k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی



►Bring up
►Build up
►Call off
►Check out
►Figure out
►Give up
► keep up
►Let down
► look up
►Make up
►Pick up
►Point out

دسته بندی : لغات
هالیدی سه نوع فاعل برای هر جمله قائل است:
الف- فاعل دستوری با لایه معنایی بین شخصی متناظر است.
ب- فاعل روانشناختی با لایه معنایی متنی متناظر است.
ج- فاعل منطقی: یعنی همان انجام دهنده منطقی فعل جمله که با لایه معنایی ارجاعی متناظر است.

در مثالی که برایتان نقل می کنم هر سه فاعل در یک جزء ساختمانی جمله جمع شده ان

My mother gave me this applen

در این جمله My mother کننده منطقی فعل جمله (فاعل منطقی)، هم عنصر اولیه (فاعل روانشناختی) و هم فاعل دستوری جمله است.

 
اکنون به این جمله توجه کنید:
b. This apple, my mother gave me.
 
در این جمله، this apple فاعل روانشناختی و my mother فاعل دستوری و منطقی جمله است.
 
 c. This apple, I was given by my mother.
 
در اینجا، this apple فاعل روانشناختی، I فاعل دستوری و my mother فاعل منطقی می باشد.
 
آنچه مترجم باید در برگردان یک جمله انجام دهد:
 
الف- کل متن را با دقت بخواند تا با ساختار آن آشنا شود و مطلب را درک کند.
 
ب- مجدداً هر یک از جملات را یک یا دو بار می خواند تا پیام آنرا درک کند.
 
ج- پس از حصول اطمینان از درک مطلب و پیام جمله، آن مطلب را بدون توجه به ساختار جمله مبداء در یک جمله به زبان مقصد بیان می کند.
 
د- جمله ترجمه شده باید از نظر معنای ارجاعی، معنای بین شخصی و معنای متنی، معادل جمله زبان مبداء باشد.
 
 
 
لایه های معنایی یا نقش های سه گانه جمله
هالیدی معتقد است هر جمله دارای سه لایه معنایی است.
 
الف- معنای ارجاعی (Ideational): عبارتست از معنای زیر بنایی و منطقی جمله.
 
ب- معنای بین شخصی (Interpersonal): یعنی معنایی که نشان دهنده طبقه اجتماعی گوینده و نوع رابطه اجتماعی و شخصی او با شنونده است.
 

ج- معنای متنی: عبارتست از معنایی که منعکس کننده آرایش موضوع- خبر جمله است.

مثال: جملات دوگانه ای که برایتان می خوانیم دارای معنای زیربنایی یکسان ولی معنای متنی متفاوت می باشند:  

 مثال :

a 1. The door was opened by Ali.

a 2. Ali opened the door.

b 1. My mother gave me this apple.

b 2. This apple my mother gave

 

حال به این دو جمله توجه کنید که معنای ارجاعی یکسان و معنای بین شخصی متفاوت دارند:

c 1. Could you open the door please?

c 2. Open the door please.

 

 
تقسیم‏بندی گونه‏های گذرا:
 1. سیاق
 2. سبک
 3. نمود
 

سیاق (Register): گونه‏ای از زبان است که جمعی از مردم با علایق یا حرفه‏های مشترک آن را به کار می‏برند.
 
مثال: سیاق ورزشی، سیاق علمی، سیاق مذهبی و غیره.
 
سیاق در واقع نوع متن است که بر اساس موضوع سخن متمایز می‏شود.
 
سبک (style): مجموعة ویژگیهایی که نشانه میزان آشنایی و صمیمیت متکلم با مخاطب خود می‏باشد.
 
مثال: سبک رسمی (formal) ، غیررسمی (informal) محاوره‏ای (colloquial) و عامیانه (slang).
 
نمود (Mode): گونه نوشتاری یا گفتاری است.
یعنی برحسب ضرورت شخص گونه نوشتاری یا گفتاری به‏کار می‏برد.
 
گونه‏های گذرا در موقعیتهای مختلف به‏کار می‏روند:
 
مثال: هنگام صحبت کردن در مورد مسائل دینی از سیاق دینی و موقع بحث در خصوص مسائل علمی از سیاق علمی استفاده می‏شود.
 

