k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی
گیدن توری - ترجمه مهدی ابراهیمی:
فعالیت‌های مرتبط با ترجمه را با عطف نظر به معنا و اهمیت فرهنگی آنها بهتر می‌توان به بحث و بررسی نهاد.

ترجمه را بیش و پیش از هر چیز باید به واسطه نقش آفرینی آن در عرصه اجتماع، مطمح نظر قرار داد. به بیان ساده، ایفای نقش اجتماعی ترجمه یعنی به انجام رساندن کارکردی که مورد انتظار جامعه است. در هر محیط فرهنگی‌ای، برای نام گرفتن به عنوان یک مترجم باید ملزوماتی را در نظر داشت که از آن جمله است فراگیری مجموعه‌ای از هنجارها به منظور تعیین اینکه رفتار خاصی را می‌توان مناسب تلقی کرد یا خیر و همچنین توجه به تمامی عواملی که رفتاری را محدود و مشروط می‌کنند. فرایندهایی که از خلال آنها افراد توانایی خویش را به عنوان مترجم باور می‌کنند، تاکنون کمتر به شکل جدی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. در این ارتباط، ماهیت هنجارهای اکتسابی و نقش آنها در جهت‌دهی فعالیت‌های ترجمه‌ای در محیط‌های خاص اجتماعی و فرهنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است.


از جنبه اجتماعی- فرهنگی، ترجمه را باید با در نظر داشتن انواع و درجات مختلفی از الزامات و محدودیت‌ها به بحث کشید؛ الزاماتی که گستره آنها فراتر از خود متن است و تفاوت‌های نظام‌مند میان زبان‌ها و سنت‌های مبتنی بر متن یا حتی ظرفیت و محدودیت‌های سیستمِ شناختی مترجم به عنوان واسطه‌ای ضروری را دربرمی گیرد. در واقع، حتی شناخت هم خود از عوامل اجتماعی و فرهنگی تاثیر می‌پذیرد یا در اثر این عوامل، اصلاح و تعدیل می‌شود. تفاوت شرایط مترجمان در بسیاری از مواقع ریشه در تفاوت و تنوع متون و مخاطبان آنها دارد؛ امری که به‌کارگیری راهبردهای مختلف و حتی ارائه آثاری کاملا متفاوت ازسوی مترجمان را موجب می‌شود.

الزامات اجتماعی- فرهنگی ترجمه معمولا دو شکل به خود می‌گیرند؛ شکل عمومی که قواعدی تقریبا مطلق را شامل می‌شود، و شکل خاص و فردی که با شیوه و سبک ویژه هر مترجم ارتباط می‌یابد. فضای بین این دو جنبه (که آنها را می‌توان دو حد یک پیوستار تلقی کرد)، گستره‌ای از عوامل میان‌ذهنیتی و مرتبط با هنجارها را دربرمی گیرد. هنجارها خود، زنجیره و پیوستاری درجه بندی شده را شکل می‌دهند که روی آن، هم هنجارهای قوی‌تر(مشابه شکل عمومی) وجود دارند و هم هنجارهای ضعیف‌تر(مشابه شکل خاص و فردی). نِسبی بودن انواع گوناگون الزامات و محدودیت‌ها را هم نباید از نظر دور داشت. بدین ترتیب، آنچه درون گروهی خاص صرفا به عنوان یک شیوه رفتاری مطلوب مورد توجه قرار می‌گیرد، ممکن است ازجانب بخشی دیگر از جامعه، الزام آور و اجباری تلقی شود. این الزام هم می‌تواند برحسب عوامل انسانی (مترجمان) باشد و هم در زمینه نوع فعالیت (تفسیر و...). الزامات رفتاری یاد شده را می‌توان حتی از حیث هنجارها بازتعریف کرد. براین اساس، قواعد عمومی را هنجارهای عینی برمی شمارند و شیوه خاص و فردی را هنجارهای ذهنی.

جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی، هنجارها را از دیرباز به عنوان ارزش‌های عمومی یا عقاید مشترک یک اجتماع تعریف کرده‌اند؛ یعنی آنچه در موقعیتی خاص، درست و غلط، مناسب و نامناسب، مجاز و ممنوع یا از جنبه رفتاری ویژه ای، قابل تحمل و غیرقابل تحمل است. افراد معمولا هنجارها را طی فرایند اجتماعی‌شدن می‌آموزند. این هنجارها همیشه دربردارنده نوعی ضمانت اجرایی یا فشار اخلاقی (بالقوه و بالفعل یا مثبت و منفی) هستند. درون هر اجتماع، هنجارها به مثابه معیاری برای ارزیابی رفتار افراد مورد استفاده قرار می‌گیرند و کارایی و تاثیرگذاری آنها به افراد امکان می‌دهد رفتار خود را نظم بخشند.

اهمیت هنجارها تنها جنبه مَجازی و استعاره‌ای ندارد؛ بلکه برحسب موقعیت نِسبی‌شان در پیوستاری که از آن یاد شد (الزامات ترجمه)، واقعی و تعیین کننده هم به شمار می‌آید. هنجارها مفهوم کلیدی همه تلاش‌هایی هستند که ارتباط فعالیت‌ها را از منظر اجتماعی به کاوش می‌نهند. گستردگی موقعیت‌هایی که هنجارها در آنها به کار می‌آیند موجب شده تا مفهوم هنجار به عامل عمده تثبیت و نگهداشت نظم اجتماعی بدل شود. همین امر درباره فرهنگ‌ها و نظام‌هایی که بنیان آنها را تشکیل می‌دهند هم صدق می‌کند.

امکان سر زدن رفتارهایی که با هنجارهای رایج و غالب جامعه همنوا نیست، همیشه وجود دارد و عدم تمکین در برابر هنجارها در موارد خاص لزوما به بی‌اعتبار شدن آنها نمی‌انجامد؛ هرچند نباید انتظار داشت که این رفتارها را در پیش گرفت و هزینه‌ای هم نپرداخت. در بررسی رفتارهایی که تحت کنترل هنجارها هستند، ضرورتا نمی‌توان میان خود هنجارها و صورت‌بندی آنها در زبان، انتظار یکسانی و همانندی داشت. در واقع صورت‌بندی‌های زبانی را باید بازتاب آگاهی از وجود هنجارها و اهمیت خاص آنها تلقی کرد و در عین حال، از نقش این صورت‌بندی‌ها در کنترل رفتار (تحمیل هنجارها و نه صرفا برعهده داشتن مسؤولیت آنها) و احتمال اینکه تحریف شوند،‌ غفلت نورزید.

ترجمه به عنوان فعالیتی که حداقل دو زبان و دو سنت فرهنگی را دربرمی گیرد، دست‌کم دو مجموعه از نظام‌های هنجاری در هریک از این سطوح را شامل می‌شود. بنابراین، ارزش ترجمه را می‌توان از جنبه دربرگیری دو عنصر حائز اهمیت، مورد توجه قرار داد: 1- به عنوان یک متن در یک زبان خاص، ترجمه قادر است خلأهای یک فرهنگ یا یک بخش معین از جامعه را بپوشاند و 2- نقشی که این مقوله در بازنمایی زبان‌ها و فرهنگ‌های دیگر ایفا می‌کند. به طور معمول، عمل ترجمه در درون یک فرهنگ- نمایانگر هنجارمندی‌هایی ویژه است. از این روی، افراد یک فرهنگ، حتی هنگامی که نمی‌توانند تبیین روشنی از انحراف به دست دهند- باز هم قادرند از عدم وفاداری یک مترجم به شیوه‌های عمل روا شمرده شده، سخن بگویند.

