k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۱۸۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

بریان هریس ترجمه ی ثریا غفارزاده و زهرا سلیمی                

slider-traduction.jpg

وجه تمایز میان زبان و فرا زبان کاملا شناخته شده است. تصوراتی که "فرا " پیش می آورد در حوزه ی معرفت شناسی زبان دارای اهمیت است . از طریق این مفهوم اولیه اکنون ما عملیات زبانی را از فرا عملیات زبانی متمایز خواهیم کرد .یک زبان متشکل از عناصر واژگانی در معنای گسترده کلمه " واژگان" و قواعد دستوری است .

این عناصر می توانند فیزیکی باشند(برای مثال آواهای گفتار ) و یا  انتزاعی (برای مثال واج ها ).


این نظام همچنان بالقوه باقی می ماند تا زمانی که گوینده ای گفته ای را بیان می کند و بدین گونه این نظام را به اجرا در می آورد .

واژه ای از علم رایانه قرض بگیریم ،بالاخره کدام نویسنده متون فنی در روزگار ماست که صحبتی از سخت افزار و نرم افزار نکند ؛ما نیز به نوبه خود از رواج نظام سخن خواهیم گفت .

سرانجام ، سخن است که واقعیت را تایید می کند چرا که سخن موجب رواج نظام میشود ، رواج یک عملیات است ، به عنوان مثال  ، عملیاتی که شامل بیان آواها می شود تلفظ نام دارد .

بدین ترتیب در طبقه بندی که ما در صدد برقراری آن هستیم این عملیات بوسیله یک گوینده در شرایط معمول اعمال می گردد .

لازم نیست که گوینده در چنین شرایطی از نظامی که رواج می دهد آگاه باشد .

این نا آگاهی واقعیت در زبان شناسی است .

تلفظ و آواشناسی هر دو واژه هایی هستند که به حوزه ی فرا زبانی زبان شناسی تعلق دارند .

با وجود این واژه اول به عملیاتی زبان شناختی مربوط می شود در حالی که دومی به فرا عملیات نظم تحلیلی مربوط می شود.ترجمه در سطح اول، یک عملیات زبانشناسی است یعنی عملیاتی که به وسیله گوینده بی آنکه او مطلع باشد انجام می شود.

بدین ترتیب ترجمه در همان سطح تلفظ قرار می گیرد. برعکس اگر ما ترجمه انجام ندهیم اما  از آن سخن بگوئیم زمانی که به عنوان زبانشناس آن را تحلیل می کنیم ما به سطحی برابر با سطح آواشناسی نسبت به تلفظ می رسیم.

این فرا عملیات را چه باید نامید؟

در حوزه دیگری از پ‍ژوهش( تدارک یک زبان مستند برای زبانشناسی[1]) ما در حوزه ی اصطلاح شناسی زبانشناختی چندین خلا مشاهده کرده ایم که از جمله آنها نبود واژه ای برای تمایز تحلیل زبانشناختی ترجمه است.

به جهت رفع این کمبود نایدا مهمترین اثر خود درباره موضوع را علوم ترجمه نامید؛ و کتفورد نیز اثر مهم خود را نظریه زبانشناسی[2] ترجمه نامید.

چنین درازگویی بر نیاز به یک واژه موجزتر تاکید دارد. تصور کنید اگر هر بار که می خواستیم از آواشناسی سخن بگوئیم می بایست می گفتیم "علم زبانشناسی تلفظ"!

بنابراین ما برای پرکردن خلا، یک واژه نو را پیشنهاد می کنیم.

ما واژه ی ترجمه را برای عملیاتی که مترجم به کار می بندد حفظ می کنیم اما واژه"ترجمه شناسی" را برای تمامی ارجاعات به تحلیل زبانشناسی پدیده بر می گزینیم.

در زبان رایج در تمامی بافت ها واژه ترجمه را به کار می بریم. در واقع تمامی تمایزات مفهومی لازم در این بحث هنوز برقرار نشده اند: دو بخش ترجمه شناسی همواره واژه ی ترجمه را مبهم باقی می گذارد.

اگر ترجمه همانطور که ژسکائو تاکید می کند یک عملیات است، این واژه بر نتیجه عملیات نیز دلالت دارد. بنابراین ما فقط از ترجمه سخن بگوئیم یعی از عملیاتی که طی آن ترجمه انجام می شود، از متن ترجمه شده، که محصول این عملیات است و از ترجمه شناسی که شامل تحلیل ترجمه است از عملیات ترجمه ای-تحلیل زبانشناسی و احتمالا روانشناسی زبان.

از آنجا که آنچه در اصطلاح شناسی اهمیت دارد مسئله واژگان نیست بلکه ادراک مفاهیم است که به آن مربوط می شود بر آنیم تا به"ترجمه شناسی" در مفهوم ترجمه بپردازیم.

ژودسکانو در اواخر اولین جزوه ی اثرش، یاداشت زیر را اضافه کرد:

هر فرد دو زبانه به کمک برخی شهودات و عادات به شیوه ای  ترجمه می کند. در نتیجه علم ترجمه ی انسانی، اصولا، به سوال " چگونه باید به یک فرد ترجمه کردن را آموخت؟ "نپرداخته است.[3]

در واقع این بررسی باید در مرحله ی اول مورد توجه قرار گیرد. می توان آن را با مشاهدات تجربی توضیح داد. فرزندان یک خانواده چینی اهل اتاوا، خانواده H، علاوه بر شناخت زبان چینی به عنوان زبان مادری، به تدریج زبان انگلیسی را نیز یاد می گیرند زیرا آنها با بچه های انگلیسی زبان برخورد دارند و با کسانی که زبان مادری آنها انگلیسی است رفت و آمد دارند.

فرزند اول به زودی در پنج سالگی به زبان انگلیسی ای که برای یک کودک به این سن تقریبا معمولی است صحبت می کند، در حالیکه فرزند کوچک سه سال دارد چینی را با کلمات پراکنده ی انگلیسی صحبت می کند.

از این رو امکان صحبت کردن با فرزند بزرگ وجود دارد، اما موانع زبانی گفتگو با فرزند کوچک را دشوار می کند.مگر زمانی که با حضور برادر بزرگش مشکل فرزند کوچک بلافاصله حل می شود.

هر بار که فرزند کوچک چیزی را به زبان چینی نامفهوم بیان میکند، کافی است از برادر بزرگش بپرسید:" برادرت چه می خواهد؟" و برای پاسخ به برادر کوچک و یا انتقال اطلاعات، کافی است بگوئیم:" این را به برادرت بگو".

این یک راه ارتباطی کارآمد است که امکان ارائه ی فرضیه ای را فراهم می آورد که طبق آن قابلیت ترجمه یا بنابر اصطلاح شناسی چامسکی، توانایی ترجمه، در تمام بچه های معمولی و دوزبانه ی پنج ساله وجود دارد. این قابلیت، دقیقا در چه سنی در بچه ها شکل می گیرد یا پدیدار می شود؟

بدون توانایی پاسخ به این سوال، برآنیم تا در آن بر اعتبار تاکید کنیم زیرا آن احتمالا بر این کشف موجب می شود که ترجمه یکی از متداول ترین و ابتدائی ترین توانایی ها از هر تفاوت رفتار زبان شناسی ماست.

این بار در یک تجربه ی مرتبط از برادر بزرگ خواسته شد که آنچه برادر کوچکش می خواست بیان کند بازگویی نکند بلکه آنها را ترجمه کند، او دستپاچه شد. می توان از این دو نتیجه گرفت که او قادر به ترجمه بود اما فرا واژه ترجمه را نمی شناخت. ما او را از عملیاتی که انجام می داد آگاه کرده بودیم.

در اولین سوالمان درباره ی یادگیری عملیات ترجمه، سوال دیگری اضافه می کنیم :" در چه سنی مفهوم ترجمه در ذهن بچه های دوزبانه شکل می گیرد؟ "

به دلیل نبود مدارک دقیق درباره ی آنچه در نظر ما در یادگیری زبان ها درخور توجه است، به مورد دو کودک چینی برمی گردیم. شیوه ترجمه فرزند بزرگ را در نظر بگیریم.  ترجمه او از یک متن نوشته شده نشئت نمی گیرد، بلکه  همه را با گفتار انجام می دهد. او به تدریج که برادرش صحبت می کند ترجمه نمی کند؛ درست برعکس، او تا پایان هر نیم سخن منتظر می ماند تا سپس تمام مضمون را با هم بیان کند.وانگهی در مدارس ترجمه مشاهده می کنیم که تفسیر گفتاری سخن گفتاری که آن را ترجمه شفاهی می نامیم برخلاف ترجمه ی کتبی  در عمل دشوارتر است.