تقسیم‏بندی گونه‏های زبانی ثابت:

 1. لهجه شخصی

2. لهجه جغرافیایی 

 3. لهجه تاریخی

 4. لهجه اجتماعی

 


لهجه شخصی (idiolect): مجموعة ویژگیهایی است که هر شخص در به‏کار بردن زبان مادریش از خود بروز می‏دهد.
 
مثال: تلفظ مخصوص کلمات، داشتن لحن خاص در گفتار.
 
لهجه جغرافیایی (Geographical dialect): مجموعه ویژگیهای کاربرد زبان در ناحیه‏های مختلف.
 
مثال: فارسی کرمانی، فارسی اصفهانی، فارسی تهرانی، یا انگیسی امریکایی، انگلیسی بریتانیایی، انگلیسی استرالیایی.
 
لهجه تاریخی (Temporal dialect): مجموعة ویژگیهایی که در دوره‏‏های زمانی مختلف کاربرد یک زبان را از زبان دیگر متمایز می‏کند.
 
مثال: فارسی باستان، فارسی میانه (دری)، فارسی معاصر، یا انگلیسی قدیم، انگلیسی میانه و انگلیسی امروزی.
 
لهجه اجتماعی (Social dialect) : از دیدگاه جامعه‏شناسان جامعه را به طبقه اول، طبقه متوسط، و طبقه سوم تقسیم می‏کنند.
هر یک از این طبقات به سه طیقه اول، متوسط و سوم تقسیم می‏شود.
 
برخی از تفاوتهای کاربردی زبان که ارتباط مستقیم با طبقه‏بندیهای اجتماعی دارند، به لهجه اجتماعی مشهورند.
 
مثال: تفاوتهای لهجه مردم جنوب و شمال تهران.

زمزمه های مربوط به عدم تعلق متن به نویسنده از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود. در این دوره بود که اینجا و آنجا گفته می شد که متن صرفا محصول گذشته و تجربه و محیط نویسنده  نیست و معتقد بودند که این نوع نگاه به متن نگاهی ذهنی است. کم کم این برداشت شکل گرفت که نگاه عینی آن است که فقط متن و موارد موجود در آن قابل تحلیل است. متن ساختاری یکپارچه است که رمز آن می بایست کشف شود. کاشف خواننده بود و ابزار کشف معیارهای زیباشناختی خود او.پاگرفتن نهضت ادبی فرمالیستهای روس در اوایل قرن بیستم و تاثیری که کارهای یاکوبسن بر جای گذاشت سبب شد که متن هویتی انکارناپذیر بیابد. به تدریج برخی از زبانشناسان درباره ی تحلیل جمله به عنوان واحد زبان تردید کردند و معتقد به واحدهای بزرگتری شدند. هستی متن در حد یک نظام ارزشی تثبیت شد و گفته می شد که معنای هراثر به هیچ وجه آن نیست که نویسنده  قصد کرده است.