یک مترجم هم می‌تواند به هنجارهای متن اصلی (و به واقع زبان و فرهنگ مبدأ) تن دهد و هم این امکان را دارد که هنجارهای فرهنگ و زبان مقصد را به کار بندد. محتمل است که گرایش اول، ناهمسازی‌هایی با هنجارها و رویه‌های زبان مقصد در پی آورد؛ به ویژه رویه‌هایی که فراتر از مقتضیات زبان شناختی صِرف هستند. گرایش دوم هم نظام‌های هنجاری فرهنگ مقصد را به عاملی تعیین کننده در فعالیت ترجمه‌ای بدل می‌سازد. نباید از نظر دور داشت که دخل و تصرف در متن اصلی، غالبا با هزینه‌هایی اجتناب ناپذیر همراه خواهد بود. بدین ترتیب- درحالی‌که وفاداری به هنجارهای متن اصلی را می‌توان معیاری برای کفایت و بَسَندگی ترجمه دانست- التزام به هنجارهای فرهنگ مقصد را می‌توان ملاکی برای قابل پذیرش بودن ترجمه به شمار آورد. درصورتی‌که پایبندی به هنجارهای متن اصلی لازم شمرده نشود، احتمال رواج یافتن ترجمه غیرمستقیم افزایش می‌یابد و حتی ممکن است این نوع ترجمه بر ترجمه مستقیم ترجیح داده شود.

موضوع حائز اهمیت دیگر این است که حتی ترجمه‌های کاملا وفادار به متن اصلی هم متضمن تغییراتی در آن هستند و این مهم، امری فراگیر و جهان‌شمول است. از آنجا که فاصله گرفتن از الگوهای متن اصلی را نه به یک شکل، که به طرق گوناگون می‌توان به انجام رساند، واقعیت‌بخشی به تغییرات به اصطلاح متعهدانه را هم نمی‌توان بدون حاکمیت هنجارها به اجرا درآورد.

در بحث هنجارها، اهمیت آنچه را موسوم به هنجار نخستین یا اولیه (initial norm) است، نباید کم جلوه داد. این هنجارها را به دلیل فرادستی بر هنجارهای خاصی که متعلق به سطوح پایین‌تر و مشخص ترند، چنین می‌نامند. این مفهوم را بیش از هر چیز باید ابزاری تبیینی قلمداد کرد. در زمینه ترجمه- صرف‌نظر از گرایش‌های سطح کلان- تصمیمات سطوح خرد را هنوز هم می‌توانیم برحسب تقابل کفایت و قابلیت پذیرش (که در سطور پیشین بدان اشاره شد) به کاوش گذاریم، تصمیماتی که در ترجمه گرفته می‌شود، ضرورتا مستلزم برقراری توازن میان این دو حد است؛ حدودی که هنجار نخستین آنها را ایجاب می‌کند. بیشتر مطالعاتی که تاکنون با محوریت مساله هنجارها به اجرا درآمده‌اند، این پرسش و ادعا را به بررسی گذاشته‌اند که آیا می‌توان یک شکل از رفتار هنجارمند را برای هر نوع ترجمه‌ای (ادبی، فلسفی یا ترجمه کتب مقدس و...) به کار گرفت یا خیر.

هنجارها نه تنها ترجمه انواع متون، که تمامی مراحل رویداد ترجمه را هم متاثر می‌سازند و از این روی در هر سطحی از محصول نهایی می‌توان بازتاب آنها را مشاهده کرد. دو گروه گسترده از هنجارهایی را که در مبحث ترجمه به کار می‌آیند می‌توان از یکدیگر متمایز ساخت؛ هنجارهای مقدماتی (preliminary) در برابر هنجارهای عملیاتی (operational).

هنجارهای مقدماتی، دو مجموعه عمده از ملاحظات را که غالبا رابطه متقابلی دارند، دربرمی‌گیرند. اولین دسته از این ملاحظات با وجود و ماهیت واقعی سیاستگذاری‌ها در حوزه ترجمه سروکار دارند و دسته دوم با صراحت و بی‌واسطه‌گی ترجمه. سیاستگذاری ترجمه با عواملی ارتباط می‌یابد که بر انتخاب انواع متون تاثیر می‌گذارند. برای زیرگروه‌های مختلف و همچنین عوامل و گروه‌های متنوع انسانی، سیاست‌های متفاوتی هم می‌توان به کار گرفت و به عنوان مثال، سیاستگذاری متون ادبی را از متون غیرادبی تفکیک کرد. دسته دوم از ملاحظات که پیرامون صراحت لهجه در ترجمه‌اند، آستانه تحملی را شامل می‌شوند که درخصوص برگرداندن یک متن به زبانی دیگر وجود دارد. در این زمینه باید به سؤالاتی از این قبیل پاسخ داد: آیا روی آوردن به ترجمه غیرمستقیم مجاز است؟ چنین ترجمه‌ای چه نوع منبع و متن یا کدام دوره زمانی را دربرمی‌گیرد؟ محدودیت‌ها، ترجیحات و میزان تساهل در این شکل از ترجمه چیست یا به چه میزان است؟ واسطه‌گری میان زبان‌ها به چه نحوی به انجام می‌رسد؟ و... .

هنجارهای عملیاتی به تصمیماتی که طی خود عمل ترجمه اتخاذ می‌شوند، سمت و سو می‌بخشند و بر قالب و چهارچوب متن (یعنی شیوه‌های توزیع محتواهای زبان شناختی در آن) تاثیر می‌نهند. این هنجارها همچنین در ساختاردهی به متون و صورت‌بندی‌های زبانی نقش دارند. بنابراین، رابطه میان زبان مبدا و مقصد مستقیما یا به شکلی غیرمستقیم تابع هنجارهای عملیاتی است. به دیگر سخن، تغییر و عدم تغییر، هر دو وابسته به این نوع هنجارها هستند و این یعنی آنچه باید از متن حذف یا بدان افزوده شود و تغییر محل مطالب و بخش‌های یک متن هم تحت تاثیر هنجارها به وقوع می‌پیوندد.

البته چهارچوب مشخص و تعریف شده‌ای برای این‌گونه تغییرات وجود ندارد. به عنوان مثال، حذفیات گسترده در یک متن غالبا متضمن تغییراتی در بخش‌ها و قسمت‌های مختلف آن است؛ خاصه اگر حد و مرز روشنی برای آنچه باید حذف شود (جمله، پاراگراف یا یک فصل) تعریف نشود. همچنین وقتی محل قرار گرفتن مطلبی تغییر کند، جای خالی آن را باید با مطلبی دیگر پر کرد.

هنجارهای متنی- زبان‌شناختی (Textual-linguistic) هم نوع دیگری از هنجارها به شمار می‌آیند که بر چگونگی صورت‌بندی ترجمه یا نوع جایگزینی‌های زبان‌شناختی و متنی (با عطف نظر به زبان مقصد) اثر می‌نهند. این هنجارها هم می‌توانند شکل عمومی به خود گیرند و از قاعده «ترجمه به خاطر خود ترجمه» تبعیت کنند و هم شکل خاص و مشخص که با انواع خاصی از متون یا صرفا شیوه ترجمه ارتباط می‌یابند. بعضی از این هنجارها مشابه هنجارهایی‌اند که تولید متون به شیوه غیرترجمه‌ای را هم تحت سیطره دارند اما نمی‌توان و نباید این امر را مسلم و بدیهی فرض کرد.

