؟

نایدا معتقد است : " تئوریهای زیادی وجود دارند . طیفی از اصول که در درک و فهم ترجمه یا در ایجاد معیار برای ارزیابی متن ترجمه شده مفید هستند." ( 1993،155)

نیومارک خاطر نشان میسازد : " بطور مختصر تئوری ترجمه با روش ترجمه مرتبط است که برای متن خاص بکار می رود و در نتیجه به یک تئوری کاربردی خاص زبان وابسته است. "

اگرچه چنانچه بخواهیم بطور اجمالی تر بیان کنیم ، تئوری ترجمه پیکره دانشی است که ما درباره ترجمه دارا میباشیم.
تئوری ترجمه به شرح زیر می باشد :

نخست تشخیص و تعریف مشکل ترجمه ، دوم نمایان ساختن تمام عواملی که می بایست در برطرف ساختن مشکل مورد توجه قرار گیرند و سوم لیست کردن تمام پروسه های احتمالی ترجمه و در آخر توصیه و پیشنهاد مناسبترین پروسه در امر یک ترجمه مطلوب.

نتیجه کلی اینست که هدف از تئوری ترجمه بررسی قانون ترجمه ، شناسایی مشکلاتی که در امر ترجمه بوجود می آید و ارائه راه حل این مشکلات می باشد و سرانجام کل اصول ترجمه مبنی بر اینکه چطور یک ترجمه قابل قبول ایجاد کنیم پیشنهاد میگردد.
طبقه بندی غربی ها از تئوریهای ترجمه :

ایجاد تئوریهای ترجمه در ابتدا توسط کشورهای غربی و چین صورت گرفت.
تئوریهای متعددی در غرب وجود دارند. نایدا رویکرد کارآمدی به مطالعه تنوع و گونه گونی تئوریها دارد.
طبق او تئوریهای ترجمه به ترتیب زیر طبقه بندی می گردند :

1. تئوریها براساس نگرشهای فلسفی : فلسفه یعنی مطالعه متون مکتوب . فرم و معنای و تاثیر گزاری این متون اساس و مبنای اولیه در بحثهای مربوط به تئوری های ترجمه است. ابتدا متون ادبی وجود داشتند چون تنها این متونها ارزش برگردانده شدن را داشتند. در قرن کنونی از فلسفه بعنوان نقد ادبی یا تحلیل ادبی یاد میشود.

2. تئوریها براساس نگرشهای زبانشناختی : مسائل مربوط به امر ترجمه اولا از منظر تفاوتهای زبانشناسی بین متون مبدا و مقصد پرداخته شده است. از علم زبانشناسی اجتماعی در ترجمه بسیار کمک گرفته شده است. و در این شاخه از زبانشناسی تاکید اصلی بر زبان بعنوان ساختار نمی باشد بلکه تاکید بر نقش زبان در کاربرد توسط سخن گویان است.

3. تئوریها براساس علم نشانه شناسی : این علم با انواع نشانه ها و کدها مرتبط می باشد و بویژه به زبان بعنوان جامعترین و پیچیده ترین نظامهای نشانه دارکه بشر بکار میبرد ، نگاه میکند. یکی از مزیتهای منحصربفرد علن نشانه شناسی اینست که معنای اشاره کننده[1] و ارتباطی[2] را یکسان میداند. چرا که نشانه ها می بایست برحسب بافت کلی ارتباط و در رابطه با تمام نشانه های دیگری که با نمادهای گفتاری ادغام میگردد درک شوند.

[1] Designative Meaning [2] Associative Meaning

translatia.blogfa

بعضی ترجمه‌ها جزو شاهکارهای ادبی ایران هستند
 

عبدالعلی دستغیب با بیان اینکه مترجمان نسل جوان مستعدتر از مترجمان دهه‌های گذشته هستند گفت: رعایت ظرایف ادبی و معادل‌سازی در آثار مترجمان ادبی امروز به گونه‌ای است که آثارشان دیگر چندان بوی ترجمه نمی‌دهد.
 

این منتقد ومترجم ادبی گفت: مترجمان امروز ایران به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ مترجمان دسته اول کسانی هستند که به‌ صورت سفارشی ترجمه می‌کنند. به همین دلیل در ترجمه‌ها دقتی ندارند، دسته دوم مترجمانی هستند که هیچ تسلطی بر زبان مرجع ندارند و ترجمه‌هایشان مغلوط است، اما دسته سوم مترجمانی هستند که علاوه بر آشنایی کامل به زبان مرجع، ظرایف زبان فارسی نیز در آثارشان به کار رفته است.

وی افزود: مترجمان موفق زیادی داریم که در دسته سوم جا می‌گیرند؛ مترجمانی همچون ابوالحسن نجفی، ابراهیم یونسی، رضا سید حسینی، نجف دریابندری، صالح حسینی، منوچهر بدیعی، عبدالله کوثری، مهدی سحابی، دکتر محمد تقی غیاثی، فرزانه طاهری و مهدی غبرایی از مترجمان بنام ایرانی هستند که به اعتقاد من ترجمه‌هایشان رنگ و بوی ترجمه ندارد بلکه از جمله شاهکارهای ادبی ایران محسوب ‌می‌شود.
 

غنای ادبیات کهن فارسی دست مترجمان را باز گذاشته است
 

مهدی غبرایی، مترجم ادبی نیز معتقد است: تاثیر زمانه و ارتباطات جدید و در واقع عصر ارتباطات را بر این امر نمی‌توان نادیده گرفت؛ زمانی که نسل ما شروع به فعالیت در حوزه ترجمه کرد – یعنی سال‌های 60 – هنوز دامنه‌ اینترنت در ایران دست کم به گستردگی امروز نبود و ارتباطات به شکل الان رواج پیدا نکرده بود.
 

