k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۳۲۴ مطلب با موضوع «مسیر زندگی من :: Money» ثبت شده است

جلسه ششم - قسمت اول

معترضه ( appositive ) :

 معترضه به هر ساختار یا عبارتی گفته می­شود که مابین دو نماد ویژه قرار بگیرد برخی از این نمادها عبارتند از : {   }،  (    )، «   »، <   > ، ,    , ، .... این علائم نشان می­دهد که هر ساختاری که داخل آنهاست یک توضیح اضافه­ است که جزء اصلی ساختار نبوده و قابل حذف است. برای ترجمه معترضه ها آنها را نادیده ­گرفته و ابتدا جمله را ترجمه می­کنیم، سپس معترضه را در همان جای معترضه ترجمه و وارد می­کنیم. ie و that is نیز معترضه­اند و ترجمه آنها «یعنی» است نه چیزی دیگر.     

توصیف­گر اسم نوع   M4   یکی از انواع معترضه است به شرط آنکه دو ویژگی داشته باشد:

 1- شرط لازم : معترضه­ای m4 است که ساختار درونی آن یک گروه اسمی یا NP  باشد.

2- شرط کافی : M4 باید بعد از اسم بیاید زیرا M4 ،یکی از انواع post modifiers  یا توصیف­گرهای اسم  است .

  در فارسی M4 همان بدل است و برای ترجمه آن از « یا » - « یعنی » استفاده می­کنیم. مثال ها:

ترجمه

, ail…

brother

my

برادرم یعنی علی

NP(m4)

N

M2

NP

 

ترجمه

, my Brother…

ail

علی یا برادرم

N   M2

NP(m4)

N

NP

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم اسفند 1388ساعت 14:25  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

سلامی دوباره

دوستان من برگشتم

تا جلسات آخر با شما خواهم بود. از اینکه به قول شاعر مدتی این مثنوی تاخیر شد از شما پوزش می خواهم. سعی می کنم جلسات بعدی را در اسرع وقت قرار بدهم. در مورد فایل های صوتی بدلیل حجیم بودن آنها امکان آپلود ندارم. فعلا بدرود

+ نوشته شده در  جمعه هشتم آبان 1388ساعت 0:1  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

جلسه پنجم - 22 مرداد 88 - پیشوندهای نوع سوم

M3 : اسمی است که اسم دیگر را توصیف می­کند یعنی اگر چند اسم پشت سر هم بیایند همیشه آخرین اسم، اسم اصلی بوده و اسم های قبل m3 هستند. در این جملات می­توان همه modifier ها (m1,2,3 )را حذف کرد .

مانند: دانشجویان باهوش جوان دانشگاه آکسفورد  

                                                                                          

students

university

oxford

smart

young

n

m3

m3

m2

m2

 

 شعار وحدت در ترجمه : هرگز به هیچ وجه امکان ندارد تحت هیچ شرایطی ابدا m2 یا  m3 پیش از هسته اسمی ترجمه شوند حال هر چند گوش نواز، معقول و یا علمی به نظر برسند.

 

ویژگیهای(گیرهای)  m3  :

1- m3 معمولا s جمع نمی­پذیرد مانند:  Oxford university students اما گاه می­توان m3 را در عین مفرد بودن جمع ترجمه کرد.  مانند

سازمانهای صنایع( صنعت) سنگین  heavy industry organizations       

البته اسم خاص که معمولا از قواعدگروه اسمی پیروی نمی­کند.

 Heavy industries organization

  سازمانهای صنایع سنگین (HIO)

industries     

heavy

of

organizations

the

N

M2

 

N

M1

NP

OF

NP

 

 2- پیش از اسم اصلی حداکثر دو تا m3 می­آید مانند:

- کوره­های تولید فولاد ککی      coke steel  production kilns 

- دانشجویان دانشگاه آکسفورد لندن    of  London oxford university  students the

                                                     n           m3       m3             n     m1

 3- m3 همیشه مضاف­الیه ترجمه نمی­شود و گاهی به صورت صفت نسبی ترجمه می­شود.( ی/ ای / ه / ین )

مانند : بچه مدرسه­ای  the school boy  -  فروشگاههای زنجیره­ای   chain stories

                             n        m3                                           n        m3

آژانس­های خبری  news agencies  - شرکتهای مخابراتی the telecommunications companies

                            n         m3                                  n                      m3            m1

در دو مورد آخر s جزء حروف اصلی کلمه است و باید توجه داشت که m3، s جمع نمی­گیرد.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم مرداد 1388ساعت 17:39  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

جلسه پنجم - 22 مرداد 88 - ادامه پیشوندهای نوع دوم

 

ادامه  پیشوندهای نوع دوم یا m2 :

3- صفات مرکب ( compound adj) : سه روش برای مرکب سازی داریم

3-1- چسبانش ( sticking together ) دو و یا سه واژه را به هم می­چسبانیم که از همه آنها یک واژه مرکب بدست می­آید. عمدتا این واژه­های مرکب از نظر نوع از جزء آخر کلمه مرکب پیروی می­کنند. مانند:

  صبحانه  breakfast  (نوع، اسم) – فهمیدن  understand (نوع فعل) – اما، ولی nevertheless (نوع قید، گر چه باید صفت باشد اما گفته شد که عمدتا این واژه­های مرکب از نظر نوع از جزء آخر کلمه مرکب پیروی می­کنند نه همیشه) – بر روی، به محض  upon (نوع حرف اضافه )

3-2- hyphenation (خط تیره ) که اگر بین چندین واژه بیاید آنها را به هم چسبانده و از آنها یک واژه مرکب درست می­کند بر خلاف dash (فاصله) که تنها دو ساختار نحوی را از هم جدا می­کند.

 مانند : مشهور  well-known   -   مادر زن  mother-in-law  –  خواهر شوهر sister-in-law

3-3- تغییر محل استرس ( stress shift ) در این روش با توجه به تغییر محل استرس معنای ترکیب متفاوت است . قفسه های کتاب، جاکتابی  a book case  - محفظه(بسته) کتاب    a  book  case

                                                                    

انواع صفت مرکب 

1- صفات جعلی  adj-n ed : ترجمه آن ( اسم بدون کسره + صفت، اگر نشد صورت مقلوب آن )

 مانند: مرد ریش قرمز  a red- bared man  - دختران بد اخلاق   the bad- tempered girls  

زنان سنگ دل  the stone- hearted ladies 

 

2- اسم با صفات مشتق از فعل n-vd adj  ، که خود به دو دسته تقسیم می­شوند:

 الف: صفت فاعلی مرکب   n-vd ing   

ب: صفت مفعولی مرکب  n-vd ing

 ترجمه آن ( اسم بدون کسره + صفت مشتق فاعلی یا مفعولی، اگر نشد صورت مقلوب یکی از آندو صفت و اگر جواب نداد آنرا با حرف اضافه مناسب می­آوریم  مانند:اسپری مو برنده،بر  the hair-removing spray  - سیستمهای با هوا خنک شونده (air cooled systems ) –  صفات مشتق از فعل  verb derived adj –  اشیاء با دست ساخته شده(hand-made objects ) .

 

 3-قید با صفات مشتق از فعلadv-vd adj ، که خود به دو دسته تقسیم می­شوند :

الف: صفت فاعلی مرکب  adv-vd ing

ب:صفت مفعولی مرکب  adv-vd ing

ترجمه آن ( اسم بدون کسره + قید + صفت مشتق فاعلی یا مفعولی)  مانند :

محیط به سرعت در حال تغییر    rapidly-changing environment  

عناصر به خوبی شناخته شده   well-know elements

 

4- number-unit-adj  که دو ترجمه دارد :

 الف : ترجمه عام که در برخی موارد  نادرست است ( اسم + عدد + واحد + ی، ای، ه )

 ب : ترجمه تخصصی که حتما درست است ( به + اسم یا صفت + عدد + واحد )

 مانند :

دکل ده متری یا دکلی به ارتفاع ده متر   a 10- meter-tall mast  -  

دختران 16 ساله یا دخترانی به سن 16 سال   -  16-year-old girls 

ساختمانهای هشت طبقه یا  ساختمانهایی به ارتفاع هشت طبقه   8-story building  - 

 اسکناسی 20 دلاری یا اسکناسی به ارزش 20 دلار a 20-dollar bill 

گودالهایی به پهنای 4 متر، ترجمه عام ندارد  4-meter wide holes

نکته :  اگر عدد بیاید واحد بعد از آن به صورت جمع می­آید : 16 years old  اما اگر عدد به صورت hyphenation بیاید واحد بعد از عدد به صورت مفرد می­آید 16-year-old girls


جلسه نهم - نکات مهم

 

تفسیر پذیری ( interpretability ) :

جملات بیان شده همیشه صریح نیستند و گاهی اوقات ابهام داشته و دارای چند معنی هستند. این مشکل در یک زبان بیگانه بسیار بیشتر است.  برای اینکه بتوانید منظور گوینده را دریابید باید با انواع ابهام و روش تفسیر آنها آشنا باشید.

انواع ابهام (ambiguity) در زبان انگلیسی :

1-  ابهام واژگانی (lexical ) : این ابهام در مورد واژه ای در جمله است که بیش از یک معنا بدهد. مانند :

She was standing near the bank     او نزدیک بانک ایستاده بود –   او نزدیک ساحل ایستاده بود.

خانم پزشکی دیروز به دیدن حسن آمد.

 از این جمله می­توان پنج گونه معنی برداشت نمود:

کار خانم پزشکی است – همسر خانم پزشک است – فامیلی خانم پزشکی است – فامیلی همسر خانم پزشکی است.

Ali passed the river yesterday    علی دیروز از رودخانه گذشت   –   علی دیروز مرد.

2- ابهام ساختاری ( structure ) : این ابهام خود به دو نوع ابهام تقسیم بندی می­شود.

2-1- ابهام گروهی (grouping) : هرگاه توصیف گرهای اسم M2 یا M3 قبل از دو هسته اسمی ظاهر شود اعم از اینکه بین آنها حرف ربط باشد یا نباشد، ساخت مذکور دارای نوعی ابهام به نام ابهام گروهی است. برای حذف آن لازم است ترجمه را از هسته اسمی آخر شروع کنیم. این نوع ابهام در گروه اتفاق افتاده و بر روی درخت نحوی قابل توجیه بوده و در گروه بندی واژه ها تاثیر دارد. مانند :

More beautiful girls'     ترجمه1: تعداد بیشتری دختر زیبا         ترجمه2: دختران زیباتر  

 

X company to deliver the galvanized girders and beams at y port by Jan 26th, 1994

 

  ترجمه: کمپانی x تعهد می­کند تحویل دهد شاه تیرها و تیرهای گالوانیزه را در بندر y تا 26 ژانویه 1994  

 

Smart boys and girls                   دختران و پسران با هوش 

History books and teachers         معلمان و کتابهای تاریخ

 

 

A big door handles                      دستگیره های در بزرگ

 

 2-2- ابهام گشتاری: ابهام گشتاری به دو نوع گشتار تقسیم­بندی می شود.

شروط ابهام گشتاری :

هرگاه یکی از NP های چهارگانه جمله یعنی( NP1 ، NP2 ، NP3 و NP پس از حرف اضافه) با فعل ing دار شروع شود (یعنی پیش از آن هیچ M ساده دیگر یا صفت ملکی ظاهر نشود) فعل ing دار تنها می­تواند Vp جانشین NP باشد و به صورت مصدری ترجمه شود مشروط بر اینکه پس از فعل ing دار M1 یا صفت ملکی ظاهر شود، در غیر این صورت ساخت مذکور دارای نوعی ابهام ساختاری به نام ابهام گشتاری خواهد بود که اگر ترجمه حاصل از هر دو ساختار، معقول و منطقی باشد، تنها با ارجاع به متن می­توان ترجمه صحیح را انتخاب نمود.

هرگاه ساختار بالا در جایگاه NP1 ظاهر شود مفرد و جمع بودن فعل نیز می­تواند موید وجود یا نبود ابهام باشد. زیرا Vp جانشین NP و RC جانشین NP  همواره مفرد است و با افعالی مانند is, was, has, … می­آیند اما اگر پیش از فعل ing دار، M1 ساده­ای ظاهر شود فعل ing دار تنها می­تواند M2باشد و باید به صورت صفت فاعلی(نده، کننده) ترجمه شود و جمله ابهامی ندارد. 

2-2-1- گشتار جابجایی: اگر قید در مرز سازه ها بیاید تغییری در معنا ایجاد نمی­شود.

         

2-2-2- گشتارهای جانشینی: این نوع گشتار مهم ترین نوع گشتار است و در این نوع گشتار باید فهمید که چه چیزی به جای NP نشسته است . یعنی {x} جانشین NP کدام است. جایگاههای ظهور NP پنج مورد هستند که عبارتند از :

NP1 V  -  V NP2  - V NP NP3 -  P NP – N, NP (در مورد NP ،N این نوع، NP  پس از بدل است و NP فرعی محسوب می­شود، برعکس چهار NP اول که NP اصلی محسوب می­شوند)

 

 ضمیر: ضمیر اولین چیزی است که جانشین NP یعنی گروه اسمی می­شود نه اسم، پس در تحلیل جمله، زیر ضمیر می­نویسیم NP .

انواع ضمایر:

1- ضمایر فاعلی : ,I ,she, he ,You  they, you, we ,it  این ضمایر فقط بجای NP1 می­آیند.

2- ضمایر مفعولی : their, you, us, it, her, him, you, me این ضمایر فقط بجای NP2 و P NP می نشینند.   

نکته : در ضمایر فاعلی و ضمایر مفعولی you, it, you  مشترک هستند. پس به جز این سه مورد اگر سایر ضمایر فاعلی و ضمایر مفعولی را دیدیم، یا NP1 است و یا NP2 و P NP  است.  

3- ضمایر موصولی : theirs, yours, our, its, hers, his, yours, mine این ضمایر بجای, NP1 NP2 NP3, P NP, می نشیند.

4- ضمایر انعکاسی یا قید تاکیدی:  ,our self, itself, herself, his self, yourself, myself themselves, yourself,   این ضمایر فقط بجای NP2 و P NP می نشیند. و قابلیت جابجایی در مرز سازه ها را دارند.    

در مثال زیر myself ، به جای NP2 نشسته و انعکاس عمل بر روی عامل است پس ضمیر انعکاسی است.

I  saw myself in the mirror                                                                                  

                 NP2       NP1

اما در مثال زیر myself ، به جای NP2 ننشسته و انعکاس عمل بر روی عامل نیست پس قید تاکیدی است نه ضمیر انعکاسی.        I    myself   saw that animal in the park yesterday

                                                            NP2                قید تاکیدی/ NP1

در مثال بالا باید توجه داشت که my self بدل یا همان M4 نیست زیرا اگر به جای I  ، my brother و به جای  myself ، javad  بگذاریم دیگر نمی توانیم javad را از my brother جدا کنیم چونکه javad بدل یا همان M4 است در حالی که my self را می توان از I  جدا کرد.

 

2- M1 : M1 دومین چیزی است که جانشین NP یعنی گروه اسمی می­شود. در این حالت اولین و بهترین روش ترجمه این است که در ترجمه فارسی نیز مانند انگلیسی،  M1 را جانشین گروه اسمی کنید.

 

This   can be explained   in an easier way       این می تواند توضیح داده شود به روشی ساده تر

 PP= P NP   V1p            M1=NP1

 

Some  may say that          برخی ممکن است بگویند

            V    M1=NP1

روش دوم در ترجمه M1 هایی که جانشین NP می شوند این است که هسته اسمی خنثی و مناسبی را مانند (مسئله – مطلب– نکته– برخی– مورد– موضوع – چیز– کار – شخص- فرد) پس از M1 در ترجمه بیاورید.