و  در مورد ترجمه ی همزمان، یعنی  همزمان با سخن گفتن سخنران ( کارشناس رایانه به آن پردازش در زمان حقیقی می گوید) آسان تر از ترجمه ی پی در پی، یعنی ترجمه  پس از اتمام کلام سخنران، انجام می شود.

بدیهی است که ترجمه ی پی درپی نیازمند تلاش بسیار بیشتر ذهنی است.  از میان سه شیوه ی ترجمه ای که در دوره های حرفه ای آموزش داده می شود، کودک چینی با دشوارترین آن آغاز می کند، و این کودک استثنائی نیست.

در کنار کارهای بزرگ پیشین، نظرات مترجمان حرفه ای را نیزخاطر نشان کردیم. همانطور که ژودسکانو در بخش تاریخی کتابش به خوبی نشان می دهد، در گذشته نظرات مترجمان حرفه ای در ترجمه شناسی کاملا مشهود بود اما اکنون بدون بحث در نظرات آنها، برآنیم تا با این حال از آشفتگی میان توانایی و عملکرد کودک دوزبانه و نتیجه ی تعلیمی تحمیلی و آگاهانه بپرهیزیم.

در نتیجه، در مورد کودک چینی، می بایست از ترجمه ی ذاتی در مقابل ترجمه ی حرفه ای صحبت کرد. از طریق مقایسه، می توان فهمید که موقعیت ترجمه ی ذاتی نسبت به ترجمه ی حرفه ای همانند موقعیت گفتگوهای روزمره نسبت به نگارش یک متن ادبی است.

پیش از ارزیابی اهمیت ترجمه ی ذاتی، ابهام دیگری درباره ی واژه ی "ترجمه" مطرح می شود.از آنجایی که موضوع زبان شناسی، زبان طبیعی و انسانی است، ترجمه شناس زبان شناس عملیاتی که طی آن ترجمه انجام می شود را مانند ترجمه از یک زبان طبیعی و انسانی مشخص به زبان دیگر، تلقی می کند.

درست است که ژودسکانو به عنوان نشانه شناس صریحا از این محدودیت صرف نظر می کند. نباید این طور تصور شود هنگامی که یک نشانه شناس از قابلیت زبان صحبت می کند، کاربرد او از این واژه با کاربردی که زبان شناس از آن برداشت می کند، مطابقت می کند.

می بایست در حوزه ی زبان شناسی این واژه ملاحظاتی درباره ی گویش ها و سطوح زبانی گنجاند.ترجمه ی ذاتی بسیار متداول به نظر می رسد با در نظر گرفتن نسبت قابل ملاحظه ی افرادی که در یک محیط دوزبانه،حتی چند زبانه زندگی می کنند همچنین باتوجه به ترجمه­ای که در درون یک زبان صورت می گیرد، ما نندترجمه ی برادر بزرگترکه به تفسیر نامفهوم گویی های برادر کوچکش کمک می کند، ویا دوستانی که تفسیر صفحه دیسک های ایون دشام1 به فرانسه را فراهم می آورند،و همین طور الی آخر.[4]

وآخرین مثال مربوط به کودکان . دانشجویان دانشگاهی در منترال2 اخیرا نظر سنجی محلی انجام دادند درباره ی انگیزه، یا انگیزه ی غیرواقعی، جوانانی که کلاسهای آموزش زبان انگلیسی را در چندین مدرسه ی پایتخت دنبال می کنند . در میان کودکان خانواده های مهاجر، به ویژه ایتالیایی ها، انگیزه ی رایج این است که یادگیری زبان انگلیسی به والدینی که این زبان را نمی شناسند کمک می کند . به شیوه ای درونی ، این کودکان خود رادر نقش مترجم خانواده تصور می کنند .

این امر یک دلیل محکم به دنبال دارد . ما پیشتر شباهت میان ترجمه ها ی ذاتی و حرفه ای رامطرح کردیم ، از یک طرف میان مکالمات معمولی و ادبیات از طرف دیگر. بدون این که در صدد باشیم تا بروز گفتار را در حوزه ی زبان شناسی حذف کنیم ، اگر از جامعه ی زبان شناسان معاصر این سوال را می پرسیدیم :"در درجه ی اول، کدام یک برای شما جالب است ، زبان عام یا زبان ادبی؟ شاید پاسخ به  اتفاق ارا"زبان عام " می بود . بنابراین ، اگر سوال مشابهی نسبت به ترجمه پرسیده شود ، پاسخ می بایست یکسان باشد.

متاسفانه ، به نظر می رسد که این موضوع مهم در حوزه ی اثر شناسی ، حتی هیچ اثر شناسی که از دیدگاه زبان شناسی قابل توجه باشد ، در حال حاضر نه توسط گروه زبان شناسی و نه توسط واحد های ترجمه ی دانشگاه های کانادایی  ، هیچکدام ، به رسمیت شناخته نشده است.

ابتکار عمل در این حوزه محدودمی شود به واحد های تخصصی اختصاص داده شده برای تعلیم حرفه ای مترجم عملی.بدون شک یک چنین واحد هایی لازم هستند ، اما ترجمه شناسی ،دو قرن گذشته ، نسبت به دیگر جریان های زبان شناسی معاصر رها شده بود. زیرا نتیجه ی این گرایشی که جودسکنو  به حق از ان انتقاد می کند ، یک ترجمه شناسی توصیفی است. علاوه بر این  ، پژوشهای مرتبط با این واحد ها (موضوع پایان نامه ام . آ. و غیره...) حتی اگر گاهی توصیفی باشد ، به ندرت به توضیح می رسد . شما به خوبی از آن آگاهید که موضوعی که اغلب دانشجویان کارشناسی ارشد در کشور ما انتخاب می کنند ، تنظیم یک مجموعه واژگان ساده ی دو زبانه در یک حوزه ی سخن بسیار تخصصی است . بدین ترتیب ، اطلاعات واژگانی بسیاری بایک بینش نظری اولیه به دست می آوریم . در نتیجه ، حتی یک اثر کانادایی که به اندازه ی  سبک شناسی تطبیقی وینی و داربونه مشهور است (نقل شده توسط جودسکنو) به دلیل آموزش حرفه ای به صورت محدود باقی می ماند. .

گروه های زبان شناسی ما می بایست ، دیر یا زود ، این موضوع را بپذیرند که ترجمه شناسی جزئی از رشته ی آموزش زبان هاست : و ، علاوه بر این ، موضوع اصلی ترجمه شناسی باید ترجمه ی ذاتی ای باشد که به شیوه ای توصیفی و توضیحی به آن پرداخته می شود .

دو زبان شناس برجسته ، یکی روس و دیگری آمریکایی ، با کار در حوزه ی عملکرد ترجمه ی ماشینی ، بر اهمیت ترجمه شناسی  برای زبان شناسی تاکید کردند. و نخست ملچاک می گوید :

بنابراین  ویژگی کار بعدی روی ترجمه ی ماشینی چه چیزی باید باشد؟ تنها یک پاسخ ممکن وجود دارد : تفسیر مدل های

آماده ی زبان ، سیستمهای منطقی چندمعنی معادل در هر دو جهت میان متن و معنی . مطالعه و توضیح ارتباط میلن متن و

معنی در تمام جهات (شامل تاریخی ، اجتماعی ، روانشناسی و دیگرجهات )  به عنوان مشکل اصلی علم زبان چشم پوشی شده

بنابراین مشکل ترجمه ی ماشینی بر مشکل هم زمانی زبان شناسی منطبق است . این مشکل به ویژه ، با این حقیقت تایید می

شود که اکثر مقالات زبان شناسی ترجمه ی ماشینی را از سال1963 تا 1966 منتشر می کردند که در زبان شناسی ابزار اساسی

است . برخلاف دیدگاه نادرست است که ترجمه ی ماشینی فقط ویژگی های ظاهری یک متن را لحاظ می کند و به معنی توجه

کاملی نمی کند . دیر یا زود پژوهش ها در یافتند که صف مقدم توجه آنان را در بر می گیرد به هر حال هر ترجمه ای قبل از این

که انتقال دهنده ی معنی باشد ضامن انتقال حواس است.