به گفته وی امروز وسایلی ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت بسیار گسترش یافته و در پیشبرد فن ترجمه هم اثرگذار است؛ مترجمان نسل قبل از ما کسانی مانند زنده یاد محمد قاضی اگر به مشکلاتی در ترجمه برمی‌خوردند، هیچکدام از امکانات امروز را در اختیار نداشتند تا آن مشکلات را رفع کنند در حالی که ما امروزه می‌توانیم به راحتی و از طریق اینترنت و امکانی بزرگ مثل آشنایی ساده‌تر با فرهنگ دیگر ملت‌ها، ترجمه‌هایمان را بهتر کنیم.
 

غبرایی اضافه کرد: به همین قیاس انتظار خواننده از ترجمه افزایش یافته است؛ برای نسل ما درآوردن سبک و وفاداری به سبک کار نویسنده، از اساس هم مورد توجه و هم مرکز توجه مخاطب ماست در حالی که مترجمان نسل قبل بیشتر به انتقال معنای داستان تاکید داشتند و به همین سبب در یک قیاس کلی می‌توان گفت که مترجمان نسل ما به نسبت‌ نسل‌های قبل در کارشان موفق‌تر بوده‌اند.
 

دو جریان سهل‌انگار و جدی در ترجمه فعالند/ نقش کمرنگ ویراستاران
 

مژده دقیقی مترجم نیز با ارزیابی جریانهای موجود در عرصه ترجمه گفت: امروز دو جریان در ترجمه ادبی ایران وجود دارد؛ یکی جدی و اصولی و دیگری سهل‌انگار و باری به هر جهت که جریان سهل‌انگار پایدار و حاصل کار آن بلندمدت نیست، اما جریان جدی حرکتی رو به جلو دارد. مترجمانی که در جریان جدی فعالیت می‌کنند، ترجمه را با شناختی که از توانایی‌های خود دارند انجام می‌دهند و اصولی در کار ترجمه دارند که آنها را زیر پا نمی‌گذارند.
 

این مترجم اظهارداشت: اگر بخواهیم دقیق‌تر به موضوع نگاه کنیم، می‌توانیم مثلاً بگوییم که این مترجم اگر مشکلی در فهم متن دارد ابتدا سعی می‌کند آن را رفع کند و بعد متن را به بهترین نحوی که می‌تواند ترجمه ‌می‌کند ولی مترجمان جریان سهل‌انگار مثل همه سهل‌انگاران دیگر، با کارشان برخورد حرفه‌ای ندارند به اصولی پایبند نیستند، یا اگر هستند، این اصول بسته به مورد با خواست آنها سازگار می‌شود.
 

وی درباره "تأثیر بازار نشر در اقبال عمومی به آثار ترجمه‌ای" نیز گفت: درست است که ناشران محصول کار مترجم‌ها را در بازار کتاب عرضه می‌کنند ولی در کارشان حق انتخاب دارند می‌توانند ترجمه‌ها را ارزیابی کنند و کیفیت آنها را بسنجند و بر این اساس تصمیم بگیرند.
 

دقیقی ادامه داد: ناشر حرفه‌ای مثل مترجم حرفه‌ای در کارش اصولی را رعایت می‌کند و حاضر نیست هر ترجمه‌ای را با هر کیفیتی چاپ کند. متأسفانه کثرت غیرطبیعی تعداد ناشران در بازار بی‌رمق کتاب و ورود افراد غیرحرفه‌ای به این اقتصاد بیمار تقاضایی غیرمنطقی برای آثار ترجمه‌شده به وجود آورده است و همین مسئله باعث می‌شود که برخی ناشران ناگزیر هر ترجمه‌ای را با هر کیفیتی منتشر کنند.
 

ورود مترجمان فاقد صلاحیت به حوزه ترجمه
 

خجسته کیهان مترجم آثار پل آسترنیز معتقد است: برخی مترجمان به دلیل نداشتن تجربه، شناخت مناسب و همچنین آشنا نبودن به فنون ترجمه سبب خلق ترجمه‌های نادرست و غیر حرفه‌ای می‌شوند و این نکته به هرج و مرج در ادبیات ترجمه منجر شده است.
 

این مترجم ادبی گفت: وضعیت ترجمه در ایران در برخی از موارد تاسف‌بار است و مخاطب زمانی که این ترجمه‌ها را می‌خواند دلش به حال زبان فارسی می‌سوزد. اغلب این ترجمه‌ها از نظر محتوا ضعیف هستند و با محتوای مورد نظر نویسنده فاصله زیادی دارند.
 

وی افزود: یکی از دلایل ضعیف شدن برخی از ترجمه‌ها نبود شناخت مناسب از ادبیات جهان است چرا که برخی از مترجمان به دلیل شناخت نامناسب از شرایط ادبیات جهان و دانش اندک ترجمه نمی‌توانند متون را به خوبی تحلیل کنند و به فارسی برگردانند.
 

مترجمان در مقابل ناشران بی‌پناه مانده‌اند
 

سهیل سمی، مترجم ادبی نیز یادآور شد: ترجمه ادبی در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته‌است تا 10سال پیش اغلب آثاری که در حوزه ادبیات ترجمه می‌شد، مغلوط بود اما در چند سال اخیر مشاهده می‌کنیم که این قبیل ترجمه‌ها به حداقل رسیده و در مقابل، ترجمه‌های خوب و متوسط بیشتر شده است.
 

وی افزود: مترجمان قشری فرهنگی هستند که سر در کار ترجمه دارند و درارتباط با ناشران که دنبال منافع اقتصادی خود هستند بی‌پناه مانده‌اند. ناشران هنگام عقد قرارداد با ناشران اغلب نگاه تجاری دارند. البته این رویکرد در حوزه نشر کشور که شمارگان کتاب پایین است ، طبیعی است اما موجب می شود حقوق مترجمان نادیده گرفته شود.
 

پیشرفت ترجمه پس از انقلاب
 

علی اصغرحداد مترجم ادبیات آلمانی در ادامه با مقایسه وضعیت ترجمه ادبی قبل از انقلاب و پس از آن عنوان کرد: هر چند هنوز بازار ترجمه در ایران آشفته است اما نسبت به دهه‌های گذشته هم تعداد ترجمه‌ها بیشتر شده و هم کیفیت ترجمه‌ها بهتر شده است حتی امروز یک سری از مترجمان که زبان مقصد را در کشور مربوطه خوانده‌اند ترجمه‌های ارزشمندی ارائه می کنند که از عهده مترجمان نسل گذشته خارج بود.
 