هنجارهای مقدماتی- چه به لحاظ منطقی و چه ازحیث گاه‌شناختی و ترتیب زمانی- بر هنجارهای عملیاتی تقدم دارند و البته این مهم به معنای نفی رابطه، تاثیر و شرطی‌سازی متقابل میان آنها نیست. با وجود این، رابطه میان این هنجارها را به هیچ روی نباید ثابت و معین پنداشت و درعین حال توجه داشت که چند و چونی این رابطه مولفه غیرقابل انکار هر مطالعه‌ای است که ترجمه را به عنوان فعالیتی هنجارمند به کندوکاو می‌نهد. همچنین نباید از رابطه این هنجارها با هنجار نخستین یا اولیه چشم پوشید.

هنجارهای عملیاتی را می‌توان به مثابه مدلی در نظر گرفت که ترجمه برمبنای آنها شکل وجودی پیدا می‌کند؛ خواه این ترجمه، هنجارهای متن اصلی را محقق سازد، خواه هنجارهای زبان مقصد را یا اینکه حد وسطی از این دو صورت را دربرگیرد. هر مدلی که ارائه‌گر دستورالعمل‌های اجرایی باشد، می‌تواند در نقش یک عامل محدودکننده هم ظاهر شود؛ بدین ترتیب که راه‌هایی را برگشاید و درعین حال، اختیاراتی را سلب کند. اگر ترجمه با اتکای صرف به هنجارهای زبان مبدا به انجام رسد و زبان مقصد نادیده گرفته شود، محصولی ساختگی و تصنعی به دست خواهد آمد. در این وضعیت دیگر نمی‌توان از وارد شدن یک ترجمه به فرهنگی خاص سخن گفت و بهتر است این عمل را تحمیل ترجمه به آن فرهنگ تلقی کنیم. حالت دوم هنگامی رخ می‌دهد که مترجم فرهنگ مقصد (فرهنگ خویش) را اولویت بخشد؛ این مساله که اینک بسیار رواج دارد، ممکن است سبب باعث تبدیل محصول نهایی به برداشت و روایتی دیگر از متن اصلی شود.

مطالعه هنجارها گامی ضروری در تحقق بخشیدن به اصل رابطه‌ای- کارکردی موسوم به هم‌ارزی یا هم‌ارزشی (equivalence) در ترجمه است؛ چراکه هنجارها نقشی اساسی در تعیین نوع و میزان هم‌ارزی ترجمه‌ها (همپایه بودن ترجمه با متن اصلی) دارند. به طور کلی کارایی هنجارهای مرتبط با ترجمه یا تحقق بخشیدن به اصل هم‌ارزی تا حد زیادی منوط به موقعیتی است که خود عمل ترجمه در فرهنگ مقصد دارد. اگر خواهان آن هستیم که جایگاه ترجمه در متن فرهنگ را به نحوی شایسته ارتقا بخشیم، باید ماهیت هنجارهای مرتبط با ترجمه را با هنجارهای حاکم بر تولید متون غیرترجمه‌ای به شکل تطبیقی به مطالعه و مقایسه گذاریم.

دو ویژگی مفهوم هنجار که بررسی آن را (ازجمله در مطالعات مربوط به ترجمه) دشوار می‌سازند عبارتند از خاص‌بودگی اجتماعی- فرهنگی هنجارها و ناپایداری آنها. ضرورتی وجود ندارد که یک هنجار خاص به یک شکل و میزان برای همه بخش‌های جامعه یا فرهنگ‌های مختلف به کار رود. اهمیت یک هنجار توسط سیستمی بدان داده می‌شود که این هنجار در آن شکل می‌گیرد. علاوه بر خاص بودن، هنجارها همچنین ناپایدار و متغیرند. تغییر هنجارها گاهی سرعت می‌یابد و زمانی دیگر به آهستگی رخ می‌دهد. در طول زندگی افراد، هنجارهای مربوط به ترجمه معمولا با دگرگونی‌های بنیادی مواجه می‌شوند. نقش نسبی عوامل مختلف در پویایی هنجارهای ترجمه هنوز هم آن‌گونه که باید و شاید مشخص نیست.

جایگاه فرد به عنوان یک مترجم ممکن است شکل موقت داشته باشد؛ به ویژه اگر وی نتواند خود را با شرایط و مقتضیات در حال تغییر سازگار کند یا اگر این انطباق و سازگاری کافی به نظر نرسد. این فرایند را نباید تنها از منظر دگرگونی نسل‌ها یا گروه‌های سنی به بررسی نهاد. اگرچه غالبا میان سن شخص و تعلق وی به خط فکری خاصی از ترجمه (مبتنی بر تقسیم‌بندی سه‌گانه قدیمی، شایع و پیشرو) همبستگی وجود دارد اما این امر را نمی‌توان قطعی پنداشت و از آن به عنوان نقطه شروع و چهارچوبی برای مطالعه هنجارها سود جست. به عنوان مثال مترجمان جوان به ویژه در مراحل اولیه فعالیت خود عمدتا رفتاری تقلیدی در پیش می‌گیرند و در حالی که انتظار می‌رود هنجارهای زمان خود را در نظر گیرند، مطابق هنجارهای قدیمی عمل می‌کنند و موجب تقویت آنها می‌شوند. به طور کلی، کثرت و تنوع هنجارهای ترجمه را باید به پیچیدگی موقعیت‌های زندگی نسبت داد.

امکان دست زدن به رفتارهای غیرهنجاری در ترجمه هم همیشه و در هر زمانی وجود دارد. افراد معمولا شیوه‌های رفتاری غیرهنجاری را به منظور استثنا و خاص جلوه دادن خود برمی‌گزینند. چنین رویه‌ای حتی ممکن است نظام موجود ترجمه را با بعضی دگرگونی‌ها مواجه سازد. پرسش بسیار حائز اهمیت در این مقوله این است که یک فرهنگ در چه شرایطی انتظار رخ دادن تغییر را دارد و تحت چه شرایطی هم آن را برنمی‌تابد.

مطالعه مستقیم عمل ترجمه را تنها از طریق تولیدات قابل دسترس آن می‌توان به انجام رساند. هنجارها مستقیما قابل مشاهده نیستند و این امر، بررسی رفتار ترجمه‌ای را با ویژگی‌هایی خاص مواجه می‌سازد. دو منبع عمده در تجدید سازمان هنجارهای ترجمه‌ای وجود دارد: متنی (textual) و فرامتنی یا برون‌متنی (extratextual). منابع متنی به خود متون ترجمه شده برمبنای انواع گوناگون هنجارها و همچنین صورت‌های تحلیلی ترجمه‌ها با نظر به انواع هنجارهای مقدماتی اشاره دارند. منابع فرامتنی صورت‌بندی‌های نیمه نظری یا انتقادی را شامل می‌شوند؛ مواردی همچون نظریه‌های تجویزی یا دستوری ترجمه، گزاره‌های بیان شده ازسوی مترجمان، ویراستاران، ناشران و دیگر افرادی که درگیر فعالیت ترجمه‌اند یا با آن سروکار دارند، ارزیابی انتقادی ترجمه‌های فردی در کنار تحلیل آنچه موسوم به مکتب مترجمان است و... .

تفاوت‌هایی بنیادی میان این دو نوع منبع وجود دارد. متون تولیدات اولیه رفتار هنجارمند به شمار می‌آیند و می‌توان آنها را نوعی بازنمایی بی‌واسطه تلقی کرد، درحالی‌که اظهارات هنجاری را باید فراورده‌هایی جانبی و فرعی دانست که موجودیت خود را از وجود و فعالیت هنجارها دارند.

بنابراین نظیر هر تلاشی که برای تدوین هنجارها صورت می‌گیرد، این اظهارات هم ممکن است دستخوش سوگیری و یکجانبه‌ نگری شوند و لازم است که جانب احتیاط را در بررسی آنها رعایت کرد.

