مقالات فارسی درباره ترجمه2
- نویسنده : رسول صباغی
- تاریخ : ۳:٥٧ ب.ظ - ۱۳٩۱/٧/٢۱
- نظرات : (0)
متاسفانه با وجودی که خیلی زیاد به ترجمه وابستهایم، از ادبیات و
فلسفه و جامعهشناسی بگیرید تا تمام رشتههای دیگر علوم انسانی، تا هنرها
رشتههای فنی- مهندسی و غیره، اما «ترجمه» در این دیار، به قول شما،
«تخصصی و حرفهای» نشد.
حالا پرسشهای شما: «نهضت ترجمه در ایران
معاصر» البته که داریم. دو حرکت عمده داشتیم در سالهای سی و چهل:«بنگاه
ترجمه و نشر» و نیز «موسسه فرانکلین»، که قطعا در سایر مقالههایتان در
موردشان مفصل خواهید گفت. این دو را میتوان بهطور دقیق «نهضت» نامید.
چون:
- فقط در زمینه ترجمه کار میکردند.
- «هدفمند» کار میکردند.
هدفی را پیگیری میکردند. «فرانکلین» همت خود را معطوف به ترجمه ادبیات
انگلیسی زبان کرده بود، و «بنگاه» معطوف به ادبیات جهان.
- از بهترینهای حرفهای آن روزگار که هنوز هم هستند استفاده میکردند.
- سازماندهی و ساختمان و پرسنل لازم داشتند.
-
و مهمتر فعالیتی بود که شاید نه چندان آشکار داشتند که هم هدفمند بودن
کار را نشان میداد، و هم باعث دریغ است که چرا کسی یا موسسهای آن فعالیت
را ادامه نداد. آنها مترجم آموزش میدادند. کاری که ادامه نیافت متاسفانه.
به نظرم در حوزه کتابهای غیر ادبی، «دانشگاه آزاد قبل از
انقلاب» و نیز «نشر دانشگاه تهران» را هم میتوان جزو این نهضت ترجمه حساب
کرد. بهخصوص «دانشگاه آزاد قبل از انقلاب» که بزرگانی را گرد هم آورده
بود. کار مهم این دانشگاه تدوین و اجرای روش علمی ویراستاری بود که این روش
بر ترجمه ادبی هم تاثیر خود را گذاشت و هنوز هم تاثیر دارد. مایلم تا در
این چارچوب «هدفمندی» یادی را که چندین بار کردهام، اینجا هم تکرار کنم،
یعنی یادی از نشر «خوارزمی» و زنده یاد «محمد حیدری» که در گفتوگوهای
زیادی که با هم داشتیم احترام و تحسینش را از «بنگاه نشر» و «فرانکلین»
بیان میکرد. و احتمالا حیدری بر همان اساس برای بخش ترجمه انتشارات
خوارزمی چارچوب خاصی وضع کرده بود و مانند – متاسفانه – خیلی از ناشرین آن
روزگار و حال، قصد فقط بلندتر کردن سیاهه تولیداتش را نداشت، به ترجمه
نگاهی علمی داشت و مترجم را در حین کار کمک و «تربیت» میکرد.
«ویژگی مهم» این جریانها («بنگاه نشر» و «فرانکلین»)؟
- جدی گرفتن ترجمه بهعنوان فعالیت مهم ادبی.
- به کارگیری روش اصولی ترجمه و انتشار ترجمههای درست.
- معرفی ادبیات قابل بحث انگلیسی زبان یا ادبیات جهان.
- سعی در ترجمه آثار یک نویسنده و نه فقط یکی – دو کار معروف او.
-
آشنا کردن نسل پس از ۲۸ مرداد با ادبیات جهان. که این همراه میشود با
حرکتهای دیگر در هنرهای تجسمی. در تئاتر. در سینما. کریم امامی مثلا که
از چهرههای اصلی این دوره است، در نهضت نقاشی (نهضت قهوه خانه) هم
تاثیرگذار میشود. اتفاقی مهم البته.
- این دو نهاد نه فقط با تنوع در
آثار ترجمه شده و ترجمههای خوب، بلکه با شکل و طراحی کتابها هم سعی در
«تربیت کتاب خوان» داشتند. باور نمیکنید اگر بگویم که شکل و ریخت «کتاب
جیبی» چه جذابیتی داشت و یا همان شکل و شمایل شناخته شده انتشارات «بنگاه
ترجمه و نشر».
«چهرههای آن دوره»؟
شناختهتر شده از آن هستند که اینجا نام ببرم. و البته نام هم بردهام!
تاثیر آنها؟
- اگر مترجمهایی را
که در آن دوران قبل سالهای چهل و پنجاه روی خود من تاثیر گذاشتند بخواهید،
باید از «ابراهیم گلستان» نام ببرم و «پرویز داریوش». آن چه که در کار این
دو مترجم روی من نوجوان و جوان آن زمان تاثیر گذاشت، نثرشان بود. تاثیری
پابرجا. گلستان بیشتر البته. «ابوالحسن نجفی» هم هست. گرچه کمی دورتر. شاید
پاسخ به آن سوال شما در مورد تاثیرگذاری نامآوران آن دوره، همین تاثیر
«زبان و نثر» باشد. به هر حال گلستان، دریابندری، نجفی، داریوش و دیگران
سبک خودشان را داشتند و نثری موثر.