به نظر ملچاک ، ترجمه ی ماشینی کمکی برای زبان شناسی نظری است زیرا ترجمه ی ماشینی به ساخت الگوهای صوری رهنمون می شوند . ترجمه شناسی مهم است زیرا که ترجمه شناسی مطالعه ی رابطه ی میان متن و مفهوم  را ایجاب می کند (یا به طور برعکس ، هنگامی که متن مقصد در نظر گرفته می شود ) . شاید رابطه ی میان متن و مفهوم متن به تعریفی کلی ، زبان شناسی از معناشناسی مربوط باشد .

می توان از گفته های ملچاک نتیجه گرفت که ، اگر در زبان شناسی عده ای به خود اجازه می دهند واج شناسی را به عنوان یک نشانه  به خودی خود بررسی کنند و نحو را از معنا شناسی جدا کنند ، واژگان را مستقل از نحو نشان دهند . در ترجمه شناسی ، درست برعکس ، می بایست این جداسازی را حذف کرد : تمام سطوحی که ژودسکانو نام می برد اعم از خطی ، واجی ، نشانه ای ، صرفی ، نحوی و معنایی با هم ادغام می شوند.

 

در مجموع ، اگر این  دو نقل قول را با هم در نظر بگیریم ، به نظر می رسد که ترجمه ی شناسی و ترجمه ی ماشینی ما را ملزم به تکمیل الگو های زبان شناسی در این حوزه می کند. . نخست  در عمق و با شدت (رجوع کنید به ملچاک) و سپس به گستردگی ، و به طور کامل (رجوع کنید به نقل قول اخیر) .

با این دو عقیده ، ما خود را مجاز به افزودن عقیده ی خود می دانیم : ترجمه شناسی ، غنی ترین زمینه برای زبان شناسی تطبیقی از نظر هم زمانی است.

برای درک اینکه چرا ترجمه می کنیم ، چرا هنگام ترجمه تغییراتی اعمال کنیم، می بایست به تفاوت میان زبان ها توجه نماییم. با مشاهده ی این تفاوت ها، ما از ویژگی های هر یک از زبان های مورد نظر آگاه می شویم، همچنان که از شباهت های آنان. تنها با شناخت یک زبان نمی توان زبان شناسی عمومی انجام داد. ]در این صورت[ احتمالاً ما از نظر روانی در بند ساختارهای این زبان می مانیم. غنای زبان شناسی ساختاری آمریکایی به دلیل اهمیتی است که این مکتب به مطالعه ی زبان های آمریکایی هندی داده است. در حالیکه زبان شناس همواره و  گاهی ناآگاه از این تفاوت ها از طریق ترجمه ی ذاتی به مقایسه می پردازد. بخصوص یک زبان شناسی  symématique و صوری امکان  را فراهم می آورد.

برای نمونه به مشکلات ایجاد شده در جریان ترجمه ی گروه های اسمی که در زبان مبدأ دارای حرف تعریف و عنصر ارجاعی نیستند، اشاره کنیم.

( جوانان امروز)                                                                  les jeunes dʼ aujourdui  Young people today"

با وجود این در این مثال ها بررسی سبک شناسی موضوع بحث نبوده، بلکه موضوع ابتدایی ترین و ضروری ترین مبحث گرامر [ حرف تعریف] بوده است. بنابراین این سطحی از [ گرامر] است که چندان مورد علاقه ی مترجم حرفه ای که حتی قبل از رویای مترجم شدن می بایست بر آن مسلط باشد، نیست. در آموزش زبان فرانسه، به عنوان زبان دوم، آموزش بر اساس روش استقرایی است ( پیش از این، برای آموزش زبان، مثال های ترجمه همانند نمونه هایی بود که [چند سطر پیش] بیان شد.)

هر دو حالت فاقد توضیح است و به این دلیل است که باید به یک توصیف واضح بپردازیم، هرگاه که بخواهیم ترجمه ی ماشینی انگلیسی – فرانسه ارائه بدهیم.در این صورت، سریعاً به این نتیجه می رسیم که که زبان فرانسه تقریباً همیشه نیازمند یک عنصر ارجاعی است که معین یا غیر معین است، علاوه بر این، حرف معین دارای دو نقش است، اولین نقش که به معنی واقعی کلمه را تعیین می کند:

مردی که در مقابلم می بینم       L'homme que je vois devant moi

و نقش دیگر عام کردن اسم است:

خداوند انسان/ انسان ها را آفرید           Dieu créa l'homme les home

آنچه موجب تحلیل زبان انگلیسی می شود که لازم است، به منظور ترجمه و بررسی مو به موی نظام آن است که بوسیله ی تفاوت معین-عام در زبان مبدأ بیان می گردد. حال آنکه همانطور که chafe در یکی از اولین آثارش درباره ی "معنا شناسی عام" اثبات می کند، تحلیل این تفاوت در زبان انگلیسی خیلی پیچیده به نظر می رسد.

یاکوبسون از این فرضیه حمایت کرد، به علاوه ژودسکانو نیز بار دیگر این فرضیه را از سر گرفت، که طبق آن، آنچه که ترجمه می شود؛ معناست و به طور متقابل هر ارائه ای از معنا لزوماً یک ترجمه است. الگویی دیگر در مورد اهمیتی که آنها به ادغام معناشناسی می دهند، غالب است.

این وضعیت در مورد گرامر لایه بندی لمب هم صادق بود، در حالیکه او با یک گروه پژوهشگر روی ترجمه ی ماشینی در برکلی کار می کرد.

همچنین می دانیم در استانفورد، گروه شانک که به مدت 4 سال روی هوش مصنوعی کار می کردند، از آن پس به ترجمه ی ماشینی روی آوردند.

به تازگی ویلکز در گفتگویی با عنوان An artificial intelligence approach to translate از این نوع معناشناسی که می بایست در چنین پژوهش هایی گنجانده شود و به ویژه لزوم به عقیده ی وینوگراد، گنجاندن عنصری که قادر به استنتاج با شد.

به علاوه نباید کارهای گروه یانگو را نادیده گرفت که در طول دهه ی شصت، اولین گروه بودند که به ترجمه ماشینی زبان ذاتی درعلامت گذاری محاسبه   پرداختند.

در اروپا گرامر ارتباطی سکاتو برای ترجمه ماشینی در نظر گرفته شده است. نظریه ی شیلان از گروه کامبریج امکان برقراری یک ارتباط مستقیم میان معناشناسی و بعضی شاخص های آواشناسی، یعنی بعضی ویژگی های نوا گفتاری مثل تأکید و لحن در زبان انگلیسی را فراهم آورد.

 می توان با بررسی اجمالی دهه ی اخیر دریافت که چگونه ترجمه ی ماشینی، ترجمه شناسی را که در چارچوب دانش رایانه محققین را ترغیب می کند تا الگوهای صوری ای که راهی برای معناشناسی باز می کنند، احیا کند.

در کنفرانس اخیر دانشگاه ام سی جی سیدنی لمب، از شبکه مفهومی که گرامر یک زبان به آن متصل می شود، صحبت کرد. به عقیده لمب، این شبکه تا حدی دارای مفاهیم و ساز و کارهای عملیاتی فرا زبان شناسی و گاهی جهانی اند.

 اما در بیشتر موارد مفاهیم به واسطه ی زبان فهمیده و وارد شبکه می شوند. در نتیجه شبکه ی مفهومی شخصی که این مفاهیم را از یک زبان مشخص فرا گرفته به نوعی با فردی که این مفاهیم را در زبانی دیگر فرا گرفته، متفاوت است.

به فرضیه ی ورف باز می گردیم. اغلب او به این نتیجه می رسد که ترجمه ای که طبق گرامر و فرهنگ صحیح است، به دلیل تفاوت های ارتباطی مفاهیم زبان اول و زبان دوم در شبکه جمعی به وجود آمده، متزلزل است.

