g
یک
سه توصیف گر پیشین و سه توصیف گر پسین که با اسم می آیند و گروه اسمی را می سازند مرور می کنیم. دو مورد از توصیف گرهای پیشین M۱ و M۲ هستند. اولی را هنگام ترجمه قبل از اسم و دومی را هنگام ترجمه پس از اسم قرار می دهیم. اولی اغلب صفت است که گاهی اوقات در ترجمه به شکل «وند» به اسم می چسبد. توصیف گرهای اول را حروف تعریف می نامند. در انگلیسی A An The سه حرف تعریف هستند که دو مورد از آنها نکره ساز است و یک مورد معرفه ساز که با یک اسم معین می آید.
در زبان فارسی حرف تعریف نداریم. البته نکره و معرفه در فارسی داریم مثلا (مردی) اسم نکره است اما (مرد مزبور) اسم معرفه است. در فارسی به جای حروف تعریف از ادات نکره ساز یا معرفه ساز استفاده می کنیم.
اگر دیگران (رم) دارند ما هم (قم) داریم. هیچ زبانی از زبان دیگر کامل تر نیست. همه زبانها برای بیان مفاهیم اصول خود را دارند.
دو
اگر تا حالا اسم هایی مانند A book یا an apple را یک کتاب یا یک سیب ترجمه می کردید گمراه بودید!! ترجمه درست اینها «کتابی» و «سیبی» است. ی در اینجا یای نکره است. در جمله
a teacher should be active in the classroom
وقتی ترجمه کنیم «یک معلم باید فعال باشد در کلاس» (یک) از ادات نکره ساز است. مفهوم این جمله این است که یک معلم خوب باید در کلاس فعال باشد یا معلم باید در کلاس فعال باشد. جملاتی مانند (یه بلایی سرت بیارم که ...) و (یه پرتقال هایی تو بازار اومده که ...) نیز همین قاعده را بیان می کند. از یک یا یه وقتی به عنوان ادات نکره ساز استفاده می کنیم که (ی) جواب ندهد. یه مردی یا مرده (عامیانه) ادات نکره ساز را معرفی می کند. (یکی از) و (نوعی) هم از ادات نکره ساز هستند که در ترم سوم تدریس خواهد شد.
اما معرفه سازها در زبان فارسی برای ترجمه اسمی که با The در انگلیسی آمده به کار می روند.
اولین و بهترین معرفه ساز در فارسی عدم درج هر نوع علامت یا حرفی است. البته در حالت (کلیت) نبودن علامت بیانگر نکره بودن است مثل: معلم باید در کلاس فعال باشد. یعنی (کل معلم ها) باید در کلاس فعال باشند. در فارسی به این (معلم) که به کل اشاره می کند (اسم جنس) می گویند. مثال: علی دیروز پرتقالی به من داد. پرتقال باید شیرین باشد.
دومین معرفه ساز فارسی صفات اشاره (این) و (آن) هستند. توجه کنید که دو صفت مذکور فقط ترجمه This و that نیستند (که در انگلیسی گاهی به جای The هم بکار می روند).
سومین معرفه سازها در فارسی (واژگانی) نامیده می شوند. مذکور-مزبور-یادشده-فوق الذکر- نامبرده- ... از این جمله اند. این موارد هنگام ترجمه بعد از اسم می آیند یعنی از نوع M۲ هستند. مزبور را فقط برای انسان استفاده کنید. مثل: مردی دم در ایستاده بود. مرد مزبور وارد اتاق شد. دیوار مزبور نداریم.
گاهی اوقات از (ه) به عنوان ادات معرفه ساز در زبان عامیانه فارسی استفاده می شود مثل: علی دیروز کتابی به من داد و من کتابه رو روی میز گذاشتم.
سه
دومین گونه از توصیف گرهای نوع اول (پیشینM۱) صفات اشاره هستند شامل موارد ذیل:
This و that و these و those و such و a (an)n و the very
اینها اگر ضمیر اشاره باشند در ترجمه به فارسی به (این-آن-اینها-آنها-) برگردانده می شوند اما اگر صفت اشاره باشند به (این-آن) ترجمه می شوند. اگر اشاره فیزیکی (انگشتی!!) منظور نباشد به مزبور ترجمه کنید مثل: یکی از تکنیک های کاربردی در تولید مس، خالص سازی است. تکنیک مزبور در پاره ای موارد ...
ترجمه This man (این مرده) و these books (این کتابها) است.
برای such باید توجه داشت که با اسم مفرد و جمع قابل شمارش و اسم غیر قابل شمارش می آید. مثال ها: چنین کتابی- چنین معلمانی - چنین آبی- (مثلا در زبان عامیانه گفته می شود همچین آبی تنها از همچین چشمه ای بیرون میاد) پدیده هایی مانند خط استوا ( The equator) یا لایه ازن(The Ozone Layer) که تنها یک مورد در دنیا هستند در انگلیسی با حرف تعریف The می آیند. اسم خاص مانند استرالیا-کانادا- چین-... حرف تعریف The نمی گیرد اما اگر اسم خاص دارای S جمع باشد(نه S عباس یا پراسس) حرف تعریف می گیرد.مثل The Alborz Mountains یا مجمع الجزایر مالدیو. اسم آلات موسیقی به صورت قراردادی حرف تعریف The می گیرد.
ادامه دارد ...
اولین جلسه سطح ۱ کلاس فن ترجمه انگلیسی روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه ۸۸ برگزار شد. مانند همه کلاس های دیگر این جلسه به بیان اصول و مقدمات دوره اختصاص داشت. این دوره برای کسانی ارائه می شود که می خواهند متن انگلیسی را
-بخوانند
-بفهمند
-ترجمه کنند
-ویرایش کنند
انتظاراتی که افراد از دوره باید داشته باشند همین است. این دوره برای مکالمه انگلیسی نیست. این دوره برای تافل کمک کننده است. کل دوره در سه ترم ۳۰ ساعته و در مجموع ۹۰ ساعت طراحی شده است.
اصول حاکم بر روش آموزشی این دوره ریشه در نظریه نوام چامسکی دارد. وی قواعد ریاضی برای زبان ارائه کرده است که در زمینه های مختلف مانند روانشناسی(نظریه یادگیری) - زبان ماشین(کامپیوتر)- هوش مصنوعی(AI) ترجمه ماشینی و سایر علوم و فنون مرتبط کاربرد دارد. چامسکی ۳۵ دکترا دریافت نموده که اغلب آنها با ارائه مقاله بوده است.
دستور زبان برای ماشین که فاقد شعور است نباید استثناء داشته باشد. ذهن بشر مانند ماشین نیست. کلماتی که چند مفهوم دارند برای ماشین دردسرساز هستند اما برای انسان اینگونه نیست. این موضوع سبب شده است که بعضی از افراد به سلیقه ای بودن ترجمه قائل باشند ولی این گونه نیست و نظریات چامسکی نشان داد که می توان اصول و قواعد ثابت و جهانی برای حوزه زبان وضع کرد.
اگر تئوری نداشته باشید ترجمه کردن معادل خواهد شد با اینکه با کلمات زیر جمله بسازید. چامسکی با ارائه دستور جهانی (UG) که به نام حاکمیت و مرجع گزینی (GB: Government & Binding) نامیده می شود تئوری موردنیاز را برای این موضوع در اختیار قرار داده است.
کتابهای مقدمه ای بر نحو انگلیسی- دستور فارسی بر مبنای نظریه گشتاری دکتر مشکاه الدینی- ساخت زبان فارسی بر مبنای نظریه گشتاری دکتر غلامعلی زاده- نحو زبان فارسی بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزینی دکتر میرعمادی- زبان شناسی و زبان خانم فال- مبانی اساسی زبان شناسی گرومر هادسون- در باره این موضوع هستند.
کاری که دکتر آموخته انجام داده تئوری تحلیل مقابله ای است. ۱۱ سال کار مستمر منجر به دستیابی به یک تئوری شده است که اساس کار فن ترجمه انگلیسی را می سازد. دانشجویان باید هر هفته درس را با مثال حفظ کنند. اگر در هر جلسه یک مقاله کار شود در مجموع ۳۰ مقاله و از هر مقاله ۵۰ واژه بیاموزید در پایان ۱۵۰۰ واژه آموخته اید. واژه های فوق با توجه به پیشوندها و پسوندهایی که اساس واژه سازی در زبانهای هندواروپایی هستند بالغ بر ۱۰۰۰۰ واژه خواهد شد و بدین ترتیب شما در پایان علاوه بر فراگیری فن ترجمه با ۱۰۰۰۰ واژه انگلیسی هم آشنا می شوید.
در ادامه مثالهایی از ساخت واژه با پسوند arian گفته شد به عنوان مثال sect به معنای بخش و در مذهب فرقه است sectarian به معنای فرقه گرا خواهد شد. واژه های اقتدارگرا، جامعه گرا، انسان گرا، آزادیخواه، مساوات طلب همگی در انگلیسی با افزودن پسوند arian به اسم ساخته می شوند.
در ادامه به واژه گشتاری و علت انتخاب آن پرداخته شد. این واژه معادل Transformational است. زبان ابزار فکر است و تفکر را گفتار درونی نامیده اند. ماده حرف زدن و گفتگو هم جمله است. جمله از کلمات یا واژه ها ساخته می شود. وقتی کسی می خواهد مفهومی را به دیگری بگوید در لایه عمیق ذهن خود مفهوم مورد نظرش را در قالب واژه ها و جملات می ریزد. برای انتقال آنها به لایه سطحی این واژه ها دچار تغییر شده و حذف، درج، جابجایی، جایگزینی در آنها رخ می دهد. این تغییر را دگر گشتن یا گشتاری نامیده اند.
ترتیب Premodifier+head noun+postmodifier ساختار هر گروه اسمی یا عبارت اسمی است.
فرمول وابسته های پیشرو + هسته اسم+ وابسته های پسرو در زبان فارسی نیز مانند زبان انگلیسی برای واژه سازی و واژه گزینی بکار می رود. modifier یا توصیف کننده که وابسته های اسم را شکل می دهد، برای یک اسم می تواند صفت یا حرف تعریف و امثال آن باشد. این قاعده برای ساده سازی دستور زبان بسیار کاربرد دارد.
در مورد PSR یا Phrase Structure Rule یا (قواعد ساخت گروه) چه میدانید؟
در مورد DP یا Deep Structure چه می دانید؟
در باره Surface Structure نظر بدهید.
در باره Lexicon نظر بدهید.
آیا می دانید معنی واژه گشتار چیست؟ از زیرساخت به روساخت
هر یک از دوستان که مایل هستند نام و نشان خود را در این پست وارد کنند (قسمت نظر بدهید را کلیک کنید و در آنجا به جای نظر، مشخصات خود را وارد نمایید) تا امکان تماس با آنان و فرستادن خبرها و برنامه ها و مشخصات کتابها و مقالات مناسب برایشان ایجاد شود. نگران نمایش مشخصات خودتان به صورت عمومی نباشید. این مشخصات محفوظ باقی خواهد ماند.
این وبلاگ برای ثبت آموخته های دانشجویان از دوره آموزش مترجمی زبان انگلیسی ایجاد شده است. از آنجا که ثبت یافته ها و تجارب هر فرد می تواند سبب به اشتراک گذاشتن دانش او با دیگران شود و این خود موجب رشد و پیشرفت مضاعف خواهد شد از همه دوستان عزیز تقاضا داریم نکات مورد نظر خود را برای هر یک از مطالب در قالب کامنت (یادداشت) ثبت نمایند.
این کار یک کار گروهی است که همه اعضای کلاس در آن نقش دارند و همه هم از نتایج خوبش برخوردار خواهند شد. بیایید در این کار تیمی فعالانه مشارکت نماییم. ضرری ندارد.
معترضه ( appositive ) :
معترضه به هر ساختار یا عبارتی گفته میشود که مابین دو نماد ویژه قرار بگیرد برخی از این نمادها عبارتند از : { }، ( )، « »، < > ، , , ، .... این علائم نشان میدهد که هر ساختاری که داخل آنهاست یک توضیح اضافه است که جزء اصلی ساختار نبوده و قابل حذف است. برای ترجمه معترضه ها آنها را نادیده گرفته و ابتدا جمله را ترجمه میکنیم، سپس معترضه را در همان جای معترضه ترجمه و وارد میکنیم. ie و that is نیز معترضهاند و ترجمه آنها «یعنی» است نه چیزی دیگر.
توصیفگر اسم نوع M4 یکی از انواع معترضه است به شرط آنکه دو ویژگی داشته باشد:
1- شرط لازم : معترضهای m4 است که ساختار درونی آن یک گروه اسمی یا NP باشد.
2- شرط کافی : M4 باید بعد از اسم بیاید زیرا M4 ،یکی از انواع post modifiers یا توصیفگرهای اسم است .
در فارسی M4 همان بدل است و برای ترجمه آن از « یا » - « یعنی » استفاده میکنیم. مثال ها:
ترجمه |
, ail… |
brother |
my |
برادرم یعنی علی |
NP(m4) |
N |
M2 |
NP |
ترجمه |
, my Brother… |
ail |
علی یا برادرم |
N M2 NP(m4) |
N |
NP |
تا جلسات آخر با شما خواهم بود. از اینکه به قول شاعر مدتی این مثنوی تاخیر شد از شما پوزش می خواهم. سعی می کنم جلسات بعدی را در اسرع وقت قرار بدهم. در مورد فایل های صوتی بدلیل حجیم بودن آنها امکان آپلود ندارم. فعلا بدرود
M3 : اسمی است که اسم دیگر را توصیف میکند یعنی اگر چند اسم پشت سر هم بیایند همیشه آخرین اسم، اسم اصلی بوده و اسم های قبل m3 هستند. در این جملات میتوان همه modifier ها (m1,2,3 )را حذف کرد .