هویت یافتن متن و تحلیل زبان در واحد های بزرگتر از جمله و، به عبارت دیگر، پیدایش زبان شناسی کلان   ترجمه را از تاثیر خود دور نداشت. هنگامی که این نتیجه حاصل شد که واحد تحلیل چیزی بیش از جمله است، چگونه می شد به این اصل پایبند ماند که واحد ترجمه جمله است؟ مسیر تکوین گفتمانها وحاصل آنها یعنی متن در زبانها متفاوت بودواین امر به طور طبیعی مانع از این بود که متنی درست و دست نخورده از زبانی به زبان دیگر منتقل شود.نایدا و کتفورد و نیومارک وارد مبحث متن به معنای نوین آن نمی شوند و جرح و تعدیلات مورد نظرآنها بیشتر در چارچوب واژگان و جمله است. یکی از تفاوتهای تحلیلهای گفتمانی ترجمه با نظریه های قبل از آن شاید این باشدکه تحلیل های گفتمانی در جهت دستیابی به متن هموار آزادی بیشتری به مترجم می دهد. نگاه کل گرایانه به متن اصولا بینشی به مترجم می دهدکه در فرایند رفتن از جمله ای به جمله دیگر به دست نمی آِد. این نگاه ازمتن فراتر می رود و بافت رانیز دربرمی گیرد. بافت در اینجا چنان معنایی عمیق و گسترده دارد که  حتی برخی در برشمردن ویژگیهای آن ،محلی را که مطلب در آن منتشرمی شود در زمره ی ویژگی متن می آورند. بااین معنی، چنانچه مقاله ای واحد در کیهان یا اطلاعات منتشر شود معنای آن با هم متفاوت خواهد بود.  چنین برداشتی از متن مسلما وظیفه ی مترجم رامشکل تر خواهد کرد. ترجمه ی کلمه به کلمه یا جمله به جمله ی یک متن آسانتر ازترجمه ی آن به صورتی است که بتوانددر قالب متنی سازوار درفرهنگ و زبان گیرنده ظاهرشود. صورت اول ممکن است متن نشود هرچند ترجمه ی دقیق متن مبدا باشد. باگسترش یافتن زبان شناسی نو، مکتب لایپزیک شکوفا شد و ترجمه  واژه به واژه جای خود را به مدل گشتاری داد. آلبرشت نوبرت واحد ترجمه را کل متن اعلام کردو مدلی ارائه داد  که به «مدل سر-ته»((Top-down model معروف است. در این مدل مترجم ابتدا کل متن را بررسی می کند و آنگاه برمی گردد و واحد متناسب با آن را برای ترجمه برمیگزیند. 


مقایسه ی نظریه های نایدا ونیومارک وانطباق های گفتمانی

به طور کلی، نظریه های ترجمه، ازقدیم الایام تاکنون، حرف تقریبا واحدی رادرچارچوب های نظری گوناگون بیان کرده اند. زمانی که نایدا مبحث ترجمه ی صوری و پویارامطرح کرد هنوزبحثی ازمتن ودادن هویتی خاص به آن نبود. نیومارک دستگاه اصطلاحی نایدا راگرفت و برچسبهای دیگری برآن نهادو گوشه های تاریک آن رانیز روشن کرد. نیومارک بامطرح کردن ترجمه ی معنایی دربرابرترجمه ی پیامی همان بحث کهن ترجمه ی تحت اللفظی/ترجمه ی آزاد را به میان کشیدو با معیارهای دقیق تر زبان شناختی آن راتوضیح داد. نیومارک بابیان این مطلب که برخی ازترجمه ها خواننده رابه دنیای نویسنده می برند(ترجمه ی معنایی) وبرخی دیگر، برعکس، نویسنده را به دنیای خواننده می اورند(ترجمه ی پیامی) الگوی روشنی ازدو قطب ترجمه به دست داد.


طیفی که نایداو نیومارک درترجمه مطرح می کنندموردتوجه کسان دیگری نیز بوده است. سراسرکتاب زیبا وپراطلاع جرج استینرحرکت میان دوسوی این طیف ونشان دادن زیروبم های این دو شیوه ازترجمه است. ردپای این گرایشها را در تاریخچه ی ترجمه در کشورخودمان نیزمی توان یافت. آنچه نیومارک زیرعنوان ترجمه ی معنایی/ترجمه ی پیامی(به قول نایدا ترجمه ی مبدامدار وترجمه ی مقصدمدار) مطرح می کنند ازهمان صدراسلام نیزوجودداشته است. درترجمه ی آثاریونانی به عربی دو روش درکاربوده است. یکی روش یوحنابن بطریق وابن ناعمه ی حمصی ودیگران که دقیقا مطابق ترجمه ی صوری نایداوترجمه ی معنایی نیومارک بوده است. سعی آنهابراین بوده که در برابر هر کلمه ی یونانی یک کلمه ی عربی به کار ببرندوچنانچه برای واژه ای یونانی معادلی درعربی پیدانمی شد واژه ی یونانی را وارد عربی می کردند. روش دیگر متعلق به حنین ابن اسحاق وجوهری بود. آنها توجه چندانی به کلمات و ساختار آنها نداشتند، بلکه صرفا به پیام و مفهوم کارداشتند(ترجمه ی پویای نایداو ترجمه ی پیامی نیومارک).