 Some     of   my books   

       NP     of  M1=NP1 

                   NP

در مثال بالا بجای some می توان از many, each, both, most, either, neither, all  استفاده نمود.

نکته : دو M1 هستند که وقتی جانشین NP می­شوند حکم ضمیر را داشته و باید مرجع شان بجای آنها ترجمه شود. 1- that که جمع آن those   می­شود 2- one که جمع آن ones می­شود

There were many books on the table ,but   I   took         that     of  jafar 

NP     of M1=NP1 V      NP1    

          NP

ترجمه : تعداد زیادی کتاب روی میز بود اما من کتاب جعفر را برداشتم.(در این جمله جعفر مرجع است.)

 

There were many books on the table ,but   I   took         that     which belong to ali     

          RC = M5        M1=NP1                 

ترجمه : تعداد زیادی کتاب روی میز بود اما من کتابی که متعلق به علی بود را برداشتم.

 

There were many books on the table ,but   I   took  ones  which belong to ali  

 RC = M5                M1=NP1

ترجمه : تعداد زیادی کتاب روی میز بود اما من کتابهایی که متعلق به علی بود را برداشتم.

 

3- M2 : M2 سومین چیزی است که جانشین NP یعنی گروه اسمی می­شود.

به این دو جمله دقت کنید  1-  a   beautiful girl               2- she    is   beautiful 

1-(دختری زیبا)                   N     M2   M1   2-(او هست زیبا)               M2=NP1  V        NP1

در جملات بالا girl  و  she هم معنی اند و در جمله دوم girl حذف شده است چون که حشو است. حالا که اسم حذف شد پس معرفه ساز یعنی a هم حذف می­شود. در نتیجه M2 ای که باقی مانده جانشین NP است.

در این حالت اولین و بهترین روش ترجمه این است که در ترجمه فارسی نیز مانند انگلیسی،  M2 را جانشین گروه اسمی کنید.

روش دوم در ترجمه M2 هایی که جانشین NP می شوند این است که هسته اسمی خنثی و مناسبی را مانند (مسئله – مطلب– نکته– برخی– مورد– موضوع – چیز– کار – شخص- فرد) پیش از M2 در ترجمه بیاورید.

She   is   beautiful   and   attractive             او زیبا و جذاب است

M2=NP2          M2=NP2   V  NP1

                   NP        

نکته : در جملات بالا، صفت یعنی M2 جانشین گروه اسمی شده و به جای آن ترجمه می­شود اما در حالتی که پیش از M2 ، the کلیت یعنی this, that, the بیاید، باید M2 به صورت جمع ترجمه شود. مانند :

The disabled  and  the elderly  should be respected  

             V                M2=NP2              M2=NP      

                                                  NP

ترجمه : معلولین و سالمندان باید مورد احترام قرار گیرند.

مشخص کننده های مرز یا مرز نماها         Border Markers     

معنی این جمله چیست : خیانچه ها پیانچه ها را تلویجی کردند. این جمله به خودی خود و با توجه به معنی کلمات هیچ معنایی ندارد اما ساخت و ترکیب جمله را هر کسی می فهمد و این جمله یعنی یک عده خیانچه یک عده پیانچه را تلویجی کردند. از این جمله می توان نتیجه گرفت که عناصر زبان دو دسته اند :

 1- عناصر باز: عناصری هستند که نمی توان از آنها فهرست جامعی تهیه کرد.

2- عناصر بسته: عناصری هستند که می توان از آنها فهرست جامعی تهیه کرد. مانند صفات ملکی یا M1 ها و..

زبان از روی مرز عناصر بسته می تواند مرز عناصر باز را معین کند و در هر جمله ای بدون توجه به معنی کلمات می توانیم مرزها را مشخص و سپس شروع به ترجمه نماییم. در انگلیسی 9 عدد مرز نما وجود دارد که با توجه به آنها می توان هر جمله انگلیسی را آنالیز کرد و مرزهای جمله را شناخت و دانست که پس و پیش از مرزها چه عناصری به کار می­رود. البته باید دانست که پس از مرزها عناصر بسته به کار می رود.

                     

(علائم: مانند }-[ - ، - » - ؛ - < - ؟ - " - . - : - )                  Punctuation  1 - ……N/ V  

به علائم بالا که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع می­شود.

 

۲- به حرف اضافه که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع می­شود     p Np)  pp         N/ V     

 ۳- به جزء قیدی که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود   N/ V   adv S (ADV)    

    4-به موصول که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود ……. N/ V  RC (RS or Rvp)           

  5-به فعل که رسیدیم پس از آن و پیش از آن مرز است. …… N/ V   V      

 فعل در عین اینکه عنصری باز است عنصری بسته نیز می­باشد، زیرا زمانی که فعل در زمانهای مختلف صرف می­شود بسته می شود یعنی با افعال کمکی به کار می­رود و آنها عناصری بسته اند. پس از فعل نیز قابل پیش بینی نیست و به ظرفیت فعل بستگی دارد.

 6- …… N    RT2   

 RT ها گشتار حذف هستند که در جلسه بعدی گفته خواهند شد.

NP (M1 …N)    قابل پیش بینی نیست7-……

به گروه اسمی که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع می­شود.

نکته: قبل از صفات ملکی هیچ M   ساده دیگری امکان ظهور ندارد.

                                            قابل پیش بینی نیست  Pronoun   قابل پیش بینی نیست8-…..

به ضمیر که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع می­شود.زیرا ضمایر به جای گروه اسمی        .       مینشینند.

9-…..  X s  

            این s مال خود کلمه نیست پس یا s جمع است یا سوم شخص مفرد

 

مرزهای فرعی: علاوه بر 9 موردی که به عنوان مرزهای اصلی در بالا ذکر شد در 4  مورد نیز مرزهای فرعی داریم. و وقتی که به to به همراه V  یا VP می­رسیم مرز کامل نمی­گذاریم بلکه پیش از آن  نقطه چین یعنی مرز فرعی می­گذاریم.

 

1- V    to    V                   I want to sleep

  

2- V    to     VP                I decided to write a book

 

3- VP   to     VP        she started to dig the ground in the yard to hide the jeueleries  

   4- VP   to     V

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم اسفند 1388ساعت 0:45  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

جلسه هشتم - معجزه افعال

 

فعل یا verb:

در دستور سنتی، افعال را به دو گروه لازم و متعدی تقسیم می­کنند که این تقسیم بندی ناقص بوده و دارای استثناهای فراوان است. برنارد فیلد با مفهوم vallency  یا همان ظرفیت این مشکل را حل می­کند. Vallency یا همان ظرفیت فعل، در هر فعل برابر است با تعداد NP هایی (گروه اسمی هایی) که آن فعل در جمله می­پذیرد. یادآوری می شود که ارکان جمله، فعل و NP  (گروه اسمی) هستند و سایر اجزاء جمله اختیاری­اند. NP (گروه اسمی) که با حرف اضافه( P ) بیاید، گروه حرف اضافه ای محسوب شده( PP ) و دیگر NP (گروه اسمی) نیست و از ظرفیتهای فعل به شمار نمی­رود.

ارکان تمام جملات انگلیسی از فرمول زیر پیروی می­کند:

 

فرمول انواع جمله در زبان انگلیسی

ردیف

جمله = گروه اسمی1 + فعل یک ظرفیتی   

                                 S = NP1 + V1

1  

 

جمله = گروه اسمی1+ فعل دو ظرفیتی+گروه اسمی2 

                 S =  NP1+ V2 +  NP2

2

 

 جمله = گروه اسمی1 +  فعل سه ظرفیتی + گروه اسمی2 + گروه اسمی3   

  S =  NP1+ V3 +  NP2 +  NP3 

3

 

   با ذکر چند نمونه، مفهوم ظرفیت فعل را بهتر بیاموزیم البته نکته قبل توجه در مورد افعال این است که برای یادگیری بهتر، در هنگام ترجمه تا پایان دوره حق نداریم فعل را به آخر جمله ببریم.

 

yesterday

cinema

the

to

went

ali

adv

N

M1

P

V1

فعل یک ظرفیتی

NP1

NP

PP

ترجمه : علی رفت به سینما دیروز

 

yesterday

park

the

in

merry

saw

mark

adv

N

M1

P

NP2

 

V2

فعل دو ظرفیتی

NP1

NP

PP

ترجمه : مارک دید مری را در پارک دیروز

 

yesterday

park

the

in

rose

a

merry

gave

mark

adv

N

M1

P

N

M1

NP2

 

V3

فعل سه ظرفیتی

NP1

NP

NP3

 

PP

ترجمه : مارک داد به مری  گل سرخی را در پارک دیروز

 

در فارسی فعلهای سه ظرفیتی، که در دستور سنتی فعلهای تمیزگیر نام دارند، بسیار محدودند و عبارتند از :

( پنداشتن، انگاشتن – دانستن – نامیدن، خواندن – یافتن، فهمیدن – گرداندن، ساختن – محسوب کردن، تلقی کردن، فرض کردن، در نظر گرفتن) و کلمات هم معنی با کلمات مذکور         

نکته : هرگاه ظرفیت فعل در انگلیسی با ظرفیت فعل معادل در فارسی بر خلاف روال معمولی برابر نباشد معمولا ظرفیت فعل در فارسی، یکی کمتر از ظرفیت فعل معادل در انگلیسی است . به همین جهت NP مازاد در جملات معلوم انگلیسی همواره NP2 خواهد بود که باید با حرف اضافه مناسب به صورت گروه حرف اضافه ای یا همان (PP = P NP ) ترجمه شود. لیکن NP مازاد در جملات مجهول همواره NP1 است که باید با حرف اضافه مناسب ترجمه شود.

 فرمولهای معادل جملات انگلیسی در فارسی :

ردیف

فرمولهای معادل جملات انگلیسی در فارسی

فرمول انواع جمله در زبان انگلیسی

ردیف

1

S  = NP1+  V1

S = NP1+V1                    

1

 

 

 

2

الف) S  = NP1 +  V2 + NP2 (را)/ نکته1: این فرمول درجواب پرسش(چه کس را یا چه چیز را) از فعل بکار می­رود

نکته2: آوردن حرف را، پس از NP2 در صورتی که کلمه پس از NP2 معرفه باشد الزامی است و گرنه جمله نادرست است.

مانند: ali eat the food     علی خورد غذا را

غیر معرفه مانند : ali eat food علی خورد غذا

ب) S = NP1+  V1  + PP / نکته: اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را از فعل جواب نداد، این فعل تمیزگیر نیست و این فرمول بکار می­رود. گرچه فعل انگلیسی آن 2 ظرفیتی است اما فعل فارسی معادل آن تمیزگیر نبوده و یک ظرفیتی است.

مانند:

 they enjoy the party

  آنها لذت بردند از مهمانی

 

 

 

 

       

S =  NP1+ V2 +  NP2       

 

 

 

 

2

 

ادامه جدول:

ردیف

فرمولهای معادل جملات انگلیسی در فارسی

فرمول انواع جمله در زبان انگلیسی

ردیف

 

 

 

 

 

 

 

3

الفS ( = NP1  +V3+  NP2 (را) + NP3/  نکته1: این فرمول

درجواب پرسش(چه کس را یا چه چیز را) از فعل تمیزگیر بکار می­رود.

نکته2: آوردن را در ترجمه، پس ازNP2 در صورتی که کلمه پس از NP2 معرفه باشد الزامی است و گرنه جمله نادرست است.

مانند: marry called her new doll jone 

 ترجمه: مری نامید عروسک جدیدش را جان

مانند : استادان علی را دانشجوی خوبی می­پنداشتند.

ب) S  = NP1 + V2  + PP + NP2 (را)/ نکته1: اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را از فعل، جواب نداد، این فعل تمیزگیر نیست و این فرمول بکار می­رود. گرچه فعل انگلیسی آن 3 ظرفیتی است اما فعل فارسی معادل آن تمیزگیر نبوده و 2 ظرفیتی است.

نکته2: آوردن حرف را، پس از NP2 در صورتی که کلمه پس از NP2 معرفه باشد الزامی است و گرنه جمله نادرست است. در جمله زیر اگر بجای a rose، that rose می­آمد باید را بیاورید.

مانند:

 mark gave mery a rose in the park yesterday 

ترجمه : مارک داد به مری گل سرخی در پارک دیروز       

مانند: the English political authorities granted that major economic issue sufficient attention         

ترجمه : مقامات سیاسی انگلیس اعطا کردند به آن موضوع  اقتصادی مهم توجه کافی.

در جمله بالا اگر بجای that کلمه sufficient می آمد باید از را استفاده می شد

                  

 

 

 

 

 

 

S =  NP1+ V3 +  NP2 +  NP3

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3

 

افعال مجهول(passive verbs) :

هرگاه پس از فعل مجهولی NP ظاهر شود لیکن فعل معادل فارسی آن تمیزگیر نباشد یعنی اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را از فعل بپرسید، جواب نداد(مانند: give, grant )، NP1 آن که NP مازاد محسوب می­شود را با حرف اضافه مناسب ترجمه می­کنیم. در این حالت، فعل مجهول 3 ظرفیتی در انگلیسی پس از ترجمه، معادل فارسی آن 2 ظرفیتی می­شود . فعل مجهول 2 ظرفیتی در انگلیسی پس از ترجمه­، معادل فارسی آن 1 ظرفیتی می­شود و بیشتر افعال مجهول2 ظرفیتی اند. فعل1 ظرفیتی در انگلیسی مجهول نمی­شود زیرا در ترجمه، معادل فارسی آن 0 ظرفیتی می­شود و فعل0 ظرفیتی وجود ندارد.

فرمول افعال مجهول(Vp) :am, is, are, was, were, has been, had been ) +  p.p      )

 

     مانند :    marry/ was given /a rose                  به مری داده شد گل سرخی

                  NP2             NP1         V2                  PP  V1        NP2

 

Javad /was asked /a question                            از جواد پرسیده شد سوالی

NP2                  V2        NP1                                PP  V1       NP2               

 

That big crowded chain store, ghods, / has been granted/ a lot of useful facilities   

       N        M2    M1                               M4       N    M3     M2     M2   M1

                  NP2                        Vp2                                 NP1

 

 به آن فروشگاه زنجیره­ای بزرگ،یعنی قدس ، اعطا شده است مقدار زیادی امکانات مفید

                             PP                          Vp                 NP2

نکته1: همیشه جمله مجهول یک ظرفیت یا یک(NP ) کمتر از جمله معلوم خود دارد زیرا فاعل جمله معلوم در جمله  مجهول حذف شده است. باید توجه داشت که بیش از 90% جملات معلوم انگلیسی 2 ظرفیتی­اند.

نکته2 : اگر فعل معلومی در انگلیسی سه ظرفیتی بوده و معادل آن فعل در فارسی تمیزگیر باشد در صورتی که فعل مذکور را مجهول کنیم، در انگلیسی دو ظرفیتی شده، یعنی NP مازاد آن که همان NP1 باشد با حرف اضافه مناسب ترجمه می­شود اما معادل فارسی آن نیز دو ظرفیتی می­شود نه یک ظرفیتی زیرا فعل فارسی آن تمیزگیر است یعنی اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را، را از فعل بپرسید، جواب می­دهد.