مانند: دانشجویان باهوش جوان دانشگاه آکسفورد
students |
university |
oxford |
smart |
young |
n |
m3 |
m3 |
m2 |
m2 |
شعار وحدت در ترجمه : هرگز به هیچ وجه امکان ندارد تحت هیچ شرایطی ابدا m2 یا m3 پیش از هسته اسمی ترجمه شوند حال هر چند گوش نواز، معقول و یا علمی به نظر برسند.
ویژگیهای(گیرهای) m3 :
1- m3 معمولا s جمع نمیپذیرد مانند: Oxford university students اما گاه میتوان m3 را در عین مفرد بودن جمع ترجمه کرد. مانند
سازمانهای صنایع( صنعت) سنگین heavy industry organizations
البته اسم خاص که معمولا از قواعدگروه اسمی پیروی نمیکند.
Heavy industries organization
سازمانهای صنایع سنگین (HIO)
industries |
heavy |
of |
organizations |
the |
N |
M2 |
|
N |
M1 |
NP |
OF |
NP |
2- پیش از اسم اصلی حداکثر دو تا m3 میآید مانند:
- کورههای تولید فولاد ککی coke steel production kilns
- دانشجویان دانشگاه آکسفورد لندن of London oxford university students the
n m3 m3 n m1
3- m3 همیشه مضافالیه ترجمه نمیشود و گاهی به صورت صفت نسبی ترجمه میشود.( ی/ ای / ه / ین )
مانند : بچه مدرسهای the school boy - فروشگاههای زنجیرهای chain stories
n m3 n m3
آژانسهای خبری news agencies - شرکتهای مخابراتی the telecommunications companies
n m3 n m3 m1
در دو مورد آخر s جزء حروف اصلی کلمه است و باید توجه داشت که m3، s جمع نمیگیرد.
ادامه پیشوندهای نوع دوم یا m2 :
3- صفات مرکب ( compound adj) : سه روش برای مرکب سازی داریم
3-1- چسبانش ( sticking together ) دو و یا سه واژه را به هم میچسبانیم که از همه آنها یک واژه مرکب بدست میآید. عمدتا این واژههای مرکب از نظر نوع از جزء آخر کلمه مرکب پیروی میکنند. مانند:
صبحانه breakfast (نوع، اسم) – فهمیدن understand (نوع فعل) – اما، ولی nevertheless (نوع قید، گر چه باید صفت باشد اما گفته شد که عمدتا این واژههای مرکب از نظر نوع از جزء آخر کلمه مرکب پیروی میکنند نه همیشه) – بر روی، به محض upon (نوع حرف اضافه )
3-2- hyphenation (خط تیره ) که اگر بین چندین واژه بیاید آنها را به هم چسبانده و از آنها یک واژه مرکب درست میکند بر خلاف dash (فاصله) که تنها دو ساختار نحوی را از هم جدا میکند.
مانند : مشهور well-known - مادر زن mother-in-law – خواهر شوهر sister-in-law
3-3- تغییر محل استرس ( stress shift ) در این روش با توجه به تغییر محل استرس معنای ترکیب متفاوت است . قفسه های کتاب، جاکتابی a book case - محفظه(بسته) کتاب a book case
انواع صفت مرکب
1- صفات جعلی adj-n ed : ترجمه آن ( اسم بدون کسره + صفت، اگر نشد صورت مقلوب آن )
مانند: مرد ریش قرمز a red- bared man - دختران بد اخلاق the bad- tempered girls
زنان سنگ دل the stone- hearted ladies
2- اسم با صفات مشتق از فعل n-vd adj ، که خود به دو دسته تقسیم میشوند:
الف: صفت فاعلی مرکب n-vd ing
ب: صفت مفعولی مرکب n-vd ing
ترجمه آن ( اسم بدون کسره + صفت مشتق فاعلی یا مفعولی، اگر نشد صورت مقلوب یکی از آندو صفت و اگر جواب نداد آنرا با حرف اضافه مناسب میآوریم مانند:اسپری مو برنده،بر the hair-removing spray - سیستمهای با هوا خنک شونده (air cooled systems ) – صفات مشتق از فعل verb derived adj – اشیاء با دست ساخته شده(hand-made objects ) .
3-قید با صفات مشتق از فعلadv-vd adj ، که خود به دو دسته تقسیم میشوند :
الف: صفت فاعلی مرکب adv-vd ing
ب:صفت مفعولی مرکب adv-vd ing
ترجمه آن ( اسم بدون کسره + قید + صفت مشتق فاعلی یا مفعولی) مانند :
محیط به سرعت در حال تغییر rapidly-changing environment
عناصر به خوبی شناخته شده well-know elements
4- number-unit-adj که دو ترجمه دارد :
الف : ترجمه عام که در برخی موارد نادرست است ( اسم + عدد + واحد + ی، ای، ه )
ب : ترجمه تخصصی که حتما درست است ( به + اسم یا صفت + عدد + واحد )
مانند :
دکل ده متری یا دکلی به ارتفاع ده متر a 10- meter-tall mast -
دختران 16 ساله یا دخترانی به سن 16 سال - 16-year-old girls
ساختمانهای هشت طبقه یا ساختمانهایی به ارتفاع هشت طبقه 8-story building -
اسکناسی 20 دلاری یا اسکناسی به ارزش 20 دلار a 20-dollar bill
گودالهایی به پهنای 4 متر، ترجمه عام ندارد 4-meter wide holes
نکته : اگر عدد بیاید واحد بعد از آن به صورت جمع میآید : 16 years old اما اگر عدد به صورت hyphenation بیاید واحد بعد از عدد به صورت مفرد میآید 16-year-old girls
تفسیر پذیری ( interpretability ) :
جملات بیان شده همیشه صریح نیستند و گاهی اوقات ابهام داشته و دارای چند معنی هستند. این مشکل در یک زبان بیگانه بسیار بیشتر است. برای اینکه بتوانید منظور گوینده را دریابید باید با انواع ابهام و روش تفسیر آنها آشنا باشید.
انواع ابهام (ambiguity) در زبان انگلیسی :
1- ابهام واژگانی (lexical ) : این ابهام در مورد واژه ای در جمله است که بیش از یک معنا بدهد. مانند :
She was standing near the bank او نزدیک بانک ایستاده بود – او نزدیک ساحل ایستاده بود.
خانم پزشکی دیروز به دیدن حسن آمد.
از این جمله میتوان پنج گونه معنی برداشت نمود:
کار خانم پزشکی است – همسر خانم پزشک است – فامیلی خانم پزشکی است – فامیلی همسر خانم پزشکی است.
Ali passed the river yesterday علی دیروز از رودخانه گذشت – علی دیروز مرد.
2- ابهام ساختاری ( structure ) : این ابهام خود به دو نوع ابهام تقسیم بندی میشود.
2-1- ابهام گروهی (grouping) : هرگاه توصیف گرهای اسم M2 یا M3 قبل از دو هسته اسمی ظاهر شود اعم از اینکه بین آنها حرف ربط باشد یا نباشد، ساخت مذکور دارای نوعی ابهام به نام ابهام گروهی است. برای حذف آن لازم است ترجمه را از هسته اسمی آخر شروع کنیم. این نوع ابهام در گروه اتفاق افتاده و بر روی درخت نحوی قابل توجیه بوده و در گروه بندی واژه ها تاثیر دارد. مانند :
More beautiful girls' ترجمه1: تعداد بیشتری دختر زیبا ترجمه2: دختران زیباتر
X company to deliver the galvanized girders and beams at y port by Jan 26th, 1994
ترجمه: کمپانی x تعهد میکند تحویل دهد شاه تیرها و تیرهای گالوانیزه را در بندر y تا 26 ژانویه 1994
Smart boys and girls دختران و پسران با هوش
History books and teachers معلمان و کتابهای تاریخ
A big door handles دستگیره های در بزرگ
2-2- ابهام گشتاری: ابهام گشتاری به دو نوع گشتار تقسیمبندی می شود.
شروط ابهام گشتاری :
هرگاه یکی از NP های چهارگانه جمله یعنی( NP1 ، NP2 ، NP3 و NP پس از حرف اضافه) با فعل ing دار شروع شود (یعنی پیش از آن هیچ M ساده دیگر یا صفت ملکی ظاهر نشود) فعل ing دار تنها میتواند Vp جانشین NP باشد و به صورت مصدری ترجمه شود مشروط بر اینکه پس از فعل ing دار M1 یا صفت ملکی ظاهر شود، در غیر این صورت ساخت مذکور دارای نوعی ابهام ساختاری به نام ابهام گشتاری خواهد بود که اگر ترجمه حاصل از هر دو ساختار، معقول و منطقی باشد، تنها با ارجاع به متن میتوان ترجمه صحیح را انتخاب نمود.
هرگاه ساختار بالا در جایگاه NP1 ظاهر شود مفرد و جمع بودن فعل نیز میتواند موید وجود یا نبود ابهام باشد. زیرا Vp جانشین NP و RC جانشین NP همواره مفرد است و با افعالی مانند is, was, has, … میآیند اما اگر پیش از فعل ing دار، M1 سادهای ظاهر شود فعل ing دار تنها میتواند M2باشد و باید به صورت صفت فاعلی(نده، کننده) ترجمه شود و جمله ابهامی ندارد.
2-2-1- گشتار جابجایی: اگر قید در مرز سازه ها بیاید تغییری در معنا ایجاد نمیشود.
2-2-2- گشتارهای جانشینی: این نوع گشتار مهم ترین نوع گشتار است و در این نوع گشتار باید فهمید که چه چیزی به جای NP نشسته است . یعنی {x} جانشین NP کدام است. جایگاههای ظهور NP پنج مورد هستند که عبارتند از :
NP1 V - V NP2 - V NP NP3 - P NP – N, NP (در مورد NP ،N این نوع، NP پس از بدل است و NP فرعی محسوب میشود، برعکس چهار NP اول که NP اصلی محسوب میشوند)
ضمیر: ضمیر اولین چیزی است که جانشین NP یعنی گروه اسمی میشود نه اسم، پس در تحلیل جمله، زیر ضمیر مینویسیم NP .
انواع ضمایر:
1- ضمایر فاعلی : ,I ,she, he ,You they, you, we ,it این ضمایر فقط بجای NP1 میآیند.
2- ضمایر مفعولی : their, you, us, it, her, him, you, me این ضمایر فقط بجای NP2 و P NP می نشینند.
نکته : در ضمایر فاعلی و ضمایر مفعولی you, it, you مشترک هستند. پس به جز این سه مورد اگر سایر ضمایر فاعلی و ضمایر مفعولی را دیدیم، یا NP1 است و یا NP2 و P NP است.
3- ضمایر موصولی : theirs, yours, our, its, hers, his, yours, mine این ضمایر بجای, NP1 NP2 NP3, P NP, می نشیند.
4- ضمایر انعکاسی یا قید تاکیدی: ,our self, itself, herself, his self, yourself, myself themselves, yourself, این ضمایر فقط بجای NP2 و P NP می نشیند. و قابلیت جابجایی در مرز سازه ها را دارند.
در مثال زیر myself ، به جای NP2 نشسته و انعکاس عمل بر روی عامل است پس ضمیر انعکاسی است.
I saw myself in the mirror
NP2 NP1
اما در مثال زیر myself ، به جای NP2 ننشسته و انعکاس عمل بر روی عامل نیست پس قید تاکیدی است نه ضمیر انعکاسی. I myself saw that animal in the park yesterday
NP2 قید تاکیدی/ NP1
در مثال بالا باید توجه داشت که my self بدل یا همان M4 نیست زیرا اگر به جای I ، my brother و به جای myself ، javad بگذاریم دیگر نمی توانیم javad را از my brother جدا کنیم چونکه javad بدل یا همان M4 است در حالی که my self را می توان از I جدا کرد.
2- M1 : M1 دومین چیزی است که جانشین NP یعنی گروه اسمی میشود. در این حالت اولین و بهترین روش ترجمه این است که در ترجمه فارسی نیز مانند انگلیسی، M1 را جانشین گروه اسمی کنید.
This can be explained in an easier way این می تواند توضیح داده شود به روشی ساده تر
PP= P NP V1p M1=NP1
Some may say that برخی ممکن است بگویند
V M1=NP1
روش دوم در ترجمه M1 هایی که جانشین NP می شوند این است که هسته اسمی خنثی و مناسبی را مانند (مسئله – مطلب– نکته– برخی– مورد– موضوع – چیز– کار – شخص- فرد) پس از M1 در ترجمه بیاورید.
Some of my books
NP of M1=NP1
NP
در مثال بالا بجای some می توان از many, each, both, most, either, neither, all استفاده نمود.