ترجمه اساسا فعالیتی چند‌ وجهی به شمار می‌آید. عوامل تاثیرگذار بر این فعالیت را باید کاملا درهم تنیده و مرتبط درنظرگرفت و حتی به بهانه روشمندی هم آنها را جدای از یکدیگر به بررسی ننهاد. به علاوه نمی‌توان انتظار داشت که رفتار مترجم از نظام‌مندی کامل برخوردار باشد. تصمیمات مترجم برخاسته از انگیزه‌های مختلف است و حتی ممکن است که مساله‌ای مشابه، تصمیماتی متفاوت را برانگیزد. از این روی هماهنگی در رفتار ترجمه‌ای امری بعید می‌نماید.

مطالعه هنجارها با توجه به اینکه آنها همواره محدود به گروهی اجتماعی و زمانی خاص هستند، تنها زمانی اثربخش خواهد بود که قوانینی عام برای رفتار ترجمه‌ای به دست آید؛ رفتاری که ماهیتا و به گونه‌ای اجتناب ناپذیر شکل پیشایندگرا (probabilistic) دارد. بی‌تردید تا مطالعه‌ای آغاز نشود، دستاوردی هم حاصل نخواهد شد و تا زمانی که این‌گونه است، نمی‌توان به پیشرفت‌های روش شناختی خوشبین بود. چنانچه ترجمه‌پژوهی را تا هنگام دست یافتن به روش‌های تحقیق نظام‌مندتر وانهیم، ممکن است هیچ‌گاه نتوانیم پژوهشی به انجام رسانیم

همشهری خردنامه


دسته بندی : نقش هنجارها در ترجمه


مصاحبه با پیتر نیومارک.

http://medtrad.org/panacea/IndiceGeneral/n_21-22_semblanzas_Shea.pdf


دسته بندی : نویسندگان بنام


هر کسی می خواهد اطلاعات جالبی درباره ANTHONY PYM  بداند و ویدئو هایش را ببیند سری به ای سایت بزند.اگه ویدئوهایش را نتوانستید بگیرید من دارم.

 

http://usuaris.tinet.cat/apym/welcome.html


دسته بندی : نویسندگان بنام

الف) گاه نه ممکن است و نه لازم که مترجم تک تک کلمات و تعبیرات محاوره ای را به کلمات و تعبیرات محاوره ای را به کلمات و تعبیرات محاوره ای نظیر در فارسی ترمه کند. مترجم به تاثیر نهایی ترجمه اش نظر دارد. خواننده در نهایت باید احساس کند که دارد متنی را می خواند که در اصل به زبان گفتار بوده است.

برای ایجاد چنین تاثیری مترجم مجبور است به اصل جبران متوسل شود، به این معنی که اگر نتوانست در جایی کلمه یا تعبیری محاوره ای را به کلمه یا تعبیری نظیر در فارسی ترجمه کند در جایی دیگر جبران کند.

ب) در ترجمه ی گفتگو، مترجم مدام وسوسه می شود کلمات و تعبیرات عامیانه به کار ببرد و مثلا کلمات عام متن اصلی را همه جا به کلماتی خاص (مثل ترجمه job به کسب و کار) یا تعبیراتی عامیانه (مثل ترجمه finish به قال چیزی را کندن) ترجمه کند.


برای اینکه زبان ترجمه بیش از حد اصطلاحی نشود، مترجم باید اولا در کاربرد عناصر عامیانه در ترجمه خود اعتدال را رعایت کند و ترجمه را بهانه ای برای نشان دادن غنای تعبیرات عامیانه فارسی قرار ندهد. ثانیا از کاربرد آن دسته از عناصر عامیانه که آشکارا بار فرهنگی دارند پرهیز کند.


ج) مترجم باید روش مشخصی در ترجمه ی گفتگو داشته باشد نه اینکه در جایی کلمات را بشکند و در جایی دیگر نشکند. در غالب موارد زبان گفتگو در متن اصلی غیر از زبانی است که راوی به کار می گیرد. در این موارد ، مترجم باید روشی به کار گیرد که تفاوت میان زبان گفتگو و زبان راوی را نشان بدهد.

د) در ترجمه ی گفتگو؛ مهم ترین نکته یکدستی آن است. یکدست کردن زبان یکی از مهارت های دشوار ترجمه است که توفیق در آن لزوما از طریق آموزش حاصل نمی شود بلکه به شم زبانی-فرهنگی مترجم بستگی دارد.


مترجم باید از نظر کاربردی جایگاه هر کلمه و اصطلاح را در مجموعه واژگان زبان بداند، با زبان گفتگو و ابزار بیان آن آشنا باشد و این زبان را از زبان رسمی و لفظ قلم باز بشناسد.


بسیاری از کلمات و اصطلاحات به قلمرو محاوره تعلق دارند، اما هر کلمه و اصطلاحی را صرفا به دلیل تعلق به این قلمرو نمی توان در متنی خاص به کار برد. از آنجا که زبان فارسی از نظر محاوره ای و اصطلاحی بسیار غنی است، در برابر هر اصطلاح بیان های اصطلاحی و محاوره ای متعددی وجود دارد. بنابراین، یکدستی زبان محاوره به معنی انتخاب کلمات و اصطلاحاتی است که اولا به قلمرو محاوره تعلق دارند، ثانیا این کلمات و اصطلاحات در کل متن با یکدیگر همخوانی دارند و نامانوس و نامتجانس نیستند.


منبع
ترجمه متون ادبی دکتر خزاعی فر


Universal Grammar

Imagine you’re a French winemaker trying to market your product to an English-speaking clientele. You can choose between a machine translation tool or a professional translator. Compare the results:

French:

Riche et équilibré, ce vin blanc a tout pour plaire; élevé en fût de chêne (rare pour des vins blancs), cette cuvée apportera des notes de fruits secs grâce au sémillon et des saveurs de miel offertes par le rolle.

English (Human translator):

Rich and balanced, this white has it all. Aged in oak barrels – unusually for a white wine – this vintage reveals notes of dried fruit from the Sémillon and hints of honey from the Rolle.

English (Machine):

Rich person and balanced, this white wine has very to like; raised was of oak (rare for white wines), this vintage will bring dry fruit notes thanks to the sémillon and the honey savours offered by the poker.

Which one will impress a customer the most? The first, of course, since the second doesn’t even make sense! So why the difference in quality? Why aren’t machines as good as human translators?

Because machines are insensitive to context, which is all-important in decoding the meanings of words. Take “riche” above, for example. In French, as an adjective it means simply “rich”; but as a noun it means “rich person” (think of “nouveaux riches”…) A skilled human translator can easily work out from the rest of the sentence which is the correct interpretation here, but a machine, which takes each word in isolation, is forced to make a guess – and here it has made the wrong choice. Your white wine has become a rich person! And meanwhile, your Rolle grapes have inexplicably become a “poker”…

Machines also lack knowledge of specialist fields and terms. Compare:

Une robe pâle s'offre à vous…

The machine translates this as:

A pale dress is offered to you…

But the human translator comes up with:

Pale in colour…

Why does the machine choose “dress”? Because the French original uses “robe”, which certainly can refer to this item of clothing. But what on earth does a dress have to do with your wine? Nothing! A human translator with a knowledge of wine, however, knows that “robe” is also a tasting term which refers to a wine’s colour.

If you want to sell your product, you have to communicate successfully with your customers – and this is why the language you use is crucial. Underestimating the complexity of translation can be disastrous – leave things to chance and the result will bemuse and confuse! Whereas a skilled and knowledgeable professional can give you exactly the words you need to create the right impression.


دسته بندی : نکات مهم برای مترجم


With the huge number of translators out there on the market, how can you be sure that the one you choose is up to the job? What does it take to be a good translator?