     مانند : the new doll/ was called/ Jane              عروسک جدیدش نامیده شد جین

              NP2        Vp2          NP1                                    NP1      Vp2   NP1

 

ترجمه فعل مجهول : افعال مجهول در 5 معنا ترجمه می­شوند.    

 1- شدن، گشتن، گردیدن

2- فعل لازم یا ناگذر هم معنا که این مورد خود به دودسته تقسیم می­شود.

الف) وقتی در جمله عبارت  .............By وجود داشته باشد. مانند :

The forest/ was burnt/ by the kids     جنگل سوزانده شد یا (آتش گرفت یا سوخت) بدست بچه ها 

PP         Vp1            NP1

 

Salt is solve at the water by mix-up    

نمک حل شد در آب بوسیله یا با هم زدن

بیشتر جملات در زبان انگلیسی دو ظرفیتی­اند و هنگامی که مجهول شوند یک ظرفیتی می­شوند، پس می­توانیم­ از فعلهای لازم هم معنا در ترجمه استفاده کنیم.

ب) وقتی در جمله عبارت........By وجود نداشته باشد، احتیاط کنید جمله مفهوم خود به خود ندهد. مانند:

The forest/ was burnt   جنگل سوزانده شد (نه آتش گرفت نه سوخت، زیرا معنی خود بخودی می­دهد)

3-  مورد ..... قرار گرفتن مانند:        They analyzed the problem   آنها تحلیل کردند مسئله را

               مجهول: the problem was analyzed            مسئله تحلیل شد یا مورد تحلیل قرار گرفت.

4- In personalization   غیر شخصی سازی

 5-passive active ، تبدیل جمله مجهول به معلوم،  موارد 4و5 بعدها گفته می­شود.

حرف ربط conjunction)) : حروف ربط دو چیز یکسان را به هم ربط می­دهند. در حروف ربط، مرجع حرف ربط، بعد از حرف ربط است. یعنی هر چه پس از حرف ربط بیاید( NP یا adv یا......) باید همان چیز پیش از حرف ربط نیز بیاید و اگر آن چیز بلافاصله پیش از حرف ربط نبود آنقدر عقب می­رویم که به همانند پس از  حرف ربط در پیش از حرف ربط برسیم.

 

The school principle/ punished/ marry/   and / her sister/ broke/ the window     

       NP2           V2       NP1     حرف ربطNP2           V2                      NP1

در عبارت بالا حرف ربط دو جمله را به هم ربط می­دهد. پس از حرف ربط در عبارت بالا گروه اسمی آمده است که مرجع حرف ربط است پس باید پیش از حرف ربط نیز گروه اسمی باشد تا با مرجع یکسان بوده و مرتبط شود.      

 ترجمه غلط : مدیر مدرسه تنبیه کرد مری  و خواهرش را به خاطر شیشه.  در این ترجمه «به خاطر» را از خودمان در آوردیم در صورتی که در جلسات پیش در بخش محرمات ترجمه گفته شد زمانی که کار ترجمه گیر پیدا کرد حق نداریم همین جوری از موصول یا حرف اضافه استفاده کنیم.

  ترجمه درست : مدیر مدرسه تنبیه کرد مری را  و خواهرش شکست شیشه را.

نکته: در حروف ربط مرکب یا دو کلمه ای، حرف ربط اولی نخودی است و حرف ربط دوم، حرف ربط اصلی است و قواعد پس و پیش حرف ربط باید نسبت به آن رعایت شود.حروف اضافه و ترجمه آنها عبارتند از :

 

1- neither ….. Nor…….   

در اینجا حرف ربط اصلی nor را «و» ترجمه می­کنیم و فعل جمله را منفی می­کنیم. مانند:

Neither Ali nor javad will leave the country tomorrow         

ترجمه:  علی و جواد ترک نخواهند کرد کشور را فردا

2- either …. Or ….  

در اینجا حرف ربط اصلی or را «یا.... یا.....» ترجمه می­کنیم و به هیچ  عنوان «هم» ترجمه نمی­شود. مانند:

 either Ali or javad will leave the country tomorrow         

ترجمه:  علی یا جواد ترک خواهند کرد کشور را فردا

3- not only …..But (also) ……  

در اینجا حرف ربط اصلی but (also) را «نه تنها – که نیز» ترجمه می­کنیم. مانند :

 not only Ali but(also) javad will leave the country tomorrow        

ترجمه: نه تنها علی که جواد نیز ترک خواهد کرد کشور را فردا

4- both …. And ….. در اینجا حرف ربط اصلی And  را «و – هم ...هم...» ترجمه می­کنیم. مانند :

  Both Ali and javad will leave the country tomorrow

ترجمه: علی و جواد ترک خواهند کرد کشور را فردا   -   هم علی هم جواد ترک خواهند کرد کشور را فردا  

5- whether…. Or ….  

 در اینجا حرف ربط اصلی or را «یا.. یا...، خواه..خواه..، چه..چه...» ترجمه می­کنیم. مانند:  

خواه به منزل من بیایی خواه به هتل بروید از نظر من فرقی ندارد .

 6- as well as…  ....  

 این کلمه دو کاربرد دارد، یا قید است یا حرف ربط

برای اینکه بدانید در انگلیسی as well as  بعنوان حرف ربط  یا قید در جمله  بکار می­رود as اول را بر می داریم و همچنین as دوم و هر چه پس از آن است را بر می داریم. حال اگر well برای پایه قید باشد در نتیجه as well as قید است و ترجمه آن( به  خوبی ) است . در مثال زیر mina پایه است . مانند:

Mina plays the piano as well as her brother    

مینا می نوازد پیانو به خوبی برادرش

 اما  اگر well برای پایه قید نباشد در نتیجه as well as حرف ربط است. و ترجمه آن( و نیز) است . مانند:

Ali, reza, javad and habib/ as well as hasn] went to school yesterday [

  adv                PP       V    NP                                   NP

                                                                      NP   

ترجمه : علی، رضا، جواد و حبیب و نیز حسن رفتند به مدرسه دیروز -  در این حالت می توان به جای ( و نیز) از ( مانند یا همانند) استفاده کرد اما در حالت اول چنین امکانی وجود ندارد.

نکته : در هر جمله پیش از فعل تنها امکان ظهور یک NP وجود دارد. پس در جمله فوق که دو NP آمده، این قاعده رعایت نشده است. اما در اینجا  as well as  به عنوان حرف ربط عمل کرده و دو تا NP را تبدیل  به یک NP می کند.

 نکته : در جمله بالا باید مواظب بود که ( علی، رضا ) رضا را M4 یا بدل به حساب نیاوریم زیرا رضا NP است.

 

The strategic sites, the oil reserves’, the power plans, the major clams, should be projected against missile attacks

                                     NP                     NP                     NP                         NP

ترجمه: سایت های راهبردی، مخازن نفت، کارخانجات برق و سدهای مهم باید در مقابل حملات موشکی محافظت شوند.

نکته : اگر طرفین بین کاماها و طرفین حرف ربط متظاهر( and, or,… ) پس از آنها از یک عنصر نحوی و معنایی تشکیل شوند کلیه کاماها حرف ربط هستند و هرگز نباید آنها را با علائم معترضه اشتباه نمود.

انواع , and (or-but)

X, x, x, and, x   این مورد در حالتی است که دو طرف , and و همچنین ,x از یک عنصر نحوی و معنایی تشکیل شده باشد. در اینجا ,and حرف ربط است. و کامای بین x ها نیز مانند حرف ربط عمل می کند.

X, and x,  به این مورد ,and حاج اصغری می گویند. یعنی اولا کامای پیش از and حرف ربط نیست و پیش از and تنها یک x وجود دارد و ثانیا x پس از and معترضه بوده و از جنس x پیش از and نیست. مانند:

Haj asghar, and javad, went to the cinema is     

حاج اصغر و جواد رفتند به سینما    

در این جمله , and javad معترضه است و حاج اصغر گروه اسمی است در نتیجه فعل جمله مفرد آمده است.

در مثال بالا اگر بجای ,and از along with یا together with استفاده شود نیز فعل جمله مفرد است.

X, and x این نوع کاما and دو x را به هم ربط نمی دهند. 99% کاماها  and از این دسته اند یعنی  کاما and ها در اینجا رابط دو جمله یا گروه فعلی اند. اما 1% وجود دارد که کاما and ها این گونه نیستند و دو گروه اسمی را به هم ربط می دهند که از هم فاصله دارند و یک عبارت غیر هم جنس یعنی غیر از گروه اسمی در بین آنها آمده است . مانند:

 

1)  NPa / P NPb and NPc / V …..

                P P    (P NP)        

    The jewelries/ in the boxes and the antique bags/ were stolen.

              NPa   /   P     NPb     and                NPc   /               V   

ترجمه : جواهرات داخل جعبه ها و کیف های آنتیک دزدیده شده است.

 2) NPa / P NPb, and   NPc / V ….

PP (P NP)         

The jewelries/ in the boxes, and the antique bags/ were stolen.

       NPa      /    P      NPb     and                NPc   /             V    

                                                    PP (P NP)                                                                 

ترجمه : جواهرات داخل جعبه ها و نیز کیف های آنتیک دزدیده شده است.

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم اسفند 1388ساعت 0:36  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

جلسه هفتم جملات قیدی

 

جملات قیدی(ADV) :

در جلسه قبل انواع قید به طور مفصل گفته شد. نوع پنجم از انواع قیدها، جملات قیدی(ADV) هستند. قبل از شناخت جملات قیدی لازم است اجزاء قیدی را بشناسیم. فرمول ساخت جملات قیدی بدین صورت است :

+ Sentence    ) ADV= advجملات قیدی = اجزاء قیدی + جمله)

اجزاء قیدی یا همان adv : این کلمات قید نیستند اما از ترکیب آنها  با جمله بعدی جملات قیدی ( ADV) ساخته می­شود. برای ترجمه اجزاء قیدی از «ترکیبات که» استفاده می­کنیم. گروه عمده­ای از اجزاء قیدی و ترجمه آنها عبارتند از :

If « اگر(که) ، در صورتیکه » -  unless « مگر(که)، مگر اینکه، مگر آنکه»  -  although, though     even though «گرچه(که)، برغم آنکه » ترجمه اگرچه برای این سه کلمه غلط است - even if  « حتی اگر ( کسی که) » -  when « وقتی که، زمانی که، هنگامی که » - where « در جایی که » بدون در نمی­توان و نباید ترجمه کرد –while, whilst, whereas   «در حالی که» این کلمه هم به معنی اما – ولی است و هم همزمانی را می­رساند در صورتی که کلمه در حالی که هردو این معانی را در بر دارد. – whenever  « هر وقت که » - wherever  « هر جا که » - because « بسبب آنکه، بدلیل آنکه، بخاطر آنکه » - as « کلمه­ای اذیت کن است و در هر جمله ترجمه متفاوتی دارد » - as far as « تا جایی که » - as long as « تا زمانی که، مادامی که » - as soon as, no sooner than « به محض آنکه، به مجرد آنکه » - as if, as though «گویی (که)، انگار» - in so far as « تا جایی که » - (in) as much as « تا حدی که، از حیث اینکه »       -  so that « تا اینکه( برای رابطه علت و معلولی دو جمله)، بطوریکه( شرح جمله قبلی) » - such that « چنانکه » ، نکته قابل توجه این است که اگر ما بدانیم if جزء قیدی است پس  as if و even if نیز جزء قیدی هستند یا اگر بدانیم as جزء قیدی است پس  in so far asو (in) as much as و as though و as if   نیز جزء قیدی هستند. سایر اجزاء قیدی که دو کاره هستند یعنی گاهی جزء قیدی و گاهی فعل یا .... هستند در ترمهای بعد گفته خواهد شد. مانند :  ( whether, however, whoever, whatever, such as,  like providing, provided(that), once, incase  )

 

جمله قیدی یعنی اجزاء قیدی با جمله بعد از آنها، همیشه جمله پیرو است زیرا جمله قیدی یکی از انواع قید بوده و کار آن توصیف کردن جمله­ای دیگر است، بنابراین نیاز به جمله پایه دارد. نکته قابل توجه این است که همیشه در یک عبارت فقط یک جمله پایه وجود دارد (مانند خروس) اما جمله پیرو محدودیت ندارد و می­تواند بسیار زیاد باشد( مانند مرغ) جمله پایه به دو صورت ظاهر می­شود :

 1-  جمله پایه پیش از جمله پیرو می­آید و فرمول آن این گونه است   S  ADV =  S  adv  S             

مانند :   

lessons

Like

studies

ali

if

Bike

a

buys

mina

N

M2

V

N

adv

N

M1

V

N

NP2

NP1

NP2

NP1

S ( جمله پیرو)

جزء قیدی

S (جمله پایه)

ADV  ( جمله قیدی)

ترجمه : در صورتی که علی درسش را به خوبی بخواند مینا دوچرخه­ای می­خرد.

 

2 - جمله پایه پس از جمله پیرو می­آید و فرمول آن این گونه است     ADV S =  adv S , S               

 در این حالت باید بین جمله پایه و جمله پیرو ویرگول بیاوریم ( چه در فارسی چه در انگلیسی) و اگر ویرگول نیاید جمله غلط است زیرا ویرگول نشان می­دهد کجا جمله قیدی پیرو تمام و کجا جمله پایه شروع می­شود، در واقع ویرگول مرز میان جمله پایه و پیرو است. پس اگر در اول جمله­ای یکی از اجزاء قیدی آمد به راحتی متوجه می­شویم که پس از آن جمله پیرو و بعدش ویرگول و بعد جمله پایه می­آید.  مانند:   

 

lessons

Like

studies

ali

,

Bike

a

buys

mina

if

N

M2

V

N

 

ویرگول

اجباری

N

M1

V

N

adv

 

NP2

NP1

NP2

NP1

S (جمله پایه)

S ( جمله پیرو)

جزء قیدی

ADV  ( جمله قیدی)

ترجمه :

نکته : because یکی از اجزاء قیدی است که اگر در ابتدای جمله بیاید (زیرا) ترجمه نمی­شود و باید آن را  بدلیل آنکه یا بسبب آنکه ترجمه کرد. مانند:

lessons

studies

ali

,

Bike

a

buys

mina

because

N

V

N

 

ویرگول

اجباری

N

M1

V

N

adv

 

NP2

NP1

NP2

NP1

S (جمله پایه)

S ( جمله پیرو)

جزء قیدی

ADV  ( جمله قیدی)

ترجمه : بدلیل آنکه مینا دوچرخه­ای بخرد، علی درسهایش را خواند.

در اینجا می­خواهیم نکته­ای را بررسی کنیم که همواره در تست تافل از آن سوال می­آید. این نکته بررسی تفاوت ساختار و ترجمه­ی کلمه هایی که جزء قیدی هستند، مانند ( because و .... ) با همان کلمه ها به همراه یک حرف اضافه که حرف اضافه مرکب هستند، مانند ( because of و ..... ) است.                                                             

                                                                                                         مثال

because

ساختار: ADV= adv s

Because جزء قیدی

است

 

 

پس از because

جمله می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده می­شود.

solves

my problems

Because

V

NP

adv

S (جمله پیرو)

جزء قیدی

ADV            ( جمله قیدی)

    ترجمه: بدلیل آنکه مشکلاتم حل شد

because of

ساختار: PP  

Because of

حرف اضافه مرکب است

 

پس از because of

فقط NP می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمی­شود.

my problems

because of

NP

PP

(حرف اضافه مرکب)

ترجمه: بدلیل مشکلاتم ......