باآغازمباحث مربوط به متن، مباحث مربوط به گفتمان نیزبه تدریج شکل گرفت. سوسور باتفکیک نهادن میان دال و مدلول وبه خصوص با استقلال بخشیدن به دال جدا از مدلول، شالوده ی استقلال دادن به متن را ریخته بود. رولان بارت بانوشتن مقاله ی «مرگ نویسنده» متن را حاکم بلامنازع بحث های ادبی اعلام کرد.  بارت گفت همه چیز درمتن است، متن خودبسنده است وهمه چیز از آن بیرون می آیدونقدادبی نیازی به آگاهی اززندگی نویسنده وهنرمندندارد.

کوششهای فوکونیزدرتکوین گفتمان بسیارموثربود. فوکومعتقداست تنهاازطریق ایجاد«حقیقت» می توان تاثیرگذاشت وقدرت را به دست گرفت وحقیقت تنها از راه زبان وتشکیل کفتمان حاصل می شود. فوکومعتقداست تاریخ غرب رانمی توان بدون درنظرگرفتن این عامل تحلیل کرد. حرف فوکو راباتشبیه زبان به دوئل بهترمی توان درک کرد. زبان ها و، به طور اختصاصی تر، گفتمان ها همچون شلیک دردوئل اند. کسی برنده است که زودتربتواندمفهومی رادرقالب زبان –ازواژه گرفته تاکل متن- بریزد وبیان کند. حقیقت این است که گفتمانها دنیارامی سازند. گفتمان مذهب، علم، اخلاق وغیره. اینها بر یکدیگرتاثیر میگذارند وبرخی بردیگران غلبه می یابند. وقتی گفتمان تکوین یافت دیگر خود، صرف نظر از به کاربرندگان آ«، هویت می یابدوحرکت می کند.

هم اکنون ما شاهدرویارویی گفتمانهای غربی با شرقی هستیم وغالبا می بینیم که گفتمانهای مازیرسلطه ی گفتمانهای آنهاقرار می گیرد. زبان مابه طورکلی، وگفتمانهای خاص در درون آن، درپیچ وتاب فشاری است که ازجانب زبان وگفتمانهای غربی برآن وارد میشود.تبلیغات نیزهمین است. اینکه برخی تبلیغات نمی گیرد علتش این است که«حقیقت» ندارد.

 

aels.mihanblog

مقایسه ی نظریه های نایدا ونیومارک وانطباق های گفتمانی

به طور کلی، نظریه های ترجمه، ازقدیم الایام تاکنون، حرف تقریبا واحدی رادرچارچوب های نظری گوناگون بیان کرده اند. زمانی که نایدا مبحث ترجمه ی صوری و پویارامطرح کرد هنوزبحثی ازمتن ودادن هویتی خاص به آن نبود. نیومارک دستگاه اصطلاحی نایدا راگرفت و برچسبهای دیگری برآن نهادو گوشه های تاریک آن رانیز روشن کرد. نیومارک بامطرح کردن ترجمه ی معنایی دربرابرترجمه ی پیامی همان بحث کهن ترجمه ی تحت اللفظی/ترجمه ی آزاد را به میان کشیدو با معیارهای دقیق تر زبان شناختی آن راتوضیح داد. نیومارک بابیان این مطلب که برخی ازترجمه ها خواننده رابه دنیای نویسنده می برند(ترجمه ی معنایی) وبرخی دیگر، برعکس، نویسنده را به دنیای خواننده می اورند(ترجمه ی پیامی) الگوی روشنی ازدو قطب ترجمه به دست داد.