نکته : دو M1 هستند که وقتی جانشین NP میشوند حکم ضمیر را داشته و باید مرجع شان بجای آنها ترجمه شود. 1- that که جمع آن those میشود 2- one که جمع آن ones میشود
There were many books on the table ,but I took that of jafar
NP of M1=NP1 V NP1
NP
ترجمه : تعداد زیادی کتاب روی میز بود اما من کتاب جعفر را برداشتم.(در این جمله جعفر مرجع است.)
There were many books on the table ,but I took that which belong to ali
RC = M5 M1=NP1
ترجمه : تعداد زیادی کتاب روی میز بود اما من کتابی که متعلق به علی بود را برداشتم.
There were many books on the table ,but I took ones which belong to ali
RC = M5 M1=NP1
ترجمه : تعداد زیادی کتاب روی میز بود اما من کتابهایی که متعلق به علی بود را برداشتم.
3- M2 : M2 سومین چیزی است که جانشین NP یعنی گروه اسمی میشود.
به این دو جمله دقت کنید 1- a beautiful girl 2- she is beautiful
1-(دختری زیبا) N M2 M1 2-(او هست زیبا) M2=NP1 V NP1
در جملات بالا girl و she هم معنی اند و در جمله دوم girl حذف شده است چون که حشو است. حالا که اسم حذف شد پس معرفه ساز یعنی a هم حذف میشود. در نتیجه M2 ای که باقی مانده جانشین NP است.
در این حالت اولین و بهترین روش ترجمه این است که در ترجمه فارسی نیز مانند انگلیسی، M2 را جانشین گروه اسمی کنید.
روش دوم در ترجمه M2 هایی که جانشین NP می شوند این است که هسته اسمی خنثی و مناسبی را مانند (مسئله – مطلب– نکته– برخی– مورد– موضوع – چیز– کار – شخص- فرد) پیش از M2 در ترجمه بیاورید.
She is beautiful and attractive او زیبا و جذاب است
M2=NP2 M2=NP2 V NP1
NP
نکته : در جملات بالا، صفت یعنی M2 جانشین گروه اسمی شده و به جای آن ترجمه میشود اما در حالتی که پیش از M2 ، the کلیت یعنی this, that, the بیاید، باید M2 به صورت جمع ترجمه شود. مانند :
The disabled and the elderly should be respected
V M2=NP2 M2=NP
NP
ترجمه : معلولین و سالمندان باید مورد احترام قرار گیرند.
مشخص کننده های مرز یا مرز نماها Border Markers
معنی این جمله چیست : خیانچه ها پیانچه ها را تلویجی کردند. این جمله به خودی خود و با توجه به معنی کلمات هیچ معنایی ندارد اما ساخت و ترکیب جمله را هر کسی می فهمد و این جمله یعنی یک عده خیانچه یک عده پیانچه را تلویجی کردند. از این جمله می توان نتیجه گرفت که عناصر زبان دو دسته اند :
1- عناصر باز: عناصری هستند که نمی توان از آنها فهرست جامعی تهیه کرد.
2- عناصر بسته: عناصری هستند که می توان از آنها فهرست جامعی تهیه کرد. مانند صفات ملکی یا M1 ها و..
زبان از روی مرز عناصر بسته می تواند مرز عناصر باز را معین کند و در هر جمله ای بدون توجه به معنی کلمات می توانیم مرزها را مشخص و سپس شروع به ترجمه نماییم. در انگلیسی 9 عدد مرز نما وجود دارد که با توجه به آنها می توان هر جمله انگلیسی را آنالیز کرد و مرزهای جمله را شناخت و دانست که پس و پیش از مرزها چه عناصری به کار میرود. البته باید دانست که پس از مرزها عناصر بسته به کار می رود.
(علائم: مانند }-[ - ، - » - ؛ - < - ؟ - " - . - : - ) Punctuation 1 - ……N/ V
به علائم بالا که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود.
۲- به حرف اضافه که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود p Np) pp N/ V
۳- به جزء قیدی که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود N/ V adv S (ADV)
4-به موصول که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود ……. N/ V RC (RS or Rvp)
5-به فعل که رسیدیم پس از آن و پیش از آن مرز است. …… N/ V V
فعل در عین اینکه عنصری باز است عنصری بسته نیز میباشد، زیرا زمانی که فعل در زمانهای مختلف صرف میشود بسته می شود یعنی با افعال کمکی به کار میرود و آنها عناصری بسته اند. پس از فعل نیز قابل پیش بینی نیست و به ظرفیت فعل بستگی دارد.
6- …… N RT2
RT ها گشتار حذف هستند که در جلسه بعدی گفته خواهند شد.
NP (M1 …N) قابل پیش بینی نیست7-……
به گروه اسمی که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود.
نکته: قبل از صفات ملکی هیچ M ساده دیگری امکان ظهور ندارد.
قابل پیش بینی نیست Pronoun قابل پیش بینی نیست8-…..
به ضمیر که رسیدیم سازه تمام شده و سازه جدید شروع میشود.زیرا ضمایر به جای گروه اسمی . مینشینند.
9-….. X s
این s مال خود کلمه نیست پس یا s جمع است یا سوم شخص مفرد
مرزهای فرعی: علاوه بر 9 موردی که به عنوان مرزهای اصلی در بالا ذکر شد در 4 مورد نیز مرزهای فرعی داریم. و وقتی که به to به همراه V یا VP میرسیم مرز کامل نمیگذاریم بلکه پیش از آن نقطه چین یعنی مرز فرعی میگذاریم.
1- V to V I want to sleep
2- V to VP I decided to write a book
3- VP to VP she started to dig the ground in the yard to hide the jeueleries
4- VP to V
فعل یا verb:
در دستور سنتی، افعال را به دو گروه لازم و متعدی تقسیم میکنند که این تقسیم بندی ناقص بوده و دارای استثناهای فراوان است. برنارد فیلد با مفهوم vallency یا همان ظرفیت این مشکل را حل میکند. Vallency یا همان ظرفیت فعل، در هر فعل برابر است با تعداد NP هایی (گروه اسمی هایی) که آن فعل در جمله میپذیرد. یادآوری می شود که ارکان جمله، فعل و NP (گروه اسمی) هستند و سایر اجزاء جمله اختیاریاند. NP (گروه اسمی) که با حرف اضافه( P ) بیاید، گروه حرف اضافه ای محسوب شده( PP ) و دیگر NP (گروه اسمی) نیست و از ظرفیتهای فعل به شمار نمیرود.
ارکان تمام جملات انگلیسی از فرمول زیر پیروی میکند:
فرمول انواع جمله در زبان انگلیسی |
ردیف |
جمله = گروه اسمی1 + فعل یک ظرفیتی S = NP1 + V1 |
1 |
جمله = گروه اسمی1+ فعل دو ظرفیتی+گروه اسمی2 S = NP1+ V2 + NP2 |
2 |
جمله = گروه اسمی1 + فعل سه ظرفیتی + گروه اسمی2 + گروه اسمی3 S = NP1+ V3 + NP2 + NP3 |
3 |
با ذکر چند نمونه، مفهوم ظرفیت فعل را بهتر بیاموزیم البته نکته قبل توجه در مورد افعال این است که برای یادگیری بهتر، در هنگام ترجمه تا پایان دوره حق نداریم فعل را به آخر جمله ببریم.
yesterday |
cinema |
the |
to |
went |
ali |
adv |
N |
M1 |
P |
V1 فعل یک ظرفیتی |
NP1 |
NP | |||||
PP | |||||
ترجمه : علی رفت به سینما دیروز |
yesterday |
park |
the |
in |
merry |
saw |
mark |
adv |
N |
M1 |
P |
NP2
|
V2 فعل دو ظرفیتی |
NP1 |
NP | ||||||
PP | ||||||
ترجمه : مارک دید مری را در پارک دیروز |
yesterday |
park |
the |
in |
rose |
a |
merry |
gave |
mark |
adv |
N |
M1 |
P |
N |
M1 |
NP2
|
V3 فعل سه ظرفیتی |
NP1 |
NP |
NP3
|
|||||||
PP | ||||||||
ترجمه : مارک داد به مری گل سرخی را در پارک دیروز |
در فارسی فعلهای سه ظرفیتی، که در دستور سنتی فعلهای تمیزگیر نام دارند، بسیار محدودند و عبارتند از :
( پنداشتن، انگاشتن – دانستن – نامیدن، خواندن – یافتن، فهمیدن – گرداندن، ساختن – محسوب کردن، تلقی کردن، فرض کردن، در نظر گرفتن) و کلمات هم معنی با کلمات مذکور
نکته : هرگاه ظرفیت فعل در انگلیسی با ظرفیت فعل معادل در فارسی بر خلاف روال معمولی برابر نباشد معمولا ظرفیت فعل در فارسی، یکی کمتر از ظرفیت فعل معادل در انگلیسی است . به همین جهت NP مازاد در جملات معلوم انگلیسی همواره NP2 خواهد بود که باید با حرف اضافه مناسب به صورت گروه حرف اضافه ای یا همان (PP = P NP ) ترجمه شود. لیکن NP مازاد در جملات مجهول همواره NP1 است که باید با حرف اضافه مناسب ترجمه شود.
فرمولهای معادل جملات انگلیسی در فارسی :
ردیف |
فرمولهای معادل جملات انگلیسی در فارسی |
فرمول انواع جمله در زبان انگلیسی |
ردیف |
1 |
S = NP1+ V1 |
S = NP1+V1 |
1 |
2 |
الف) S = NP1 + V2 + NP2 (را)/ نکته1: این فرمول درجواب پرسش(چه کس را یا چه چیز را) از فعل بکار میرود نکته2: آوردن حرف را، پس از NP2 در صورتی که کلمه پس از NP2 معرفه باشد الزامی است و گرنه جمله نادرست است. مانند: ali eat the food علی خورد غذا را غیر معرفه مانند : ali eat food علی خورد غذا ب) S = NP1+ V1 + PP / نکته: اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را از فعل جواب نداد، این فعل تمیزگیر نیست و این فرمول بکار میرود. گرچه فعل انگلیسی آن 2 ظرفیتی است اما فعل فارسی معادل آن تمیزگیر نبوده و یک ظرفیتی است. مانند: they enjoy the party آنها لذت بردند از مهمانی |
S = NP1+ V2 + NP2 |
2 |
ادامه جدول:
ردیف |
فرمولهای معادل جملات انگلیسی در فارسی |
فرمول انواع جمله در زبان انگلیسی |
ردیف |
3 |
الفS ( = NP1 +V3+ NP2 (را) + NP3/ نکته1: این فرمول درجواب پرسش(چه کس را یا چه چیز را) از فعل تمیزگیر بکار میرود. نکته2: آوردن را در ترجمه، پس ازNP2 در صورتی که کلمه پس از NP2 معرفه باشد الزامی است و گرنه جمله نادرست است. مانند: marry called her new doll jone ترجمه: مری نامید عروسک جدیدش را جان مانند : استادان علی را دانشجوی خوبی میپنداشتند. ب) S = NP1 + V2 + PP + NP2 (را)/ نکته1: اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را از فعل، جواب نداد، این فعل تمیزگیر نیست و این فرمول بکار میرود. گرچه فعل انگلیسی آن 3 ظرفیتی است اما فعل فارسی معادل آن تمیزگیر نبوده و 2 ظرفیتی است. نکته2: آوردن حرف را، پس از NP2 در صورتی که کلمه پس از NP2 معرفه باشد الزامی است و گرنه جمله نادرست است. در جمله زیر اگر بجای a rose، that rose میآمد باید را بیاورید. مانند: mark gave mery a rose in the park yesterday ترجمه : مارک داد به مری گل سرخی در پارک دیروز مانند: the English political authorities granted that major economic issue sufficient attention ترجمه : مقامات سیاسی انگلیس اعطا کردند به آن موضوع اقتصادی مهم توجه کافی. در جمله بالا اگر بجای that کلمه sufficient می آمد باید از را استفاده می شد |
S = NP1+ V3 + NP2 + NP3
|
3 |
افعال مجهول(passive verbs) :
هرگاه پس از فعل مجهولی NP ظاهر شود لیکن فعل معادل فارسی آن تمیزگیر نباشد یعنی اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را از فعل بپرسید، جواب نداد(مانند: give, grant )، NP1 آن که NP مازاد محسوب میشود را با حرف اضافه مناسب ترجمه میکنیم. در این حالت، فعل مجهول 3 ظرفیتی در انگلیسی پس از ترجمه، معادل فارسی آن 2 ظرفیتی میشود . فعل مجهول 2 ظرفیتی در انگلیسی پس از ترجمه، معادل فارسی آن 1 ظرفیتی میشود و بیشتر افعال مجهول2 ظرفیتی اند. فعل1 ظرفیتی در انگلیسی مجهول نمیشود زیرا در ترجمه، معادل فارسی آن 0 ظرفیتی میشود و فعل0 ظرفیتی وجود ندارد.
فرمول افعال مجهول(Vp) :am, is, are, was, were, has been, had been ) + p.p )
مانند : marry/ was given /a rose به مری داده شد گل سرخی
NP2 NP1 V2 PP V1 NP2
Javad /was asked /a question از جواد پرسیده شد سوالی
NP2 V2 NP1 PP V1 NP2
That big crowded chain store, ghods, / has been granted/ a lot of useful facilities
N M2 M1 M4 N M3 M2 M2 M1
NP2 Vp2 NP1
به آن فروشگاه زنجیرهای بزرگ،یعنی قدس ، اعطا شده است مقدار زیادی امکانات مفید
PP Vp NP2
نکته1: همیشه جمله مجهول یک ظرفیت یا یک(NP ) کمتر از جمله معلوم خود دارد زیرا فاعل جمله معلوم در جمله مجهول حذف شده است. باید توجه داشت که بیش از 90% جملات معلوم انگلیسی 2 ظرفیتیاند.