 

                                                                                                      

                                                                                                       مثال

Although

ساختار: ADV= adv s

Although جزء قیدی

است

 

 

پس از Although

جمله می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده می­شود.

solves

my problems

Although

V

NP

adv

S ( جمله پیرو)

جزء قیدی

ADV            ( جمله قیدی)

ترجمه: برغم آنکه مشکلاتم حل شد

in spite of

          ساختار:    PP in spite of       

 حرف اضافه مرکب است

 

پس از in spite of

   فقط NP می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمی­شود.

my problems

in spite of

NP

PP

(حرف اضافه مرکب)

ترجمه: برغم مشکلاتم ......

 

 

                                                                                              مثال

Instead

ساختار: ADV= adv s

Instead جزء قیدی است

 

 

پس از Instead

جمله می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده می­شود.

solves

my problems

Instead

V

NP

adv

S ( جمله پیرو)

جزء قیدی

ADV            ( جمله قیدی)

ترجمه: در عوض آنکه مشکلاتم حل شود

Instead of

       ساختار: PP   Instead of

 حرف اضافه مرکب است

 

پس از Instead of

   فقط NP می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمی­شود.

my problems

Instead of

NP

PP

(حرف اضافه مرکب)

ترجمه: بجای مشکلاتم ......

                                                                                              مثال

As a result

ساختار: ADV= adv s

As a result جزء قیدی است

 

 

پس از As a result

جمله می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده می­شود.

solves

my problems

As a result

V

NP

adv

S ( جمله پیرو)

جزء قیدی

ADV            ( جمله قیدی)

ترجمه: بنابراین مشکلات من حل شد

As a result of

       ساختارPP: asaresult of

 حرف اضافه مرکب است

 

پس از As a result of

   فقط NP می­آید

و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده

نمی­شود.

my problems

As a result of

NP

PP

(حرف اضافه مرکب)

ترجمه: در نتیجه­ی مشکلاتم ......

چند مثال دیگر :

 1- accordingly  (بر این اساس) –   according to (بر طبق)

 2-  in comparison (در مقایسه،...) - in comparison to (در مقایسه با)

 3-  in contrast (در مقابل) - in contrast with (بر عکس)   

  4-  in addition (ضمنا، بعلاوه) در مورد این کلمه دو نکته وجود دارد الف : با ترکیبات(که) ترجمه نمی­شود. ب : الزام به داشتن جمله پایه ندارد -  in addition to (علاوه بر) 

محرمات ترجمه :

1- افزودن دو چیز به ترجمه هرگاه بدون وجود شواهد نحوی کافی( NP هایی که حرف اضافه آنها در طول تاریخ حذف شده است)  اقدام به افزودن حرف اضافه یا موصول­(که)، آن هم تنها به سبب تنگی قافیه نمودید، اطمینان داشته باشید که ترجمه حاصل غلط است. بنابراین افزودن حرف اضافه یا موصول­(که)، بدون توجیه در زمره محرمات ترجمه محسوب می­شود.

2- تبدیل حرف اضافه به جزء قیدی:  هر گاه پس از 7 حرف اضافه زیر جمله ظاهر شود یعنی ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید، حروف اضافه زیر ماهیت خود را از دست می­دهد و به جزء قیدی مبدل می­شوند. به همین جهت ترجمه آنها نیز ترکیبات (که) خواهد بود. این 7 حرف اضافه عبارتند از :  

For, since, after, before, till, until, than                                      

 

For وقتی حرف اضافه است « برای » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « برای اینکه» است. مانند :  

 

Wife

His

For

Car

New

a

Bought

Ali

N

M2

adv

 

N

M2

M1

V

NP1

NP

NP2

PP

 

 

Tree

A

In to

Car

Old

the

Bumped

N

M1

P

N

M2

M1

V

NP

NP

PP

ترجمه : علی خرید ماشین جدیدی را برای اینکه همسرش کوبید ماشین قدیمی را به درخت

 

Since : وقتی حرف اضافه است « از » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « از زمانی­که ، از آنجایی­که» است.

نکته : since فقط وقتی، «از زمانی که» ترجمه می­شود که فعل جمله پایه از زمانهای کامل باشد یعنی have یا has داشته باشد. 

 After: وقتی حرف اضافه است «پس از » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « پس ازآن ­که» است.

Before : وقتی حرف اضافه است «پیش از » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « پیش ازآن ­که» است

نکته : در تستها، after پس از ماضی بعید یعنی had + p.p می­آید اما before پیش از ماضی بعید یعنی had + p.p می­آید.

Till, until: وقتی حرف اضافه هستند «تا » ترجمه می­شوند اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شوند یعنی پس از آنها ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آنها « تا اینکه» است.

Than: وقتی حرف اضافه است «از، نسبت به» ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « از اینکه، از آنکه» است.  مانند :

1- وقتی than حرف اضافه است :  mery is more beautiful than her sister                               ترجمه : مری زیباتر است از « نسبت به» خواهرش                                           

2- وقتی than جزء قیدی ( adv ) است :                   mery is more beautiful than I thought    ترجمه : مری زیباتر است از آنکه من فکر می­کردم

انواع قید در زبان فارسی :

1- قیود تنوینی قرضی از زبان عربی : یعنی کلماتی که در زبان عربی دارای تنوین هستند زیرا کلمات فارسی تنوین نمی­گیرند. مانند : اولا، ثانیا، ثالثا، ........  

2- قیود مشتق فارسی : روش ساخت آنها به ترتیب زیر است.

الف) : ب + صفت یا اسم  مانند : به سرعت، به سختی، به نرمی، به ویژه، به خوبی( اینها فقط قید­اند)

ب) : اسم یا صفت + انه   مانند : مردانه، شجاعانه

ج) : بن مضارع ( اگر از اول فعل امر «ب» را برداریم بن مضارع درست می­شود. مانند : بخند که می­شود خند)+ ان  مانند : خندان، گریان، نادان

د) : اسم یا صفت + آسا مانند : پیامبرگونه ، برق آسا ، میمون وار  

نکته : موارد ب، ج و د در بالا هم برای قید وهم برای صفت، به یک شکل بکار می­روند. 

3- قیود بدون علامت : تا کنون، اکنون، فردا، دیروز، الان، هرگز، زیبا، خوب، زشت، بد، تند، آرام و.... این نوع از قیود نیز هم برای قید وهم برای صفت، به یک شکل بکار می­روند.

4- گروهای اسمی یا NP هایی که حرف اضافه آنها در طول تاریخ حذف شده است. مانند : «در» شب گذشته     

«از» هفته آینده، «در» آن روز

5- گروه حرف اضافه­ای (PP ) : از ترکیب یک حرف اضافه و یک گروه اسمی ساخته می­شوند.               مانند : به لحاظ....، از دیدگاه ....، به طور.....

 

 

از

دیدگاه

انتقادی

P

N

M2

NP

PP = P NP

 

6- جملات قیدی : از ترکیب جزء قیدی یا همان adv با جمله ساخته می­شوند. مانند : در صورتیکه، به شرط اینکه، بسبب آنکه، اگر، مگر، زیرا، چون، گویی، انگار، گویا، اگرچه و..... کلماتی که بدون «که» آمده­اند در گذر زمان «که» آنها حذف شده است . البته می­توان آنها را با «که» آورد.

 

 

سوال مهم این است که هر یک از قیدهای انگلیسی به وسیله کدام یک از قیدهای فارسی ترجمه می­شود ؟

پاسخ این است که می­توان هر یک از قیدهای انگلیسی را با هر کدام از قیدهای فارسی ( 6 مورد) ترجمه کرد.

مثلا ترجمه قید quickly می­تواند هر یک از این 6 مورد باشد. 

( سریعا، به سرعت،     ، با سرعت، به طور سریعی، در حالیکه سرعت زیادی داشت)

 تعریف قید : قید کلمه­ای است که فعل و صفت و توصیف کننده های آنها را توصیف می­کند.

در زبان انگلیسی هر عبارت از چند سازه تشکیل شده است. این سازه ها عبارتند از: NP - PP -V- ADV  و.....

1- قیدی که فعل را توصیف می­کند می­تواند پیش از یک سازه یا پس از آن آشکار شود یعنی قید می­تواند در مرز سازه ها بیاید و بهتر است در مرز همان سازه ای که آمده ترجمه شود اما درون سازه ها امکان ظهور قید وجود ندارد. در جمله زیر قید فعل را توصیف کرده است .

نکته: قیدی که فعل را توصیف می­کند باید حتما در مرز همان سازه ای که آمده ترجمه شود وگرنه ممکن است با قیدی که قید دیگر را توصیف می­کند اشتباه شود. 

friends

intimate

my

One of

 

N

M2

M2

M1

 

NP

 

 

Arrived

I

Before

office

his

in

Quickly

tea

cold

a

Drank

V

NP

adv

N

M2

P

adv

N

M2

M1

V

ADV

NP

NP

PP

ترجمه: یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش، پیش از آنکه من برسم.

 

2- قیدی که صفت را توصیف می­کند باید بلافاصله پیش از صفت بیاید و ترجمه آن هم باید بلا فاصله پیش از ترجمه صفت آشکار شود مانند:  One of my relatively intimate friends drank a cold tea

ترجمه : یکی از دوستان نسبتا صمیمی من نوشید چای سردی را

One of my intimate friends drank a relatively cold tea

ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای نسبتا سردی را

 

نکته قابل توجه در مثال های زیر این است که گرچه در زبان انگلیسی قیود اغراق، یعنی قیودی که معنی مثبت یا منفی داشته باشند وجود دارد اما در زبان فارسی قیود اغراق نداریم و به جای آنها باید از قیود تشدید، مانند بسیار استفاده کنیم. البته می­توان از قیود اغراق عربی استفاده کرد.

  رویداد بطور غم انگیز ( بسیار – فوق العاده) مهمی  a dramatically important event                    

 

نکته بطور قابل ملاحظه­ای( بسیار - فوق العاده ) پیش پا افتاده        a considerably trivial point         

 فیلم بطور وحشتناکی( بسیار - فوق العاده ) خنده دار     a horribly comic movie                                

نکته : اگر قید جمله از قیود اغراق نباشد، در ترجمه دیگر نمی­توان از قیود تشدید یا  قیود اغراق عربی استفاده کرد. مانند :   نکته به لحاظ علمی پیش پا افتاده                    a considerably trivial point            

رویداد به لحاظ اقتصادی مهم     a scientifically important event                                        

 

3- قیدی که قید دیگر را توصیف می­کند باید بلا فاصله پیش از آن قید بیاید و ترجمه آن هم باید بلا فاصله پیش از ترجمه آن قید بیاید. مانند:

          One of my intimate friends drank a cold tea relatively quickly in his office before I arrived

ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به طور نسبتا سریعی در دفترش، پیش از آنکه من برسم.

 One of my intimate friends drank a cold tea quickly in his office exactly before I arrived   

ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش، دقیقا پیش از آنکه من برسم.

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم اسفند 1388ساعت 0:20  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

ادامه جلسه ششم - قسمت 4- قید

 

قید(adv ) : کلمه ای است که هر چیزی غیر از اسم را توصیف می­کند. همانطور که می دانیم اسم را صفت توصیف می­کند و قید خود مشتق از صفت است. در مثال زیر قید فعل را توصیف می­کند (نوشید چای سردی را به سرعت ..)    

friends

Intimate

My

one of

N

اسم

M2 مشتق

M2

 

M1

 

NP1

  

Quickly

tea

cold

a

drank

Adv

N

اسم

M2

صفت ساده

M1

V

 

NP2

 

 

Before I arrived

Office

his

in

جمله قیدی

adv

N

اسم

M2

 

 

p

NP

PP = p NP

 
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش قبل از اینکه من برسم.

 در جمله فوق اگر بعد از My ، relatively بگذاریم قیدی است که دیگر فعل را توصیف نمی­کند بلکه صفت را توصیف می­کند و ترجمه My Intimate   می­شود نسبتا صمیمی و اگر بعد از a ، relatively را بگذاریم قیدی است که صفت را توصیف می­کند و ترجمه a cold می­شود نسبتا سرد و اگر قبل از Quickly ، relatively را بگذاریم قیدی است که قید را توصیف می­کند و ترجمه Quickly relatively می­شود  نسبتا سریع

انواع قید و ترجمه آن : (از نظر ساختار و روش)

1- adj – ly : هر چیز دیگری اگر ly  بگیرد صفت است اما اگر صفت ly  بگیرد عمدتا قید است مانند : quickly(سریعا)، ( exactly دقیقا)، (  relatively نسبتا)

کلمه های زیر در این جملات که ly  گرفته اند صفت اند نه قید زیرا با اسم آمده­اند و اسم را توصیف می­کنند :

   The friendly behavior رفتار دوستانه             the likely events    رویدادهای احتمالی

 The deadly weapons    تسلیحات مرگبار (گرچه dead صفت است اما با ly نیز صفت است نه قید)           the elderly people     افراد مسن (گر چه Elder صفت تفضیلی است اما با ly نیز صفت است نه قید)

 

2- قیدهای بدون علامت ( قیدهای سماعی) : often ، always ، never ، seldom ، now ، yesterday، Tomorrow ، today ، then ، here ، their ، then ، almost ، already ، yet ، still  ، however ،Thus ، therefore ، more ,over، sometime ، so)   somehow - somewhat تاحدی) ، صفت و قید پنج کلمه یک شکل و یک ترجمه دارند و ly هم نمی­گیرند اینها عبارتند از: (fast ، hard ، late  ، long «در معنی صفت بلند یا دراز و در معنی قید مدتها ترجمه می­شود»، just « در معنی صفت عادل و در معنی قید فقط - صرفا و درست - دقیق ترجمه می­شود»)

نکته : قید hardly  به معنی بندرت هیچ ربطی به قید hard ( که چه صفت باشد چه قید سخت ترجمه می­شود) ندارد و یک قید جداگانه است و قید lately به معنی اخیرا هیچ ربطی به قید  late( که چه صفت باشد چه قید دیر ترجمه می­شود)  ندارد و یک قید جداگانه است.

 

3- گروه حرف اضافه ای (pp ) : این دسته به اعتبار حرف اضافه شان قید هستند نه به اعتبار معنی شان. در جدول ذیل سه مثال ارائه شده است.   

  

night

hill

voice

dark

sharp

angry

cold

steep

loud

a

a

a

on

on

with

Sara

Mary

ali

saw

saw

called

jack

mark

mina

N

اسم

 

M2

صفت ساده

M2

صفت ساده

M1

 

p

حرف

اضافه

N

اسم

 

 V

N

اسم

 

NP

P

 

            PP  قید از نوع گروه حرف اضافه ای      

 

 

4- گروه اسمی ( NP ) : اگر چه گروه های اسمی در جمله عنصر اصلی اند و نباید قید باشند زیرا قید عنصر اختیاری است اما به قول پروفسور ثمره ای در همه زبان های هند و اروپایی موضع دو چیز لق است یعنی قابل حذف اند : 1- حرف اضافه  2- موصول  مانند :                                                      

 1- نگفتم(که) نرو (به) خانه عباس  2-  شنیدم(که)(در) روز جمعه(در) خانه ماندی                                                                          

I saw her(for) tow time -1  2- the man (that) I saw (at) Monday

و یا این گروه های اسمی (NP ) که حرف اضافه از ابتدای آنها حذف شده است :

at) last night – (in) next week – (in) this year – (for) tow times)  

 

5- جمله قیدی (adv of sentences ): در جلسه بعد گفته می­شود
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم اسفند 1388ساعت 14:42  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

ادامه جلسه ششم - قسمت 3 گروه حرف اضافه

 

گروه حرف اضافه­ای  pp( prepositional phrase ) :ساختار حروف اضافه در تمام زبانهای جهان یکسان است مثلا در زبان انگلیسی (pp(E = prepress NP   و در فارسی نیز  pp( F) = prepress NP  باید توجه داشت P.P که مخفف قسمت سوم فعل در انگلیسی است با pp که مخفف گروه حرف اضافه­ای است متفاوت می­باشد.        