First, it’s not a job everyone can do. Even being bilingual doesn’t necessarily make you a good translator. Translation is not simply a matter of looking up words in a dictionary, one by one – if it were that simple, we could all do it. The reason why it’s complex is that languages express ideas in different ways – with different grammatical structures, different word orders and different nuances of meaning.

A good translator is one who can understand the *ideas* being conveyed by the source text, and then reformulate them in the target language so that they sound as if they had originally been written by a native speaker of the target language. To do this, the translator needs to have a mastery of both languages and great flexibility of thought.

Another essential factor is experience. Translators get better at their job with experience – not just experience of translating, but also real-life experience. A translator needs to have excellent general knowledge and research skills, as well as a very keen eye for detail.

Finally, a good translator should know his or her limits. The knowledge required to translate a complex medical, legal or engineering text takes years to acquire – it’s not something you can learn overnight. Good translators know that in order to do a text full justice, they need to have a knowledge of the relevant field and terminology. They won’t take risks with a text they don’t feel fully comfortable with.


دسته بندی : نکات مهم برای مترجم


A good translator is always needed, anywhere in the world. The demand is high and it makes this job valuable for anyone who has some translation skills. There are several things to consider when you decided to become a full-time or a freelance translator. One of the most important things is the continuous improvement of your skills. Improving Your Translation Skills There are four general skills to master for any translator who begins his/her work in the field of translation. These are: Reading Comprehension, Researching, Analytical and Composing Skills. Reading Comprehension Simply reading a text is, in itself, an act of translation. While you are translating, you do not think as your activity as being broken down into phases. After doing your first translation, many automatic mechanisms come into play that allow you to translate more quickly; at the same time, you are less and less conscious of your activity. There are some basic reading comprehension skills that every translator needs to master: •    Search for gist and main ideas. •    Read for details •    Identify the meaning of new words and expressions using one or more components of the structural analysis       clause; punctuation, prefixes, suffixes, roots, word order, etc. •    Find the meaning of new words and expressions using one or more contextual analysis. •    Identify the writer’s style: Scientific, Technical, Informative, Persuasive, etc. Researching Skills The simplest thing to do when you don't know the meaning of a word is to look it up in the dictionary. What every translator should know is that there are different kinds of dictionaries, such as: a bilingual dictionary, a dictionary on a historical basis, dictionaries of current English, dictionaries of idioms, specialized dictionaries (dictionaries of common errors, dictionaries of idiomatic usage, slang dictionaries, technical dictionaries) encyclopedic dictionaries, dictionaries of neologisms, and monolingual dictionaries. Nowadays, it's getting even easier to find the meaning of new words or even expressions, thanks to free translation software and tools that you can find online. The utilization of the translation tools is truly important to save your time and leverage the quality of your work. Analytical Skills There are two important stages in the translation process: Analysis Stage and Synthesis Stage. During the analysis stage, the translator refers to the prototext (original text) in order to understand it as fully as possible. The synthesis stage is the one in which the prototext is projected onto the reader, or rather, onto the idea that the translator forms of who will be the most likely reader of the metatext (transformed text). Every translator needs to know the following ideas in the analysis stage: •    Find beginnings and endings of ideas in the texts & the relationships between those ideas. •    Find the best meaning that fits into the context; •    Search for the structure in the target language that best represents the original; •    Search for transitions between ideas and the best connectors in the target language that represent the                 original. Composing Skills This is the part where you channel the results of all those three skills above into writings. In order to make your composition coherent within itself, you need to follow these ideas: •    Use correct word order and grammar as used in the target language. •    Convey the ideas of the text in clear sentences in the target language properly. •    Rephrase certain sentences to communicate the overall meaning translated. •    Make the text sounds normal in the target language without distorting the original ideas. •    Always use all the translation tools to help you create a good result. Conclusion The following skills described above are ideas to help you become a good translator. The ideas presented in this article represent just the basic level for beginner translators. However, advanced and professional translators may find them relevant as well.


دسته بندی : نکات مهم برای مترجم


If you are serious about becoming a translator, you must be able to fulfil the following criteria, at the very least.

Translator Prerequisites
Your standard of education must be very high; with very few exceptions, a degree is essential, though not necessarily in languages - it is a positive advantage to have qualifications or experience in another subject. Postgraduate training in translation is useful. You must be able to write your own mother tongue impeccably in a style and register appropriate to the subject and have a flair for research on technical subjects.

It goes without saying, that you should have a thorough grasp of the languages in your language combination, you must also be familiar with the culture and customs of the country. The only way to do this is by surrounding yourself with the language, i.e: by living/studying in the country where the language is spoken. German is spoken in 5 countries: Germany, Austria, Switzerland, Liechtenstein and Luxembourg. There is no substitute for first-hand experience of living in a foreign culture, and as an Irishman living in Berlin, Germany, I can only recommend this course of action.

It is best to have a specific field that you specialise in, be it literature, technical, medical, legal.

Have invested in a minimum of equipment and software - At a minimum you should have a computer and appropriate word-processing software; fax machine and internet connection; suitable dictionaries, preferably online dictionaries like LEO, which return results at the touch of button, saving you an enormous amount of time searching through printed dictionaries. A telephone; answering machine (and, optionally, a dictating machine); increasingly, today's translators are also using translation memory software and other translation tools. In an office translation environment, the use of the Computer-Aided Translation (CAT)-tool Trados has become the standard. CAT-tools like Trados or Deja vu can cost quite a handful. If funds do not allow, seriously think about taking out a loan to cover start-up expenses. The investment will pay off.

While it is not the industry standard, Wordfast also offers a very resourceful alternative as it has the functionality of Trados and Deja vu, but doesn't cost you a penny. Donations, however, are welcome.

Produce a well-typed, well-presented curriculum vitae, briefly describing your education, qualifications and the languages from which you translate (source language/s). For Germany, you should usually include a picture of yourself beside your name and address and choose a tabular layout.

A translator translates from a source language into a target language. You should translate only into your mother tongue (target language). Make sure you mention any other degrees you may have or relevant work experience. Say how you produce your work (word-processing software) and whether you can communicate by email or fax.

Never shy away from asking a friend who works in business or in the language world to take a critical look at your CV before sending it out. It is, after all, your career we're talking about! In fact, if they can help you even more, all the better.

If sitting at home all the time does not appeal to you, then you should not rule out the possibility of working as a freelance translator with a 9-5 office job. I myself worked in an office where the majority of translators were freelancers.

An online translation forum is a great way of getting your foot in the door. Sign up for e-zines and newsletters.

You should send your CV and a short covering letter to possible places of employment: Not just translation companies though, try local exporting/importing firms of whose products/business you have special subject knowledge. If you are a student, there are plenty of companies out there looking to take on apprentices with a view to later full-time employment.

A-Z Checklist for Translating
Business-like is a word you should not forget! As long as you have an answer to my a-z of questions, and tick them off when you've an answer for each one, then you should be ok.

Pre-Translation - You should know...
a) Who is the translation for - this can be helpful when determining the register of your translation.
b) Is there a contact for queries? Make sure you have records of the contact person's details: name, email, telephone & remember business-like as always. Always keep records.
c) Find out if the language has to be translated into a particular variant. UK English or US English?
d) Are there particular terms that the translation should include for consistency?
e) If working under contract for a translation company, do they have a style guide that you should follow: i.e: Rules for translating dates etc.
f) Are text areas, embedded in tables and images, to be translated as well? If so, knowledge of graphic editing programs is of an advantage.
g) Are you required to use a specific word processing software for the translation?
h) Are you required to use a specific Computer-Aided Translation (CAT)-tool for the translation e.g. Trados, Déjà Vu?
i) Is there a translation memory available for the translation?