در دهه‌های گذشته سبک ترجمه وجود نداشت
 

علی عبداللهی، دیگر مترجم ادبیات آلمانی با تاکید بر اینکه ترجمه در ایران پیشرفتی چشمگیر داشته است گفت: در مقایسه با گذشته دانش ترجمه رشد کرده و تعداد مترجمان نیز افزایشی چشمگیر یافته است. در گشته سبک ترجمه وجود نداشت و تقریبا همه ترجمه‌ها اعم از ترجمه نثر و شعر شبیه هم بودند، اما در دهه‌های اخیر هم سبک ترجمه در کشور مورد توجه جدی قرار گرفته است و هم دانش زبان شناسی و نقد ادبی هم پیشرفت چشمگیری کرده است.
 

وی تصریح کرد: در گذشته ترجمه صرفا به حوزه ادبیات منحصر شده بود و ترجمه متون فلسفی تقریبا وجود نداشت، اما امروز مترجمان پیشرفت زیادی داشته‌اند و توانسته‌ند در زمینه فلسفه و ادبیات ترجمه‌های خوبی منتشر کنند، چنانچه امروز می‌توانیم با اطمینان بگوئیم اغلب متون فلسفی مهم قرون گذشته و معاصر ترجمه شده است.
 
مهدی سحابی: دانشگاه آزاد با پرورش دانشجویان در رشته‌های زبان و ادبیات خارجی نقش بسزایی در افزایش کمی ترجمه داشته است اما این نقش در افزایش کیفیت وجود ندارد.
 

ناشران نگران اعتبار خود نیستند
 

مهسا ملک‌مرزبان نیز با بیان اینکه ناشران اصلا نگران اعتبار و اسم خود نیستند، تصریح کرد: مخاطبان به دلیل اینکه شناختی از مترجمان آثار نویسندگان برجسته جهان ندارند، تنها بواسطه نام نویسنده، ویراستار و ناشر کتاب را می‌خرند و پس از مطالعه پی می‌برند این ترجمه‌ها بسیار نامفهوم و پر از اشتباه است.
 

این مترجم گفت: این اتفاقها به اعتبار و نام خود ناشران و ادبیات ما لطمه می‌زند و این وضعیت موجب شده بهترین آثار ادبی جهان با ترجمه ضعیف در ایران منتشر شود؛ بنابراین باید این آثار دوباره ترجمه شود، اما ترجمه دوباره از یک سو هزینه‌بر است و از سوی دیگر مخاطبان تمایلی به مطالعه دوباره یک اثر ندارد.
 

ناشران انتخاب آثار را به ویراستاران خبره بسپارند
 

امیرمهدی حقیقت مترجم آثار ادبی اظهار داشت: ناشران در انتخاب مترجم و ویراستار برای ترجمه یک کتاب، دقت لازم را به عمل نمی‌آورند و به نظر من باید کار ترجمه را به دست کاردان‌های این‌ حوزه یعنی ویراستاران خبره سپرد.
 

وی درباره وضعیت ترجمه آثار ادبی گفت: به نظر من ترجمه در ایران وضعیت مطلوبی ندارد .به دلیل اینکه، امر دقت در بازار نشر و در میان ناشران مهم شمرده نمی‌شود؛ در واقع می‌توان گفت ناشران در انتخاب مترجم و ویراستار برای ترجمه یک کتاب، دقت لازم را به عمل نمی‌آورند.
 

نگاه به ترجمه تخصصی شده است
 

احسان عباسلو با بیان اینکه ترجمه در ایران روندی رو به رشد دارد گفت: مترجمان ما پی‌برده‌اند که ترجمه کاری تخصصی است و به همین دلیل ترجمه در کشور ما به سمت تخصصی شدن پیش می‌رود.
 

رئیس سرای‌عالی ترجمه ‌افزود : امروز مترجمان ایرانی بیش از گذشته فعال هستند، اما افزایش حجم ترجمه‌های ضعیف موجب شده تا ترجمه‌های قوی از نظرها دور بماند.
 

جنبه‌های علمی ترجمه متعلق به بعد از انقلاب است
 

آذرتاش آذرنوش استاد دانشگاه تهران و مترجم ادبیات عرب نیز معتقد است: بعد از انقلاب گام‌هایی خوب برای قانونمند شدن ترجمه برداشته شد تا ترجمه چارچوبی معین پیدا کند و تمام جنبه علمی ترجمه متعلق به دوران بعد از انقلاب است.
 

وی گفت: پیش از انقلاب مترجمان اقبال زیادی نسبت به ترجمه ادبیات فرانسه و انگلیسی و روسی داشتند و در این دوره هر چه از آثار اروپایی شناختیم از طریق ترجمه‌های عربی بود؛ یعنی نمی‌آمدیم مستقیما از زبان اروپایی ترجمه کنیم بلکه از زبان عربی ترجمه می‌کردیم.اما پس از انقلاب اقبال شدیدی به ترجمه از ادبیات عرب پیدا شد.
 

آذرنوش سپس عنوان کرد: بعد از انقلاب موج تازه‌ای شروع شد و مقدار زیادی از آثار کلاسیک، نیمه مدرن و به‌ویژه آثار شاعران نوپردازعرب به فارسی ترجمه شد در حالیکه قبل از انقلاب هیچ یک از شاعران عرب را نمی شناختیم و به عنوان نمونه پس از انقلاب همه آثار جبران خلیل جبران مورد توجه قرار گرفت و فکر می‌کنم همه کتابهایش با سه ترجمه منتشر شده است.