طیفی که نایداو نیومارک درترجمه مطرح می کنندموردتوجه کسان دیگری نیز بوده است. سراسرکتاب زیبا وپراطلاع جرج استینرحرکت میان دوسوی این طیف ونشان دادن زیروبم های این دو شیوه ازترجمه است. ردپای این گرایشها را در تاریخچه ی ترجمه در کشورخودمان نیزمی توان یافت. آنچه نیومارک زیرعنوان ترجمه ی معنایی/ترجمه ی پیامی(به قول نایدا ترجمه ی مبدامدار وترجمه ی مقصدمدار) مطرح می کنند ازهمان صدراسلام نیزوجودداشته است. درترجمه ی آثاریونانی به عربی دو روش درکاربوده است. یکی روش یوحنابن بطریق وابن ناعمه ی حمصی ودیگران که دقیقا مطابق ترجمه ی صوری نایداوترجمه ی معنایی نیومارک بوده است. سعی آنهابراین بوده که در برابر هر کلمه ی یونانی یک کلمه ی عربی به کار ببرندوچنانچه برای واژه ای یونانی معادلی درعربی پیدانمی شد واژه ی یونانی را وارد عربی می کردند. روش دیگر متعلق به حنین ابن اسحاق وجوهری بود. آنها توجه چندانی به کلمات و ساختار آنها نداشتند، بلکه صرفا به پیام و مفهوم کارداشتند(ترجمه ی پویای نایداو ترجمه ی پیامی نیومارک).

باآغازمباحث مربوط به متن، مباحث مربوط به گفتمان نیزبه تدریج شکل گرفت. سوسور باتفکیک نهادن میان دال و مدلول وبه خصوص با استقلال بخشیدن به دال جدا از مدلول، شالوده ی استقلال دادن به متن را ریخته بود. رولان بارت بانوشتن مقاله ی «مرگ نویسنده» متن را حاکم بلامنازع بحث های ادبی اعلام کرد.  بارت گفت همه چیز درمتن است، متن خودبسنده است وهمه چیز از آن بیرون می آیدونقدادبی نیازی به آگاهی اززندگی نویسنده وهنرمندندارد.

کوششهای فوکونیزدرتکوین گفتمان بسیارموثربود. فوکومعتقداست تنهاازطریق ایجاد«حقیقت» می توان تاثیرگذاشت وقدرت را به دست گرفت وحقیقت تنها از راه زبان وتشکیل کفتمان حاصل می شود. فوکومعتقداست تاریخ غرب رانمی توان بدون درنظرگرفتن این عامل تحلیل کرد. حرف فوکو راباتشبیه زبان به دوئل بهترمی توان درک کرد. زبان ها و، به طور اختصاصی تر، گفتمان ها همچون شلیک دردوئل اند. کسی برنده است که زودتربتواندمفهومی رادرقالب زبان –ازواژه گرفته تاکل متن- بریزد وبیان کند. حقیقت این است که گفتمانها دنیارامی سازند. گفتمان مذهب، علم، اخلاق وغیره. اینها بر یکدیگرتاثیر میگذارند وبرخی بردیگران غلبه می یابند. وقتی گفتمان تکوین یافت دیگر خود، صرف نظر از به کاربرندگان آ«، هویت می یابدوحرکت می کند.

هم اکنون ما شاهدرویارویی گفتمانهای غربی با شرقی هستیم وغالبا می بینیم که گفتمانهای مازیرسلطه ی گفتمانهای آنهاقرار می گیرد. زبان مابه طورکلی، وگفتمانهای خاص در درون آن، درپیچ وتاب فشاری است که ازجانب زبان وگفتمانهای غربی برآن وارد میشود.تبلیغات نیزهمین است. اینکه برخی تبلیغات نمی گیرد علتش این است که«حقیقت» ندارد.

 

aels.mihanblog

در ابتدا به معرفی‌ کتاب گشتاری در نظریه‌های ترجمه (Exploring Translation Theories)، آخرین اثر آنتونی پیممی‌پردازیم. این کتاب در سال ۲۰۱۰ توسط انتشارت روتلج چاپ و منتشر شد. در این کتاب طیف وسیعی از نظریه ‌های برجسته ترجمه در غرب به همراه نظریه هایی از دیگر حوزه‌های پژوهشی در ارتباط با ترجمه مورد بررسی‌ و نقد قرار می گیرند. تمامی‌ نظریه‌های ترجمه معرفی‌ شده در این کتاب درهفت الگوی کلی معرفی‌ می شوند که عبارتند از: الگوی معادل طبیعی‌، معادل یک طرفه، هدف، توصیف، عدم اطمینان، بومی سازی، و ترجمه فرهنگی‌ که هر کدام به ترتیب در فصلی از کتاب ارائه می شوند. این کتاب در هشت فصل در ۱۸۸ صفحه منتشر شده است. در فصل اول کتاب، نگارنده به تعریف مفهوم نظریه پرداخته و چگونگی طبقه بندی نظریه‌های مدرن ترجمه را در این هفت الگوی کلی‌ تشریح می‌‌کند. همچنین، وی لزوم مطالعه نظریه‌های ترجمه را بخصوص برای مترجمان توضیح می‌‌دهد.