یک مثال بسیار نزدیک را در نظر می گیریم و واژه ی « ملی » در کاربردی مانند: مجلس ملی در مجلس کبک تشکیل جلسه داد. هر چند، در فرهنگ های فرانسه و انگلیس که همگی مانند نحو مربوط به کلمه هستند، به نظر می رسد واژه نشنال را ترجمه ناسیونال تعیین کنند، این یک معال نادرست است.زیرا محل مفهوم درونی برای واژه « نشنال» در شبکه مفهومی انگلیسی زبان به طور مختصری نسبت به وضعیت واژه « ناسیونال» در شبکه فرانسه-کانادایی زبان تغییر مکان داشت. به به نظر ما ( مطمئناً از نظر یک انگلیسی زبان) شاید ترجمه ی مجلس ملی به مجلس عام وفادارتر باشد که مسلما برای انجام آن خیلی دیر است.

هر چند استدلال ...برای درج ترکیب معنایی هر الگوی ترجمه در نظر ما استدلالی است که ویلکز در آخرین کتاب خود آورده است و همچنین همانند بسیاری از نوشته های پیشین وی که مربوط به زمان پیش از همکاری او با گروه مسترمن در کامبریج بوده است.

به طور خلاصه این استدلال بر لزوم تمایز میان معناهای متفاوت یک واژه واحد تاکید دارد.

واژه پست در جمله انگلیسی زیر یک مثال خاص است:She went to the post.       

او به اداره پست رفت

آیا ما باید این واژه را به پست،poteau یا حتی اگر منظوراسب مسابقه است به خط شروع ترجمه کنیم.

(اینجا ما فرض میکنیم که در چهارچوب ترجمه می توان معادلی میان"تفاوت معنا" و "تفاوت تولید" قائل شد.

در موارد معدود این ابهامات درون عبارت می تواند از طریق موارد شبه دستوری شبه معنایی حل شود؛ همانند آنهایی که ما در نظام TAWM پیاده کردیم.برای ما معیار تصمیم هم گروه های یک فعل به همراه طبقه ای از فاعل و وابسته هاست.

برای نمونه know(دانستن) به savoir ترجمه می شود با یک وابسته جمله، و اما گاهی بهconnaitre ترجمه می شود با طبقه های دیگر موضوع( از این گونه مطمئنا بسیار است)

اما مشاهدات انکارناپذیر انجام یافته توسط ویلکز این است که اغلب معنای یک کلمه از طریق هیچ کدام از عوامل جمله حاوی آن کلمه تعیین نمی شود: باید معنای کلی متن را با پیاده کردن معیارهای کلی میان تمامی عبارات متن در نظر گرفت.

بدین گونه این امر به سوی نقد نه تنها محدودیت های تحمیلی از سوی گرامرین های گشتاری به نفع نحو و به ضرر معناشناسی می رود بلکه تلاشی در جهت قرار دادن کلیت دستور زبان بر دستور زبان جمله مستقل است.

این تجربیات مشابه هستند که ما را به سوی گروه TAUM سوق می دهند تا کوشش هایی در حوزه ترجمه با بهره گیری از شبکه های معنایی و چندگانه پیشنهادی از سوی هوفمن( شبکه س) صورت گیرد.

بریان هریس

دانشگاه مونترال

"La traductologie, la traduction naturelle, la traduction automatique et la sémantique"

Brian Harris

ترجمه شناسی،ترجمه ذاتی ،ترجمه ماشینی و معنا شناسی[5]

بریان هریس( دانشگاه مونترال)[6]

 

[1] ب هریس"استدلال و پیشنهاد برای زبانشناسی" مجله های زبانشناسی اوتاوا شماره1، 1972

[2] ژ.کتفورد، تئوری زبانشناسی ترجمه، دانشگاه آکسفورد، لندن،1965

[3] آ.ژودسکانو،1968، ترجمه انسانی و ترجمه ماشینی، جزوه 1، ص50

[4] سخن گوی کبک که گویش محلی را بهره برداری کرد

[5] مجله زبانشناسی شماره2،1973،ص 133-146

[6] نقطه شروع این کنفرانس کتاب آ.ژودسکانو،ترجمه انسانی و ترجمه ماشینی، دو جزوه، دونود، پاریس، 1969

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294




علم یا هنر ترجمه؟

ترجمه شناسی شاخه ای از علوم انسانی است که هدف آن مطالعه سازمان یافته ابعاد نظری و عملی ترجمه است. واژه جدید «ترجمه شناسی» که از سال ۱۹۷۲ بر سر زبانها افتاد، برای نخستین بار توسط برایان هریس۲ کانادایی مطرح شد. به عقیده هریس، پیدایش چنین واژه ای به علت نیازی بود که به یک نام علمی برای زمینه پژوهشی تازه ای که در سالهای پس از جنگ توسعه زیادی پیدا کرده بود، احساس می شد.

نظریات پیرامون ترجمه در پایان قرن بیستم به طرز چشمگیری توسعه یافت. از نظر اومبرتو اکو۳ علت این پیشرفت سه چیز است: توسعه علم معناشناسی، طرح ترجمه مکانیکی ـ که علی رغم نواقصش باعث شده که بهتر ترجمه را درک کنیم ـ و نیز تعدد ترجمه ها به دلیل گسترش بازار کتاب.

معنی واژه «ترجمه شناسی» حتی در زیر خامه خالق آن نیز متفاوت و متغیر بوده است. ابتدا به معنی رویکردی زبانی نسبت به کار ترجمه مورد استفاده قرار گرفت. اما این تعریف به زودی از طرف پژوهندگان دیگری با دیدگاههای متفاوت رد شد. این واژه امروزه به معنی رویکردهایی اگر نه متناقض، دست کم متفاوت نسبت به عمل ترجمه است.

برخی از نویسندگان دوست دارند که از ترجمه شناسی به عنوان یک علم نام ببرند؛ علمی که روش کار خود را از زمینه های مطالعاتی مختلفی که ترجمه با آنها در ارتباط است ـ مانند نقد ادبی، ادبیات تطبیقی، زبانشناسی، تاریخ و فلسفه ـ به عاریت می گیرد. برخی نیز مانند آنری مشونیک به آن به دیده «فن» و «هنر» ترجمه می نگرند.

● پیشگامان ترجمه شناسی

۱) والتر بنیامین۵، رابط انسانیت

والتر بنیامین مترجم و متفکر یهودی الاصل آلمانی، به واسطه عمق و تازگی اندیشه هایش از پیشگامان ترجمه شناسی محسوب می شود. بنیامین همه عمر خود را صرف ارتباط کرد: ارتباط میان زبانها، فرهنگها و مکانها.

بنیامین متولد سال ۱۸۹۲ در برلین است. او که عاشق پاریس و فرهنگ فرانسوی است تابلوهای پاریسی بودلر را ترجمه می کند. با رد شدن تز دکترایش درباره «درام باروک در آلمان» و محروم شدن از حرفه دانشگاهی، برای کسب معاش، ناگزیر به کار ترجمه و نقد رو می آورد.

در سال ۱۹۲۸ دست به ترجمه «در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست می زند. علاقه بنیامین به پروست که نسبت به او احساس قرابت شدیدی می کند، بی حد و حصر است. بنیامین علاوه بر پروست، کارهایی از بالزاک و بودلر را نیز به آلمانی برگردانده است.

والتر بنیامین در سال ۱۹۴۰ به هنگام فرار از نازیسم، در مرز فرانسه ـ اسپانیا اقدام به خودکشی می کند.

▪ دستاوردهای بنیامین در ترجمه

جای بسی شگفتی دارد که چرا بنیامین برای مترجمان و دنیای ترجمه تا این اندازه مهم است؟ چرا که اهم کارهای او صرف نقد ادبی شده است. دلیل اهمیت او به خاطر نشان دادن رابطه میان آفریدن و ترجمه است، و آن هم به دو طریق: ابتدا در زندگی اش؛ که طی آن کار ترجمه همواره بر دانش نقد او افزوده است. و در مرحلة بعد، به خاطر نوشته کوتاهی که در چند صفحه با نام «وظیفه مترجم» چاپ کرده است. او در این مقاله پیچیده، سعی در تشریح این مسئله دارد که چیز چیز باعث ترجمه پذیری یک متن می شود. از نظر وی، دلیل اینکه ترجمه می کنیم، حفظ و نگهداری متن اصلی نیست. ترجمه نباید عملکرد مقبره ای برای مردگان را داشته باشد.