 

 
 

ترجمه متون فلسفی پس از انقلاب پیشرفت چشمگیر داشته است
 

مهدی سحابی: ترجمه در ایران یک روند مداوم و رو به پیشرفتی را طی کرده و خوشبختانه برداشتها از فن ترجمه در مقایسه با گذشته صحیح‌تر شده و مترجمان بسیار دقیق‌تر، با احساس‌تر و مسئولیت پذیر شده‌اند، تنها تفاوتی که در سه دهه اخیر پدید آمده این است که در گذشته بیشتر از دو زبان انگلیسی و فرانسوی و کمتر از روسی ترجمه می‌شد اما امروز از زبانهای مختلفی چون ایتالیایی، اسپانیایی و به‌ویژه آلمانی ترجمه می‌شود.
 

مترجم رمانهایی چون "سرخ و سیاه" نوشته استاندال، "مادام بوواری" نوشته گوستاو فلوبر، "در جستجوی زمان از دست رفته" نوشته مارسل پروست در ادامه اظهار داشت: ترجمه از چهار دهه پیش به این طرف یک روند منظم و روبه رشدی داشته و این پیشرفت نه تنها از نظر کمی بلکه از نظر کیفی نیز قابل ملاحظه است.
 

سحابی با بیان اینکه افزایش ترجمه در دیگر حوزه‌های علمی چون فلسفه و علوم مدرن یکی از پیامدهای انقلاب است، عنوان کرد: پس از انقلاب ترجمه در حوزه‌های فلسفه و علوم مدرن به میزان چشمگیری افزایش یافت به همین دلیل این وضعیت پیشرفت درخشانی در حوزه ترجمه محسوب می‌شود.
 

مخاطب نباید احساس کند کتابی از زبان دیگر را می‌خواند
 

مهستی بحرینی مترجم گفت: وضعیت ترجمه در ایران هم خوب است و هم نه! بعضی می‌گویند ترجمه در ایران یک آشفته بازار است و بعضی هم معتقد‌اند که هم مترجم خوب داریم و هم مترجم بد. من جزو همین دسته هستم. به نظر من اوضاع ترجمه خیلی هم بد نیست؛ به هر حال در هر کاری ایده‌آل وجود دارد و تا رسیدن به آن فضا باید راهی طولانی را طی کرد. ممکن است مترجمان نوقلم کارهای اولیه‌شان خوب نباشد اما به مرور این وضعیت بهبود می‌یابد.
 

تنها راه تشخیص ترجمه خوب از بد، مقابله با متن اصلی است؛ وفاداری به متن تنها با مقابله با متن مبدا امکان پذیر است که این کار هم نیاز به صرف زمان زیادی دارد.
 

مترجم آثار نویسندگانی فرانسوی مانند آندره‌ ژید، ژیلبر لازار، ژان ماری گوستاو لوکلزیو، ژان ‌ژاک‌ روسو و سیمون‌ دو بووار با اشاره به تلاش شخصی خودش بر مقابله کلمه به کلمه متن ترجمه شده با متن اصلی در هر ترجمه، تاکید کرد: مترجمان باید به زبان مخاطب زبان مقصد توجه داشته باشند. درست است که واحد ترجمه، جمله است اما به هر حال نویسنده در زمان نوشتن به جزئیاتی توجه دارد و بعضاً بر کلماتی درنگ می‌کند و کلماتی ساده را کنار هم همنشین می‌کند. نمی‌توان این موارد را در ترجمه نادیده گرفت و تنها از کمک فرهنگ لغت استفاده کرد.

 
ترجمه

 

انتخاب کتاب برای ترجمه باید قاعده‌مند باشد
 

محمود حسینی‌زاد معتقد است عدم شناخت و سهل‌گیری ناشران، منتقدان و مخاطبان در انتخاب آثار ادبی ترجمه شده، افزایش آثار ضعیف در این حوزه را به دنبال داشته است.
 

این مترجم افزود: ناشران و منتقدان و مخاطبان اطلاعات اندکی درباره ادبیات جهان دارند و اگر ناشران در انتخاب آثار ادبی ترجمه شده سخت گیرباشند مسلما آثار ادبی ضعیف فرصت انتشار پیدا نمی‌کنند و کم کم حوزه ترجمه ادبی رونق پیدا می‌کند.
 

قرار نیست مترجمان جدید کار مترجمان گذشته را تکرار کنند
 

اسدالله امرایی نیز اظهار داشت: درست است که نامها در ترجمه زیاد شده‌اند اما کیفیت ترجمه مرتبط با زیاد شدن نامها نیست و می توان گفت در کلیت کار ترجمه در سالهای بعد از انقلاب مترجمان خوبی داشته‌ایم که کیفیت کارشان بالا بوده است. در حال حاضر ترجمه بسیار گسترش پیدا کرده است.
 

این مترجم تاکید کرد: نامها در ترجمه زیاد شده‌اند و مترجمان زیادی آمده‌اند که آثارشان مطرح شده است، اما این استقبال مخاطبان بوده است که به این افراد نشان داده است که باید کارشان را ادامه دهند؛ چرا که مخاطبان بسیار هوشمند هستند و بدهای ترجمه را جدی نگرفته اند اما استقبال از کارهای خوب همیشه وجود داشته است.
 

ترجمه در ایران سیری صعودی داشته است
 

محمود عبادیان، مترجم و استاد دانشگاه، معتقد است روند ترجمه در ایران سیری صعودی طی کرده و نسل‌ها یکی پس از دیگری اشتباههای نسل قبل خود را پوشش داده‌اند.
 

وی در رابطه با پیشرفت ترجمه در 30 سال اخیر گفت: من مترجمی هستم که در زمینه تحصیلی خودم کار می کنم اما معتقدم روند تحول ترجمه حرفه‌ای یک شبه صورت نگرفته است و نسل‌های مختلف ترجمه در ایران، مشکلات نسل قبل را پوشش داده‌اند.
 