هر چند ساختار حروف اضافه در تمام زبانهای جهان یکسان است اما حروف اضافه در زبانهای گوناگون رابطه یک به یک ندارند برای مثال یک حرف اضافه در زبان انگلیسی ممکن است دارای ترجمه های مختلف در فارسی باشد. حروف اضافه در انگلیسی بر سه مبنا ترجمه می­شوند.

1- بر مبنای فعل قبل از آنها 

 2-  بر مبنای اسم یا گروه اسمی (NP ) قبل از آنها  

3-  بر مبنای اسم یا گروه اسمی(NP) بعد از آنها      مانند :

We got interested  in  such …..   ترجمه: ما علاقه مندیم به چنین ... که بر مبنای فعل قبل ترجمه شده است در صورتی که معنای in «در» است.

      On a cold dark night…….ترجمه: در شب تاریک سردی.... که بر مبنای NP بعد ترجمه شده است در صورتی که معنای on «روی» است.

 

Research

Theorical

Detailed

A

N

اسم

M2

مشتق

M2

صفت مفعولی

M1

 

NP

 

 

 

Showed

,lamas,

Camels

American

Wild

These

On

v

M4

NP

N

اسم

M2

مشتق

M2

صفت ساده

M1

اشاره

P

حرف اضافه

NP

P

PP = p NP

ترجمه : یک پژوهش نظری مفصل درباره این شترهای آمریکایی وحشی یعنی لاماز نشان می­دهد.... ( در اینجا On بر مبنای NP بعد ترجمه شده است در صورتی که معنای on «روی» است).

 در توالی چند اسم همیشه اسم آخر اسم اصلی بوده و سایر اسمها M3 هستند اما در توالی چند NP به صورت    NP of  NP of….. این طور نیست وNP اول هسته اصلی اسم است و راجع به آن صحبت می­کنیم و فعل جمله با NP اول مطابقت می­کند و می­توانیم غیر از NP اول همه NPها را حذف کنیم.

از این به بعد هر of که قبلش NP باشد را رابط NP می­نامیم و( NP رابط  NP رابط NP رابط......) یک NP می­شود. البته of در صورتی که رابط NP نباشد؛ مثلا قبل از آن فعل باشد؛ حرف اضافه است و ترکیب PP می­سازد مانند: (آن تشکیل می­شود از دو بخش    it consists of 2 parts )                                     

برای ترجمه چند NP که با حرف اضافه  of( رابط NP  ) به هم مرتبط شده­اند بعد از هر NP یک کسره اضافه می­کنیم و یا of را «از» ترجمه می­کنیم مانند: a man of Tehran    مردی از تهران

در ویرایش قاعده ای هست که تتابع اضافات غلط است یعنی حداکثر بین کلمات می­توان سه کسره آورد . برای رفع این مشکل از حروف اضافه مرکب استفاده می­کنیم ( مربوط به ، متعلق به ) زیرا حروف اضافه مرکب تتابع کسره ها را می­شکند. مانند:  

the handles of the door of the cabin of the Capitan of that ship were broken

ترجمه : دستگیره های در مربوط به اتاق متعلق به ناخدای آن کشتی شکسته شده بود

 

 

 

Were  Broken

ship

 

that

 

of

 

Capitan

 

The

 

of

 

Cabin

 

The

 

of

 

Door

The

 

of

 

handles

 

The

 

v

N

 

اسم

M1

 

p

N

اسم

M1

 

p

N

اسم

M1

 

 

p

N

اسم

M1

p

N

اسم

M1

 

 

NP

of

 

NP

of

 

NP

of

 

NP

of

 

NP

ترجمه جمله صفحه بالا : دستگیره های در اتاق ناخدای آن کشتی شکسته شده بود.( در این جمله  NP اول هسته اصلی اسم است و راجع به آن صحبت می­کنیم و فعل جمله با NP اول مطابقت می­کند و می­توانیم غیر از NP اول همه  NPها را حذف کنیم.  

جمله the handles of the door یک  NP of NP است که زیرساخت M3N بوده است (the door handles)                   

زیر ساخت، جمله­ای است که در ذهن است و روساخت جمله­ای است که بر زبان می­آوریم و می­نویسیم. مابین روساخت و زیرساخت گشتارها وجود دارند. کار گشتارها این است که جمله را transform کنند یعنی شکل جمله را تغییر می­دهند بدون آنکه معنی جمله تغییر کند. گشتارها چهار دسته اند( حذف، اضافه، جابجایی، جایگزینی). در جمله the handles of the door به معنی (دستگیره های در) گشتار حذف، of را حذف می­کند و گشتار جابجایی، door را به قبل از handles منتقل می­کند و شکل( form ) جمله بدون تغییر معنی عوض می­شود.  The door handles به معنی (دستگیره های در)

 نکته : در بیشتر موارد NP نخست زیر مجموعه NP دوم است و ترجمه آن به صورت کسره های مداوم، پشت سر هم می­آید و اگر ترجمه درست نبود «از» ترجمه می­کنیم مانند: ( a man of Tehran) : مردی از تهران.

اگر  NP نخست زیر مجموعه NP دوم نبود بلکه NP دوم زیرمجموعه NP نخست بود of را ( با یا دارای ترجمه می­کنیم) مانند:

Significance

Great

of

 

Mater

N

اسم

M1

p

N

اسم

M1

 

Np

of

NP

ترجمه : (موضوعی اهمیت فراوان) درست نیست زیرا NP دوم زیر مجموعه NP اول است یعنی اهمیت یکی از ویژگی های موضوع است نه اینکه موضوع زیرمجموعه اهمیت است پس آن را با یا دارای ترجمه می­کنیم. (موضوعی با(دارای) اهمیت فراوان)   

 

Proud  

Great

of

 

Woman

A  

N

اسم

M1

p

N

اسم

M1

 

Np

of

NP

ترجمه : (زنی غرور فراوان) درست نیست زیرا NP دوم زیر مجموعه NP اول است یعنی غرور یکی از زیر مجموعه های زن است نه اینکه زن زیرمجموعه غرور است پس آن را با یا دارای ترجمه می­کنیم. (زنی با(دارای) غرور فراوان 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم اسفند 1388ساعت 14:41  توسط خلییل درویشی  |  نظر بدهید

ادامه جلسه ششم - قسمت 2

نکته : بدل را در چهار حالت زیر بدون علائمی نظیر {   }، (    )، «   »، <   > ،.... می­آورند.

1- وقتی بدل با حرف بزرگ شروع شده باشد ( اسم خاص باشد)

2- وقتی بدل عدد باشد ( عدد بعد از اسم )

ترجمه

4

Apple

the

سیب یعنی شماره ۴

m4

N

M1

NP

 

 3- وقتی در نوشتن متن با رایانه بدل را با یک فونت متفاوت نشان دهیم.

بند موصولی یا شبه جمله موصولی relative clause  = RC  عبارتی است که در جمله دو نقش می­گیرد:  

1- RC ، توصیف­گر اسم از نوع پنجم یا همان M5 است، یعنی بعد از اسم می­آید و اسم را توصیف می­کند    

 2- RC جانشین NP (گروه اسمی) می­شود، یعنی کل RC جای NP می­نشیند.

RC همان RS یا ضمایر موصولیrelative pronounce sentences و بعد از ضمایر موصولی جمله می­آید که تشکیل RC می­دهد ضمایر موصولی عبارتند از:   

That, which, who, whom, whose - A   این 5 مورد اگر بعد از اسم بیایند M5 و گرنه NP هستند.

Whether = if, how, what -B این سه مورد هرگزM5 نبوده و همواره NP هستند.

When-3 where-2 why-1- C   این 3 مورد اگر بعد از اسم بیایند و بعد از اسم خودشان بیایند (1- what و whether = if 2- اسم مکان 3- اسم زمان) M5 اند و گرنه NP اند.

تمام ضمایر موصولی بالا که M5  باشند در معنی «که» ترجمه می­شود البته where «که در آن» ترجمه می­شود.

در سال 1944 که( نه هنگامی که) جنگ جهانی شروع شد  in 1944 when the world war started    

شهری که در آن من متولد شدم          the city where my broth                            

تجزیه­­ Modifier ها، در اینجا به پایان رسید اکنون باید چیدمان (PSR) آنها را در جمله بیاموزیم.

NP (E): (M1) (M2) (M3) N (M4) (M5)          ترتیب قرار گرفتن گروه اسمی در انگلیسی (ازچپ به راست)

نکات گروه اسمی در انگلیسی:

1- حداکثر سه تا ( M1) می­تواند قبل از اسم بیاید

2- حداکثر دو تا ( M3) می­تواند قبل از اسم بیاید

  3- (M2)  و (M4) و (M5)  محدودیت ندارند اما معمولا یکی می­آید .

 

M5

M5

M4

M4

N

M3

M3

M2

M2

M1

M1

ترتیب قرار گرفتن گروه اسمی در انگلیسی ازچپ به راست

(NPE )

b

a

b

a

اسم

b

a

b

a

b

a

M4) (M2) (M3) N (M1): NP (F) (M5) ترتیب قرار گرفتن ترجمه گروه اسمی انگلیسی فوق در فارسی (از راست به چپ)

نکته گروه اسمی در فارسی: M1 تنها توصیف­گری است که قبل از اسم ترجمه می­شود، سایر توصیف­گرها بعد از اسم ترجمه می­شوند .

ترتیب قرارگرفتن ترجمه یک گروه اسمی انگلیسی درفارسی از چپ به راست( NPF )

M1

M1

N

M3

M3

M2

M2

M4

M4

M5

M5

a

b

اسم

b

a

b

a

a

b

a

b

 

با ذکر جمله­ای مطلب را روشن می­کنیم: (به علت کمبود جا بعضی از کلمات در دو یا سه سطر آمده اند) در این جمله در مورد فروشگاهی به نام قدس صحبت می­کنیم. این فروشگاه نوع خاصی از ماهی­ها را می­فروشد.

,Ghods,

Store

Chain

 5-story

Crowded

Big

That

 

M4

NP

N

اسم

M3

اسم

M2

صفت مرکب

M2

صفت مفعولی

M2

ص ساده

M1

ص اشاره

NP

 

قسمت اول NP1

 

 

Intersection

Wide

Busy

Such a

at

Is located

Which

N

اسم

M2

صفت ساده

M2

صفت ساده

M1

اشاره

P

 

V

حال ساده

مجهول

R

ضمیر موصولی

  (داخل RC یعنی شبه جمله موصولی یک NP وجود دارد)

RC = M5   زیرا بعد از اسم آمده است

قسمت دوم NP1

ترجمه : آن فروشگاه زنجیره­ای پنج طبقه­ای شلوغ بزرگ یعنی قدس که واقع شده است در چنین تقاطع عریض شلوغی،

 

Fish

Trout

Medium Sized

Fresh

A great deal of

Sells

N

اسم

M3

اسم

M2

صفت جعلی از اسم

M2

صفت ساده

M1

مرکب

V

فعل

NP

قسمت اول NP2

 

 

 Diet

Cholesterol- free

prolific

vital

a

is

that

N

اسم

 

M2

 مشتق

M2

 مشتق

M2

مشتق

M1

 

V

R

ضمیر موصولی

(داخل  RC یعنی شبه جمله موصولی یک NP وجود دارد)

RC = M5   زیرا بعد از اسم آمده است.

قسمت دوم NP2

می­فروشد  مقدار زیادی ماهی قزل آلا با اندازه متوسط تازه که یک رژیم غذایی بدون کلسترول مغذی حیاتی را تشکیل می­دهد

Kids

Deprived

Growing

Young

The

For

Esppecially

 

N

اسم

M2

صفت مفعولی

M2

صفت فاعلی

M2

صفت ساده

M1

 

 

P

حرف

اضافه

adv

 قید

NP

p

 

 

 

Disseases

Malnutrotious

Fatal

Such

Any of

From

Are suffering

Who

N

اسم

 

M2

 مشتق

M2

مشتق

M1

اشاره

 

M1

 

P

 حرف اضافه

V

حال استمراری

R

ضمیر

موصولی

 (داخل RC یعنی شبه جمله موصولی یک NP وجود دارد)

RC = M5   زیرا بعد از اسم آمده است.

 تمام عبارت MPاست(که در باره آن بعدا توضیح داده خواهد شد)

 ترجمه : بخصوص برای کودکان محروم در حال رشد جوانی که رنج می­برند از ( مبتلایند به) هر یک از چنین بیماریهای سوء تغذیه­ی مرگباری  

 

نکته 1 : هیچ گروه اسمی یا NP در دنیا وجود ندارد که از قواعد گفته شده در بالا خارج باشد .

نکته2 : اگر بعد از  suffering اسم بیماری یا معضلی بیاید ترجمه آن دچار بودن یا مبتلا بودن است نه رنج بردن

+ نوشته شده در  دوشنبه 

Become a member of TranslationDirectory.com at just 8 EUR/month (paid per year)




Mahmoud Ordudary photoAbstract

Translating culture-specific concepts (CSCs) in general and allusions in particular seem to be one of the most challenging tasks to be performed by a translator; in other words, allusions are potential problems of the translation process due to the fact that allusions have particular connotations and implications in the source language (SL) and the foreign culture (FC) but not necessarily in the TL and the domestic culture. There are some procedures and strategies for rendering CSCs and allusions respectively.

The present paper aims at scrutinizing whether there exists any point of similarity between these procedures and strategies and to identify which of these procedures and strategies seem to be more effective than the others.

Keywords: Allusion, culture-specific concept, proper name, SL, TL.

1. Introduction

Translation typically has been used to transfer written or spoken SL texts to equivalent written or spoken TL texts. In general, the purpose of translation is to reproduce various kinds of texts—including religious, literary, scientific, and philosophical texts—in another language and thus making them available to wider readers.

If language were just a classification for a set of general or universal concepts, it would be easy to translate from an SL to a TL; furthermore, under the circumstances the process of learning an L2 would be much easier than it actually is. In this regard, Culler (1976) believes that languages are not nomenclatures and the concepts of one language may differ radically from those of another, since each language articulates or organizes the world differently, and languages do not simply name categories; they articulate their own (p.21-2). The conclusion likely to be drawn from what Culler (1976) writes is that one of the troublesome problems of translation is the disparity among languages. The bigger the gap between the SL and the TL, the more difficult the transfer of message from the former to the latter will be.

The difference between an SL and a TL and the variation in their cultures make the process of translating a real challenge. Among the problematic factors involved in translation such as form, meaning, style, proverbs, idioms, etc., the present paper is going to concentrate mainly on the procedures of translating CSCs in general and on the strategies of rendering allusions in particular.

2. Translation procedures, strategies and methods

The translating procedures, as depicted by Nida (1964) are as follow:

  1. Technical procedures:
    1. analysis of the source and target languages;
    2. a through study of the source language text before making attempts translate it;
    3. Making judgments of the semantic and syntactic approximations. (pp. 241-45)
       
  2. Organizational procedures:
    constant reevaluation of the attempt made; contrasting it with the existing available translations of the same text done by other translators, and checking the text's communicative effectiveness by asking the target language readers to evaluate its accuracy and effectiveness and studying their reactions (pp. 246-47).