در نتیجه، ترجمه نه برای ادای احترام است و نه برای نشان دادن تاریخ، زبان یا فرهنگ یک ملت. بلکه ترجمه مکانی است که انسانها می توانند در آن، از ورای فضا و زمان با هم گفتگو کنند. برای او، ترجمه همان الزام و زندگی اثر را دارد. در این زندگی هم خیانت وجود دارد و هم نقصان. اما خود این زندگی، آفریدگار گفتگو و کلام است.

بنیامین از مترجمان بزرگ آلمانی مانند لوتر، هولدرلین، فوس یا اشتفان گئورگه به این دلیل قدر دانی می کند که نه تنها آلمانیها را با دیگر فرهنگها آشنا کرده اند، بلکه زبان آلمانی را نیز غنی تر کرده و حد و مرزهای آن را بسط داده اند. بنابراین زبان مقصد، فقط یک زبان وفادار نیست؛ و قادر است به هنگام تماس با بیگانه تغییر ماهیت دهد.

۲) ژرژ موئن ۶ (۱۹۱۰ ـ ۱۹۹۲)

زبانشناس و معنا شناس فرانسوی که قسمت عمده آثارش درباره ترجمه است. مونن خالق دو مفهوم اساسی در ترجمه شناسی است:

▪ مفهوم «شیشه های شفاف و شیشه های رنگی»

شیشه های شفاف که از این جمله گوگول «به چنان شیشه شفافی مبدل شدن که گویی شیشه ای وجود ندارد» گرفته شده است، به آن دسته از ترجمه ها اطلاق می شود که در آنها اثری از زبان، زمان و یا تمدن زبان اصلی باقی نمانده است. خواننده در این گونه ترجمه ها کار مترجم و جابه جایی زبانی را از ورای شیشه کاملا ً شفاف آن تشخیص نمی دهد. ترجمه های مقصد محور، قومگرا و به عبارتی «زیبارویان بی وفا»، ترجمه هایی از این دست هستند.

اما شیشه های رنگی در نقطه مقابل شیشه های شفاف قرار دارند. یعنی ترجمه هایی که در آنها آثار زبان، زمان و تمدن زبان اصلی مشاهده می شود. خواننده به هنگام خواندن این قبیل ترجمه ها همواره به یاد دارد که در حال خواندن یک ترجمه است. واژه های منسوخ و گرته و عاریه در این نوع ترجمه به وفور یافت می شود.

▪ مفهوم «اعتراض پیش از داوری»

ژرژ مونن در کتاب «مشکلات نظری ترجمه»۷ با توجه به نظریه های جدید زبانشناسی مسئله امکان ترجمه را مطرح می کند. ژان ـ رنه لادمیرال۸ عبارت «اعتراض پیش از داوری» را از این کتاب مونن اقتباس و مطرح کرده است. این اصطلاح عاریتی از واژگان حقوقی، در ترجمه به این معنی است که مترجم پیش از اقدام به ترجمه یک اثر و یا نظریه پردازی درباره آن، درباره امکان ترجمه به قضاوت می نشیند و به عدم احتمال ترجمه رأی می دهد. بحث عدم امکان ترجمه موضوع تازه ای نیست و از سنت آگوستن، دانته، دوبله و ولتر گرفته تا ناباکف و جکبسون، همگی به آن پرداخته اند. اما مونن در مقاله ای تاریخی با عنوان «زیبارویان بی وفا»۹ رویه ای ستایش آمیز نسبت به امکان ترجمه پیش می گیرد. او همه برهانها و دلایلی را که در گذشته علیه ترجمه وجود داشته است دوباره مطرح و رد می کند و همه را در این جمله خلاصه می کند که: «ترجمه با اصل برابر نیست». سپس با جستجویی دقیق و موشکافانه در نظریه های جدید زبانشناسی به این نتیجه می رسد:

«به جای آنکه مانند مترجمان قدیمی بگوییم که ترجمه همیشه ممکن یا همیشه ناممکن، همیشه کامل یا همیشه ناقص است، امروزه زبانشناسی جدید ترجمه را به صورت عملیاتی تعریف می کند که توفیق آن نسبی، و سطوح ارتباطی به دست آمده آن متغیر است.»

۳) ژرژ استنر۱۰

او در سال ۱۹۲۹ در یک خانواده یهودی اتریشی که به پاریس مهاجرت کرده بود، به دنیا آمد. استنر استاد ادبیات تطبیقی، روزنامه نگار، مورخ عقاید، فیلسوف و رمان نویس است، و به سه زبان فرانسه، آلمانی و انگلیسی تسلط دارد. او در کتاب «پس از بابیل» رابطه میان زبان، نظریه های زبان و ترجمه را بررسی می کند. عنوان اصلی کتاب به خوبی بیانگر موضوع مورد بحث آن است: «پس از بابل، هنر گفتار و ترجمه». بخش نخست کتاب با عنوان «فهمیدن، ترجمه است» به این نکته اشاره دارد که خواندن هر متنی، نوعی تفسیر و ترجمه است. هر گونه ارتباط الگویی است برای ترجمه، برای انتقال معنا.

استنر در بخش چهارم کتاب با عنوان «توقعات نظریه»، بر نظریه های ترجمه در طول تاریخ متمرکز می شود و آنها را به چهار دسته تقسیم می کند:

▪ دوره سیسرون (قرن اول پیش از میلاد) تا هولدرلین (آغاز قرن نوزدهم): در این دوره تجزیه و تحلیل ها درباره ترجمه و نتایج به دست آمده، عینی است.

▪ نظریه و پژوهشهای هرمونوتیک: نظریه های ذهنی و زبانی بر نظریات ترجمه پیشی می گیرند (روش هرمونوتیک یعنی تجزیه و تحلیل درک یک گفتار. مباحث ترجمه در اینجا بیشتر رنگ فلسفی به خود می گیرد).

▪ جریان امروزی (که پس از کتاب «همت طلبی از سنت ژروم»۱۳ نوشته والری لاربو آغاز گردید).

▪ از آغاز دهه شصت تا کنون: کشف بنیامین و همچنین نفوذ هایدگر و گادامر باعث ایجاد نوعی متافیزیک ترجمه شده است.






  • نکاتی درباره فرآیند ترجمه شفاهی

ترجمه یک فرآیند بسیار پیچیده است که باید فاکتورهای متعددی را از جمله سبک متن اصلی ، توانمندی مترجم ، و مهلت انجام ترجمه و غیره را در نظر گرفت .
ترجمه شفاهی 
ترجمه شفاهی - همزمان ، متوالی - مشکل ترین نوع ترجمه در نظر گرفته می شود . مترجم همزمان برای نیل به نتیجه مظلوب در این قلمرو باید توانمندی بالایی در حوزه های مختلف داشته باشد از آن جمله درک و تحلیل سریع اطلاعات ترجمه شده ، مشخص کردن عناصر کلیدی و مهم متن ، افزایش پیوسته واژگان تخصصی و غیره . مشخصه های شخصی یک مترجم نظیر واکنش سریع ، بیان واضح و روشن ، و ذهن باز ، از اهمیت بالایی برخوردار است .
نکات اساسی در ترجمه شفاهی :

از قبل با عناوین گفتگو آشنا شوید .
نکات اصلی گفتگو را یادداشت کنید - این کار در زمان ترجمه شفاهی به شما کمک می کند. 
معنی اصطلاحات خاص و کلمات کلیدی را قبل از ترجمه شفاهی به صورت کتبی ترجمه و شفاف سازی کنید.
در ترجمه شفاهی رابطه ای دوستانه بین خود و سخنگو برقرار کنید .
کلمات را به صورت واضح و شمرده تلفظ کنید .
واکنش سریع داشته باشید و آماده باشید که در شرایط تحت فشار بتوانید کار کنید 
از کاری که انجام می دهید لذت ببرید .
پیام را به صورت واضح به حضار منتقل کنید.