سطح آموزش ترجمه در دانشگاههای کشور
 

مترجمان ادبی تقریبا متفق‌القولند که با همه پیشرفتهایی که ترجمه ادبی در سالهای اخیر داشته اما دانشگاههای کشور نقش چنداتی در افزایش کیفی ترجمه نداشته‌اند؛چرا که تنظیم سرفصلهای دروس مترجمی با نیازهای دانشجوی مترجمی همخوانی ندارد.
 

مهدی سحابی به دلایل افزایش ترجمه در دهه‌های اخیر پرداخت و گفت: دانشگاه آزاد با پرورش دانشجویان در رشته‌های زبان و ادبیات خارجی نقش بسزایی در افزایش کمی ترجمه داشته است اما این نقش در افزایش کیفیت وجود ندارد.
 

محمود حسینی‌زاد با بیان اینکه باید پشت سر هر ترجمه ای ضوابط و تفکری وجود داشته باشد گفت: امروز هر دانشجویی در رشته زبان و ادبیات خارجی مدرک لیسانس می‌گیرد بلافاصله کتابی را ترجمه می‌کند و همین مسئله موجب تصنعی شدن ترجمه و افزایش ترجمه‌های ضعیف می‌شود.
 

وی افزود: یکی از دانشجویان سابق من به نام آقای مهدی فیروزان که مترجم ادبیات آلمانی است پژوهشی درباره تعداد ترجمه‌ها از زبان آلمانی به فارسی کرده است که نشان می‌دهد 80 درصد از دانشجویان فارغ التحصیل دوره کارشناسی حداقل یک ترجمه از زبان آلمانی در کارنامه خود دارند. این آمار نشان می‌دهد که ترجمه در ایران تا چه اندازه مشکل دارد.
 

سهیل سمی نیز دراین خصوص معتقد است: دانشگاه سهم زیادی در پیشرفت ترجمه داشته است. افزایش مترجم در یک دهه اخیر محصول فعالیت دانشگاههاست، البته دانشگاه هنوز مشکلاتی را دارد که مهمترین آنها این است که گزینش دانشجو هنوز نظام‌مند نیست.
 

مترجم رمان "فرار کن خرگوش" نوشته جان آپدایک ادامه داد: مشکل دیگر دانشگاه، عدم بازنگری در دروس رشته مترجمی است. البته دانشگاه مستقیما نمی‌تواند مترجم تربیت کند چرا که ترجمه کاری ذوقی است و یادگیری آن به خود دانشجو بستگی دارد، اما بازنگری دروس ترجمه کمک بسزایی در بالا بردن توانایی دانشجویان دارد.
 

عبدالعلی دستغیب نیز با اشاره به وضعیت آموزش ترجمه ادبی در دانشگاهها گفت: در سالهای اخیر سطح آموزش ترجمه در دانشگاههای ما افت شدیدی کرده که این امر محصول دو علت است؛علت اول عدم ارتباط ناشران و رسانه‌های گروهی با محافل دانشگاهی و استادان ترجمه است، باید دیدگاههای استادان بزرگ ترجمه همچون ابوالحسن نجفی و دکتر پرهیزگار استاد دانشگاه شیراز در رسانه‌ها منعکس شود.
 

علی‌اصغر حداد معتقد است رشته‌های مترجمی زبان در دانشگاهها به دلیل تخصصی نبودن و فقدان برنامه‌ریزی درسی مناسب نمی‌توانند مترجمان خوبی به جامعه ادبی معرفی کنند.
 

این مترجم ادبیات آلمانی گفت: نقش دانشگاه در تربیت مترجم تقریبا صفر است؛ برای اینکه رشته خاصی به نام ترجمه وجود ندارد و دانشجویان رشته‌های زبان و ادبیات خارجی در طول چهار سال تحصیلی تنها دو واحد درسی به نام ترجمه می‌گذرانند.
 

وی با بیان اینکه ترجمه امری تجربی است، افزود: استادان رشته زبان خود هیچ تجربه‌ای در کار ترجمه ندارند و همان تئوریهای ترجمه را که خود آموخته‌اند به دانشجویان این رشته آموزش می‌دهند که این نظریه‌ها به هیچ وجه مترجم پرورش نمی‌دهد.
 

علی عبدالهی نیز با اشاره به ضعف دانشگاه‌های کشور در تربیت مترجم عنوان کرد: هیچگاه ما نباید انتظار داشته باشیم از دانشگاه مترجم خوبی بیرون بیاید چراکه برنامه‌ریزیهای درسی و متون دانشگاهی اشکالات فروانی دارد و همچنین استادان دانشگاه تنها تئوریهای ترجمه را تدریس می‌کنند.
 

زبان فارسی در ترجمه
 

علی عبدالهی توانایی معادل‌سازی را از جمله قوتهای مترجمان ادبی ایران خواند و اظهار داشت: زبان فارسی هیچ محدودیتی در ترجمه ندارد و زبان زایایی است؛ منتها زمانی مترجم می‌تواند از این امکانات بالقوه استفاده کند که دانش زبانی بالایی داشته باشد.
 

به گفته عبدالهی زبان فارسی امروز رشد خوبی داشته و معادلهای زیادی ساخته شده که این معادلها در ترجمه به مترجمان کمک زیادی می‌کند.
 

مهدی غبرایی مترجم آثار ادبی نیز با اشاره به غنای ادبیات کهن فارسی گفت: ادبیات کهن ما سرشار از گنجینه‌های واژاگانی است و به همین دلیل دست مترجمان ما هم در ترجمه آثار ادبی، برعکس مترجمان حوزه کتاب‌های فلسفی، علوم اجتماعی و جامعه شاسی، بازتر است.
 

غبرایی با بیان اینکه "ادبیات فارسی سابقه‌ای کهن دارد و دارای گنجینه‌های ادبی غنی است" تاکید کرد: ما بدون اینکه بخواهیم به خودمان ببالیم، باید اعتراف کنیم که ادبیاتمان بسیار غنی و سرشار از گنجینه‌های واژاگانی است و واقعیت هم این است که فقط چند جای جهان است که ادبیاتی به غنای ادبیات کهن ما داشته باشد و می‌توانیم از واژه‌ها و اصطلاحات بسیاری در حوزه ترجمه رمان و داستان کمک بگیریم و کمک هم می‌گیریم.
 