- تاثیر دیگر آن نام آوران، تشویق
نسل جوان آن زمان و نسلهای بعد برای پرداختن به ترجمه بود. فراموش نکنیم
که ایران جزو معدود کشورهایی است که نام مترجم گاه بزرگتر از نام نویسنده
روی جلد کتاب میآید. در کشورهای دیگر خیلی کم این «پدیده» دیده میشود.
-
تاثیر خیلی مهم دیگر که البته بیشتر تاثیر و نتیجه کار آنهاست، تاثیر این
ترجمهها بر ادبیات مدرن ایران است. پیدا شدن نویسندههایی که با شناخت
ادبیات غرب و آشنا شدن با سبکها و مکتبها، شروع به نوشتن کردند. فکر کنید
که ترجمه آثار «همینگوی» چند نفر را تشویق به نوشتن کرده است؟
متاسفانه ترجمه ادبی در ایران «تخصصی و حرفه ای» نشد.
چرا؟
۱- آن بنگاهها که رفتند، و جانشینهای آنها
پس از انقلاب هم نتوانستند آن اهداف را – به دلایل زیاد- پیگیری کنند. یعنی
ترجمه ادبیات برتر جهان، استفاده از مترجمین وارد و تربیت مترجمهای کم
تجربه.
۲ - انتشاراتیها میتوانستند و میتوانند این نقش را ادامه
دهند که شاخصترینشان همان «خوارزمی» ماند. بیشترشان بیشتر به چاپ کردن
ترجمه فکر کردند و آن چه که برای خیلیها اصلا اهمیتی نداشت و ندارد،
کیفیت ترجمه و مترجم بود و هست. اگر مترجم شاخصی با آنها کار کند که خب،
چه بهتر.
۳- پس از انقلاب فرهنگی ضرورت ترجمه برای گسترش علم و دانش تشخیص داده
شد و رشتههای «زبان و ادبیات خارجی» تبدیل شد به رشتههای «آموزش ترجمه».
اما برنامهریزی غلط از یک طرف و بی تجربگی بیشتر اساتید از طرف دیگر موجب
بیعلاقگی دانشجویان شد و این رشتهها شد مثل بقیه رشتههای دانشگاهی.
یعنی چاپ مدرک. آموزش سرتا پا غلط ترجمه در دانشگاهها هم موجب فاجعه در
جریان ترجمه ادبی شد. کسانی دست به ترجمه زدند که کاش نمیزدند.
۴- مشکلات؟ خب همانها که بالاتر گفتم، یعنی:
الف:
در بخش خصوصی خیلی از انتشاراتیها برنامه منظمی ندارند. نه برنامه برای
نشر ترجمههای خوب، نه برنامه برای تربیت مترجم. هستند نشرهایی که سعی در
تنظیم برنامهای دارند (در زمینه ترجمه با نشر افق و نشر ماهی کار کردهام و
میدانم که در ارتباط با ادبیات آلمان برنامه ریزی میکنند، بهعنوان
مثال) اما با توجه به تعداد زیاد انتشاراتیها، بیبرنامگی بهطور کلی
بیشتر از اینهاست.
ب: در بخش دولتی هم بنگاههای بزرگی هستند، اما به خاطر محدودیتهایی که
دارند، نمیتوانند گامهای بلندی مثل «فرانکلین» یا «بنگاه نشر و ترجمه»
در زمینه ترجمه ادبی بردارند. مترجم تربیت کنند. شأنی حرفهای – تخصصی به
ترجمه بدهند.
پ: دانشگاهها و رشتههای تربیت مترجم که اصلا جای حرف ندارد. فراموششان کنیم بهتر است.
ت:
نشریات میتوانند کمک کنند. نه این که بیایند و ترجمههای خوب تحویل
بدهند. روزنامه هستند و باید سریع کار کنند. اما میتوانند با نقد
ترجمههای خوب، با نقد کار انتشاراتیها به این امر کمک کنند. اما خب
میدانیم که افراد کارآمد در این زمینه کم دارند. و در موارد بسیاری برعکس
هم عمل کنند. یعنی با تعریف از ترجمههای بد و خیلی بد، فقط به این دلیل که
«روان است و قابل درک!» کار را بدتر میکنند.
در پرسشهایتان نقش
مترجم را نیاورده بودید. خیلی هم مهم است، در روزگار حال و در نبود
بنگاههای جدی ترجمه و نبود انتشاراتیهایی که ترجمه را جدی بگیرند.
متاسفانه کم داریم مترجمی که دل به ترجمه بدهد. کم داریم مترجمی که وارد به
ادبیات کشور مبدا و حتی مقصد باشد. مترجمی که به ساز انتشاراتی نخواند.
مترجمی که بداند چی دارد ترجمه میکند. کم است.
پرسشی هم کرده بودید در مورد این که آیا زبان ترجمه تغییر کرده است؟
بله. خیلی بدتر شده است! گلستان و دریابندری و نجفی و امامی و.... را قیاس فرمایید با.....
تمام.
mehrnameh.ir