Double-Checking
j) Before delivering: has the translation been double-checked for accuracy, consistency, spelling, font styles the same?
k) Does the text sound as if it was translated? If in doubt get someone who doesn't speak the source language to have a quick read through your translation.

Delivery
l) Where is the translation to be delivered? To the customer's address, Internet address?
m) When is the translation deadline?
n) How is the translation to be delivered? By fax, email, post?
o) Do copies of material sent have to be returned?

Charging and Extra Charges
p) How will the translation be charged? Time, per word, per sentence?
q) Will there be an additional charge for irregular difficulties?
r) Will there be an additional charge for research? Specialist terminology?
s) Must the translated text be proofread?
t) Will VAT be applicable?

Payment
u) How and when is payment to be made?
v) When is payment to be made?
w) What method of payment is to be used? Bank transfer, cheque?

Liability and Compensation
x) Is the translation to remain confidential?
y) Does your indemnity insurance, and you will need indemnity insurance, cover all possibilities?
z) Is the early termination of a job subject to compensation?

And that's it! If you can answer these questions then you're one step closer to becoming a professional.


دسته بندی : نکات مهم برای مترجم


http://tetra.sslmit.unibo.it/allegati/somers.ppt





--------------------------------------------------------------


و اکنون روان شاد دکتر محمود حسابی  در جستار خود توانایی زبان پارسی را در واژه‌سازی، در مقایسه با زبان‌‌های سامی، به ویژه زبان عربی، با بیانی  سامانمند بازگویی می کند.  

                                                                                                                     

شماره ی نوشته : ٣ / ١١

 

دکتر محمود حسابی


توانایی زبان فارسی در واژه سازی

 

درتاریخ جهان، هر دوره‌ای ویژگی‌هایی داشته است. در آغاز تاریخ، آدمیان زندگی قبیله‌ای داشتند. پس از پیدایش کشاورزی، دوره ی ده‌ نشینی و شهرنشینی آغاز شده است و سپس دوران کشورگشایی‌ها و تشکیل پادشاهی‌های بزرگی مانند پادشاهی‌‌های هخامنشیان و اسکندر و امپراتوری رم بوده است. پس از آن، دوره ی هجوم اقوام بربر بدین کشورها و فروریختن تمدن آن‌ها بوده است. سپس نبز دوره رستاخیز تمدن است که به نام رنسانس شناخته شده است.

تا آن دوره، ملل مختلف دارای وسایل کار و پیکار یکسانی بودند. می‌گویند که وسایل جنگی سربازان رومی و بربرهای ژرمنی با هم فرقی نداشته و تفاوت آن ها تنها در انضباط و نظم و وظیفه‌شناسی لژیون‌های رومی بوده که ضامن پیروزی آن‌ها بوده است. همچنین وسایل جنگی مهاجمین مغول و ملل متمدن آن دوره چندان فرقی با هم نداشته است.

از دوران رنسانس به این طرف، ملل غربی کم‌کم به پیشرفت‌های صنعتی و ساختن ابزار نوین نایل آمدند و پس از گذشت یکی دو قرن، ابزار کار آن‌ها به اندازه‌ای کامل شد که ملل دیگر را یارای ایستادگی در برابر حمله آن‌ها نبود.

هم‌زمان با این پیشرفت صنعتی، تحول بزرگی نیز در فرهنگ و زبان ملل غرب پیدا شد،  زیرا آنان اکنون برای بیان معلومات تازه، ناگزیر به داشتن واژه‌های نوینی نیز بودند که با ساختن آن ها زبان‌های اروپایی کم کم دارای نیروی بزرگی برای بیان مطالب مختلف گردیدند.

در اوایل قرن بیستم، ملل مشرق زمین نیز پی به عقب‌ماندگی خود بردند و کوشیدند که این عقب‌ماندگی را جبران کنند. ولی موانع زیادی سر راه این کوشش‌ها وجود داشت که یکی از آن‌ها نداشتن زبانی بود که برای بیان مطالب علمی آماده باشد. بعضی ملل،  مانند هندوستان، چاره را در پذیرفتن یکی از زبان‌های خارجی برای بیان مطالب دیدند؛  ولی ملل دیگر به واسطه ی داشتن میراث بزرگ فرهنگی خود نتوانستند این راه حل را بپذیرند که یک مثال آن، کشور ایران است.

برای بعضی زبان‌ها، مانند زبان‌های سامی که به ساختمان آن‌ها اشاره خواهیم کرد،  به علت ساختمان مخصوص آن‌ها، جبران کم‌ بود واژه‌های علمی و بیان معانی کاری بس دشوار و شاید نشدنی است،

شمار واژه‌ها در زبان‌های خارجی، در هر کدام از رشته‌های علمی خیلی زیاد است و گاهی در حدود میلیون است. پیدا کردن واژه‌هایی در برابر آن‌ها کاری نیست که بشود بدون داشتن یک روش علمی مطمئن به انجام رسانید و نمی‌شود از روی تشابه و استعاره و تقریب و تخمین هم در این کار پردامنه به جایی رسید.  این کار باید از روی اصول علمی معینی انجام گیرد تا ضمن عمل، به بن‌بست برنخورد.

برای این که بتوان در یک زبان به آسانی واژه‌هایی در برابر واژه‌های بی‌شمار بیگانه پیدا کرد، نخست باید امکان چون این کاری در آن زبان موجود باشد. ما در این جا می‌خواهیم نشان دهیم که امکان چون این کاری در زبان فارسی وجود دارد و از این جهت، زبان فارسی زبانی است توانا، در حالی که بعضی زبان‌ها، گرچه حتا  از جهات دیگر دارای سابقه ی درخشان ادبی نیز هستند، ولی در مورد ساختن واژه‌های علمی و در بیان بسیاری از معانی ناتوان هستند.

اکنون از دو نوع زبان که در اروپا و خاورنزدیک وجود دارد صحبت می‌کنیم که عبارتند از:  زبان‌های هندو اروپایی    (Indo-European)  که زبان فارسی یکی از آن ها است  و زبان‌های سامی (Semitic) مانند زبان‌های عبری، عربی، اکدی، سریانی، آرامی و….

در زبان‌های سامی واژه‌ها بر اصل ریشه‌های سه حرفی ( ثلاثی ) یا چهار حرفی ( رباعی ) قرار دارند و اشتقاق واژه‌های مختلف براساس تغییر شکلی است که به این ریشه‌ها داده می‌شود و  ابواب خوانده می‌شود.

پس شمار واژه‌هایی که ممکن است در این زبان‌ها وجود داشته باشد، نسبت مستقیم  با شمار ریشه‌های ثلاثی و رباعی در آن ها دارد. اکنون  می خواهیم  بسنجیم که حداکثر شمار ریشه‌های ثلاثی در این زبان ها چه قدر است.

برای این کار ما یک روش ریاضی به نام جبر ترکیبی (Algebre Combinatoire)  به کار می‌بریم که مطابق آن حداکثر تعداد ریشه‌های ثلاثی مجرد در مثلا  زبان عربی  مساوی ١۹۶۵۶ ( نوزده هزار و ششصد و پنجاه و شش )می شود و نمی‌تواند بیش از این تعداد، ریشه ثلاثی در این زبان وجود داشته باشد. درباره ریشه‌های رباعی می‌دانیم که تعداد آن‌ها کم است و در حدود پنج درصد تعداد ریشه‌های ثلاثی است، یعنی تعداد آن‌ها  نیز در حدود ١۰۰۰ است. چون ریشه‌های ثلاثی‌ای نیز وجود دارد که در آن ها به جای سه حرف فقط دو حرف وجود دارد که یکی از آن‌ها تکرار شده است؛ مانند فعل (شَدَّ) که حرف « د» در آن دوبار به کار رفته است. از این رو بر تعداد ریشه‌هایی که در بالا حساب شده است، چندهزار می‌افزاییم و جمعاً عدد بزرگ‌تر ِ  بیست و پنج هزار (۲۵۰۰۰) ریشه را می‌پذیریم.