الف) ترجمه تحت اللفظی : در این روش، مترجم می کوشد برای تک تک کلمات متن اصلی معادل تک کلمه ای یافته از ترتیب کلمات و ساختار متن اصلی پیروی کند. با توجه به زبان فشرده و خلاق متن اصلی، حاصل کار ارزش ادبی ندارد و این احساس در خواننده به وجود نمی آید که شعر خواننده است.


ب) ترجمه به شعر بی قافیه : در این روش، مترجم در پی ایجاد وزن است نه قافیه. با این حال تلاش او در ایجاد وزن او را وا می دارد طول ابیات را گاه از متن اصلی کوتاه تر و گاه بلندتر کند و گاه به ضرورت وزن، ارکان جمله را عوض کند.
البته در این روش، در مقایسه با روش تحت اللفظی، حاصل کار ارزش ادبی بیشتری دارد و محدودیت های مترجم نیز در مقایسه با روش ترجمه ی منظوم کمتر است، با این حال تلاش او برای ایجاد وزن، به معنی آسیب می رساند.


ج) ترجمه ی منظوم : در این روش، شعر به شعر ترجمه می شود، اما از آنجا که حفظ سه عنصر اصلی شعر، یعنی موسیقی، ساختار و معنی، دشوار بلکه غیر ممکن است، مترجم مجبور است به خود آزادی بدهد. برای این آزادی نمی توان حد و مرزی تعریف کرد و در عمل نیز کار مترجمانی که از این روش استفاده کرده اند بسیار متفاوت بوده است. گاه مترجم تنها مضمون کلی شعر را گرفته، بی آنکه حتی استعاره ها را حفظ کند، آن را در قالب دیگری ریخته است. گاه مترجم شعر را طوری ترجمه کرده که ترجمه ی او از جهت قالب و مضمون به نحوی قابل تشخیص شبیه به متن اصلی است، هر چند که عناصری نحوی یا معنایی به ترجمه افزوده شده یا از آن کاسته شده است. عموم کسانی که به ترجمه ی منظوم دست می زنند، به مضمون و استعاره های شعر تا حد زیادی وفادار می مانند.
با این حال ناگزیرند بیش از آنکه به شعر اصلی وفادار بمانند به ساختار ترجمه ی خود پایبند باشند و تنها به آن بخش از مضمون و استعاره های شعر اصلی بسنده کنند که می توانند آنها را در قالب ترجمه ی خود بگنجانند. در ترجمه ی منظوم، معنی تحت تاثیر ساختار قرار می گیرد و خود را با نظمی که بر شعر تحمیل می شود وفق می دهد. ترجمه ی منظوم اگرچه ممکن است زیبا یا اثر گذار جلوه کند، معمولا تصور درستی از شعر به دست نمی دهد.

د) ترجمه شعر به نثر : با توجه به اینکه حفظ سه عنصر اصلی شعر؛ موسیقی؛ ساختار و معنی، همیشه در ترجمه ممکن نیست بسیاری از صاحب نظران معتقدند مترجم باید به معنی وفادار بماند یعنی نباید قافیه و وزن را بر شعر تحمیل کند و شعر را به نثر برگرداند.
این نوع ترجمه، زبانی دقیق دارد و به متن اصلی بسیار نزدیک است. تفاوت بین این روش و روش تحت اللفظی در این است که در این روش مترجم به محصول نهایی کار نیز می اندیشد؛ به عبارتی دیگر تلاش می کند ترجمه اش نثری متفاوت داشته باشد، نه نثری که از کنار هم گذاشتن اجباری کلمات به دست آمده باشد. این نثر متفاوت تا حدی جایگزین نظم شعر اصلی می شود و این احساس را در خواننده ایجاد می کند که آنچه می خواند نه نثر است نه شعر؛ با این حال هم از ویژگی های شعر هم از ویژگی های نثر برخوردار است. برخی از این ویژگی ها عبارتند از کلمات آهنگین دارای بار احساسی؛ تغییرات جزیی و پذیرفتنی در جای ارکان جمله؛ استفاده از حداقل کلمات برای ایجاد ربط و انسجام.
این روش در ترجمه ی شعر بسیار متداول است.


منبع

ترجمه متون ادبی دکتر خزاعی فر

The translation models focused largely on the sentence level and the analysis of deep sentence structure. Nida's (1964) reader-oriented dynamic equivalence started the idea of using sentence grammar for the improvement of Bible translation. Catford (1965) on the other hand, refined Halliday's grammatical 'rank scale' theory to "underline the hypothesis that translation of equivalence depends upon the availability of formal correspondence between linguistic items at different structural levels and ranks" (Hartmann, 1980), and more so at the sentence level



 

In contrast to translation strategies (the translators’ global approach or plan of action on a given text, according to their intention), translation procedures are used for sentences and smaller units of language within that text.


 

Translation procedures are methods applied by translators when they formulate an equivalence for the

 

purpose of transferring elements of meaning from the Source Text (ST) to the Target Text (TT). (Delisle)

 

Vinay and Darbelnet first proposed seven

methods or procedures (loan, calque. literal translation,

transposition, modulation, equivalence, adaptation) in 1973.

 

More than one procedure can be seen in one translation, and some translations may result from a cluster of

 

procedures that is difficult to discern

 

Source: Peter Newmark,

A Textbook of Translation New York: Prentice Hall, 1988) 69, 81-93;

Jean-Paul Vinay and J. Darbelnet,

Stylistique comparée du français et de l’anglais (Paris: Didier,

1973);

 

Jean Delisle et al., ed.

Translation Terminology. Amsterdam and Philadelphia: John Benjamins,

1999.

 

Terms between angular brackets <> are those in which Delisle differs from Newmark. When the Spanish

 

term has a form dissimilar to the English one, it appears between inverted commas “”.

 

W

ORD-FOR-WORD TRANSLATION (CLOSE TRANSLATION)= Transferring SL grammar and word order as well as

the primary meanings of all SL words

 

He works in the house -now > Il travaile dans la mansion maintenant

 

O

NE-TO-ONE TRANSLATION (CLOSE TRANSLATION)= Each SL word has a corresponding TL word, but their

primary (isolated) meanings may differ

 

hacer un examen > take an exam

 

§L

ITERAL TRANSLATION (CLOSE TRANSLATION)= Literal translation ranges from one word to one word,

through group to group (

un beau jardin > a beautiful garden), collocation to collocation (make a speech >

faire un discours

), clause to clause (when that was done > quand cela fut fait), to sentence to sentence

(

The man was in the street > L’homme était dans la rue)

§

THROUGH-TRANSLATION <CALQUE> “calco” = The literal translation of common collocations, names of

organizations, the components of compounds, and perhaps phrases

 

<To transfer a SL word or expression into the Target Text using a literal translation of its component

 

elements> (Delisle)

 

superman >Übermensch

 

compliments de la saison > compliments of the season

 

marriage de convenance > marriage of convenience

 

skyscraper > rascacielos

 

football > balompié

 

§

TRANSFERENCE, <BORROWING> “préstamo” (loan word, transcription; transliteration)= Transferring a SL

word to a TL. Either because the TL does not have a lexicalized correspondence, or for stylistic or

 

rhetorical reasons

 

e.g.

coup d’état; noblesse oblige!, Realpolitik, “mermelada light”, “música rap”, ad hoc formulation,

proper names, names of people (except the Pope and royals),

The Times, American On Line,

§

NATURALISTATION, <DIRECT TRANSFER, “traslado”>= Adapting a SL word first to the normal pronunciation,

then to the normal morphology of the TL

 

(in French)

thatchérisme; (in German) Performanz

§

SYNONYMY = To use a near TL equivalent to an SL word in a context, where a precise equivalent may or

may not exist. This procedure is used when there is no clear one-to-one equivalent, when literal translation

 

is not possible, and the word is not important in the text (adjectives, adverbs of quality), not important

 

enough for componential analysis.

 

Personne gentile > kind person

 

Conte piquant > racy story

 

§

TRANSPOSITION, SHIFT (Catford), <RECATEGORIZATION>= A change in the grammar from SL to TL

(singular to plural; position of the adjective, changing the world class or part of speech)

 

Working with you is a pleasure > Trabajar contigo… El trabajo contigo … Cuando trabajo contigo…

 

d’une importance exceptionnelle > exceptionally large

(SL adj. + adjectival noun > TL adv. + adj.)