Krings (1986:18) defines translation strategy as "translator's potentially conscious plans for solving concrete translation problems in the framework of a concrete translation task," and Seguinot (1989) believes that there are at least three global strategies employed by the translators: (i) translating without interruption for as long as possible; (ii) correcting surface errors immediately; (iii) leaving the monitoring for qualitative or stylistic errors in the text to the revision stage.

Moreover, Loescher (1991:8) defines translation strategy as "a potentially conscious procedure for solving a problem faced in translating a text, or any segment of it." As it is stated in this definition, the notion of consciousness is significant in distinguishing strategies which are used by the learners or translators. In this regard, Cohen (1998:4) asserts that "the element of consciousness is what distinguishes strategies from these processes that are not strategic."

Furthermore, Bell (1998:188) differentiates between global (those dealing with whole texts) and local (those dealing with text segments) strategies and confirms that this distinction results from various kinds of translation problems.

Venuti (1998:240) indicates that translation strategies "involve the basic tasks of choosing the foreign text to be translated and developing a method to translate it." He employs the concepts of domesticating and foreignizing to refer to translation strategies.

Jaaskelainen (1999:71) considers strategy as, "a series of competencies, a set of steps or processes that favor the acquisition, storage, and/or utilization of information." He maintains that strategies are "heuristic and flexible in nature, and their adoption implies a decision influenced by amendments in the translator's objectives."

Taking into account the process and product of translation, Jaaskelainen (2005) divides strategies into two major categories: some strategies relate to what happens to texts, while other strategies relate to what happens in the process.

Product-related strategies, as Jaaskelainen (2005:15) writes, involves the basic tasks of choosing the SL text and developing a method to translate it. However, she maintains that process-related strategies "are a set of (loosely formulated) rules or principles which a translator uses to reach the goals determined by the translating situation" (p.16). Moreover, Jaaskelainen (2005:16) divides this into two types, namely global strategies and local strategies: "global strategies refer to general principles and modes of action and local strategies refer to specific activities in relation to the translator's problem-solving and decision-making."

Newmark (1988b) mentions the difference between translation methods and translation procedures. He writes that, "[w]hile translation methods relate to whole texts, translation procedures are used for sentences and the smaller units of language" (p.81). He goes on to refer to the following methods of translation:

  • Word-for-word translation: in which the SL word order is preserved and the words translated singly by their most common meanings, out of context.
  • Literal translation: in which the SL grammatical constructions are converted to their nearest TL equivalents, but the lexical words are again translated singly, out of context.
  • Faithful translation: it attempts to produce the precise contextual meaning of the original within the constraints of the TL grammatical structures.
  • Semantic translation: which differs from 'faithful translation' only in as far as it must take more account of the aesthetic value of the SL text.
  • Adaptation: which is the freest form of translation, and is used mainly for plays (comedies) and poetry; the themes, characters, plots are usually preserved, the SL culture is converted to the TL culture and the text is rewritten.
  • Free translation: it produces the TL text without the style, form, or content of the original.
  • Idiomatic translation: it reproduces the 'message' of the original but tends to distort nuances of meaning by preferring colloquialisms and idioms where these do not exist in the original.
  • Communicative translation: it attempts to render the exact contextual meaning of the original in such a way that both content and language are readily acceptable and comprehensible to the readership (1988b: 45-47).

Newmark (1991:10-12) writes of a continuum existing between "semantic" and "communicative" translation. Any translation can be "more, or less semantic—more, or less, communicative—even a particular section or sentence can be treated more communicatively or less semantically." Both seek an "equivalent effect." Zhongying (1994: 97), who prefers literal translation to free translation, writes that, "[i]n China, it is agreed by many that one should translate literally, if possible, or appeal to free translation."

In order to clarify the distinction between procedure and strategy, the forthcoming section is allotted to discussing the procedures of translating culture-specific terms, and strategies for rendering allusions will be explained in detail.

2.1. Procedures of translating culture-specific concepts (CSCs)

Graedler (2000:3) puts forth some procedures of translating CSCs:

  1. Making up a new word.
  2. Explaining the meaning of the SL expression in lieu of translating it.
  3. Preserving the SL term intact.
  4. Opting for a word in the TL which seems similar to or has the same "relevance" as the SL term.

Defining culture-bound terms (CBTs) as the terms which "refer to concepts, institutions and personnel which are specific to the SL culture" (p.2), Harvey (2000:2-6) puts forward the following four major techniques for translating CBTs:

  1. Functional Equivalence: It means using a referent in the TL culture whose function is similar to that of the source language (SL) referent. As Harvey (2000:2) writes, authors are divided over the merits of this technique: Weston (1991:23) describes it as "the ideal method of translation," while Sarcevic (1985:131) asserts that it is "misleading and should be avoided."
  2. Formal Equivalence or 'linguistic equivalence': It means a 'word-for-word' translation.
  3. Transcription or 'borrowing' (i.e. reproducing or, where necessary, transliterating the original term): It stands at the far end of SL-oriented strategies. If the term is formally transparent or is explained in the context, it may be used alone. In other cases, particularly where no knowledge of the SL by the reader is presumed, transcription is accompanied by an explanation or a translator's note.
  4. Descriptive or self-explanatory translation: It uses generic terms (not CBTs) to convey the meaning. It is appropriate in a wide variety of contexts where formal equivalence is considered insufficiently clear. In a text aimed at a specialized reader, it can be helpful to add the original SL term to avoid ambiguity.

The following are the different translation procedures that Newmark (1988b) proposes:

  • Transference: it is the process of transferring an SL word to a TL text. It includes transliteration and is the same as what Harvey (2000:5) named "transcription."
  • Naturalization: it adapts the SL word first to the normal pronunciation, then to the normal morphology of the TL. (Newmark, 1988b:82)
  • Cultural equivalent: it means replacing a cultural word in the SL with a TL one. however, "they are not accurate" (Newmark, 1988b:83)
  • Functional equivalent: it requires the use of a culture-neutral word. (Newmark, 1988b:83)
  • Descriptive equivalent: in this procedure the meaning of the CBT is explained in several words. (Newmark, 1988b:83)
  • Componential analysis: it means "comparing an SL word with a TL word which has a similar meaning but is not an obvious one-to-one equivalent, by demonstrating first their common and then their differing sense components." (Newmark, 1988b:114)
  • Synonymy: it is a "near TL equivalent." Here economy trumps accuracy. (Newmark, 1988b:84)
  • Through-translation: it is the literal translation of common collocations, names of organizations and components of compounds. It can also be called: calque or loan translation. (Newmark, 1988b:84)
  • Shifts or transpositions: it involves a change in the grammar from SL to TL, for instance, (i) change from singular to plural, (ii) the change required when a specific SL structure does not exist in the TL, (iii) change of an SL verb to a TL word, change of an SL noun group to a TL noun and so forth. (Newmark, 1988b:86)
  • Modulation: it occurs when the translator reproduces the message of the original text in the TL text in conformity with the current norms of the TL, since the SL and the TL may appear dissimilar in terms of perspective. (Newmark, 1988b:88)
  • Recognized translation: it occurs when the translator "normally uses the official or the generally accepted translation of any institutional term." (Newmark, 1988b:89)
  • Compensation: it occurs when loss of meaning in one part of a sentence is compensated in another part. (Newmark, 1988b:90)
  • Paraphrase: in this procedure the meaning of the CBT is explained. Here the explanation is much more detailed than that of descriptive equivalent. (Newmark, 1988b:91)
  • Couplets: it occurs when the translator combines two different procedures. (Newmark, 1988b:91)
  • Notes: notes are additional information in a translation. (Newmark, 1988b:91)

Notes can appear in the form of 'footnotes.' Although some stylists consider a translation sprinkled with footnotes terrible with regard to appearance, nonetheless, their use can assist the TT readers to make better judgments of the ST contents. Nida (1964:237-39) advocates the use of footnotes to fulfill at least the two following functions: (i) to provide supplementary information, and (ii) to call attention to the original's discrepancies.

A really troublesome area in the field of translation appears to be the occurrence of allusions, which seem to be culture-specific portions of a SL. All kinds of allusions, especially cultural and historical allusions, bestow a specific density on the original language and need to be explicated in the translation to bring forth the richness of the SL text for the TL audience.

Appearing abundantly in literary translations, allusions, as Albakry (2004:3) points out, "are part of the prior cultural knowledge taken for granted by the author writing for a predominantly Moslem Arab [SL] audience. To give the closest approximation of the source language, therefore, it was necessary to opt for 'glossing' or using explanatory footnotes." However, somewhere else he claims that, "footnotes ... can be rather intrusive, and therefore, their uses were minimized as much as possible" (Albakry, 2004:4).

2.2. Strategies of translating allusions

Proper names, which are defined by Richards (1985:68) as "names of a particular person, place or thing" and are spelled "with a capital letter," play an essential role in a literary work. For instance let us consider personal PNs. They may refer to the setting, social status and nationality of characters, and really demand attention when rendered into a foreign language.

There are some models for rendering PNs in translations. One of these models is presented by Hervey and Higgins (1986) who believe that there exist two strategies for translating PNs. They point out: "either the name can be taken over unchanged from the ST to the TT, or it can be adopted to conform to the phonic/graphic conventions of the TL" (p.29).

Hervey and Higgins (1986) refer to the former as exotism which "is tantamount to literal translation, and involves no cultural transposition" (p.29), and the latter as transliteration. However, they propose another procedure or alternative, as they put it, namely cultural transplantation. Being considered as "the extreme degree of cultural transposition," cultural transplantation is considered to be a procedure in which "SL names are replaced by indigenous TL names that are not their literal equivalents, but have similar cultural connotations" (Hervey & Higgins, 1986:29).

Regarding the translation of PNs, Newmark (1988a:214) asserts that, "normally, people's first and sure names are transferred, thus preserving nationality and assuming that their names have no connotations in the text."

The procedure of transference cannot be asserted to be effective where connotations and implied meanings are significant. Indeed, there are some names in the Persian poet Sa'di's work Gulestan, which bear connotations and require a specific strategy for being translated. Newmark's (1988a:215) solution of the mentioned problem is as follows: "first translate the word that underlies the SL proper name into the TL, and then naturalize the translated word back into a new SL proper name." However, there is a shortcoming in the strategy in question. As it seems it is only useful for personal PNs, since as Newmark (1988a:215), ignoring the right of not educated readers to enjoy a translated text, states, it can be utilized merely "when the character's name is not yet current amongst an educated TL readership."

Leppihalme (1997:79) proposes another set of strategies for translating the proper name allusions:

  1. Retention of the name:
    1. using the name as such.
    2. using the name, adding some guidance.
    3. using the name, adding a detailed explanation, for instance, a footnote.
  2. Replacement of the name by another:
    1. replacing the name by another SL name.
    2. replacing the name by a TL name

  3. Omission of the name
  4. :
    1. omitting the name, but transferring the sense by other means, for instance by a common noun.
    2. omitting the name and the allusion together.

Moreover, nine strategies for the translation of key-phrase allusions are proposed by Leppihalme (1997: 82) as follows:

  1. Use of a standard translation,
  2. Minimum change, that is, a literal translation, without regard to connotative or contextual meaning,
  3. Extra allusive guidance added in the text,
  4. The use of footnotes, endnotes, translator's notes and other explicit explanations not supplied in the text but explicitly given as additional information,
  5. Stimulated familiarity or internal marking, that is, the addition of intra-allusive allusion ,
  6. Replacement by a TL item,
  7. Reduction of the allusion to sense by rephrasing,
  8. Re-creation, using a fusion of techniques: creative construction of a passage which hints at the connotations of the allusion or other special effects created by it,
  9. Omission of the allusion.

3. Conclusion

Although some stylists consider translation "sprinkled with footnotes" undesirable, their uses can assist the TT readers to make better judgment of the ST contents. In general, it seems that the procedures 'functional equivalent' and 'notes' would have a higher potential for conveying the concepts underlying the CSCs embedded in a text; moreover, it can be claimed that a combination of these strategies would result in a more accurate understanding of the CSCs than other procedures.

Various strategies opted for by translators in rendering allusions seem to play a crucial role in recognition and perception of connotations carried by them. If a novice translator renders a literary text without paying adequate attention to the allusions, the connotations are likely not to be transferred as a result of the translator's failure to acknowledge them. They will be entirely lost to the majority of the TL readers; consequently, the translation will be ineffective.

It seems necessary for an acceptable translation to produce the same (or at least similar) effects on the TT readers as those created by the original work on its readers. This paper may show that a translator does not appear to be successful in his challenging task of efficiently rendering the CSCs and PNs when he sacrifices, or at least minimizes, the effect of allusions in favor of preserving graphical or lexical forms of source language PNs. In other words, a competent translator is wll-advised not to deprive the TL reader of enjoying, or even recognizing, the allusions either in the name of fidelity or brevity.

It can be claimed that the best translation method seem to be the one which allows translator to utilize 'notes.' Furthermore, employing 'notes' in the translation, both as a translation strategy and a translation procedure, seems to be indispensable so that the foreign language readership could benefit from the text as much as the ST readers do.

References

Albakry, M. (2004). Linguistic and cultural issues in literary translation. Retrieved November 17, 2006 from http://accurapid.com/journal/29liter.htm

Bell, R. T. (1998). Psychological/cognitive approaches. In M. Baker (Ed), Routledge encyclopedia of translation studies. London & New York: Routledge.

Cohen, A.D. (1984). On taking tests: what the students report. Language testing, 11 (1). 70-81.

Culler, J. (1976). Structuralist poetics: structuralism, linguistics, and the study of literature. Cornell: Cornell University Press.

Graedler, A.L. (2000). Cultural shock. Retrieved December 6, 2006 from http://www.hf.uio.no/.../top7culture.html

Harvey, M. (2003). A beginner's course in legal translation: the case of culture-bound terms. Retrieved April 3, 2007 from http://www.tradulex.org/Actes2000/harvey.pdf

Hervey, S., & Higgins, I. (1992). Thinking Translation. London & New York: Routledge.

Jaaskelainen, R., (2005). Translation studies: what are they? Retrieved November 11, 2006 from http://www.hum.expertise.workshop.

Jaaskelainen, R., (1999). Tapping the process: an explorative study of cognitive and effective factors involved in translating. Joensuu: University of Joensuu Publications in Humanities.

Krings, H.P. (1986). Translation problems and translation strategies of advanced German learners of French. In J. House, & S. Blum-Kulka (Eds.), Interlingual and intercultural communication (pp. 263-75). Tubingen: Gunter Narr.

Leppihalme, R. (1997). Culture bumps: an empirical approach to the translation of allusions. Clevedon: Multilingual Matters.

Loescher, W. (1991). Translation performance, translation process and translation strategies. Tuebingen: Guten Narr.

Newmark, P. (1988a). A Textbook of Translation. Hertfordshire: Prentice Hall.

Newmark, P. (1988b). Approaches to Translation. Hertfordshire: Prentice Hall.

Newmark, P. (1991). About Translation: Multilingual Matters. Clevedon, Philadelphia, Adelaide: Multilingual Matters Ltd.

Nida, E. A. (1964). Towards a science of translation, with special reference to principles and procedures involved in Bible translating. Leiden: Brill.

Richards, et al (1985). Longman dictionary of applied linguistics. UK: Longman.

Seguinot, C. (1989). The translation process. Toronto: H.G. Publications.

Venuti, L. (1998). Strategies of translation. In M. Baker (Ed.), Encyclopedia of translation studies (pp. 240-244). London and New York: Routledge.

Zhongying, F. (1994). An applied theory of translation. Beijing: Foreign Languages Teaching & Research Press.