نکته2 : اگر فعل معلومی در انگلیسی سه ظرفیتی بوده و معادل آن فعل در فارسی تمیزگیر باشد در صورتی که فعل مذکور را مجهول کنیم، در انگلیسی دو ظرفیتی شده، یعنی NP مازاد آن که همان NP1 باشد با حرف اضافه مناسب ترجمه میشود اما معادل فارسی آن نیز دو ظرفیتی میشود نه یک ظرفیتی زیرا فعل فارسی آن تمیزگیر است یعنی اگر پرسش چه کس را یا چه چیز را، را از فعل بپرسید، جواب میدهد.
مانند : the new doll/ was called/ Jane عروسک جدیدش نامیده شد جین
NP2 Vp2 NP1 NP1 Vp2 NP1
ترجمه فعل مجهول : افعال مجهول در 5 معنا ترجمه میشوند.
1- شدن، گشتن، گردیدن
2- فعل لازم یا ناگذر هم معنا که این مورد خود به دودسته تقسیم میشود.
الف) وقتی در جمله عبارت .............By وجود داشته باشد. مانند :
The forest/ was burnt/ by the kids جنگل سوزانده شد یا (آتش گرفت یا سوخت) بدست بچه ها
PP Vp1 NP1
Salt is solve at the water by mix-up
نمک حل شد در آب بوسیله یا با هم زدن
بیشتر جملات در زبان انگلیسی دو ظرفیتیاند و هنگامی که مجهول شوند یک ظرفیتی میشوند، پس میتوانیم از فعلهای لازم هم معنا در ترجمه استفاده کنیم.
ب) وقتی در جمله عبارت........By وجود نداشته باشد، احتیاط کنید جمله مفهوم خود به خود ندهد. مانند:
The forest/ was burnt جنگل سوزانده شد (نه آتش گرفت نه سوخت، زیرا معنی خود بخودی میدهد)
3- مورد ..... قرار گرفتن مانند: They analyzed the problem آنها تحلیل کردند مسئله را
مجهول: the problem was analyzed مسئله تحلیل شد یا مورد تحلیل قرار گرفت.
4- In personalization غیر شخصی سازی
5-passive active ، تبدیل جمله مجهول به معلوم، موارد 4و5 بعدها گفته میشود.
حرف ربط conjunction)) : حروف ربط دو چیز یکسان را به هم ربط میدهند. در حروف ربط، مرجع حرف ربط، بعد از حرف ربط است. یعنی هر چه پس از حرف ربط بیاید( NP یا adv یا......) باید همان چیز پیش از حرف ربط نیز بیاید و اگر آن چیز بلافاصله پیش از حرف ربط نبود آنقدر عقب میرویم که به همانند پس از حرف ربط در پیش از حرف ربط برسیم.
The school principle/ punished/ marry/ and / her sister/ broke/ the window
NP2 V2 NP1 حرف ربطNP2 V2 NP1
در عبارت بالا حرف ربط دو جمله را به هم ربط میدهد. پس از حرف ربط در عبارت بالا گروه اسمی آمده است که مرجع حرف ربط است پس باید پیش از حرف ربط نیز گروه اسمی باشد تا با مرجع یکسان بوده و مرتبط شود.
ترجمه غلط : مدیر مدرسه تنبیه کرد مری و خواهرش را به خاطر شیشه. در این ترجمه «به خاطر» را از خودمان در آوردیم در صورتی که در جلسات پیش در بخش محرمات ترجمه گفته شد زمانی که کار ترجمه گیر پیدا کرد حق نداریم همین جوری از موصول یا حرف اضافه استفاده کنیم.
ترجمه درست : مدیر مدرسه تنبیه کرد مری را و خواهرش شکست شیشه را.
نکته: در حروف ربط مرکب یا دو کلمه ای، حرف ربط اولی نخودی است و حرف ربط دوم، حرف ربط اصلی است و قواعد پس و پیش حرف ربط باید نسبت به آن رعایت شود.حروف اضافه و ترجمه آنها عبارتند از :
1- neither ….. Nor…….
در اینجا حرف ربط اصلی nor را «و» ترجمه میکنیم و فعل جمله را منفی میکنیم. مانند:
Neither Ali nor javad will leave the country tomorrow
ترجمه: علی و جواد ترک نخواهند کرد کشور را فردا
2- either …. Or ….
در اینجا حرف ربط اصلی or را «یا.... یا.....» ترجمه میکنیم و به هیچ عنوان «هم» ترجمه نمیشود. مانند:
either Ali or javad will leave the country tomorrow
ترجمه: علی یا جواد ترک خواهند کرد کشور را فردا
3- not only …..But (also) ……
در اینجا حرف ربط اصلی but (also) را «نه تنها – که نیز» ترجمه میکنیم. مانند :
not only Ali but(also) javad will leave the country tomorrow
ترجمه: نه تنها علی که جواد نیز ترک خواهد کرد کشور را فردا
4- both …. And ….. در اینجا حرف ربط اصلی And را «و – هم ...هم...» ترجمه میکنیم. مانند :
Both Ali and javad will leave the country tomorrow
ترجمه: علی و جواد ترک خواهند کرد کشور را فردا - هم علی هم جواد ترک خواهند کرد کشور را فردا
5- whether…. Or ….
در اینجا حرف ربط اصلی or را «یا.. یا...، خواه..خواه..، چه..چه...» ترجمه میکنیم. مانند:
خواه به منزل من بیایی خواه به هتل بروید از نظر من فرقی ندارد .
6- as well as… ....
این کلمه دو کاربرد دارد، یا قید است یا حرف ربط
برای اینکه بدانید در انگلیسی as well as بعنوان حرف ربط یا قید در جمله بکار میرود as اول را بر می داریم و همچنین as دوم و هر چه پس از آن است را بر می داریم. حال اگر well برای پایه قید باشد در نتیجه as well as قید است و ترجمه آن( به خوبی ) است . در مثال زیر mina پایه است . مانند:
Mina plays the piano as well as her brother
مینا می نوازد پیانو به خوبی برادرش
اما اگر well برای پایه قید نباشد در نتیجه as well as حرف ربط است. و ترجمه آن( و نیز) است . مانند:
Ali, reza, javad and habib/ as well as hasn] went to school yesterday [
adv PP V NP NP
NP
ترجمه : علی، رضا، جواد و حبیب و نیز حسن رفتند به مدرسه دیروز - در این حالت می توان به جای ( و نیز) از ( مانند یا همانند) استفاده کرد اما در حالت اول چنین امکانی وجود ندارد.
نکته : در هر جمله پیش از فعل تنها امکان ظهور یک NP وجود دارد. پس در جمله فوق که دو NP آمده، این قاعده رعایت نشده است. اما در اینجا as well as به عنوان حرف ربط عمل کرده و دو تا NP را تبدیل به یک NP می کند.
نکته : در جمله بالا باید مواظب بود که ( علی، رضا ) رضا را M4 یا بدل به حساب نیاوریم زیرا رضا NP است.
The strategic sites, the oil reserves’, the power plans, the major clams, should be projected against missile attacks
NP NP NP NP
ترجمه: سایت های راهبردی، مخازن نفت، کارخانجات برق و سدهای مهم باید در مقابل حملات موشکی محافظت شوند.
نکته : اگر طرفین بین کاماها و طرفین حرف ربط متظاهر( and, or,… ) پس از آنها از یک عنصر نحوی و معنایی تشکیل شوند کلیه کاماها حرف ربط هستند و هرگز نباید آنها را با علائم معترضه اشتباه نمود.
انواع , and (or-but)
X, x, x, and, x این مورد در حالتی است که دو طرف , and و همچنین ,x از یک عنصر نحوی و معنایی تشکیل شده باشد. در اینجا ,and حرف ربط است. و کامای بین x ها نیز مانند حرف ربط عمل می کند.
X, and x, به این مورد ,and حاج اصغری می گویند. یعنی اولا کامای پیش از and حرف ربط نیست و پیش از and تنها یک x وجود دارد و ثانیا x پس از and معترضه بوده و از جنس x پیش از and نیست. مانند:
Haj asghar, and javad, went to the cinema is
حاج اصغر و جواد رفتند به سینما
در این جمله , and javad معترضه است و حاج اصغر گروه اسمی است در نتیجه فعل جمله مفرد آمده است.
در مثال بالا اگر بجای ,and از along with یا together with استفاده شود نیز فعل جمله مفرد است.
X, and x این نوع کاما and دو x را به هم ربط نمی دهند. 99% کاماها and از این دسته اند یعنی کاما and ها در اینجا رابط دو جمله یا گروه فعلی اند. اما 1% وجود دارد که کاما and ها این گونه نیستند و دو گروه اسمی را به هم ربط می دهند که از هم فاصله دارند و یک عبارت غیر هم جنس یعنی غیر از گروه اسمی در بین آنها آمده است . مانند:
1) NPa / P NPb and NPc / V …..
P P (P NP)
The jewelries/ in the boxes and the antique bags/ were stolen.
NPa / P NPb and NPc / V
ترجمه : جواهرات داخل جعبه ها و کیف های آنتیک دزدیده شده است.
2) NPa / P NPb, and NPc / V ….
PP (P NP)
The jewelries/ in the boxes, and the antique bags/ were stolen.
NPa / P NPb and NPc / V
PP (P NP)
ترجمه : جواهرات داخل جعبه ها و نیز کیف های آنتیک دزدیده شده است.
جملات قیدی(ADV) :
در جلسه قبل انواع قید به طور مفصل گفته شد. نوع پنجم از انواع قیدها، جملات قیدی(ADV) هستند. قبل از شناخت جملات قیدی لازم است اجزاء قیدی را بشناسیم. فرمول ساخت جملات قیدی بدین صورت است :
+ Sentence ) ADV= advجملات قیدی = اجزاء قیدی + جمله)
اجزاء قیدی یا همان adv : این کلمات قید نیستند اما از ترکیب آنها با جمله بعدی جملات قیدی ( ADV) ساخته میشود. برای ترجمه اجزاء قیدی از «ترکیبات که» استفاده میکنیم. گروه عمدهای از اجزاء قیدی و ترجمه آنها عبارتند از :
If « اگر(که) ، در صورتیکه » - unless « مگر(که)، مگر اینکه، مگر آنکه» - although, though even though «گرچه(که)، برغم آنکه » ترجمه اگرچه برای این سه کلمه غلط است - even if « حتی اگر ( کسی که) » - when « وقتی که، زمانی که، هنگامی که » - where « در جایی که » بدون در نمیتوان و نباید ترجمه کرد –while, whilst, whereas «در حالی که» این کلمه هم به معنی اما – ولی است و هم همزمانی را میرساند در صورتی که کلمه در حالی که هردو این معانی را در بر دارد. – whenever « هر وقت که » - wherever « هر جا که » - because « بسبب آنکه، بدلیل آنکه، بخاطر آنکه » - as « کلمهای اذیت کن است و در هر جمله ترجمه متفاوتی دارد » - as far as « تا جایی که » - as long as « تا زمانی که، مادامی که » - as soon as, no sooner than « به محض آنکه، به مجرد آنکه » - as if, as though «گویی (که)، انگار» - in so far as « تا جایی که » - (in) as much as « تا حدی که، از حیث اینکه » - so that « تا اینکه( برای رابطه علت و معلولی دو جمله)، بطوریکه( شرح جمله قبلی) » - such that « چنانکه » ، نکته قابل توجه این است که اگر ما بدانیم if جزء قیدی است پس as if و even if نیز جزء قیدی هستند یا اگر بدانیم as جزء قیدی است پس in so far asو (in) as much as و as though و as if نیز جزء قیدی هستند. سایر اجزاء قیدی که دو کاره هستند یعنی گاهی جزء قیدی و گاهی فعل یا .... هستند در ترمهای بعد گفته خواهد شد. مانند : ( whether, however, whoever, whatever, such as, like providing, provided(that), once, incase )
جمله قیدی یعنی اجزاء قیدی با جمله بعد از آنها، همیشه جمله پیرو است زیرا جمله قیدی یکی از انواع قید بوده و کار آن توصیف کردن جملهای دیگر است، بنابراین نیاز به جمله پایه دارد. نکته قابل توجه این است که همیشه در یک عبارت فقط یک جمله پایه وجود دارد (مانند خروس) اما جمله پیرو محدودیت ندارد و میتواند بسیار زیاد باشد( مانند مرغ) جمله پایه به دو صورت ظاهر میشود :
1- جمله پایه پیش از جمله پیرو میآید و فرمول آن این گونه است S ADV = S adv S
مانند :
lessons |
Like |
studies |
ali |
if |
Bike |
a |
buys |
mina |
N |
M2 |
V |
N |
adv |
N |
M1 |
V |
N |
NP2 |
NP1 |
NP2 |
NP1 |
|||||
S ( جمله پیرو) |
جزء قیدی |
S (جمله پایه) |
||||||
ADV ( جمله قیدی) |
ترجمه : در صورتی که علی درسش را به خوبی بخواند مینا دوچرخهای میخرد.