Tras su salida

> after he’d gone out

There’s a reason for life > Hay una razón para vivir

 

with government support > apoyado por el gobierno

 

It’s getting dark > comienza a oscurecer

 

§<

DENOMINALIZATION>

To transform a noun or nominal structure in the ST into a verbal structure in the TT

 

Some language, such as French and German, prefer to package verb-related information in verbal nouns,

 

whereas English prefers to use verbs, specifically action verbs. Hnce we speak of <

deverbalization> or

<

nominalization> when translating out of English into other languages (Delisle)

§<

RECASTING> = To modify the order of the units in a ST in order to conform to the syntactic or idiomatic

constraints of the Target Text

 

§M

ODULATION= Variation through change of viewpoint, of perspective, and very often of category of

thought (Vinay and Darbelnet) introducing a clarification with respect to the original formulation

 

Il n’a pas hésité > He acted at once

 

shallow > poco profundo

 

(

POSITIVE FOR DOUBLE NEGATIVE, DOUBLE NEGATIVE FOR POSITIVE [ANTONYMY] - MODULATION)

sleep in the open > dormir à la belle étoile

 

sleep by the fire > sentarse junto a la chimenea

 

La scrittura non è altro che una forma di parlare > Lo escrito no es otra cosa que una forma de hablar

 

(

ABSTRACT FOR CONCRETE - MODULATION)

You’re quite a stranger > No se te ve el pelo> On ne vous voit plus

 

The firing of cannons > El estampido de los cañones

 

(

CAUSE FOR EFFECT - MODULATION)

from cover to cover > de la primera hasta la última página

 

(

ONE PART FOR ANOTHER - MODULATION)

lebensgefährlich

> danger de mort

heatlh insurance > seguro de enfermendad

 

À feu et à sang > a sangre y fuego

 

Safe and sound > Sano y salvo

 

(

REVERSAL OF TERMS - MODULATION)

(

ACTIVE FOR PASSIVE - MODULATION)

§

EQUIVALENCE (Vinay and Darbelnet)= To substitute a TL statement for a SL statement which accounts for

the same situation, even though there is no formal or semantic correspondence.

 

To render a set phrase [idiom, cliché, “locución”] from the SL with a set phrase from the TL which expresses

 

the same idea, although in a different way (Delisle).

 

Approximate equivalence of complete statements, accounting for the same situation in different terms.

 

Different from modulation in that it belongs to the semantic level, not to the lexical level.

 

An extreme case of ‘modulation’.

 

the story so far > Résumé des chapitres précédents

 

The early bird catches the worm > A quien madruga Dios le ayuda

 

One bitten, twice shy > El gato escaldado del agua fría huye

 

Such hypocrisy makes me see red > Esas hipocresías me sacan de quicio

 

Get off your backside and do something useful! > ¡Deja de rascarte la barriga y ponte a hacer algo útil!

 

No parking at all times > vado permanente

 

You are welcome > de nada

 

§<

ADAPTATION> (Vinay and Darbelnet) (CULTURAL EQUIVALENT for Newmark)= To replace a situation of

the SL by an analogous situation of the TL (when communicative situations are difficult to understand in

 

the culture of TL, when the situation of the SL does not exist in the TL - a cultural gap- and therefore

 

another equivalent situation has to be created)

 

To replace a socio-cultural reality from the SL with a reality specific to the Target Culture in order to

 

accomodate for the expectations of the Target Audience (Delisle)

 

Dear Sir > Muy señor mío

 

Yours ever > Le saluda atentamente

 

Saria male usar quelle parole antique toscane > Sería malo servirnos de aquellas palabras que ya estàn

 

fuera de uso

 

Dupont et Dupond

(characters in Tinin) > Thomson and Thompson > Hernández y Fernández >

= A cultural SL word is translated by a TL cultural word (Newmark)

 

baccalauréat

is translated as ‘(the French) ‘A’ level’, or Abitur as ‘(the German) ‘A’ level’

He met her in the pub > La encontró en el bar > Il l’ a retrouvée dans le café

 

vingt mètres derrière lui

> veinte metros por detrás de él > twenty yards behind him

§

RECOGNISED TRANSLATION = Use of the official or generally accepted translation of any institutional term

Rechtsstaat> constitutional state

 

§F

UNCTIONAL EQUIVALENT = To neutralise or generalise a SL cultural word by using a culture-free word

baccalauréat

> French secondary school leaving exam

he was not a diplomat but a wistful major in the Life Guards > No era diplomático sino triste general del

 

Regimiento Real de Caballería

 

§

DESCRIPTIVE EQUIVALENT, [related to EXPANSION OR AMPLIFICATION]

= To neutralise or generalise a SL cultural word by using a description

 

Samurai

> Japanese aristocracy from the eleventh to the nineteenth century

§

COMPONENTIAL ANALYSIS

To split up a lexical unit into its sense components

 

§C

OMPENSATION= When loss of meaning, sound-effect, metaphor or pragmatic effect in one part of a

sentence is compensated in another part, or in a contiguous sentence

 

The atmosphere in the big gambling room had changed. It was now much quieter > El ambiente había

 

cambiado por completo en la gran sala de juego, que ahora se encontraba más tranquila

 

E.g. The French use of the pronoun

tu to express familiarity between two people (as opposed to formal

vous

) could correspond in English to the use of a first name or nickname, or be marked by familiar

syntactic phrases (ex. I’m, you’re) (Delisle).

 

§

EXPANSION <AMPLIFICATION>

To use more words in the Target Text in order to re-express an idea or to reinforce the sense of a ST word

 

because his correspondence in the TL cannot be expressed as concisely (Delisle)

 

vivificante > life-giving

 

penalty

(in football) > tir de réparation

Yorkshire > condado de Yorkshire

 

§

PARAPHRASE= Amplification or explanation of the meaning of a segment of the text

For Delisle, paraphrase is the result of amplifying a TT by replacing a word from the ST with a group of

 

words or phrasal expression that has the equivalent sense

 

§

EXPLICITATION

To introduce precise details into the TT for clarification (Delisle)

 

To help resolve the basic questions of delegation > Para ayudar a resolver el problema fundamental de la

 

delegación de poderes

 

§

REDUCTION <CONCENTRATION> <resulting in CONCISION and in ECONOMY>

computer science > informática

 

machine à laver

> lavadora

OMISSION

 

= To concentrate or suppress elements in the TL text

 

The committee has failed to act > La comisión no actuó

 

§<

IMPLICITATION>

A translation procedure intended to increase the economy of the TT and achieved by not explicitly rendering

 

elements of information from the Source Text in the Target Text when they are evident from the context

 

or the described situation and can be readily inferred by speaker of the TL

 

Be sure the iron is unplugged from the electrical outlet before filling with water

> Desconectar la plancha

siempre antes de llenar el depósito

 

§

NOTES, ADDITIONS, GLOSSES

When the translator supplies additional information in the form of footnotes, endnote, glossaries at the end

 

of the text, or within the text (e.g.

Debrecen > the city of Debrecen, in West Hungary)


As we all know, good translation is not usually just a question of translating each word in turn of the source text into the target language. Nor does it (often) consist, however, of the translator skimming through the source text, putting it aside and then jotting down the general idea of it in his or her own words in the target language. In between the two extremes there is a wide variety of techniques ("strategies"), many of which translators will use intuitively for any given text.


A List

One widely-accepted list of translation techniques is outlined briefly below. If you are interested, there is a more complete description in Fawcett (1997:34-41) - the full reference is at the end of this page.

1. Borrowing

This means taking words straight into another language. Borrowed terms often pass into general usage, for example in the fields of technology ("software") and culture ("punk"). Borrowing can be for different reasons, with the examples below being taken from usage rather than translated texts:

  • the target language has no (generally used) equivalent. For example, the first man-made satellites were Soviet, so for a time they were known in English as "sputniks".
  • the source language word sounds "better" (more specific, fashionable, exotic or just accepted), even though it can be translated. For example, Spanish IT is full or terms like "soft[ware]", and Spanish accountants talk of "overheads", even though these terms can be translated into Spanish. 
  • to retain some "feel" of the source language. For example, from a recent issue of The Guardian newspaper: "Madrileños are surprisingly unworldly."