خجسته کیهان نیز با اشاره به توانایی زبان فارسی در ترجمه تصریح کرد: زبان فارسی بر خلاف ادعای برخی هیچ محدودیتی در ترجمه ادبی ندارد وغنای زبان فارسی بیشتر از اینهاست و باید توجه لازم را نسبت به آن مبذول داشت.
 

حسینی‌زاد هم با رد ادعای کسانی که معتقدند زبان فارسی در حوزه ترجمه محدودیتهای زیادی دارد، گفت: نباید با بهانه‌های واهی صورت مسئله را پاک کنیم. برخی به اشتباه زبان فارسی را با زبانهایی مثل زبان انگلیسی که مخاطبان گسترده‌ای دارد مقایسه می‌کنند درحالیکه این مقایسه غلط است و باید در جای دیگری دنبال حل مشکلات بود.

farabac.blogfa

آیا مترجم ادبی مجاز است به حیطه نقد هم قدم بگذارد؟ تقریبا محال است که بتوان جواب دقیق، روشن و قاطعی به این سوال داد. قبل از پاسخ به این سوال باید به سوالاتی از این قبیل پاسخ داد که: کدام مترجم؟ در کدام کشور؟ با کدام شرایط فرهنگی، آکادمیک، اجتماعی، ادبی و...؟ اگر سوالی را که در ابتدای کلام مطرح کردم به عنوان یک گزاره منطقی در نظر بگیریم، نمی‌توانیم تناقضی در آن بیابیم. چون فی‌نفسه تناقضی میان ترجمه و پرداختن به نقد وجود ندارد. از این گذشته این پدیده در غرب هم ـ که نقد ادبی در نهادهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی کاملا تثبیت ‌شده است ـ چندان بی‌سابقه نیست. مترجمان بزرگی همچون ژرار دونروال، کنستانس گارنت، جان درایدن، متیو آرنولد، گریگوری راباسا، ادیت گراثمن، مارگرت سه‌یرزپدن، ساموئل تیلور کالریج (با ترجمه معروفش از فاوست) و ولادیمیر نابوکوف (نویسنده، منتقد و مترجم آمریکایی روس‌تبار که ترجمه‌اش از یوگنی اونگین پوشکین به علت لفظ‌گرایی بیش از حد بسیار بحث برانگیز شد) آثار نقادانه زیادی تالیف کرده‌اند.

بارها گفته‌اند و شنیده‌ایم که «مترجم، دقیق‌ترین خواننده هر متنی است». گونتر گراس در گفت‌وگو با مجله پاریس ریویو درباره مترجمان آثارش می‌گوید: «... این مترجمان همه چیز را درباره کتاب‌های من می‌دانند و سوالات خیره‌کننده‌ای می‌پرسند. آنها این کتاب‌ها را حتی بهتر از خود من می‌شناسند. این مساله گاهی برایم ناخوشایند است چون آنها حتی اشکالاتی هم در کتاب‌ها پیدا می‌کنند و به من گوشزد می‌کنند.» همچنان‌که از این گفته برمی‌آید هیچ مترجمی بدون داشتن نگاه و دیدی نقادانه نسبت به اثری که در دست ترجمه دارد نمی‌تواند دست به ترجمه آن بزند و خوانش نقادانه اثر از ملزومات ابتدایی ترجمه ادبی‌ست.

 در ایران از سال‌های آغازین شکل‌گیری داستان‌نویسی نوین، چهره‌هایی همچون صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک و بعدتر ابراهیم گلستان، جلال آل احمد، بهمن شعله‌ور، سیمین دانشور و... در فعالیت قلمی خود ترجمه و تالیف را در کنار هم پیش بردند و تبدیل به نخستین نویسنده ـ مترجمان تاریخ ادبیات نوین ایران شدند. این سنت تا به امروز هم در کار قلمی چهره‌هایی چون جعفر مدرس صادقی، سیامک گلشیری و احمد اخوت ادامه یافته است. شاید همین مساله در کنار این واقعیت که بخش اعظم کارهای ادبی منتشر شده در هر سال در ایران ترجمه هستند، سبب شده که در صد ساله اخیر مترجمان ادبی همواره جایگاهی بسیار ممتاز و برجسته در میان نخبگان ادبی در کشور داشته باشند. جایگاهی که به هیچ وجه قابل مقایسه با موقعیت مترجمان در غرب نیست.

 اما در دو دهه اخیر و به ویژه پس از ظهور مطبوعات اصلاح‌طلب و شروع به کار نسل جدیدی از ژورنالیست‌ها که با بالارفتن نیاز به تولید نوشته‌های نقادانه ـ در قالب ریویو و نقد ـ همراه بود، پدیده نسبتا کم‌سابقه‌ای در ایران شکل گرفت و آن ورود تعداد زیادی از مترجمان به حوزه نقد بود. این مترجمان که از این پس آنها را مترجم ـ منتقد می‌نامم چه در قالب مصاحبه‌هایی که پس از انتشار هر اثر با آنها می‌شد و چه با نوشتن مقالات مستقل در قالب نقد یا در قالب جلسات گفت‌وگوی جمعی در نشریات گوناگون به این هویت جدید شکل بخشیدند. من در این مقاله به هیچ وجه بنا ندارم با صدور حکمی کلی به تقبیح یا جانبداری از این پدیده نوظهور بپردازم. فعالیت‌های نقادانه مترجمان در این سال‌ها گاه بسیار درخشان و گاه بسیار ضعیف و قابل نقد بوده. در این سال‌ها نقدهایی که مترجمان نوشته‌اند در بسیاری موارد قوی‌تر از نقدهای منتقدان حرفه‌ای مطبوعاتی یا آکادمیک بوده است و گاهی هم عکس این موضوع اتفاق افتاده. گذشته از این بسیاری از چهره‌های جوانِ ترجمه، کار خود را با نقدنویسی در مطبوعات آغاز کرده‌اند و سپس وارد حوزه ترجمه شده‌اند. هدف من در این مقاله بیشتر توصیف وضعیت موجود است تا اگر نقصان‌هایی در این میان وجود دارد بتوان در جهت رفع آنها اقدامی کرد. در ادامه سعی خواهم کرد تا به حوزه‌های مختلف فعالیت نقادانه مترجمان بپردازم و آنها را مشخص کنم.