2 - جمله پایه پس از جمله پیرو میآید و فرمول آن این گونه است ADV S = adv S , S
در این حالت باید بین جمله پایه و جمله پیرو ویرگول بیاوریم ( چه در فارسی چه در انگلیسی) و اگر ویرگول نیاید جمله غلط است زیرا ویرگول نشان میدهد کجا جمله قیدی پیرو تمام و کجا جمله پایه شروع میشود، در واقع ویرگول مرز میان جمله پایه و پیرو است. پس اگر در اول جملهای یکی از اجزاء قیدی آمد به راحتی متوجه میشویم که پس از آن جمله پیرو و بعدش ویرگول و بعد جمله پایه میآید. مانند:
lessons |
Like |
studies |
ali |
, |
Bike |
a |
buys |
mina |
if |
|
N |
M2 |
V |
N |
ویرگول اجباری |
N |
M1 |
V |
N |
adv
|
|
NP2 |
NP1 |
NP2 |
NP1 |
|||||||
S (جمله پایه) |
S ( جمله پیرو) |
جزء قیدی |
||||||||
ADV ( جمله قیدی) | ||||||||||
ترجمه :
نکته : because یکی از اجزاء قیدی است که اگر در ابتدای جمله بیاید (زیرا) ترجمه نمیشود و باید آن را بدلیل آنکه یا بسبب آنکه ترجمه کرد. مانند:
lessons |
studies |
ali |
, |
Bike |
a |
buys |
mina |
because |
|
N |
V |
N |
ویرگول اجباری |
N |
M1 |
V |
N |
adv
|
|
NP2 |
NP1 |
NP2 |
NP1 |
||||||
S (جمله پایه) |
S ( جمله پیرو) |
جزء قیدی |
|||||||
ADV ( جمله قیدی) | |||||||||
ترجمه : بدلیل آنکه مینا دوچرخهای بخرد، علی درسهایش را خواند.
در اینجا میخواهیم نکتهای را بررسی کنیم که همواره در تست تافل از آن سوال میآید. این نکته بررسی تفاوت ساختار و ترجمهی کلمه هایی که جزء قیدی هستند، مانند ( because و .... ) با همان کلمه ها به همراه یک حرف اضافه که حرف اضافه مرکب هستند، مانند ( because of و ..... ) است.
مثال
because |
ساختار: ADV= adv s Because جزء قیدی است
|
پس از because جمله میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده میشود. |
solves |
my problems |
Because |
|
V |
NP |
adv |
||||
S (جمله پیرو) |
جزء قیدی |
|||||
ADV ( جمله قیدی) ترجمه: بدلیل آنکه مشکلاتم حل شد | ||||||
because of |
ساختار: PP Because of حرف اضافه مرکب است
|
پس از because of فقط NP میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمیشود. |
my problems |
because of |
||
NP |
PP (حرف اضافه مرکب) |
|||||
ترجمه: بدلیل مشکلاتم ...... | ||||||
مثال
Although |
ساختار: ADV= adv s Although جزء قیدی است
|
پس از Although جمله میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده میشود. |
solves |
my problems |
Although |
|
V |
NP |
adv |
||||
S ( جمله پیرو) |
جزء قیدی |
|||||
ADV ( جمله قیدی) ترجمه: برغم آنکه مشکلاتم حل شد | ||||||
in spite of |
ساختار: PP in spite of حرف اضافه مرکب است
|
پس از in spite of فقط NP میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمیشود. |
my problems |
in spite of |
||
NP |
PP (حرف اضافه مرکب) |
|||||
ترجمه: برغم مشکلاتم ...... | ||||||
مثال
Instead |
ساختار: ADV= adv s Instead جزء قیدی است
|
پس از Instead جمله میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده میشود. |
solves |
my problems |
Instead |
|
V |
NP |
adv |
||||
S ( جمله پیرو) |
جزء قیدی |
|||||
ADV ( جمله قیدی) ترجمه: در عوض آنکه مشکلاتم حل شود | ||||||
Instead of |
ساختار: PP Instead of حرف اضافه مرکب است
|
پس از Instead of فقط NP میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمیشود. |
my problems |
Instead of |
||
NP |
PP (حرف اضافه مرکب) |
|||||
ترجمه: بجای مشکلاتم ...... | ||||||
مثال
As a result |
ساختار: ADV= adv s As a result جزء قیدی است
|
پس از As a result جمله میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده میشود. |
solves |
my problems |
As a result |
|
V |
NP |
adv |
||||
S ( جمله پیرو) |
جزء قیدی |
|||||
ADV ( جمله قیدی) ترجمه: بنابراین مشکلات من حل شد | ||||||
As a result of |
ساختارPP: asaresult of حرف اضافه مرکب است
|
پس از As a result of فقط NP میآید و برای ترجمه آن از ترکیبات(که) استفاده نمیشود. |
my problems |
As a result of |
||
NP |
PP (حرف اضافه مرکب) |
|||||
ترجمه: در نتیجهی مشکلاتم ...... | ||||||
چند مثال دیگر :
1- accordingly (بر این اساس) – according to (بر طبق)
2- in comparison (در مقایسه،...) - in comparison to (در مقایسه با)
3- in contrast (در مقابل) - in contrast with (بر عکس)
4- in addition (ضمنا، بعلاوه) در مورد این کلمه دو نکته وجود دارد الف : با ترکیبات(که) ترجمه نمیشود. ب : الزام به داشتن جمله پایه ندارد - in addition to (علاوه بر)
محرمات ترجمه :
1- افزودن دو چیز به ترجمه هرگاه بدون وجود شواهد نحوی کافی( NP هایی که حرف اضافه آنها در طول تاریخ حذف شده است) اقدام به افزودن حرف اضافه یا موصول(که)، آن هم تنها به سبب تنگی قافیه نمودید، اطمینان داشته باشید که ترجمه حاصل غلط است. بنابراین افزودن حرف اضافه یا موصول(که)، بدون توجیه در زمره محرمات ترجمه محسوب میشود.
2- تبدیل حرف اضافه به جزء قیدی: هر گاه پس از 7 حرف اضافه زیر جمله ظاهر شود یعنی ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید، حروف اضافه زیر ماهیت خود را از دست میدهد و به جزء قیدی مبدل میشوند. به همین جهت ترجمه آنها نیز ترکیبات (که) خواهد بود. این 7 حرف اضافه عبارتند از :
For, since, after, before, till, until, than
For وقتی حرف اضافه است « برای » ترجمه میشود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « برای اینکه» است. مانند :
Wife |
His |
For |
Car |
New |
a |
Bought |
Ali |
N |
M2 |
adv
|
N |
M2 |
M1 |
V |
NP1 |
NP |
NP2 |
||||||
PP |
Tree |
A |
In to |
Car |
Old |
the |
Bumped |
N |
M1 |
P |
N |
M2 |
M1 |
V |
NP |
NP |
|||||
PP |
ترجمه : علی خرید ماشین جدیدی را برای اینکه همسرش کوبید ماشین قدیمی را به درخت
Since : وقتی حرف اضافه است « از » ترجمه میشود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « از زمانیکه ، از آنجاییکه» است.
نکته : since فقط وقتی، «از زمانی که» ترجمه میشود که فعل جمله پایه از زمانهای کامل باشد یعنی have یا has داشته باشد.
After: وقتی حرف اضافه است «پس از » ترجمه میشود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « پس ازآن که» است.
Before : وقتی حرف اضافه است «پیش از » ترجمه میشود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « پیش ازآن که» است
نکته : در تستها، after پس از ماضی بعید یعنی had + p.p میآید اما before پیش از ماضی بعید یعنی had + p.p میآید.
Till, until: وقتی حرف اضافه هستند «تا » ترجمه میشوند اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شوند یعنی پس از آنها ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آنها « تا اینکه» است.
Than: وقتی حرف اضافه است «از، نسبت به» ترجمه میشود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « از اینکه، از آنکه» است. مانند :
1- وقتی than حرف اضافه است : mery is more beautiful than her sister ترجمه : مری زیباتر است از « نسبت به» خواهرش
2- وقتی than جزء قیدی ( adv ) است : mery is more beautiful than I thought ترجمه : مری زیباتر است از آنکه من فکر میکردم
انواع قید در زبان فارسی :
1- قیود تنوینی قرضی از زبان عربی : یعنی کلماتی که در زبان عربی دارای تنوین هستند زیرا کلمات فارسی تنوین نمیگیرند. مانند : اولا، ثانیا، ثالثا، ........
2- قیود مشتق فارسی : روش ساخت آنها به ترتیب زیر است.
الف) : ب + صفت یا اسم مانند : به سرعت، به سختی، به نرمی، به ویژه، به خوبی( اینها فقط قیداند)
ب) : اسم یا صفت + انه مانند : مردانه، شجاعانه
ج) : بن مضارع ( اگر از اول فعل امر «ب» را برداریم بن مضارع درست میشود. مانند : بخند که میشود خند)+ ان مانند : خندان، گریان، نادان
د) : اسم یا صفت + آسا مانند : پیامبرگونه ، برق آسا ، میمون وار
نکته : موارد ب، ج و د در بالا هم برای قید وهم برای صفت، به یک شکل بکار میروند.
3- قیود بدون علامت : تا کنون، اکنون، فردا، دیروز، الان، هرگز، زیبا، خوب، زشت، بد، تند، آرام و.... این نوع از قیود نیز هم برای قید وهم برای صفت، به یک شکل بکار میروند.
4- گروهای اسمی یا NP هایی که حرف اضافه آنها در طول تاریخ حذف شده است. مانند : «در» شب گذشته
«از» هفته آینده، «در» آن روز
5- گروه حرف اضافهای (PP ) : از ترکیب یک حرف اضافه و یک گروه اسمی ساخته میشوند. مانند : به لحاظ....، از دیدگاه ....، به طور.....
از |
دیدگاه |
انتقادی |
P |
N |
M2 |
NP | ||
PP = P NP |
6- جملات قیدی : از ترکیب جزء قیدی یا همان adv با جمله ساخته میشوند. مانند : در صورتیکه، به شرط اینکه، بسبب آنکه، اگر، مگر، زیرا، چون، گویی، انگار، گویا، اگرچه و..... کلماتی که بدون «که» آمدهاند در گذر زمان «که» آنها حذف شده است . البته میتوان آنها را با «که» آورد.
سوال مهم این است که هر یک از قیدهای انگلیسی به وسیله کدام یک از قیدهای فارسی ترجمه میشود ؟
پاسخ این است که میتوان هر یک از قیدهای انگلیسی را با هر کدام از قیدهای فارسی ( 6 مورد) ترجمه کرد.
مثلا ترجمه قید quickly میتواند هر یک از این 6 مورد باشد.
( سریعا، به سرعت، ، با سرعت، به طور سریعی، در حالیکه سرعت زیادی داشت)
تعریف قید : قید کلمهای است که فعل و صفت و توصیف کننده های آنها را توصیف میکند.
در زبان انگلیسی هر عبارت از چند سازه تشکیل شده است. این سازه ها عبارتند از: NP - PP -V- ADV و.....
1- قیدی که فعل را توصیف میکند میتواند پیش از یک سازه یا پس از آن آشکار شود یعنی قید میتواند در مرز سازه ها بیاید و بهتر است در مرز همان سازه ای که آمده ترجمه شود اما درون سازه ها امکان ظهور قید وجود ندارد. در جمله زیر قید فعل را توصیف کرده است .
نکته: قیدی که فعل را توصیف میکند باید حتما در مرز همان سازه ای که آمده ترجمه شود وگرنه ممکن است با قیدی که قید دیگر را توصیف میکند اشتباه شود.
friends |
intimate |
my |
One of |
|
N |
M2 |
M2 |
M1 |
|
NP |
||||
Arrived |
I |
Before |
office |
his |
in |
Quickly |
tea |
cold |
a |
Drank |
V |
NP |
adv |
N |
M2 |
P |
adv |
N |
M2 |
M1 |
V |
ADV |
NP |
NP |
||||||||
PP |
ترجمه: یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش، پیش از آنکه من برسم.
2- قیدی که صفت را توصیف میکند باید بلافاصله پیش از صفت بیاید و ترجمه آن هم باید بلا فاصله پیش از ترجمه صفت آشکار شود مانند: One of my relatively intimate friends drank a cold tea
ترجمه : یکی از دوستان نسبتا صمیمی من نوشید چای سردی را
One of my intimate friends drank a relatively cold tea
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای نسبتا سردی را
نکته قابل توجه در مثال های زیر این است که گرچه در زبان انگلیسی قیود اغراق، یعنی قیودی که معنی مثبت یا منفی داشته باشند وجود دارد اما در زبان فارسی قیود اغراق نداریم و به جای آنها باید از قیود تشدید، مانند بسیار استفاده کنیم. البته میتوان از قیود اغراق عربی استفاده کرد.
رویداد بطور غم انگیز ( بسیار – فوق العاده) مهمی a dramatically important event
نکته بطور قابل ملاحظهای( بسیار - فوق العاده ) پیش پا افتاده a considerably trivial point
فیلم بطور وحشتناکی( بسیار - فوق العاده ) خنده دار a horribly comic movie
نکته : اگر قید جمله از قیود اغراق نباشد، در ترجمه دیگر نمیتوان از قیود تشدید یا قیود اغراق عربی استفاده کرد. مانند : نکته به لحاظ علمی پیش پا افتاده a considerably trivial point
رویداد به لحاظ اقتصادی مهم a scientifically important event
3- قیدی که قید دیگر را توصیف میکند باید بلا فاصله پیش از آن قید بیاید و ترجمه آن هم باید بلا فاصله پیش از ترجمه آن قید بیاید. مانند:
One of my intimate friends drank a cold tea relatively quickly in his office before I arrived
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به طور نسبتا سریعی در دفترش، پیش از آنکه من برسم.