Technical translation is a type of specialized translation involving the translation of documents produced by technical writers (owner's manuals, user guides, etc.), or more specifically, texts which relate to technological subject areas or texts which deal with the practical application of scientific and technological information. While the presence of specialized terminology is a feature of technical texts, specialized terminology alone is not sufficient for classifying a text as "technical" since numerous disciplines and subjects which are not "technical" possess what can be regarded as specialized terminology.[1] Technical translation covers the translation of many kinds of specialized texts and requires a high level of subject knowledge and mastery of the relevant terminology [2] and writing conventions.

The importance of consistent terminology in technical translation, for example in patents, as well as the highly formulaic and repetitive nature of technical writing makes computer-assisted translation using translation memories and terminology databases especially appropriate. In his book Technical Translation Jody Byrne argues that technical translation is closely related to technical communication and that it can benefit from research in this and other areas such as usability and cognitive psychology.[3]

In addition to making texts with technical jargon accessible for a wider ranging audience, technical translation also involves linguistic features of translating technological texts from one language to another.[4]

Translation as a whole is a balance of art and science influenced by both theory and practice.[5] Having knowledge of both the linguistic features as well as the aesthetic features of translation applies directly to the field of technical translation.

http://www.essex.ac.uk/linguistics/external/clmt/mtbook/PostScript/ch6.pdf

Roman Osipovich Jakobson (Russian: Рома́н О́сипович Якобсо́н; October 11, 1896[1] – July 18,[2] 1982) was a RussianAmerican linguist and literary theorist.

As a pioneer of the structural analysis of language, which became the dominant trend in linguistics during the first half of the 20th century, Jakobson was among the most influential linguists of the century. Influenced by the work of Ferdinand de Saussure, Jakobson developed, with Nikolai Trubetzkoy, techniques for the analysis of sound systems in languages, inaugurating the discipline of phonology. He went on to apply the same techniques of analysis to syntax and morphology, and controversially proposed that they be extended to semantics (the study of meaning in language). He made numerous contributions to Slavic linguistics, most notably two studies of Russian case and an analysis of the categories of the Russian verb. Drawing on insights from Charles Sanders Peirce's semiotics, as well as from communication theory and cybernetics, he proposed methods for the investigation of poetry, music, the visual arts, and cinema.

Through his decisive influence on Claude Lévi-Strauss and Roland Barthes, among others, Jakobson became a pivotal figure in the adaptation of structural analysis to disciplines beyond linguistics, including anthropology and literary theory; this generalization of Saussurean methods, known as "structuralism", became a major post-war intellectual movement in Europe and the United States. Meanwhile, though the influence of structuralism declined during the 1970s, Jakobson's work has continued to receive attention in linguistic anthropology, especially through the ethnography of communication developed by Dell Hymes and the semiotics of culture developed by Jakobson's former student Michael Silverstein.


A Pragmatic Concept of Translation*

Hsiu-Hwang Ho

*¥Z©ó¡m­õ¾Ç½×µû¡n²Ä¤@´Á¡A°ê¥ß»OÆW¤j¾Ç¡A»O¥_¡A1971¦~1¤ë¡C

1.The aim of this paper

Translation is a fairly common activity known to most of us. It is an activity of rewriting a body of discourse into another body of discourse upon the condition that between the original body of discourse and the resulting one, there exists some certain sort of relationship. What exactly this relationship is, I shall try to specify in this discussion.
However, I am not going to develop a complete theory of translation. What I wish to do is this: to consider translation as a linguistic activity which can be illuminated by the theory of meaning proposed and developed by Henry S. Leonard [1],[2],[3],[4], and thereon to outline a pragmatic concept of translation.
By a body of discourse I mean a string of signs related one with the other in such a way that the whole string taken as a unit can be used to signify some purpose or purposes intended by the person who utters the string.1
In this paper, I shall propose a definition, or rule, establishing the circumstances under which one may say that one body of discourse D' is a translation of another body of discourse D. A succession of different considerations will lead to a succession of refinements of that definition.

2.Interlinguistic and intralinguistic translation
Translation may proceed within a language, or it may proceed between one language and another language. As an example of the former, we may take the activity in which we rewrite a sentence into another sentence within the same language in order to facilitate understanding; as examples of the latter, we may take those activities of rewriting one of Shakespeare's poems into its story in prose, or rewriting Heine's "Du Bist wie eine Blume" into English. He shall call the former an intralinguistic translation , and the latter, interlinguistic ones.2
It is interlinguistic translation which primarily concerns us in this paper. Yet most of what we shall have to say will also apply to intralinguistic translation.

3.A Pragmatic account of translation
Pragmatics is defined as the science of the relations between signs and sign-users. It deals with problems such as the uses or functions of language, as, for example, when we classify the uses of language into cognitive, practical and esthetic ([3] or[4], p.16).However, it has a much wider scope than this. For instance, all the following affirmations fall within the scope of pragmatics:
(a) The word 'semiotic' is not used by Aristotle.
(b) In Denmark, people say 'Glaedelig Jul' when we would say 'Merry Christmas'.
(c) In Germany, people use 'Morgenstern'to denote a star.
(d) It is (pragmatically) undetermined whether the following is a sentence: 'Today is '.
To think about translation, when we rewrite a body of discourse D into another of body discourse D', we may, and often do, have in mind one of the following considerations:
(i)While D is in a certain language l, D' is in another language l1. For example, D is in English while D' is in German. That is to say, we want to translate a string of signs in English into another string in German.
(ii)While D is a certain literary style s, D' is in another style s1. For example, D is in poetic style, while D' is in prose style. That is to say, we want to translate a poem or a line of poetry into prose or into a sentence or sentences in prose form.
(iii)While D is difficult for some people x to understand, D' is easier for x to understand. That is to say, we want to translate a body of discourse which is difficult for a certain person or group of persons to understand into another body of discourse which is easier for him or them to understand.
But there are no pragmatic rules which require that something of this sort must be fulfilled in order that discourse D' may be called a translation of discourse D. For example, it is not always the case that we translate a string of signs more difficult for certain person(s) to understand into one easier for him (them). It could well be the reverse. We may on some occasions try to translate a paragraph easier for certain person(s) into one more difficult for him (them). Notably in war time's military correspondence, we try to send a code message instead of a message written in a plain language. In this case, we translate a paragraph (e.g., in English) which is more easily understandable for certain persons, namely, the enemies, into another for them more difficult one. Similar remarks hold for the other pragmatic considerations listed above.
There are, the several pragmatic considerations which are commonly practised but are not inviolable from a logical point of view. However, we can formulate a pragmatic rule which may not be violated in translation. As a preliminary formulation of this rule, we put down the following:
R1. A discourse D' is said to be a translation of another discourse D if and only if utterances of D' and of D would serve the same purpose or purposes.
In other words, D' is a translation of D if and only if they both exhibit the same use(s) or function(s) of language. For example, if an utterance of D would constitute a cognitive use of language, one of D' must also constitute a cognitive use; if one of D would constitute an esthetic use, one of D' must do likewise.
In connection with R1, I find Leonard's analysis of "purpose" into a concern and a topic of concern turns out to be especially illuminating. According to Leonard, an expression may be said to express a person's concern, it indicates his topic or concern, and we also say that it signifies his purpose. Expression, indication and signification are therefore said to be three different modes of meaning.3 In the light of this analysis, we may reformulate R1 as follows.
R1a. A discourse D' is a translation of another discourse D if and only if an utterance of D' and one of D would express the same concern(s) and indicate the same topic(s) of concern, i.e., if and only if they would signify the same purpose(s).
Two features of formulation R1a should be noticed. Each is a feature which will eventually necessitate some reformulation. (1) R1a is elliptical in two respects: it does not mention the languages, ,l1 and l, in which D' and D are framed. Neither does it refer the mentioned purposes to the presumed author of the original discourse D. The resulting discourse D' must be able to serve the same purpose(s) as the author of D intended to serve and to signify by his utterance of D.(2) R1a is so framed as to allow that both D' and D signify a multiplicity of purposes. The formulation suggests that all purposes that utterances of either one would signifies must be signified by utterances of the other. But surely this is too strong a demand.
Let us first attend to this second difficulty.

4.Essential purposes
In discussing purpose, Leonard makes some suggestive distinctions.4For example, he notes that a person may have many purposes in mind in the performance of a single action. Of these purposes, some may be said to be primary, others secondary; that is, some may be the main things that he want to accomplish, others, the minor things. Again, some purposes may be (relatively) immediate, others (relatively) remote; that is , some may be things that he wants to accomplish right away, others, after a while. Further, one purpose of an action may be said to be subservient to another purpose of the same action: purposed as a means to accomplish the other. Or the two may be said to be independent: that is, neither is purposed as a means to, or in order to accomplish, the other.
This analysis has a special significance to our pragmatic account of translation. For example, a body of discourse may signify more than one purpose of its author, but the signified purposes may not be of equal weight. In doing translation, the primary purposes(s) intended in the original discourse must be preserved as primary in the resulting discourse, while the secondary purpose(s) may or may not be changed or sacrificed according to the insight that a translator has when he considers in what way he can best signify in the translation the author's original primary purpose(s).
In short, a translator must distinguish between tolerably sacrificable purposes and essential (i.e., not tolerably sacrificable) purposes signified by a body of discourse D, and R1a must be modified so as to demand of the translation D' that it signify all of the essential purposes of D.
R1b. A discourse D' is a translation of another discourse D if and only if utterances of D' and of D would signify the same essential purposes.
The next few sections of this paper are concerned with some questions relative to the distinction between tolerably sacrificable and essentials purposes.

5.Subservient discourse
It seems of great illustrative to observe that one body of discourse may be subservient to another. Let us call the former a subservient body of discourse, or simply a subservient discourse; and call the latter a principal body of discourse, or simply a principle discourse.5 Among the various kinds of subservient discourse, there is a special kind that deserves our attention. I have in mind an exemplification. A body of discourse D1 exemplifies another body of discourse D if D1 designates a special case of what is said in D in order to help establish or clarify or facilitate the understanding of what is said in D. In this case, what primarily concerns the author of D1 is D rather than D1 itself.
For example, in ¡±15.1 of his Principles ([3]or [4]), Leonard begins the discussion with the following two paragraphs:
(A)¡qE How many figures appear in figure 5, below? It depends on what the word "figures" means. If "figures" means "shapes", then the correct answer is: two, a triangular shape and a rectangular shape. But if "figures" means "drawings", the correct answer is: three, the left-hand one, the middle one, and the right-hand one.¡r6
(B)¡qE The above question illustrates a kind of ambiguity that is liable to attach to all sorts of words used in dealing with language. Among these possibly ambiguous words are "letter", "word", "phrase", "expression", "sentence", and "sign". For example , one might ask, how many words appear in the first paragraph(A) of this section? The correct answer depends on what is meant by "word". If "words" means "dictionary words", then the correct answer is thirty-four. But if "words" means "printings of words", then the correct answer is fifty-four.¡r
The ending sentences of paragraph (B), beginning with 'For example,' may be said to be a subservient discourse with respect to the preceding sentences of that same paragraph. The former help to male the latter understood.
Suppose, now, we translate these two paragraphs (A) and (B) into another language, say, German. It could well be the case that the German translation (A') of the first paragraph contains not thirty-four dictionary words and fifty-four printings of words but rather twenty-eight dictionary words and forty-one printings of words. Now, in order to translate the second paragraph (B) into German (B'), we could not directly say that there are vier-und-dreissig dictionary words and vier-und-funfzig printings of words in the previous paragraph. We should say instead that there are acht-und-zwznzig dictionary words and ein-und-vierzig printings of words in that previous paragraph. In short, sub-discourse
(1)¡qE If "words" means "dictionary words", then the correct answer is thirty-four. But if "words" means "printings of words", then the correct answer is fifty-four.¡ris not synonynmous in any degree of strength with its translation
(2)¡qG If "words" means "dictionary words", then the correct answer is twenty-eight. But if "words" means "printings of words", then the correct answer is forty-one.¡r7
This example serves to point out that translation is not necessarily a synonymy-preserving mapping between two bodies of discourse, as is commonly and common-sensically assumed or understood to be the case. It is, however, not difficult to realize that sub-discourse (2) as occurring in discourse (B') with respect to (A') in German serves the same essential purpose(s) as sub-discourse (1) as occurring in discourse (B) with respect to (A) in English. In other words, they serve essentially the same illustrative purpose with respect to their previous paragraphs. Hence, we can say in conformity with R1b that translation is an essential purpose-preserving mapping between two bodies of discourse.

6.A counter-example to the pragmatic theory of meaning
Here we seem to face a problem. That is, we may throw a doubt upon the claim that pragmatic considerations can provide a sufficient condition for a theory of meaning. According to this theory, meaning (of a deliberate sign) is defined in terms of pragmatic characterization. A body of discourse has such a meaning (or, such and such meanings) if it serves for a certain author to accomplish thus and thus a purpose (or, thus and thus purposes). And two bodies of discourse have exactly the same meaning(s) if and only if they serve exactly the same purpose(s). But now we seem to encounter a counter example. While (1)in English and (2) in German serve essentially the same purpose(s), they, nevertheless, have different meanings.
In view of the problem resulting from the translation of (A) and (B) into (A') and (B') above, we may ask the question what makes the translation under consideration become not a synonymy-preserving mapping? It is obvious that (A) and (B) are on different language levels, and when we make a translation for (A) and (B) into (A') and (B') respectively, then (B') is not talking exactly about the same object as (B) is, although (B') is connected with (A') in exactly the same way as (B) is to (A). This observation may suggest people to think that our counter-example to the pragmatic theory of meaning is nothing but apparent, or rather it is only a very special case. For example, we can avoid the above difficulty if Leonard writes the following (C) instead of (B) above.
(C)¡qE¡KFor example, one might ask: How many words appear in the first paragraph of this section? The correct answer depends on what is meant by "words". If "words" means "dictionary words", then we get one answer; but if "words" means "printings of words", then we get another answer¡KI leave it to the readers to count out the exact number for each of the two answers.¡r
Then, the difficulty seems to disappear. But it would seem more appropriate to say that in this special case, the difficulty is suppressed rather than disappearing, because it always has the danger that the difficulty may in some situation or other reappear and come up onto the surface.
Because of this difficulty, people may tend to make a proposal to the effect that in a theory of translation let the language-level distinction be taken into consideration. They may even propose to say that if we have two bodies of discourse D1 and D2, D2 taking D1 as its subject-matter, then in our translation D1' and D'2, we shall not call D'2 a translation of D2, but rather that D'2 is an explication or illustration or something of this sort to D1' in view of D2. Take our previous example, (B') in German will not be said to be a translation of (B) in English, but an illustration of (A') in view of (B). But in practice this amounts to the fact that we translate (B) into (B') with the necessary corrections or amendments in the light of (A'). Therefore, it seems to me that we can call (B') a translation of (B) in the light of (A') as well.
In case we rewrite D2 into D'2 without a radical change of the content of D2, it seems without any harm at all to think that the one is a translation of the other. For instance, in (C) and (C') above, we make no change as to the content of (C) in (C'), (C') can be said to be a translation of C, despite the fact that (C') is talking about (A') rather than about (A) , which (C) is talking about. However, I am also inclined to think of (B') in our example as a translation of (B) although in (B') we did make some substantial changes in the content of (B), namely, we change "thirty-four" into "twenty-eight", and "fifty-four" into "forty-one".