چون آن  که گفته شد، در زبان‌های سامی از هر فعل ثلاثی مجرد می‌توان با تغییر شکل آن و یا با  اضافه کردن چند حرف، کلمه‌های دیگری از راه اشتقاق گرفت که عبارت از ده باب متداول می‌باشد، مانند: فَعّلَ،  فاعَلَ،  اَفَعلَ،  تَفَعّلَ،  تَفاعَلَ،  اِنفَعَلَ،  اِفتَعَلَ،  اِفعَلَّ،  اِفعالَّ،  اِستَفعَلَ … از هر کدام از این افعال نیز اسامی مختلفی به شرح زیر اشتقاق می‌یابد:

اول، نام‌های مکان و زمان

دوم، نام ابزار

سوم، نام طرز و شیوه

چهارم، نام حرفه

پنجم، اسم مصدر

ششم، صفت (که ساختمان آن ده شکل متداول دارد)

هفتم، رنگ

هشتم، نسبت

نهم، اسم معنی

با در نظر گرفتن همه ی  انواع اشتقاق کلمات، نتیجه گرفته می‌شود که از هر ریشه‌ای حداکثر هفتاد مشتق می‌توان به دست آورد. پس هر گاه تعداد ریشه‌ها را که از ۲۵۰۰۰ کم‌تر است در هفتاد ضرب کنیم، حداکثر عده ی کلمه‌هایی که به دست می‌آید برابر با  ١۷۵۰۰۰۰ = ۷۰ × ۲۵۰۰۰ (یک میلیون و هفتصد و پنجاه هزار) کلمه است.

و اشکالی که در فراگرفتن این نوع زبان وجود دارد، این است که برای تسلط یافتن به آن باید دست‌کم ۲۵۰۰۰ (بیست و پنج هزار) ریشه را از برداشت که این کار برای همه، حتی برای اهل آن زبان، مقدور نیست،  چه رسد به کسانی که با آن زبان بیگانه هستند.

نتیجه آن که یعنی  اگر تعداد کلمات لازم در این زبان  از دو میلیون عدد بگذرد، دیگر در ساختار این زبان راهی برای ادای یک معنی نو  وجود ندارد مگر این که این معنی تازه را با یک جمله ادا کنند و به همین علت است که در فرهنگ‌های لغت از یک زبان اروپایی به زبان عربی می‌بینیم که عده زیادی از کلمات به وسیله یک جمله بیان شده است، نه به وسیله یک کلمه!  مثلاً کلمه ی Confrontation  که در فارسی آن را می‌شود به «رویا‌رویی» ترجمه کرد، در فرهنگ‌های فرانسه یا انگلیسی به عربی، چنین ترجمه شده است: « جعل الشهود و جاهاً و المقابله بین اقولهم » !  و یا کلمه Permeability  که می‌توان آن را در فارسی با کلمه « تراوایی » بیان کرد، در فرهنگ‌های عربی چنین ترجمه شده است: « امکان قابلیة الترشح »  !

اشکال دیگر در این نوع زبان‌‌ها، این است که چون تعداد کلمات کم‌تر از تعداد معانی ِ  مورد لزوم است و باید تعداد زیادتر معانی میان تعداد کم‌تر کلمات تقسیم شود، پس به هر کلمه‌ای چند معنی تحمیل می‌شود. در صورتی که شرط اصلی یک زبان علمی آن  است که هر کلمه‌ای فقط به یک معنی دلالت بکند تا هیچ گونه ابهامی در فهمیدن مطلب علمی باقی نماند. به طوری که یکی از استادان دانشمند دانشگاه اظهار می‌کردند، در یکی از مجله‌های خارجی خوانده‌اند که در برابر کلمات بی‌شمار علمی که در رشته‌های مختلف وجود دارد، آکادمی مصر که در تنگنای موانع ( یاد شده در ) بالا واقع شده است، چنین نظر داده است که باید از به کار بردن قواعد زبان عربی در مورد کلمات علمی صرف نظر کرد و از قواعد زبان‌های هندو اروپایی استفاده کرد. مثلاً در مورد کلمه Cephalopode  که به جانوران نرم‌تن مانند «اختاپوس» گفته می شود که سر و پای آن‌ها به هم متصل‌اند و در فارسی به آن‌ها « سرپاوران » گفته شده است، بالاخره کلمه «رأس رجلی» را پیشنهاد کرده‌اند که این ترکیب به هیچ وجه عربی نیست و  برای خود کلمه Mollusque   نیز که در فارسی « نرم‌تنان» گفته می‌شود، در عربی یک جمله به کار می‌رود: « حیوان عادم الفقار » !

قسمت دوم صحبت ما مربوط به ساختمان زبان‌های هندو اروپایی است و می‌خواهیم ببینیم چه گونه در این زبان‌ها می‌شود تعداد بسیار زیادی واژه را به آسانی ساخت.

زبان‌های هندو اروپایی دارای شمار کمی ریشه در حدود ١۵۰۰ (هزار و پانصد) عدد می‌باشند و دارای تقریباً ۲۵۰ پیشوند (Prefixe) و در حدود ۶۰۰پسوند (Suffixe) هستند که با اضافه کردن آن‌ها به اصل ریشه می‌توان واژه‌های دیگری ساخت. مثلاً  می توان  از ریشه « رو » با پیشوند « پیش »   واژه‌های « پیشرو » و « پیشرفت »  و با پسوندهای « اند » و « ار » و « اش »  واژه‌های « روند »  و « رفتار» و « روش » را  ساخت. در این مثال ها، ملاحظه می‌کنیم که ریشه « رو » به دو شکل آمده است: یکی « رو » و دیگری « رفت » . حتا با فرض این که از این تغییر شکل ریشه‌ها صرف نظر کنیم و تعداد ریشه‌ها را همان ١۵۰۰ بگیریم، ترکیب آن‌ها با ۲۵۰ پیشوند، تعداد ٣۷۵۰۰۰ = ۲۵۰ × ١۵۰۰ (سیصد و هفتاد و پنج هزار) واژه را به دست می‌دهد.

