وفاداری در ترجمه
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۲۸ ب.ظ
در پیچ و خمهای ترجمه/ ۵
ویراستار همگام با مترجم
21 مهر 1388 ساعت 16:27 |
یکی
از اولین تمرینهایی که سر کلاسهای دانشگاه در رشته مترجمی به دانشجویان
میدهند این است که ترجمههایشان را با همکلاسی خود تعویض کنند تا با ذهن
باز و بدون وابستگی به متن بتوانند درباره ترجمه قضاوت کنند...
خبرگزاری
کتاب ایران(ایبنا) - مترجم به دلیل ارتباط تنگاتنگش با متن اصلی، به متن
وابسته است. چراکه مجبور است یک جمله یا پاراگراف را چند بار بخواند و
ترجمه کند تا بهترین ترجمه را ارائه دهد.
گاهی پس از خواندن چند صفحهای یا فصلی از کتاب، دوباره برگردد و با متن اصلی تطبیق دهد و ترجمه را تغییر دهد. کلمات را در فرهنگهای مختلف یکزبانه و دوزبانه جستجو میکند تا دقیقترین مفهوم را با بهترین و زیباترین معادل برساند. این را به وفاداری کامل مترجم به متن و سبک نویسنده و نگرانیهای مترجم از نزدیک نبودن به زبان نویسنده اضافه کنید.
این روند گاهی مستلزم صرف زمان زیادی است و به همین دلیل مترجم کاملا با متن اصلی عجین میشود و اینجاست که ویراستار ادبی وظیفه دارد ویرایش را آغاز کند، جملهبندی، سجاوندی و فارسینویسی و ... . هرچند مترجم میتواند نقش ویراستار ادبی را هم بپذیرد؛ به شرطی که فاصلهای کمابیش طولانی از ترجمه گذشته باشد و وابستگی به متن اصلی قطع شده باشد.
در غیر این صورت ویراستار ادبی به حکم وظیفه به کمک مترجم میآید و اگر در نهایت پس از چاپ، متن ترجمه رضایت مترجم، ویراستار و خوانندگان را جلب نکند، مترجم احساس میکند که زحماتش به دلیل ویراستاری نامناسب به هدر رفته است.
تا اینجا حق را کامل به مترجم میدهیم.
یکطرفه به قاضی نمیرویم
وقتی پای صحبت ویراستار مینشینیم، حقایق دیگری برای ما آشکار میشود. ویراستار از جملههای نامفهوم و غیرفارسی میگوید.
رضا جهرمی در ویراستاری متون ترجمه از انگلیسی و عربی به فارسی با چنین مشکلاتی روبه رو شده است:
«در ترجمه گاهی به نظر میآید برخی مترجمها به زبان مبدأ تسلط کافی ندارند و انگار فقط با زیر رو کردن چند واژهنامه که در اختیار داشتهاند، دست به ترجمه زدهاند. در برخی موارد گویا خودشان نیز متن را درک نکردهاند و فقط یکسری کلمات معادل را کنار هم چیدهاند و گاهی جملاتی چند سطری پدید آمده که شما وقتی به پایان جمله میرسید، آغاز آن را فراموش کردهاید و باید چندبار، آن بهاصطلاحْجمله را بخوانید تا شاید مقصود نویسنده را درک کنید.»
«گاهی هم با جملههایی رو به رو میشوید که هرچه میخوانید مفهوم آن را درک نمیکنید. البته عکس این قضیه نیز صادق است که مترجم ممکن است به زبان مقصد مسلط نباشد و باز هم همان مشکل چیدن کلمات در کنار هم و جملههای طولانی و نامفهوم و ... .»
همچنین میبینیم که مترجم به هر دو زبان مسلط است؛ اما برای رعایت امانت و وفاداری به متن اصلی یا سعی در حفظ سبک و سیاق نویسنده و یا علاقه شدید به متن یا زبان مبدأ و وابستگی به آن، ناخودآگاه متنی ارائه میکند که مطلوب نیست و بیشتر بوی زبان مبدأ را میدهد.»
«به نظرم مترجمانی موفقترند که به زبان و ادبیات هر دو زبان مسلط باشند، چون گاهی نیز اشکال عدم تسلط به ادبیات و ظرایف آن است.»
راه حل چیست؟
به اعتقاد جهرمی، یک متن ترجمه باید به ویراستار سپرده شود، اما ویراستار هم نباید تصور کند که ویرایش یعنی آنقدر متن را تغییر دهیم که دیگر آنچه میماند نثر ما باشد و نه مترجم.
از طرفی اگر ویراستار به زبان مبدأ مسلط باشد، میتواند با در اختیار داشتن متن اصلی و مراجعه به آن بسیاری مشکلات را حل کند. ولی این کار هم مشکلاتی به همراه دارد و بسیار زمان بر است. شاید بهترین راه همراهی و تعامل مترجم و ویراستار باشد؛ آن دو با همفکری و آگاهی از نظرات هم میتوانند متنی ارائه کنند که از نظر هر دو بهترین و در نتیجه مورد پسند و دلخواه خوانندگان باشد.