7.Other examples of non-synonymous translation
There are cases of translation in which we make a radical change in resulting body of discourse with respect to the content of the original body of discourse. For example, if Quine lectures at Harvard University to make a distinction between the use and mention of a linguistic expression, he may say something as follows:
(3)¡qE¡Kas we know very well that Boston is a big city, but 'Boston' is a six-lettered word.¡r
Now, suppose a Japanese translator wants to translate (3) into the Japanese language, he might render it in this way:
(4)¡qJ¡Kas we know very well that Tokyo is a big city, but 'Tokyo' is a two-word phrase.¡r8 He does this because in the Japanese language there is no way to talk about the alphabetical letters comparable to that in English.
There might be people who would like to think that (4) is not a translation of (3), but, rather, that if (3) is subservient to, say, D, (4) to D'9 , then (4) is an illustration of D. The main reason for refusing to call (4) a translation of (3) is that (4) and (3) talk about entirely different terms, one about the city Boston and the word 'Boston', and the other about the city Tokyo and the phrase¡qJ 'Tokyo'¡r. But since (4) serves the same essential purposes as (3), R1b would justify our calling (4) a translation of (3).

8.Hypothetical intention
We have followed Leonard in saying that to ask what an utterance means as a deliberate sign is to ask what its speaker was intending to accomplish by making that utterance. Now, in talking about translation we need to make a minor change in the above affirmation. Let us say that to ask what purpose(s) a body of discourse, as a string of deliberate signs, serves to single out is to ask what its author would be intending if he should make that body of discourse.
To take the example of Quine's lecturing in Japan, what we claim is the following. If he should go to give a lecture in the Japanese language at Tokyo University, in making a distinction between the use and the mention of an expression, it is very likely that he would take Tokyo (and¡qJ 'Tokyo'¡r) rather than Boston (and 'Boston') as an example. Hence when we translate (3) in English to (4) in Japanese, although these two strings of signs are not synonymous, they can, nevertheless, serve essentially the same purpose(s).It is true that there may be more than one, or even many, bodies of discourse other than (4) in Japanese which can be used to serve the same purpose(s). But our point is to think of the translator as being able in one way or another to look into the mind of the original author., and discover what he would be most likely to say or to write under that context in question. If Quine should lecture in the Japanese language at Tokyo University, he would probably take Tokyo as an example; if he should lecture in the Chinese language at National Taiwan University, he would probably take Formosa or Taipei as an example. Although we do not possess any way by which we can effectively say exactly what body of discourse an author would be likely to use of he should write or speak in a certain circumstance, nevertheless, we must choose a string of signs which can do essentially the same job as the author's original string of signs. That is to say, these two bodies of discourse must be able to serve essentially the same purpose(s) as we defined above. If we say that a body of discourse D uttered by an author serves to signify the purpose(s) intended by him, then let us say that a translation D' of D signifies the purpose(s) hypothetically intended by the original author.
Now, we may write our pragmatic rule for translation as the following:
R1c. A body of discourse D' is a translation of another body of discourse D if and only if D' signifies the purpose(s) hypothetically intended by the author of D while D signifies the purpose(s) intended by him.

9.Linguistically dependent elements and translatability
We have so far exhibited that in the case of subservient discourse there may be purpose-preserving but not synonymy-preserving translation. And furthermore, we have extended the notion of purpose to cover those case in which the so-called hypothetical intention is involved. However, these are not the only cases in which translation preserves purpose but does not preserve synonymy. The reason that we take those subservient discourses into consideration is that in that circumstance we are able to determine more easily what purpose may be intended or hypothetically intended by an author in uttering a string of signs. We do this simply by referring to the discourse to which this one is subservient. But how about a string of signs which is not apparently subservient to any other string of signs in a particular context? The situation, I think, is similar.
In order to see the purpose-preserving but not synonymy-preserving translation more convincingly, let us take an example from the emotive use of language. Suppose in a certain nlaguag l, the sentence
(5)¡ql He is a pig.¡r
has a very bad derogatory implication, but the sentence
(6)¡ql He is a dog.¡r
has little or even no emotive association at all. Suppose, further, that in another language l1, the reverse is the case, that is
(6')¡ql1 He is a dog.¡r
has derogatory implication, while
(5')¡ql1 He is a pig.¡r
has little or none at all, Now in order to translate (5) in l into another sentence in l1, I would think that we translate it into (6') rather than into (5'). Because if we translate (5) into (5'), then, it may read somehow like
(7) He is maximally satisfiable class of wffs. which makes little sense in that context in l1.
As we may have suggested above, the translation of any body of discourse which talks about something that is at-least-in-part dependent on the linguistic element creates the difficulty we are talking in this paper. But this does not necessarily create an unconquerable task as we showed above. In some cases, however, we may not be quite sure exactly how much we can do. For instance, ambiguity is something which is associated with linguistic elements. We may have an ambiguous expression in this language but no equivalent expression in another language. In case we want to make use of the very fact of ambiguity in a string of signs N, we can hardly find a legitimate translation N', in another language in which no string of signs has the corresponding ambiguity. The following is an example. A British or an American student who is puzzled by philosophy may utter something like this:
(S)¡qE What is mind? no matter; what is matter? never mind.¡r
This string if signs says something which conjoins in one way or another the following two strings:
(S1) No matter what mind is; and never mind what matter is. And
(S2) What is mind is not matter, and what is matter is not mind.
But neither (S1) nor (S2) taken separately signifies what (S) signifies. The interesting point here lies in the fact that in (S) the author artfully uses the ambiguity associated with words like 'no matter' and 'never mind' not occurring isolatedly but within that context. If in trying to translate (S) into another language, say, Chinese, we may not have the same ambiguity associated with the corresponding words. Or to put it in another way, we may translate (S1) into a certain (S'1) and (S2) into a certain (S'2) without any difficulty, but (S'1) and (S'2) cannot be conjoined into an (S') in the same way in which (S) had been done. Therefore, what can be signified by (S) may not be signified by (S'). That is to say, (S) and (S') may not signify the same purpose. Hence (S') is not a translation of (S).
But how about the following possibility? Suppose that instead of 'no matter' and 'never mind' in Chinese, we have 'no Y' and 'never Z' which mean "no matter" and "never mind" respectively. But when we take 'Y'and 'Z' isolatedly, they mean "analytic" and "synthetic" respectively. Consider the following sentence:
(S")¡qc What is z, no Y; what is Y, never Z.¡r
I would say that this could signify the purpose (s) hypothetically intended by the author of (S). That is to say, if the author is to utter in the Chinese what is said in (S), he will say (S") rather than something else. Hence, according to our R1c, (S") is a legitimate translation of (S). This is not synonymy-preserving, but it is purpose-preserving.
At this point, we may raise the question: Is there, then, anything which is not translatable? The answer seems to me in the positive. Actually, the example we just gave is entirely fictitious. In the Chinese language there is no way to render (S), even approximately, as we suggested above.
Another example is this. If we want to make use of the ambiguity in¡up v q v r¡vwritten in so-called standard notation, there is no way to render it into Polish notation and still preserve the ambiguity therein.

10.Culturo-historical aspect of a state of affairs
We may have, so far, created an impression that the problem of translation we are dealing with comes from the fact that different language possess different peculiarities. But it is rather difficult to say to what extent the relevant peculiarities are exclusively linguistic. For example, we might be inclined to think that we may translate a string of signs in the language used by this group into another string of signs in another language used by another group. But this statement is not clear in many respects.
For example, in the island of Tahiti young people of the opposite sex express their affection not by touching their lips, buy by touching their noses. Let us call it nunu. Now, suppose a line of a poem written by a Tahitian poet t run somewhat as follows.
(T)¡qT Romeo nunus Juliet gently without a word of sorrow.¡r
when we try to translate (T) into English, we may have a misgiving as wheher to render it into
(T')¡qE Romeo kisses Juliet gently without a word of sorrow.¡r
or not. We cannot translate (T) into, e.g.,
(T")¡qE Romeo presses his nose on Juliet's gently without a word of sorrow.¡r
because the phrase 'presses his nose on' in English does not carry the impression of expressing his affection. Of course, the simplest and commonest way to do this is to transplant the word "nunu", perhaps written in italic, into the vocabulary of English. But this is not a translation between the Tahitian language and English. It involves the enlargement of English vocabulary by transplanting the word 'nunu' before we carry out the translation.
In this case, the difficulty seems to lie in the fact that between these two groups of people, namely, the Tahitians and, say, the Americans there is no common state of affairs at that point. Although pressing of lips and pressing of noses taken physically are, or could be, state of affairs common to them; but when taken otherwise, usually culturo-historically, this is not the case.
This example, I hope, may help indicate the following claim. That we should not think of the so-called states of affairs as absolutely independent of the culturo-historical background of a certain group of people. States of affairs are construed via the employment of language. This makes a state of affairs being talkable or enumerable and what not. But the very act of construing a state of affairs via the use of language casts a cultural veil over it. Therefore, I would think that a state of affairs is not purely physical, it is also in a sense cultural.
However, this is not to be taken as implying that we cannot isolate the purely physical aspect of a state of affairs, e.g. pressing noses, from the culturo-historical aspect of it, e.g., expressing affection by pressing noses. What we claim here is that in calling a certain state of affairs, say pressing noses, by a certain name, say, nunu, we already subsume the state of affairs under our cultural casting. And different cultural groups may construe a state of affairs in quite different ways.

11.Unit of translation and equi-legitimate translations
In doing translation, we proceed by rewriting a body of discourse into another body of discourse. Now a question may be raised as to how large a body of discourse we must take as a unit to do translation. Do we translate word by word, or do we translate sentence by sentence, or even paragraph by paragraph, and so on? There are people, notably Mates ([5],p.112), who affirm that the unit of translation is arbitrary to the extent that the translator thinks which way will produce the most satisfactory result. Hence, the unit of translation may be a word, it may be a sentence, or, it may be a paragraph, and so on. Although this affirmation does not conflict with the position we take here, however, we can have a more definite answer. Since we have a pragmatic concept of translation, or more specifically, since we affirm that translation is a purpose-reserving mapping between a body of discourse and another body of discourse, and since the purpose intended by the author can only be conveyed successfully through the use of a sentence or a sentence equivalent, we can conclude that it is a sentence or a sentence equivalent that is the simplest unit of translation. However, as can be inferred from what we have said so far, we frequently take into account , or make reference to, other more extensive units, such as a sub-paragraph consisting of several sentences or a whole paragraph, or, sometimes, even several paragraphs. This is especially the case when we try to determine the purpose or purposes hypothetically intended by an author.
When we talk about translating a body of discourse D into another body of discourse D', we call D' a translation of D rather than the translation of D. We do this because it often happens that between two different languages, for a certain body of discourse in one language, there may be more than one body of discourse in the other language purpose-preservingly corresponding to it. Generally speaking, to a certain body of discourse D in l, there may be D'1, D'2, D'3,...,D'n (n¡Ù1) in l1 corresponding to it as legitimate translations. Let£Fbe a set consisting of all the D'1 to D'n, then we may call every member D'I(i¡Øn) of£F an equi-legitimate translation to another member D'j (j¡Øn and j¡Úi) of£F.Or in other words, we may simply call any member D'I of£Fone of the equi-legitimate translations of D.
However, in saying that D'i and D'j are two equi-legitimate translations of D according to the above definition, we are not saying that D'i and D'j are equivalent in the sense that they preserve exactly the same purposes intended in D in exactly the same manner. That is, every single purpose intended in D which is preserved by D'i is at the same time preserved by D' j in the same way, and vice versa. It may well be the case that there are some (non-essential) purpose(s) preserved by D'i but not preserved by D'j , or some purpose(s) preserved by D'j but not by D'i.But we do claim that they must preserve essentially the same purpose(s), i.e., those unsacrificable purpose(s), which is (are) intended or hypothetically intended by the author of D, in order to be the members of£F. In short, each member D'i of£Fshould thus preserve the purpose(s) of D in order to be a translation of D at all.

12.Full and partial translation and grades of translation
Along with the line of reasoning given in this paper, we can distinguish between a full translation and a partial translation of a body of discourse in the following way. Let D be the original body of discourse, p1, p2, p3,...pk (k¡Ù1) be the unsacrificable purposes intended by its author in D, and D' be a translation of D. Suppose that D' preserves every item of p1 to pk, then D'is a full translation of D; otherwise, if D preserves at least one but not all of p1 to pk, then it is a partial translation of D. Hence we can establish the notion of the degrees or the grades of translation.
This analysis is especially helpful when we deal with a body f discourse which is intentionally ambiguous, i.e., with more than one unsacrificable purpose intended in it.
But the distinction between a full and a partial translation is always relative according as what a series of purposes the author of a body of discourse will count as essential or unsacrificable. For example, in section 9 of this paper, (S")can be a full or a partial translation of (S) depending upon how many purposes the author of (S) will count as essential. But neither (S1) nor (S2) will be a partial translation, let alone a full translation, of (S) as it is taken conventionally.

References

1.Leonard, Henry S. "Authorship and Purpose"Philosophy of Science, vol.26, no.4 (1959), pp.277-294.
2.______ "Interrogatives, Imperatives, Truth, Falsity and Lies."Philosophy of Science. vol.26, no.3 (1959). Pp.172-186.
3.______ Principles of Reasoning. Dover Publications, Inc. New York, 1967. Revised edition of [4].
4.______Principles of Right Reason. Henry Holt and Co., New York, 1957.
5.______ "Synonymy and Systematic Definition." The Monist. vol, 51, no.1 (1967)
6.Mates, Benson. "Synonymity." In Linsky, L., Semantics and the Philosophy of Language. The University of Illinois Press, Urbana, 1952, pp111-136.

Hsiu-Hwang Ho

Stanislaus State College


*The author wishes to dedicate this article to the late Professor Henry S. Leonard, and thereby to express his indebtness to him. Professor Leonard read two earlier versions of this paper and expressed some invaluable criticism. However, not every point he discussed is fully accommodated in the present version. Hence, the author alone is responsible for the inadequacies or mistakes that may be found in it.
The paper was written in 1968 and then was read at the philosophical club of Michigan State University.

1.Cf.[3] or [4], ¡±¡±14.3-14.6

2.For a definition of a language, see [5].

3.Cf.[3] or [4],. ¡±¡±14.3-14.6; also [2], pp.175-181.

4.Cf. [3] or [4], unit12, [2],pp.175-177, and [1], pp.278-283.

5.This distinction is made in a relative sense.

6.I use '¡ql...¡r'to indicate that '...'is written in language l. And I use 'E', 'G', 'C', 'J', and 'T' to stand for English, German, Chinese, Japanese, and Tahitian, respectively.

7.On strength of synonymy, see[5], ¡±9.

8.In Japan, people write the name of Tokyo as 'ªF¨Ê' which consists of two words.

9.We do not specify D here, but it may be thought of as a paragraph talking about the use-mention distinction. And D' here being a translation of D.

Translation studies is an academic interdiscipline dealing with the systematic study of the theory, description and application of translation, interpreting, and localization. As an interdiscipline, translation studies borrows much from the various fields of study that support translation. These include comparative literature, computer science, history, linguistics, philology, philosophy, semiotics, and terminology.

The term translation studies was coined by the Amsterdam-based American scholar James S Holmes in his paper "The name and nature of translation studies",[1] which is considered a foundational statement for the discipline.[2] In English, writers occasionally use the term translatology to refer to translation studies.

Holmes & Toury Map


دریافت
عنوان:   Holmes & Toury map and Main Issues of Translation Studies
حجم: 1.13 مگابایت

  همون main issues of translation studies

دریافت
عنوان: Main Issues of Translation Studies
حجم: 1.13 مگابایت
توضیحات: Main Issues of Translation Studies