One of my intimate friends drank a cold tea quickly in his office exactly before I arrived
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش، دقیقا پیش از آنکه من برسم.
قید(adv ) : کلمه ای است که هر چیزی غیر از اسم را توصیف میکند. همانطور که می دانیم اسم را صفت توصیف میکند و قید خود مشتق از صفت است. در مثال زیر قید فعل را توصیف میکند (نوشید چای سردی را به سرعت ..)
friends |
Intimate |
My |
one of |
N اسم |
M2 مشتق |
M2
|
M1
|
NP1 |
Quickly |
tea |
cold |
a |
drank |
Adv |
N اسم |
M2 صفت ساده |
M1 |
V |
|
NP2 |
|
Office |
his |
in |
|
جمله قیدی adv |
N اسم |
M2
|
p |
NP | |||
PP = p NP |
در جمله فوق اگر بعد از My ، relatively بگذاریم قیدی است که دیگر فعل را توصیف نمیکند بلکه صفت را توصیف میکند و ترجمه My Intimate میشود نسبتا صمیمی و اگر بعد از a ، relatively را بگذاریم قیدی است که صفت را توصیف میکند و ترجمه a cold میشود نسبتا سرد و اگر قبل از Quickly ، relatively را بگذاریم قیدی است که قید را توصیف میکند و ترجمه Quickly relatively میشود نسبتا سریع
انواع قید و ترجمه آن : (از نظر ساختار و روش)
1- adj – ly : هر چیز دیگری اگر ly بگیرد صفت است اما اگر صفت ly بگیرد عمدتا قید است مانند : quickly(سریعا)، ( exactly دقیقا)، ( relatively نسبتا)
کلمه های زیر در این جملات که ly گرفته اند صفت اند نه قید زیرا با اسم آمدهاند و اسم را توصیف میکنند :
The friendly behavior رفتار دوستانه the likely events رویدادهای احتمالی
The deadly weapons تسلیحات مرگبار (گرچه dead صفت است اما با ly نیز صفت است نه قید) the elderly people افراد مسن (گر چه Elder صفت تفضیلی است اما با ly نیز صفت است نه قید)
2- قیدهای بدون علامت ( قیدهای سماعی) : often ، always ، never ، seldom ، now ، yesterday، Tomorrow ، today ، then ، here ، their ، then ، almost ، already ، yet ، still ، however ،Thus ، therefore ، more ,over، sometime ، so) somehow - somewhat تاحدی) ، صفت و قید پنج کلمه یک شکل و یک ترجمه دارند و ly هم نمیگیرند اینها عبارتند از: (fast ، hard ، late ، long «در معنی صفت بلند یا دراز و در معنی قید مدتها ترجمه میشود»، just « در معنی صفت عادل و در معنی قید فقط - صرفا و درست - دقیق ترجمه میشود»)
نکته : قید hardly به معنی بندرت هیچ ربطی به قید hard ( که چه صفت باشد چه قید سخت ترجمه میشود) ندارد و یک قید جداگانه است و قید lately به معنی اخیرا هیچ ربطی به قید late( که چه صفت باشد چه قید دیر ترجمه میشود) ندارد و یک قید جداگانه است.
3- گروه حرف اضافه ای (pp ) : این دسته به اعتبار حرف اضافه شان قید هستند نه به اعتبار معنی شان. در جدول ذیل سه مثال ارائه شده است.
night hill voice |
dark sharp angry |
cold steep loud |
a a a |
on on with |
Sara Mary ali |
saw saw called |
jack mark mina |
N اسم
|
M2 صفت ساده |
M2 صفت ساده |
M1
|
p حرف اضافه |
N اسم
|
V |
N اسم
|
NP |
P |
|
|||||
PP قید از نوع گروه حرف اضافه ای |
|
4- گروه اسمی ( NP ) : اگر چه گروه های اسمی در جمله عنصر اصلی اند و نباید قید باشند زیرا قید عنصر اختیاری است اما به قول پروفسور ثمره ای در همه زبان های هند و اروپایی موضع دو چیز لق است یعنی قابل حذف اند : 1- حرف اضافه 2- موصول مانند :
1- نگفتم(که) نرو (به) خانه عباس 2- شنیدم(که)(در) روز جمعه(در) خانه ماندی
I saw her(for) tow time -1 2- the man (that) I saw (at) Monday
و یا این گروه های اسمی (NP ) که حرف اضافه از ابتدای آنها حذف شده است :
at) last night – (in) next week – (in) this year – (for) tow times)
5- جمله قیدی (adv of sentences ): در جلسه بعد گفته میشود
گروه حرف اضافهای pp( prepositional phrase ) :ساختار حروف اضافه در تمام زبانهای جهان یکسان است مثلا در زبان انگلیسی (pp(E = prepress NP و در فارسی نیز pp( F) = prepress NP باید توجه داشت P.P که مخفف قسمت سوم فعل در انگلیسی است با pp که مخفف گروه حرف اضافهای است متفاوت میباشد.
هر چند ساختار حروف اضافه در تمام زبانهای جهان یکسان است اما حروف اضافه در زبانهای گوناگون رابطه یک به یک ندارند برای مثال یک حرف اضافه در زبان انگلیسی ممکن است دارای ترجمه های مختلف در فارسی باشد. حروف اضافه در انگلیسی بر سه مبنا ترجمه میشوند.
1- بر مبنای فعل قبل از آنها
2- بر مبنای اسم یا گروه اسمی (NP ) قبل از آنها
3- بر مبنای اسم یا گروه اسمی(NP) بعد از آنها مانند :
We got interested in such ….. ترجمه: ما علاقه مندیم به چنین ... که بر مبنای فعل قبل ترجمه شده است در صورتی که معنای in «در» است.
On a cold dark night…….ترجمه: در شب تاریک سردی.... که بر مبنای NP بعد ترجمه شده است در صورتی که معنای on «روی» است.
Research |
Theorical |
Detailed |
A |
N اسم |
M2 مشتق |
M2 صفت مفعولی |
M1
|
NP | |||
|
Showed |
,lamas, |
Camels |
American |
Wild |
These |
On |
v |
M4 NP |
N اسم |
M2 مشتق |
M2 صفت ساده |
M1 اشاره |
P حرف اضافه |
NP |
P |
|||||
PP = p NP | ||||||
ترجمه : یک پژوهش نظری مفصل درباره این شترهای آمریکایی وحشی یعنی لاماز نشان میدهد.... ( در اینجا On بر مبنای NP بعد ترجمه شده است در صورتی که معنای on «روی» است). |
در توالی چند اسم همیشه اسم آخر اسم اصلی بوده و سایر اسمها M3 هستند اما در توالی چند NP به صورت NP of NP of….. این طور نیست وNP اول هسته اصلی اسم است و راجع به آن صحبت میکنیم و فعل جمله با NP اول مطابقت میکند و میتوانیم غیر از NP اول همه NPها را حذف کنیم.
از این به بعد هر of که قبلش NP باشد را رابط NP مینامیم و( NP رابط NP رابط NP رابط......) یک NP میشود. البته of در صورتی که رابط NP نباشد؛ مثلا قبل از آن فعل باشد؛ حرف اضافه است و ترکیب PP میسازد مانند: (آن تشکیل میشود از دو بخش it consists of 2 parts )
برای ترجمه چند NP که با حرف اضافه of( رابط NP ) به هم مرتبط شدهاند بعد از هر NP یک کسره اضافه میکنیم و یا of را «از» ترجمه میکنیم مانند: a man of Tehran مردی از تهران
در ویرایش قاعده ای هست که تتابع اضافات غلط است یعنی حداکثر بین کلمات میتوان سه کسره آورد . برای رفع این مشکل از حروف اضافه مرکب استفاده میکنیم ( مربوط به ، متعلق به ) زیرا حروف اضافه مرکب تتابع کسره ها را میشکند. مانند:
the handles of the door of the cabin of the Capitan of that ship were broken
ترجمه : دستگیره های در مربوط به اتاق متعلق به ناخدای آن کشتی شکسته شده بود
Were Broken |
ship
|
that
|
of
|
Capitan
|
The
|
of
|
Cabin
|
The
|
of
|
Door |
The
|
of
|
handles
|
The
|
v |
N
اسم |
M1
|
p |
N اسم |
M1
|
p |
N اسم |
M1
|
p |
N اسم |
M1 |
p |
N اسم |
M1
|
|
NP |
of
|
NP |
of
|
NP |
of
|
NP |
of
|
NP |
|||||
ترجمه جمله صفحه بالا : دستگیره های در اتاق ناخدای آن کشتی شکسته شده بود.( در این جمله NP اول هسته اصلی اسم است و راجع به آن صحبت میکنیم و فعل جمله با NP اول مطابقت میکند و میتوانیم غیر از NP اول همه NPها را حذف کنیم. |
جمله the handles of the door یک NP of NP است که زیرساخت M3N بوده است (the door handles)
زیر ساخت، جملهای است که در ذهن است و روساخت جملهای است که بر زبان میآوریم و مینویسیم. مابین روساخت و زیرساخت گشتارها وجود دارند. کار گشتارها این است که جمله را transform کنند یعنی شکل جمله را تغییر میدهند بدون آنکه معنی جمله تغییر کند. گشتارها چهار دسته اند( حذف، اضافه، جابجایی، جایگزینی). در جمله the handles of the door به معنی (دستگیره های در) گشتار حذف، of را حذف میکند و گشتار جابجایی، door را به قبل از handles منتقل میکند و شکل( form ) جمله بدون تغییر معنی عوض میشود. The door handles به معنی (دستگیره های در)
نکته : در بیشتر موارد NP نخست زیر مجموعه NP دوم است و ترجمه آن به صورت کسره های مداوم، پشت سر هم میآید و اگر ترجمه درست نبود «از» ترجمه میکنیم مانند: ( a man of Tehran) : مردی از تهران.
اگر NP نخست زیر مجموعه NP دوم نبود بلکه NP دوم زیرمجموعه NP نخست بود of را ( با یا دارای ترجمه میکنیم) مانند:
Significance |
Great |
of
|
Mater |
A |
N اسم |
M1 |
p |
N اسم |
M1
|
Np |
of |
NP |
ترجمه : (موضوعی اهمیت فراوان) درست نیست زیرا NP دوم زیر مجموعه NP اول است یعنی اهمیت یکی از ویژگی های موضوع است نه اینکه موضوع زیرمجموعه اهمیت است پس آن را با یا دارای ترجمه میکنیم. (موضوعی با(دارای) اهمیت فراوان)
Proud |
Great |
of
|
Woman |
A |
N اسم |
M1 |
p |
N اسم |
M1
|
Np |
of |
NP |
ترجمه : (زنی غرور فراوان) درست نیست زیرا NP دوم زیر مجموعه NP اول است یعنی غرور یکی از زیر مجموعه های زن است نه اینکه زن زیرمجموعه غرور است پس آن را با یا دارای ترجمه میکنیم. (زنی با(دارای) غرور فراوان
نکته : بدل را در چهار حالت زیر بدون علائمی نظیر { }، ( )، « »، < > ،.... میآورند.
1- وقتی بدل با حرف بزرگ شروع شده باشد ( اسم خاص باشد)
2- وقتی بدل عدد باشد ( عدد بعد از اسم )
ترجمه |
4 |
Apple |
the |
سیب یعنی شماره ۴ |
m4 |
N |
M1 |
NP |
3- وقتی در نوشتن متن با رایانه بدل را با یک فونت متفاوت نشان دهیم.
بند موصولی یا شبه جمله موصولی relative clause = RC عبارتی است که در جمله دو نقش میگیرد:
1- RC ، توصیفگر اسم از نوع پنجم یا همان M5 است، یعنی بعد از اسم میآید و اسم را توصیف میکند
2- RC جانشین NP (گروه اسمی) میشود، یعنی کل RC جای NP مینشیند.
RC همان RS یا ضمایر موصولیrelative pronounce sentences و بعد از ضمایر موصولی جمله میآید که تشکیل RC میدهد ضمایر موصولی عبارتند از:
That, which, who, whom, whose - A این 5 مورد اگر بعد از اسم بیایند M5 و گرنه NP هستند.
Whether = if, how, what -B این سه مورد هرگزM5 نبوده و همواره NP هستند.
When-3 where-2 why-1- C این 3 مورد اگر بعد از اسم بیایند و بعد از اسم خودشان بیایند (1- what و whether = if 2- اسم مکان 3- اسم زمان) M5 اند و گرنه NP اند.
تمام ضمایر موصولی بالا که M5 باشند در معنی «که» ترجمه میشود البته where «که در آن» ترجمه میشود.
در سال 1944 که( نه هنگامی که) جنگ جهانی شروع شد in 1944 when the world war started
شهری که در آن من متولد شدم the city where my broth
تجزیه Modifier ها، در اینجا به پایان رسید اکنون باید چیدمان (PSR) آنها را در جمله بیاموزیم.