در پایان ...
شاید اگر مترجم پس از اتمام ترجمه، همگام با ویراستار، دیدگاههای ویرایشی او را در مقایسه با متن اصلی بررسی کند، به بهترین نتیجه برسد. نتیجهای که اگر مترجم و ویراستار راضی باشند قطعا به مذاق مخاطبان هم خوش میآید.
گاهی پس از خواندن چند صفحهای یا فصلی از کتاب، دوباره برگردد و با متن اصلی تطبیق دهد و ترجمه را تغییر دهد. کلمات را در فرهنگهای مختلف یکزبانه و دوزبانه جستجو میکند تا دقیقترین مفهوم را با بهترین و زیباترین معادل برساند. این را به وفاداری کامل مترجم به متن و سبک نویسنده و نگرانیهای مترجم از نزدیک نبودن به زبان نویسنده اضافه کنید.
این روند گاهی مستلزم صرف زمان زیادی است و به همین دلیل مترجم کاملا با متن اصلی عجین میشود و اینجاست که ویراستار ادبی وظیفه دارد ویرایش را آغاز کند، جملهبندی، سجاوندی و فارسینویسی و ... . هرچند مترجم میتواند نقش ویراستار ادبی را هم بپذیرد؛ به شرطی که فاصلهای کمابیش طولانی از ترجمه گذشته باشد و وابستگی به متن اصلی قطع شده باشد.
در غیر این صورت ویراستار ادبی به حکم وظیفه به کمک مترجم میآید و اگر در نهایت پس از چاپ، متن ترجمه رضایت مترجم، ویراستار و خوانندگان را جلب نکند، مترجم احساس میکند که زحماتش به دلیل ویراستاری نامناسب به هدر رفته است.
تا اینجا حق را کامل به مترجم میدهیم.
یکطرفه به قاضی نمیرویم
وقتی پای صحبت ویراستار مینشینیم، حقایق دیگری برای ما آشکار میشود. ویراستار از جملههای نامفهوم و غیرفارسی میگوید.
رضا جهرمی در ویراستاری متون ترجمه از انگلیسی و عربی به فارسی با چنین مشکلاتی روبه رو شده است:
«در ترجمه گاهی به نظر میآید برخی مترجمها به زبان مبدأ تسلط کافی ندارند و انگار فقط با زیر رو کردن چند واژهنامه که در اختیار داشتهاند، دست به ترجمه زدهاند. در برخی موارد گویا خودشان نیز متن را درک نکردهاند و فقط یکسری کلمات معادل را کنار هم چیدهاند و گاهی جملاتی چند سطری پدید آمده که شما وقتی به پایان جمله میرسید، آغاز آن را فراموش کردهاید و باید چندبار، آن بهاصطلاحْجمله را بخوانید تا شاید مقصود نویسنده را درک کنید.»
«گاهی هم با جملههایی رو به رو میشوید که هرچه میخوانید مفهوم آن را درک نمیکنید. البته عکس این قضیه نیز صادق است که مترجم ممکن است به زبان مقصد مسلط نباشد و باز هم همان مشکل چیدن کلمات در کنار هم و جملههای طولانی و نامفهوم و ... .»
همچنین میبینیم که مترجم به هر دو زبان مسلط است؛ اما برای رعایت امانت و وفاداری به متن اصلی یا سعی در حفظ سبک و سیاق نویسنده و یا علاقه شدید به متن یا زبان مبدأ و وابستگی به آن، ناخودآگاه متنی ارائه میکند که مطلوب نیست و بیشتر بوی زبان مبدأ را میدهد.»
«به نظرم مترجمانی موفقترند که به زبان و ادبیات هر دو زبان مسلط باشند، چون گاهی نیز اشکال عدم تسلط به ادبیات و ظرایف آن است.»
راه حل چیست؟
به اعتقاد جهرمی، یک متن ترجمه باید به ویراستار سپرده شود، اما ویراستار هم نباید تصور کند که ویرایش یعنی آنقدر متن را تغییر دهیم که دیگر آنچه میماند نثر ما باشد و نه مترجم.
از طرفی اگر ویراستار به زبان مبدأ مسلط باشد، میتواند با در اختیار داشتن متن اصلی و مراجعه به آن بسیاری مشکلات را حل کند. ولی این کار هم مشکلاتی به همراه دارد و بسیار زمان بر است. شاید بهترین راه همراهی و تعامل مترجم و ویراستار باشد؛ آن دو با همفکری و آگاهی از نظرات هم میتوانند متنی ارائه کنند که از نظر هر دو بهترین و در نتیجه مورد پسند و دلخواه خوانندگان باشد.
در پایان ...
شاید اگر مترجم پس از اتمام ترجمه، همگام با ویراستار، دیدگاههای ویرایشی او را در مقایسه با متن اصلی بررسی کند، به بهترین نتیجه برسد. نتیجهای که اگر مترجم و ویراستار راضی باشند قطعا به مذاق مخاطبان هم خوش میآید.