2. Calque

This is a literal translation at phrase level. Sometimes calques work, sometimes they don't. You often see them in specialized, internationalized fields such as quality assurance (aseguramiento de calidad, assurance qualité, Qualitätssicherung...).

3. Literal Translation

Just what it says - "El equipo está trabajando para acabar el informe" - "The team is working to finish the report". Again, sometimes it works and sometimes it doesn't. For example, the Spanish sentence above could not be translated into French or German in the same way - you would have to use technique no. 4...

4. Transposition

This is the mechanical process whereby parts of speech "play musical chairs" (Fawcett's analogy) when they are translated. Grammatical structures are not often identical in different languages. "She likes swimming" translates as "Le gusta nadar" (not "nadando") - or in German, "Sie schwimmt gern", because gerunds and infinitives work in different ways in English and Spanish, and German is German (bringing in an adverb to complicate matters). Transposition is often used between English and Spanish because of the preferred position of the verb in the sentence: English wants the verb up near the front; Spanish can have it closer to the end. 

5. Modulation

Now we're getting clever. Slightly more abstract than transposition, this consists of using a phrase that is different in the source and target languages to convey the same idea - "Te lo dejo" - "You can have it".

6. Reformulation (sometimes known as équivalence)

Here you have to express something in a completely different way, for example when translating idioms or, even harder, advertising slogans. The process is creative, but not always easy. Would you have given the name Sonrisas y lágrimas to the film The Sound of Music in Spanish?

7. Adaptation

Here something specific to the source language culture is expressed in a totally different way that is familiar or appropriate to the target language culture. Sometimes it is valid, and sometimes it is problematic, to say the least. Should a restaurant menu in a Spanish tourist resort translate "pincho" as "kebab" in English? Should a French text talking about Belgian jokes be translated into English as talking about Irish jokes (always assuming it should be translated at all)? We will return to these problems of referentiality below. 

8. Compensation

Another model describes a technique known as compensation. This is a rather amorphous term, but in general terms it can be used where something cannot be translated from source to target language, and the meaning that is lost in the immediate translation is expressed somewhere else in the TT. Fawcett defines it as: "...making good in one part of the text something that could not be translated in another". One example given by Fawcett is the problem of translating nuances of formality from languages which use forms such as tu and usted (tu/vous, du/Sie, etc.) into English which only has 'you', and expresses degrees of formality in different ways. If you want to read more, look at Fawcett 1997:31-33.

A Task: Getting Used to the Terms

Here are eight sentences, together with a possible translation. Which of the above techniques has been used in each case? The parts of the sentences you should look at are underlined - naturally, translating a whole sentence may well involve more than one of the above techniques. A hint: there is one example of each technique. Type your answers into the Word document you started earlier.

1. Mi profesor es un cabrón. - My teacher is a bastard. 

2. His lack of experience is obvious. - Su falta de experiencia es evidente. 

3. Seguidamente, aflojaremos el tornillo A... - Next, loosen screw A... 

4. The documents are sent to all departments. - Los documentos se envían a todos los departamentos. 

5. "Eh, jefe, has llegado tarde," dijó Marta. - "Hey boss, you're late," said Marta, in a deliberately over-familiar way. 

6. 'Some Like it Hot' - 'Con faldas y a lo loco' 

7. Prueben nuestra deliciosa paella. - Try our delicious paella. 

8. Your hard disk will be formatted. - Se dará formato al disco duro. 

What techniques can you spot in the parts of the sentences that are not underlined?

Final Task: In Practice

First, go back to your translations from the preliminary task.

  • Which of the above techniques did you use in each case?
  • What would you improve now, having read the list of techniques above? 

Now give examples of some strategies you would use with the following texts (we are looking for a discussion of techniques here, not a translation).

Text 1: English to Spanish

As we embark on the second electrical century, a "triple power shock" of technological, economic and environmental trends could potentially push the energy system further towards a more small-scale decentralized model. Some see parallels with recent revolutions in the telecommunications industry, which has been transformed by new technology and deregulation, and in the computer industry, which has been completely realigned by the rapid shift from mainframes to personal computers. In any event, these new "micropower" technologies represent a dramatic departure from the status quo. (S. Dunn, Micropower: The Next Electrical Era, Worldwatch Institute, Washington D.C., 2000.)

Text 2: Spanish to English

De acuerdo con lo dispuesto en el artículo 60 de la Ley 30/95, de Ordenación y Supervisión de los Seguros Privados, se informa al asegurado que el control de la actividad Entidad Aseguradora de [XXX] SEGUROS GENERALES, COMPAÑIA DE SEGUROS Y REASEGUROS, S.A., corresponde a la Dirección General de Seguros como organismo administrativo del Estado Español, y que el presente contrato de seguro se rige por lo dispuesto en la Ley 50/1.980, de 8 de octubre, de Contrato de Seguro, modificado por la Ley 30/1.995, de 8 de noviembre, de Ordenación y Supervisión de los Seguros Privados publicada en el Boletín Oficial del Estado de 9 de noviembre de 1.995, así como por cualquier otra norma legal futura de aplicación imperativa y por lo convenido en las CONDICIONES GENERALES y PARTICULARES de este contrato, cuyas cláusulas limitativas de los derechos de los Asegurados son específicamente aceptadas por los mismos, como pacto adicional a las CONDICIONES PARTICULARES. (The first sentence(!) of a document outlining the conditions for an insurance policy, 2000).

Digging Deeper

1. Read the piece by Anthony Pym on Two Kinds of Macro-Strategies. This is not an optional reading, although the exercises are.

2. There are widely-differing models for describing these processes. If you are interested in finding out more about these, you could look at Peter Fawcett, Translation and Language, St. Jerome, Manchester, 1997, especially Chapter 4 on Translation Techniques. This is optional reading.

The summary above talks about words and phrases, but bear in mind that translation works at different levels - from words and phrases up to the level of the whole text. Gouadec, who ought to know, says that the mark of novice translators is that they only work at the lowest level (words and phrases), so be warned.


دسته بندی : درس مدلهای ترجمه

 

Boğaziçi University, Department of Translation & Interpreting Studies

http://www.transint.boun.edu.tr/en

Istanbul University, Department of Translation Studies

http://www.istanbul.edu.tr/edebiyat/bolum_sayfasi/ceviribilim/index_eng.html

Yıldız Teknik Üniversitesi, Western Languages and Literatures Department

http://www.bde.yildiz.edu.tr/en/index.php

 

tsfum

 معنی در ساختار (Meaning through Structures)

اشخاص بی شماری شکوه دارند که در ترجمه‌ی جمله‌های انگلیسی به فارسی واژه‌های فارسی برابر انگلیسی‌را در جمله قرار می دهند ولی معنی که به‌دست می آورند قابل درک نیست. می پرسند: چرا؟ پاسخ این سؤال این است که جمله‌ها بر اساس ساختار گرامری ساخته می شوند. هر ساختار گرامی معنی ویژه‌ای‌را ایجاد می کند و مفهوم خاصی را می رساند که فراتر از معنی تک تک واژه‌ها است. مترجمین،همزمان با فراگیری معنی واژه‌ها و دستور زبان انگلیسی، لازم است معنی خاصی‌را که هر ساختار منتقل می کند نیز بیاموزند. این بخش از زبان معمولاً در برنامه‌های آموزش زبان انگلیسی گنجانده نشده و در حقیقت حلقه‌ی گم‌شده آموزش زبان نیز همین است.

azimsarvdalir

پروفسور ارنست برنک کلمبیایی جمله ای را اختراع کرد که تنها با قراردادن یک کلمه در همه نقاط ممکن آن، معنای متفاوتی به خود می گرفت:

 

جمله:  I hit him in the eye yesterday

 و کلمه مورد نظر : "ONLY"  


 
1.       ONLY I hit him in the eye yesterday. (No one else did.)
2.       I ONLY hit him in the eye yesterday. (Did not slap him.)
3.       I hit ONLY him in the eye yesterday. (I did not hit others.)
4.       I hit him ONLY in the eye yesterday. (I did not hit outside the eye.)
5.       I hit him in ONLY the eye yesterday. (Not other organs.)
6.       I hit him in the ONLY eye yesterday. (He doesn't have another eye.)
7.       I hit him in the eye ONLY yesterday. (Not today.)
8.       I hit him in the eye yesterday ONLY. (Did not wait for today.)