مقدمه‌نویسی

در تمام دنیا رسم است که وقتی مترجمی اثری را به زبانی دیگر برمی‌گرداند مقدمه‌ای بر ترجمه‌اش بنویسد. این مقدمه‌ها معمولا بسیار کوتاهند و مترجم در آنها به معرفی کوتاه نویسنده و اثر، دلایل برگزیدن اثر برای ترجمه، جایگاه نویسنده در جهان و کشورش و مطالبی از این قبیل بسنده می‌کند. این نوع مقدمه‌ها نه‌تنها مصداق عمل نقادانه نیستند بلکه بسیار لازم و ضروری‌اند به خصوص در آنجا که مترجمی برای نخستین بار اثری را از نویسنده‌ای خارجی به زبان خود (یا هر زبان دیگری) برمی‌گرداند تا اینجا مشکلی نیست و وجود این نوع مقدمه‌ها برای هر ترجمه‌ای ضروری‌ست. اما گاه این مقدمه‌ها بسیار فراتر از یک پیشگفتار ساده در معرفی اثر و نویسنده هستند و دیگر نمی‌توان آنها را در قالب شرح و معرفی کتاب دسته‌بندی کرد. ما حتی در این چارچوب هم نوشته‌های نقادانه درخشانی از مترجمانی چون نجف دریابندری و ابوالحسن نجفی داشته‌ایم که از جدی‌ترین نقدهای نوشته شده در دهه‌های اخیر در زبان فارسی به حساب می‌آیند.

 نجف دریابندری مقدمه‌اش بر کتاب «رگتایم» را با این جمله آغاز می‌کند: «رگتایم یک رمان نو است. نه به معنایی که در جنبش فرانسوی رمان نو می‌بینیم یعنی گرفتن یک نظرگاه ذهنی و حل شدن «من» یا «اگو»ی نویسنده داستان در سراسر بافت داستان، و جست‌وجوی نظم در آشفتگی یا آشفتگی در نظم. صناعت (یا تکنیک) این رمان از این جهت «نو» است که به مقتضیات موضوع خود پاسخ می‌دهد...» (ص 3.) همانطوری که از این جملات آغازین برمی‌آید این نوشته دریابندری و دیگر مقدمه‌های او بر ترجمه‌هایش را (به جز در مواردی معدود) نمی‌توان ریویو یا معرفی کتاب به حساب آورد. اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که مترجمی به صرف اینکه کتابی را از نویسنده‌ای ترجمه کرده خود را مجاز می‌بیند به جای نوشتن مقدمه‌ای موجز، درباره کل جهان داستانی و ویژگی‌های داستان‌نویسی و سبکی نویسنده مذکور اظهار نظر کند، حال آنکه می‌دانیم تقریبا تمام آثار ادبی اعم از رمان یا مجموعه‌های داستان کوتاه در غرب همراه با مقدمه‌هایی (Introduction) چاپ می‌شوند که معمولا توسط یک استاد ادبیات که متخصص آن نویسنده ـ مثلا جیمز جویس یا گوستاو فلوبر ـ است، نوشته شده.

بنابراین اگر مترجم بخواهد کارش را در معرفی اثر و نویسنده به کمال برساند بهتر است همین مقدمه را ترجمه کند تا اینکه خودش مجموعه‌ای از «گفته‌های دیگران» را سرهم کند و تحت عنوان مقدمه به چاپ برساند. ممکن است عده‌ای بگویند این دست مقدمه‌ها برای خواننده زبان مبدا، نوشته شده‌اند و برای خواننده فارسی زبان کاربردی ندارند. این گفته ممکن است در مورد بعضی از نویسندگانی که برای اولین بار آثارشان در ایران ترجمه و منتشر می‌شود، صادق باشد اما در مورد نویسندگان تثبیت شده واقعا تا چه حد صادق است؟

جلسات نقد جمعی

جلسات نقد جمعی چندسالی‌ست که در مطبوعات ایران باب شده. تا جایی که حافظه‌ام یاری می‌کند نخستین نمونه‌ها از چنین جلساتی در ماهنامه «هفت» برگزار شد که عنوان «گفت‌وگوی جمعی درباره...» را با خود داشت و به آثار ادبی هم محدود نمی‌شد و تئاتر، سینما و هنرهای دیگر هم در این جلسات مورد بحث بودند. بعد از آن بود که این کار کم‌کم در نشریات فرهنگی دیگر و به‌خصوص در صفحات ادبی روزنامه‌ها باب شد. در این جلسات وجه دیگری از عمل نقادانه مترجمان نمود یافت. ترکیب افراد حاضر در این جلسات به لحاظ صنفی در این سال‌ها هیچ‌وقت ثابت نبوده ولی معمولا خود نویسنده همیشه در جلسه حضور داشته (که این خود راه را بر مطرح شدن بسیاری حرف‌ها و نقدهای جدی می‌بسته در حالی که جلساتی که در ماهنامه «هفت» برگزار می‌شد معمولا بدون حضور نویسنده بود). به هر حال در این جلسات به جز نویسنده معمولا یکی ـ دو منتقد یا نویسنده هم حضور دارند و در این میان یک و گاهی دو مترجم هم در جلسه حاضرند.