NP (E): (M1) (M2) (M3) N (M4) (M5) ترتیب قرار گرفتن گروه اسمی در انگلیسی (ازچپ به راست)
نکات گروه اسمی در انگلیسی:
1- حداکثر سه تا ( M1) میتواند قبل از اسم بیاید
2- حداکثر دو تا ( M3) میتواند قبل از اسم بیاید
3- (M2) و (M4) و (M5) محدودیت ندارند اما معمولا یکی میآید .
M5 |
M5 |
M4 |
M4 |
N |
M3 |
M3 |
M2 |
M2 |
M1 |
M1 |
ترتیب قرار گرفتن گروه اسمی در انگلیسی ازچپ به راست (NPE ) |
b |
a |
b |
a |
اسم |
b |
a |
b |
a |
b |
a |
M4) (M2) (M3) N (M1): NP (F) (M5) ترتیب قرار گرفتن ترجمه گروه اسمی انگلیسی فوق در فارسی (از راست به چپ)
نکته گروه اسمی در فارسی: M1 تنها توصیفگری است که قبل از اسم ترجمه میشود، سایر توصیفگرها بعد از اسم ترجمه میشوند .
ترتیب قرارگرفتن ترجمه یک گروه اسمی انگلیسی درفارسی از چپ به راست( NPF ) |
M1 |
M1 |
N |
M3 |
M3 |
M2 |
M2 |
M4 |
M4 |
M5 |
M5 |
a |
b |
اسم |
b |
a |
b |
a |
a |
b |
a |
b |
با ذکر جملهای مطلب را روشن میکنیم: (به علت کمبود جا بعضی از کلمات در دو یا سه سطر آمده اند) در این جمله در مورد فروشگاهی به نام قدس صحبت میکنیم. این فروشگاه نوع خاصی از ماهیها را میفروشد.
,Ghods, |
Store |
Chain |
5-story |
Crowded |
Big |
That |
|
M4 NP |
N اسم |
M3 اسم |
M2 صفت مرکب |
M2 صفت مفعولی |
M2 ص ساده |
M1 ص اشاره |
|
NP |
|
||||||
قسمت اول NP1 |
|
Intersection |
Wide |
Busy |
Such a |
at |
Is located |
Which |
N اسم |
M2 صفت ساده |
M2 صفت ساده |
M1 اشاره |
P
|
V حال ساده مجهول |
R ضمیر موصولی |
(داخل RC یعنی شبه جمله موصولی یک NP وجود دارد) | ||||||
RC = M5 زیرا بعد از اسم آمده است | ||||||
قسمت دوم NP1 |
ترجمه : آن فروشگاه زنجیرهای پنج طبقهای شلوغ بزرگ یعنی قدس که واقع شده است در چنین تقاطع عریض شلوغی،
Fish |
Trout |
Medium Sized |
Fresh |
A great deal of |
Sells |
N اسم |
M3 اسم |
M2 صفت جعلی از اسم |
M2 صفت ساده |
M1 مرکب |
V فعل |
NP | |||||
قسمت اول NP2 |
|
Diet |
Cholesterol- free |
prolific |
vital |
a |
is |
that |
N اسم
|
M2 مشتق |
M2 مشتق |
M2 مشتق |
M1
|
V |
R ضمیر موصولی |
(داخل RC یعنی شبه جمله موصولی یک NP وجود دارد) | ||||||
RC = M5 زیرا بعد از اسم آمده است. | ||||||
قسمت دوم NP2 |
میفروشد مقدار زیادی ماهی قزل آلا با اندازه متوسط تازه که یک رژیم غذایی بدون کلسترول مغذی حیاتی را تشکیل میدهد
Kids |
Deprived |
Growing |
Young |
The |
For |
Esppecially |
|
N اسم |
M2 صفت مفعولی |
M2 صفت فاعلی |
M2 صفت ساده |
M1
|
P حرف اضافه |
adv قید |
|
NP |
p |
|
|
Disseases |
Malnutrotious |
Fatal |
Such |
Any of |
From |
Are suffering |
Who |
N اسم
|
M2 مشتق |
M2 مشتق |
M1 اشاره
|
M1
|
P حرف اضافه |
V حال استمراری |
R ضمیر موصولی |
(داخل RC یعنی شبه جمله موصولی یک NP وجود دارد) | |||||||
RC = M5 زیرا بعد از اسم آمده است. | |||||||
تمام عبارت MPاست(که در باره آن بعدا توضیح داده خواهد شد) |
ترجمه : بخصوص برای کودکان محروم در حال رشد جوانی که رنج میبرند از ( مبتلایند به) هر یک از چنین بیماریهای سوء تغذیهی مرگباری
نکته 1 : هیچ گروه اسمی یا NP در دنیا وجود ندارد که از قواعد گفته شده در بالا خارج باشد .
نکته2 : اگر بعد از suffering اسم بیماری یا معضلی بیاید ترجمه آن دچار بودن یا مبتلا بودن است نه رنج بردن
Become a member of TranslationDirectory.com at just 8 EUR/month (paid per year)
Translating culture-specific concepts (CSCs) in general and allusions in particular seem to be one of the most challenging tasks to be performed by a translator; in other words, allusions are potential problems of the translation process due to the fact that allusions have particular connotations and implications in the source language (SL) and the foreign culture (FC) but not necessarily in the TL and the domestic culture. There are some procedures and strategies for rendering CSCs and allusions respectively.
The present paper aims at scrutinizing whether there exists any point of similarity between these procedures and strategies and to identify which of these procedures and strategies seem to be more effective than the others.
Keywords: Allusion, culture-specific concept, proper name, SL, TL.
1. Introduction
Translation typically has been used to transfer written or spoken SL texts to equivalent written or spoken TL texts. In general, the purpose of translation is to reproduce various kinds of texts—including religious, literary, scientific, and philosophical texts—in another language and thus making them available to wider readers.
If language were just a classification for a set of general or universal concepts, it would be easy to translate from an SL to a TL; furthermore, under the circumstances the process of learning an L2 would be much easier than it actually is. In this regard, Culler (1976) believes that languages are not nomenclatures and the concepts of one language may differ radically from those of another, since each language articulates or organizes the world differently, and languages do not simply name categories; they articulate their own (p.21-2). The conclusion likely to be drawn from what Culler (1976) writes is that one of the troublesome problems of translation is the disparity among languages. The bigger the gap between the SL and the TL, the more difficult the transfer of message from the former to the latter will be.
The difference between an SL and a TL and the variation in their cultures make the process of translating a real challenge. Among the problematic factors involved in translation such as form, meaning, style, proverbs, idioms, etc., the present paper is going to concentrate mainly on the procedures of translating CSCs in general and on the strategies of rendering allusions in particular.
2. Translation procedures, strategies and methods
The translating procedures, as depicted by Nida (1964) are as follow:
Krings (1986:18) defines translation strategy as "translator's potentially conscious plans for solving concrete translation problems in the framework of a concrete translation task," and Seguinot (1989) believes that there are at least three global strategies employed by the translators: (i) translating without interruption for as long as possible; (ii) correcting surface errors immediately; (iii) leaving the monitoring for qualitative or stylistic errors in the text to the revision stage.
Moreover, Loescher (1991:8) defines translation strategy as "a potentially conscious procedure for solving a problem faced in translating a text, or any segment of it." As it is stated in this definition, the notion of consciousness is significant in distinguishing strategies which are used by the learners or translators. In this regard, Cohen (1998:4) asserts that "the element of consciousness is what distinguishes strategies from these processes that are not strategic."
Furthermore, Bell (1998:188) differentiates between global (those dealing with whole texts) and local (those dealing with text segments) strategies and confirms that this distinction results from various kinds of translation problems.
Venuti (1998:240) indicates that translation strategies "involve the basic tasks of choosing the foreign text to be translated and developing a method to translate it." He employs the concepts of domesticating and foreignizing to refer to translation strategies.
Jaaskelainen (1999:71) considers strategy as, "a series of competencies, a set of steps or processes that favor the acquisition, storage, and/or utilization of information." He maintains that strategies are "heuristic and flexible in nature, and their adoption implies a decision influenced by amendments in the translator's objectives."
Taking into account the process and product of translation, Jaaskelainen (2005) divides strategies into two major categories: some strategies relate to what happens to texts, while other strategies relate to what happens in the process.
Product-related strategies, as Jaaskelainen (2005:15) writes, involves the basic tasks of choosing the SL text and developing a method to translate it. However, she maintains that process-related strategies "are a set of (loosely formulated) rules or principles which a translator uses to reach the goals determined by the translating situation" (p.16). Moreover, Jaaskelainen (2005:16) divides this into two types, namely global strategies and local strategies: "global strategies refer to general principles and modes of action and local strategies refer to specific activities in relation to the translator's problem-solving and decision-making."
Newmark (1988b) mentions the difference between translation methods and translation procedures. He writes that, "[w]hile translation methods relate to whole texts, translation procedures are used for sentences and the smaller units of language" (p.81). He goes on to refer to the following methods of translation:
Newmark (1991:10-12) writes of a continuum existing between "semantic" and "communicative" translation. Any translation can be "more, or less semantic—more, or less, communicative—even a particular section or sentence can be treated more communicatively or less semantically." Both seek an "equivalent effect." Zhongying (1994: 97), who prefers literal translation to free translation, writes that, "[i]n China, it is agreed by many that one should translate literally, if possible, or appeal to free translation."
In order to clarify the distinction between procedure and strategy, the forthcoming section is allotted to discussing the procedures of translating culture-specific terms, and strategies for rendering allusions will be explained in detail.
2.1. Procedures of translating culture-specific concepts (CSCs)
Graedler (2000:3) puts forth some procedures of translating CSCs:
Defining culture-bound terms (CBTs) as the terms which "refer to concepts, institutions and personnel which are specific to the SL culture" (p.2), Harvey (2000:2-6) puts forward the following four major techniques for translating CBTs:
The following are the different translation procedures that Newmark (1988b) proposes:
Notes can appear in the form of 'footnotes.' Although some stylists consider a translation sprinkled with footnotes terrible with regard to appearance, nonetheless, their use can assist the TT readers to make better judgments of the ST contents. Nida (1964:237-39) advocates the use of footnotes to fulfill at least the two following functions: (i) to provide supplementary information, and (ii) to call attention to the original's discrepancies.
A really troublesome area in the field of translation appears to be the occurrence of allusions, which seem to be culture-specific portions of a SL. All kinds of allusions, especially cultural and historical allusions, bestow a specific density on the original language and need to be explicated in the translation to bring forth the richness of the SL text for the TL audience.
Appearing abundantly in literary translations, allusions, as Albakry (2004:3) points out, "are part of the prior cultural knowledge taken for granted by the author writing for a predominantly Moslem Arab [SL] audience. To give the closest approximation of the source language, therefore, it was necessary to opt for 'glossing' or using explanatory footnotes." However, somewhere else he claims that, "footnotes ... can be rather intrusive, and therefore, their uses were minimized as much as possible" (Albakry, 2004:4).
2.2. Strategies of translating allusions
Proper names, which are defined by Richards (1985:68) as "names of a particular person, place or thing" and are spelled "with a capital letter," play an essential role in a literary work. For instance let us consider personal PNs. They may refer to the setting, social status and nationality of characters, and really demand attention when rendered into a foreign language.
There are some models for rendering PNs in translations. One of these models is presented by Hervey and Higgins (1986) who believe that there exist two strategies for translating PNs. They point out: "either the name can be taken over unchanged from the ST to the TT, or it can be adopted to conform to the phonic/graphic conventions of the TL" (p.29).
Hervey and Higgins (1986) refer to the former as exotism which "is tantamount to literal translation, and involves no cultural transposition" (p.29), and the latter as transliteration. However, they propose another procedure or alternative, as they put it, namely cultural transplantation. Being considered as "the extreme degree of cultural transposition," cultural transplantation is considered to be a procedure in which "SL names are replaced by indigenous TL names that are not their literal equivalents, but have similar cultural connotations" (Hervey & Higgins, 1986:29).
Regarding the translation of PNs, Newmark (1988a:214) asserts that, "normally, people's first and sure names are transferred, thus preserving nationality and assuming that their names have no connotations in the text."
The procedure of transference cannot be asserted to be effective where connotations and implied meanings are significant. Indeed, there are some names in the Persian poet Sa'di's work Gulestan, which bear connotations and require a specific strategy for being translated. Newmark's (1988a:215) solution of the mentioned problem is as follows: "first translate the word that underlies the SL proper name into the TL, and then naturalize the translated word back into a new SL proper name." However, there is a shortcoming in the strategy in question. As it seems it is only useful for personal PNs, since as Newmark (1988a:215), ignoring the right of not educated readers to enjoy a translated text, states, it can be utilized merely "when the character's name is not yet current amongst an educated TL readership."
Leppihalme (1997:79) proposes another set of strategies for translating the proper name allusions:
Moreover, nine strategies for the translation of key-phrase allusions are proposed by Leppihalme (1997: 82) as follows:
3. Conclusion
Although some stylists consider translation "sprinkled with footnotes" undesirable, their uses can assist the TT readers to make better judgment of the ST contents. In general, it seems that the procedures 'functional equivalent' and 'notes' would have a higher potential for conveying the concepts underlying the CSCs embedded in a text; moreover, it can be claimed that a combination of these strategies would result in a more accurate understanding of the CSCs than other procedures.