اینک هر کدام از واژه‌هایی را که به این ترتیب به دست آمده است  می‌توان با یک پسوند نیز ترکیب کرد. مثلاً از واژه ی « خودگذشته » که از پیشوند « خود » و ریشه ی « گذشت » درست شده است، می‌توان واژه ی « خودگذشتگی » را نیز با افزودن پسوند « گی » به دست آورد و واژه ی « پیشگفتار » را از پیشوند « پیش » و ریشه ی  « گفت » و پسوند « ار» به دست آورد. بنابر این هرگاه تعداد  ٣۷۵۰۰۰  واژه‌ای را که از ترکیب ١۵۰۰ ریشه با ۲۵۰ پیشوند به دست آمده است با ۶۰۰ پسوند نیز ترکیب کنیم، تعداد واژه‌هایی که به دست می‌آید، می‌شود ۲۲۵۰۰۰۰۰۰ = ۶۰۰ × ٣۷۵۰۰۰ (دویست و بیست و پنج میلیون). و در این جا باید واژه‌هایی را نیز که از ترکیب ریشه با پسوند‌های تنها به دست می‌آید حساب کرد که می‌شود ۹۰۰۰۰۰ = ۶۰۰× ١۵۰۰ (نهصد هزار). پس جمع واژه‌هایی که فقط از ترکیب ریشه‌ها با پیشوندها و پسوندها به دست می‌آید، می‌شود: ۲۲۶۲۷۵۰۰۰= ۹۰۰۰۰۰ + ٣۷۵۰۰۰ + ۲۲۵۰۰۰۰۰۰ یعنی دویست و بیست و شش میلیون و دویست و هفتاد و پنج هزار واژه. و ما در این محاسبه فقط ترکیب ریشه‌ها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم، آن هم فقط با یکی از تلفظ‌های هر ریشه. ولی ترکیب‌های دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل (مانند: پیاده‌رو) و اسم با اسم (مانند: خِرَدپیشه) و اسم با صفت (مانند: روشن‌دل) و فعل با فعل (مانند: گفتگو) و ترکیب‌های بسیار دیگر. لذا اگر همه ی ترکیب‌های ممکن را در زبان‌های هندو اروپایی بخواهیم به شمار آوریم، تعداد واژه‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد، مرز معینی ندارد و نکته قابل توجه این است که برای فهمیدن این میلیون‌ها واژه نیز فقط نیاز به فراگرفتن ١۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند داریم، در صورتی که دیدیم که در یک زبان سامی مانند عربی برای فهمیدن تنها  دو میلیون واژه باید دست‌کم ۲۵۰۰۰ ریشه را از برداشت و قواعد پیچیده صرف افعال و اشتقاق را نیز فراگرفت و در نظر داشت.

اساس توانایی زبان‌های هندو اروپایی در یافتن واژه‌های علمی و نیز بیان معانی همان است که شرح داده شد. زبان فارسی یکی از زبان‌های هندو اروپایی است و دارای همان ریشه‌ها و همان پیشوندها و پسوندها می باشد. تلفظ حروف در زبان‌های مختلف هندو اروپایی متفاوت است ولی این تفاوت‌ها طبق روال معینی پیدا شده است. همان توانایی‌ای که در هر زبان هندو اروپایی، مانند یونانی، لاتین، آلمانی، فرانسه و انگلیسی وجود دارد، در زبان فارسی هم وجود دارد. روش علمی واژه سازی در این زبان‌ها اکنون مطالعه شده و آماده گردیده است و برای زبان فارسی به دلایلی که گفته شد به کار بردن آن‌ها بسیار ساده می باشد. یعنی برای برگزیدن یک واژه ی نو در زبان فارسی فقط باید واژه‌ای را که در یکی از شاخه‌های زبان‌های هندو اروپایی وجود دارد با شاخه ی  فارسی آن مقایسه کنیم و با آن هم‌آهنگ سازیم.

 

از ماهنامه ی  « طلایه »،  ١٣۷۴


دسته بندی : نکات مهم برای مترجم
دوستان عزیز بدین وسیله به اطلاع می رساند که همایش ترجمه، التقاط فرهنگی و هویت ملی در تاریخ 28 و 29 آذر ماه سال جاری در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار می گردد لذا از دوستان علاقمند خواهشمند است که بر اساس جدول زمان بندی همایش برای فرستادن چکیده مقالات خود اقدام نمایند. برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر بروید :
 
 
 

دسته بندی : همایش ترجمه



-------------------------------


دهمین همایش Asia TEFL در مورد استفاده از ترجمه در آموزش زبان انگلیسی و دیگر موضوعات آموزش زبان مقاله می پذیرد. همچنین بیست کمک هزینه سفر به هند در سال 2012 بر اساس انتخواب داوران آماده ارائه می باشد. اطلاعات بیشتر را بزودی از اینجا دریافت کنید. 

tsfum.blogfa


دسته بندی : همایش


محور های همایش شیوه های ترجمه

آموزش ترجمه ادبی

آموزش ترجمه شفاهی

آموزش ترجمه چند رسانه ای

جهانی های ترجمه و آموزش ترجمه

رویکردها و روش های مختلف آموزش ترجمه

آموزش ترجمه به دانشجویان رشته های تخصصی

آموزش ترجمه و فناوری

آموزش ترجمه و نیازهای یازار

آموزش ترجمه و توانش ترجمه ای

آموزش ترجمه و نگارش و ویرایش فارسی

آموزش ترجمه، منظور شناسی و تحلیل گفتمان

آموزش ترجمه و ویژگی های روانی- شخصیتی ترجمه آموز

کاربرد نظریه ها در آموزش ترجمه

روش شناسی آموزش نظریه های ترجمه

هنجارهای اجتماعی- فرهنگی در آموزش ترجمه

آسیب شناسی آموزش ترجمه در دانشگاه های ایران

جایگاه تجربه، دانش زبانی و تخصصی مدرس در آموزش ترجمه

جایگاه دانش زبانی، تخصصی و دائره المعارفی ترجمه آموز در فراگیری ترجمه

تهیه و تدوین مطالب درسی کلاس های آموزش ترجمه

تجویزگرایی و توصیف گرایی در کلاس های آموزش ترجمه

محوریت مدرس و ترجمه آموز در کلاس های آموزش ترجمه

معیارهای انتخاب متون ترجمه ای برای کلاس های آموزش ترجمه

کاربرد تحلیل مقابله ای و تحلیل خطا در کلاس های آموزش ترجمه

تعامل مدرس- ترجمه آموز و ترجمه آموز- ترجمه آموز در کلاس های آموزش ترجمه

برنامه های همایش

ارائه مقاله به صورت شفاهی و درقالب پوستر

برگزاری همزمان کارگروه های آموزش ترجمه کتبی، آموزش ترجمه شفاهی و آموزش ترجمه چند رسانه ای؛

برپایی نمایشگاه تخصصی آثار تألیفی و ترجمه ای حوزه مطالعات ترجمه؛

تجلیل از مترجمان پیشکسوت و پیشکسوتان آموزش ترجمه

تقویم همایش

آخرین مهلت ارسال چکیده: 25 مهر

آخرین مهلت ارسال اصل مقاله: 30 آبان

اعلام نتایج بررسی چکیده ها: 25 تا 30 مهر

اعلام نتایج  نهایی: 5 تا 10 آذر

 

--------------------

با سلام
دوستان عزیز می توانند با مراجعه به لینک های ذیل، گزارشات منتشر شده در خصوص نخستین هم اندیشی سراسری فعالان عرصه ترجمه در ایران به مناسبت روز جهانی ترجمه را مطالعه کنند.
 
 

دستورگشتاری دستوری است براساس دو سطح ساختاری که ازطریق فرایندهایی موسوم به گشتارها به یکدیگرمرتبط می شوند.

دستورگشتاری (مانند اکثردستورهای دیگر) سه همنه اصلی دارد. همنه نحوی که به نحومی پردازد، همنه واجی که به آواها می پردازد و همنه معنایی که به معنا می پردازد. ولی تفاوت آن با دستورهای دیگر در این است که همنه نحوی آن به دو بخش تقسیم می شود: پایه (base) و قواعد گشتاری (transformational rules)

درنظریه ی معیار(standard theory)، پایه دارای فواعدساخت گروهی(PS) برای تشکیل ژرف ساخت و واژگان است، واژه ها از مجموعه ی واژگان انتخاب می شوند ودربرون داده ی قواعدساخت گروهی جای می گیرند. سپس ژرف ساخت ها برای تبدیل به روساخت به قواعدگشتاری سپرده می شوند. دراین مرحله روساخت هنوز حالت انتزاعی دارد: یعنی فاقد شکل آوایی است. در مرحله بعد، همنه واجی روساخت را به نمودآوایی برمی گرداند. دراین بین گشتارها نمی توانند معنی راتغییردهند، بنابراین ژرف ساختها مستقیمابه همنه ی معنایی داده می شوند تا تعبیرمعنایی هریک حاصل شود.