اگر تا پیش از این مترجمان بر کتاب‌هایی که خود ترجمه کرده بودند مقدمه می‌نوشتند حالا در این جلسات درباره کتاب‌ها و نویسندگان وطنی اظهار نظر می‌کنند. این جلسات معمولا به اظهارنظرهای کلی (و بیشتر تمجیدآمیز) درباره نویسنده و اثرش، صحبت‌هایی درباره شخصیت‌پردازی اثر و مباحثی از این قبیل محدود می‌شده. حتی در همین جلسات هم بسیاری از حرف‌ها و اظهارنظرهای مترجمان بسیار پخته‌تر و سنجیده‌تر از منتقدان حاضر در جلسه بوده اما اصولا اینکه از مترجمان دعوت می‌شود تا در جلسه نقد یک اثر ادبی شرکت کنند پدیده جدیدی‌ست که بخشی از آن مربوط است به اینکه به هر حال مطبوعات فرهنگی که تعدادشان روز به روز در حال فزونی‌ست نیاز به تولید مطلب دارند و تعداد کم منتقدان مطبوعاتی فعلی به هیچ وجه پاسخگوی نیاز آنها برای تولید مطلب نیست. بخش مهم‌تری از این مساله هم قطعا ناشی از اینست که بسیاری از مترجمان ادبی ما به واسطه زبان‌دانی و دسترسی مستقیم به متون اصلی (که معمولا نقطه‌ضعف اصلی اکثر منتقدان و داستان‌نویسان ایرانی‌ست) به واقع از لحاظ دانش ادبی در مرتبه‌ای قرار دارند که می‌توانند به اظهارنظر کارشناسانه درباره آثار ادبی فارسی بپردازند.

مصاحبه‌های مطبوعاتی

در مطبوعات ایران رسم است که بعد از ترجمه هر اثری چنانچه اثر مورد توجه قرار بگیرد یا نویسنده اثر نویسنده مهمی باشد یا مترجم، مترجم مشهوری باشد، گفت‌وگویی با مترجم کتاب تدارک می‌بینند اما در تمام مصاحبه‌هایی که در این سال‌ها خوانده‌ام کمتر دیده‌ام که هنگام مصاحبه با مترجمِ کتابی، مصاحبه‌گر (حتی یک سوال!) درباره کار اصلی مترجم، که همان ترجمه است، از او پرسیده باشد. در این مصاحبه‌ها اکثرا سوالاتی درباره نویسنده کتاب، جایگاه او در میان نویسندگان هم‌وطنش، مضمون کتاب و یا مکتب ادبی که کتاب وابسته به آنست پرسیده می‌شود که همگی مباحثی هستند که باید یک منتقد به آنها پاسخ دهد نه مترجم (اما سوال اینجاست که کدام منتقد؟). سیاوش جمادی در گفت‌وگویی با نگارنده در مجله مترجم که در همین باره انجام شده می‌گوید: «خود شما همین که مرا خطاب پرسش‌ها و پیش‌فرض‌های خود قرار می‌دهید به من اجازه می‌دهید که پا از آنچه جایگاه مترجمش می‌نامید فراتر بگذارم. به بیانی دیگر در دام همان چیزی می‌افتید که آن را محل اعتراض و انتقاد قرار می‌دهید.

 پاسخ به پرسش شما نیازمند پژوهشی گسترده در ترجمه‌های دست‌کم یک دهه، فراهم آوردن مصادیق و گریز از کلی‌گویی خشک و ترسوز است... می‌گویید در ایران نویسنده با ترجمه چند اثر از نویسنده‌ای، کارشناس آن نویسنده می‌شود، اما این هویت افزوده را چه کسی به نام مترجم الصاق می‌کند. من هم از کافکا ترجمه کرده‌ام و هم آثار تالیفی دارم که باز هم کشمکش درونی مترجم در مراوده دو زبان، دو فرهنگ و دو تفکر زیرلایه آنهاست. پس از مدتی بر خلاف میل خودم کافکا شناس شدم. درباره نیچه و‌ هایدگر هم همینطور... شما در اروپا باید با چراغ در روز روشن همه جا را از پاشنه در کنید تا شاید استثنائاً چنین اعجوبه‌ای را پیدا کنید که همزمان کارشناس کافکا،‌ هایدگر و نیچه باشد و بعدهم بتواند هر دو سه سالی یکبار کارشناس یکی دیگر شود!».(2) چنانچه از این نقل قولِ نسبتا طولانی پیداست مطبوعات در شکل‌دهی به وضعیت موجود در این زمینه نقشی انکارناپذیر دارند.

اما در پایان این بحث باید بگویم آنچه در مورد پدیده مترجم ـ منتقد در ایران برشمردم بخشی از بحران کلی نقدادبی در ایران است. متاسفانه در ایران هنوز نقد ادبی آکادمیک چندان جایگاه و پایگاه مستحکمی نیافته است. مجلات ادبی دانشگاهی ایران که نقدهای آکادمیک را منتشر می‌کنند مخاطبی در میان بدنه اصلی کتابخوان جامعه ندارند (و برخی از مقالات تالیفی این مجلات از هر ترجمه‌ای ترجمه‌تر است!) و دایره تاثیر آنها حتی در درون دانشگاه‌ها هم بسیار محدود است. شاید به همین دلیل است که چند سال قبل که انجمن نقد ادبی ایران تاسیس شد دو مترجم برجسته یعنی مرحوم رضا سیدحسینی و ابوالحسن نجفی برای عضویت در هیات امنای این انجمن که بنا بود انجمنی دانشگاهی باشد، دعوت شدند. در عین حال تکرار می‌کنم که ورود مترجمان ادبی به حیطه نقد هم دارای وجوهی مثبت است و هم وجوهی منفی دارد. این وظیفه همه اهالی ادبیات اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی‌ست که با تدابیری مناسب از وجوه مثبت این پدیده حداکثر استفاده را ببرند و حتی‌الامکان از وجوه منفی آن بکاهند

پی‌نوشت‌ها:

1- دروغگوی قهاری بودم(گفت‌وگوی پاریس ریویو با گونتر گراس)، ترجمه علیرضا اکبری، نگاه نو، ش 82، تابستان 1388

2- نظرخواهی مترجم درباره جایگاه مترجم ادبی در ایران، مترجم، ش47، بهار و تابستان

mehrnameh.ir