پیم در پیش گفتار کتاب، این اثر را مکملی برای دو کتاب مقدماتی، درآمدی بر مطالعات ترجمه (Introducing Translation Studies) کاری از جرمی ماندیو درآمدی بر مطالعات ترجمه شفاهی  (Introducing Interpreting Studies) اثر فرانز پشکر می ‌‌داند. او‌ در مصاحبه ای در پاسخ به مترجم ژاپنی اثر خود، در مورد مقایسه این کتاب و درآمدی بر مطالعات ترجمه، کتاب ماندی را مناسب برای سطوح کارشناسی و گشتاری در نظریه های ترجمه را مناسب برای دوره‌های تکمیلی و پیشرفته تر می داند.

        ولی در مجموع و بدون در نظر گرفتن سطوح مختلف ارائه نظریه‌های ترجمه در دو اثر ماندی و پیم، این کتاب در دو فصل کامل به بررسی‌ دو موضوع مهم بومی سازی و ترجمه فرهنگی‌ می‌‌پردازد که در اثر ماندی اشاره ای به آنها نشده است. بخصوص در آخرین فصل کتاب، پیم به توضیح و نقد نظریه هایی می‌‌پردازد که به تازگی تحت عنوان بحث برانگیز ترجمه فرهنگی‌ مطرح می شوند.

        ترجمه فرهنگی‌ به مجموع رویکردی هایی اشاره می‌کند که به رغم اتخاذ واژه ترجمه هیچ ارتباط مستقیمی‌ با هیچ متنی ندارند و با مفهوم یا پدیده ای دارای تعامل و یا ارتباط تعادلی نمی‌‌باشند. در مقدمه فصل هشت چنین توضیح داده شده است که در قرن بیست و یکم از مفهوم وسیع ترجمه فرهنگی‌ برای برسی‌ دامنه وسیعی از مسائل در جامعه شناسی‌ پسامدرن، مطالعات پسااستعماری، مهاجرت، التقاط فرهنگی‌ و بسیاری از مسائل دیگر استفاده می شود. بر خلاف رواج این اصطلاح در حوزه مطالعات ترجمه، و حتی اضافه شدن آن به عنوان یکی از مدخل‌های جدید دانشنامه آزاد ویکیپدیا، بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران ترجمه با استفاده از واژه ترجمه فرهنگی‌ برای چنین پدیده‌ها و فعالیت‌های فرهنگی‌ و اجتماعی مخالف بوده که می‌توان بطور نمونه به ایتمار ایوان زوهر و هریش تریویدی اشاره کرد.

        لازم به ذکر است که پیم پس از انتشار این کتاب، اقدام به ایجاد پایگاه علاقه‌ مندان کتاب گشتاری در نظریه‌های ترجمه در شبکه فیسبوک کرده که در آن به سولات خوانندگان کتاب پاسخ می دهد و نیز اطلاعات تکمیلی در این خصوص ارائه می کند. بعلاوه ویدئوهای متعددی از سخنرانی‌‌های وی که در مورد موضوعات کتاب می‌باشد نیز در این پایگاه بارگذاری شده است که بیشتر این ویدئو‌ها مربوط به سخنرانی های‌ او در زمان تدریس نسخه ابتدایی این کتاب در موسسه مطالعات بین‌المللی مونتری در امریکا در دو سال گذشته می‌‌باشد.

        بدون شک مطالعه این کتاب برای دانشجویان دوره‌های پیشرفته مترجمی و مطالعات ترجمه بسیار مفید خواهد بود، چرا که ایشان را از منظری جدید و انتقادی با بسیاری از نظرات اندیشمندان فرهنگ، زبان، فلسفه، ادبیات و ترجمه در باره مترجم و ترجمه آشنا خواهد کرد.

 

translationstudies.persianblog.ir