Various strategies opted for by translators in rendering allusions seem to play a crucial role in recognition and perception of connotations carried by them. If a novice translator renders a literary text without paying adequate attention to the allusions, the connotations are likely not to be transferred as a result of the translator's failure to acknowledge them. They will be entirely lost to the majority of the TL readers; consequently, the translation will be ineffective.
It seems necessary for an acceptable translation to produce the same (or at least similar) effects on the TT readers as those created by the original work on its readers. This paper may show that a translator does not appear to be successful in his challenging task of efficiently rendering the CSCs and PNs when he sacrifices, or at least minimizes, the effect of allusions in favor of preserving graphical or lexical forms of source language PNs. In other words, a competent translator is wll-advised not to deprive the TL reader of enjoying, or even recognizing, the allusions either in the name of fidelity or brevity.
It can be claimed that the best translation method seem to be the one which allows translator to utilize 'notes.' Furthermore, employing 'notes' in the translation, both as a translation strategy and a translation procedure, seems to be indispensable so that the foreign language readership could benefit from the text as much as the ST readers do.
References
Albakry, M. (2004). Linguistic and cultural issues in literary translation. Retrieved November 17, 2006 from http://accurapid.com/journal/29liter.htm
Bell, R. T. (1998). Psychological/cognitive approaches. In M. Baker (Ed), Routledge encyclopedia of translation studies. London & New York: Routledge.
Cohen, A.D. (1984). On taking tests: what the students report. Language testing, 11 (1). 70-81.
Culler, J. (1976). Structuralist poetics: structuralism, linguistics, and the study of literature. Cornell: Cornell University Press.
Graedler, A.L. (2000). Cultural shock. Retrieved December 6, 2006 from http://www.hf.uio.no/.../top7culture.html
Harvey, M. (2003). A beginner's course in legal translation: the case of culture-bound terms. Retrieved April 3, 2007 from http://www.tradulex.org/Actes2000/harvey.pdf
Hervey, S., & Higgins, I. (1992). Thinking Translation. London & New York: Routledge.
Jaaskelainen, R., (2005). Translation studies: what are they? Retrieved November 11, 2006 from http://www.hum.expertise.workshop.
Jaaskelainen, R., (1999). Tapping the process: an explorative study of cognitive and effective factors involved in translating. Joensuu: University of Joensuu Publications in Humanities.
Krings, H.P. (1986). Translation problems and translation strategies of advanced German learners of French. In J. House, & S. Blum-Kulka (Eds.), Interlingual and intercultural communication (pp. 263-75). Tubingen: Gunter Narr.
Leppihalme, R. (1997). Culture bumps: an empirical approach to the translation of allusions. Clevedon: Multilingual Matters.
Loescher, W. (1991). Translation performance, translation process and translation strategies. Tuebingen: Guten Narr.
Newmark, P. (1988a). A Textbook of Translation. Hertfordshire: Prentice Hall.
Newmark, P. (1988b). Approaches to Translation. Hertfordshire: Prentice Hall.
Newmark, P. (1991). About Translation: Multilingual Matters. Clevedon, Philadelphia, Adelaide: Multilingual Matters Ltd.
Nida, E. A. (1964). Towards a science of translation, with special reference to principles and procedures involved in Bible translating. Leiden: Brill.
Richards, et al (1985). Longman dictionary of applied linguistics. UK: Longman.
Seguinot, C. (1989). The translation process. Toronto: H.G. Publications.
Venuti, L. (1998). Strategies of translation. In M. Baker (Ed.), Encyclopedia of translation studies (pp. 240-244). London and New York: Routledge.
Zhongying, F. (1994). An applied theory of translation. Beijing: Foreign Languages Teaching & Research Press.
Technical translation is a type of specialized translation involving the translation of documents produced by technical writers (owner's manuals, user guides, etc.), or more specifically, texts which relate to technological subject areas or texts which deal with the practical application of scientific and technological information. While the presence of specialized terminology is a feature of technical texts, specialized terminology alone is not sufficient for classifying a text as "technical" since numerous disciplines and subjects which are not "technical" possess what can be regarded as specialized terminology.[1] Technical translation covers the translation of many kinds of specialized texts and requires a high level of subject knowledge and mastery of the relevant terminology [2] and writing conventions.
The importance of consistent terminology in technical translation, for example in patents, as well as the highly formulaic and repetitive nature of technical writing makes computer-assisted translation using translation memories and terminology databases especially appropriate. In his book Technical Translation Jody Byrne argues that technical translation is closely related to technical communication and that it can benefit from research in this and other areas such as usability and cognitive psychology.[3]
In addition to making texts with technical jargon accessible for a wider ranging audience, technical translation also involves linguistic features of translating technological texts from one language to another.[4]
Translation as a whole is a balance of art and science influenced by both theory and practice.[5] Having knowledge of both the linguistic features as well as the aesthetic features of translation applies directly to the field of technical translation.
http://www.essex.ac.uk/linguistics/external/clmt/mtbook/PostScript/ch6.pdf
Roman Osipovich Jakobson (Russian: Рома́н О́сипович Якобсо́н; October 11, 1896[1] – July 18,[2] 1982) was a Russian–American linguist and literary theorist.
As a pioneer of the structural analysis of language, which became the dominant trend in linguistics during the first half of the 20th century, Jakobson was among the most influential linguists of the century. Influenced by the work of Ferdinand de Saussure, Jakobson developed, with Nikolai Trubetzkoy, techniques for the analysis of sound systems in languages, inaugurating the discipline of phonology. He went on to apply the same techniques of analysis to syntax and morphology, and controversially proposed that they be extended to semantics (the study of meaning in language). He made numerous contributions to Slavic linguistics, most notably two studies of Russian case and an analysis of the categories of the Russian verb. Drawing on insights from Charles Sanders Peirce's semiotics, as well as from communication theory and cybernetics, he proposed methods for the investigation of poetry, music, the visual arts, and cinema.
Through his decisive influence on Claude Lévi-Strauss and Roland Barthes, among others, Jakobson became a pivotal figure in the adaptation of structural analysis to disciplines beyond linguistics, including anthropology and literary theory; this generalization of Saussurean methods, known as "structuralism", became a major post-war intellectual movement in Europe and the United States. Meanwhile, though the influence of structuralism declined during the 1970s, Jakobson's work has continued to receive attention in linguistic anthropology, especially through the ethnography of communication developed by Dell Hymes and the semiotics of culture developed by Jakobson's former student Michael Silverstein.
A Pragmatic Concept of Translation*
Hsiu-Hwang Ho
*¥Z©ó¡mõ¾Ç½×µû¡n²Ä¤@´Á¡A°ê¥ß»OÆW¤j¾Ç¡A»O¥_¡A1971¦~1¤ë¡C
1.The aim of this paper
Translation
is a fairly common activity known to most of us. It is an activity of
rewriting a body of discourse into another body of discourse upon the
condition that between the original body of discourse and the resulting
one, there exists some certain sort of relationship. What exactly this
relationship is, I shall try to specify in this discussion.
However, I am
not going to develop a complete theory of translation. What I wish to
do is this: to consider translation as a linguistic activity which can
be illuminated by the theory of meaning proposed and developed by Henry
S. Leonard [1],[2],[3],[4], and thereon to outline a pragmatic concept
of translation.
By a body of
discourse I mean a string of signs related one with the other in such a
way that the whole string taken as a unit can be used to signify some
purpose or purposes intended by the person who utters the string.1
In this
paper, I shall propose a definition, or rule, establishing the
circumstances under which one may say that one body of discourse D' is a
translation of another body of discourse D. A succession of different
considerations will lead to a succession of refinements of that
definition.
2.Interlinguistic and intralinguistic translation
Translation
may proceed within a language, or it may proceed between one language
and another language. As an example of the former, we may take the
activity in which we rewrite a sentence into another sentence within the
same language in order to facilitate understanding; as examples of the
latter, we may take those activities of rewriting one of Shakespeare's
poems into its story in prose, or rewriting Heine's "Du Bist wie eine
Blume" into English. He shall call the former an intralinguistic translation , and the latter, interlinguistic ones.2
It is
interlinguistic translation which primarily concerns us in this paper.
Yet most of what we shall have to say will also apply to intralinguistic
translation.
3.A Pragmatic account of translation
Pragmatics is
defined as the science of the relations between signs and sign-users.
It deals with problems such as the uses or functions of language, as,
for example, when we classify the uses of language into cognitive,
practical and esthetic ([3] or[4], p.16).However, it has a much wider
scope than this. For instance, all the following affirmations fall
within the scope of pragmatics:
(a) The word 'semiotic' is not used by Aristotle.
4.Essential purposes
5.Subservient discourse
6.A counter-example to the pragmatic theory of meaning
7.Other examples of non-synonymous translation
Now, suppose a Japanese translator wants to translate (3) into the Japanese language, he might render it in this way:
8.Hypothetical intention
9.Linguistically dependent elements and translatability
has a very bad derogatory implication, but the sentence
has little or even no emotive association at all. Suppose, further, that in another language l1, the reverse is the case, that is
has derogatory implication, while
has little or none at all, Now in order to translate (5) in l into another sentence in l1,
I would think that we translate it into (6') rather than into (5').
Because if we translate (5) into (5'), then, it may read somehow like
This string if signs says something which conjoins in one way or another the following two strings:
But neither (S1) nor (S2)
taken separately signifies what (S) signifies. The interesting point
here lies in the fact that in (S) the author artfully uses the ambiguity
associated with words like 'no matter' and 'never mind' not occurring
isolatedly but within that context. If in trying to translate (S) into
another language, say, Chinese, we may not have the same ambiguity
associated with the corresponding words. Or to put it in another way, we
may translate (S1) into a certain (S'1) and (S2) into a certain (S'2) without any difficulty, but (S'1) and (S'2)
cannot be conjoined into an (S') in the same way in which (S) had been
done. Therefore, what can be signified by (S) may not be signified by
(S'). That is to say, (S) and (S') may not signify the same purpose.
Hence (S') is not a translation of (S).
I would say that this could signify the purpose (s) hypothetically
intended by the author of (S). That is to say, if the author is to utter
in the Chinese what is said in (S), he will say (S") rather than
something else. Hence, according to our R1c, (S") is a legitimate
translation of (S). This is not synonymy-preserving, but it is
purpose-preserving.
10.Culturo-historical aspect of a state of affairs
when we try to translate (T) into English, we may have a misgiving as wheher to render it into
or not. We cannot translate (T) into, e.g.,
because the phrase 'presses his nose on' in English does not carry the
impression of expressing his affection. Of course, the simplest and
commonest way to do this is to transplant the word "nunu", perhaps
written in italic, into the vocabulary of English. But this is not a
translation between the Tahitian language and English. It involves the
enlargement of English vocabulary by transplanting the word 'nunu'
before we carry out the translation.
11.Unit of translation and equi-legitimate translations
12.Full and partial translation and grades of translation
References
1.Leonard, Henry S. "Authorship and Purpose"Philosophy of Science, vol.26, no.4 (1959), pp.277-294.
2.______ "Interrogatives, Imperatives, Truth, Falsity and Lies."Philosophy of Science. vol.26, no.3 (1959). Pp.172-186.
3.______ Principles of Reasoning. Dover Publications, Inc. New York, 1967. Revised edition of [4].
4.______Principles of Right Reason. Henry Holt and Co., New York, 1957.
5.______ "Synonymy and Systematic Definition." The Monist. vol, 51, no.1 (1967)
6.Mates, Benson. "Synonymity." In Linsky, L., Semantics and the Philosophy of Language. The University of Illinois Press, Urbana, 1952, pp111-136.
Hsiu-Hwang Ho
Stanislaus State College
*The author wishes to dedicate this article to the
late Professor Henry S. Leonard, and thereby to express his indebtness
to him. Professor Leonard read two earlier versions of this paper and
expressed some invaluable criticism. However, not every point he
discussed is fully accommodated in the present version. Hence, the
author alone is responsible for the inadequacies or mistakes that may be
found in it.
The paper was written in 1968 and then was read at the philosophical club of Michigan State University.
1.Cf.[3] or [4], ¡±¡±14.3-14.6
2.For a definition of a language, see [5].
3.Cf.[3] or [4],. ¡±¡±14.3-14.6; also [2], pp.175-181.
4.Cf. [3] or [4], unit12, [2],pp.175-177, and [1], pp.278-283.
5.This distinction is made in a relative sense.
6.I use '¡ql...¡r'to indicate that '...'is written in language l. And I use 'E', 'G', 'C', 'J', and 'T' to stand for English, German, Chinese, Japanese, and Tahitian, respectively.
7.On strength of synonymy, see[5], ¡±9.
8.In Japan, people write the name of Tokyo as 'ªF¨Ê' which consists of two words.
9.We do not specify D here, but it may be
thought of as a paragraph talking about the use-mention distinction.
And D' here being a translation of D.
Translation studies is an academic interdiscipline dealing with the systematic study of the theory, description and application of translation, interpreting, and localization. As an interdiscipline, translation studies borrows much from the various fields of study that support translation. These include comparative literature, computer science, history, linguistics, philology, philosophy, semiotics, and terminology.
The term translation studies was coined by the Amsterdam-based American scholar James S Holmes in his paper "The name and nature of translation studies",[1] which is considered a foundational statement for the discipline.[2] In English, writers occasionally use the term translatology to refer to translation studies.