مقالات فارسی درباره ترجمه6
- نویسنده : رسول صباغی
- تاریخ : ۱۱:٥٦ ب.ظ - ۱۳٩۱/٧/٢٢
- نظرات : (0)
کارگاه ترجمه و ویرایش(2)
نقدی بر ترجمه کاربردهای افسون
*کمال بهروزکیا نویسنده:برونو بتلهایم
مترجم:کاظم شیوا رضوی
بتلهایم،در مقاله«قصه شکل هنری بیمانند»،در دیباچه کتاب«کاربردهای افسون» (متن آلمانی)میگوید:
«هدف از نوشتن کتاب حاضر،این است که به بزرگترها،به خصوص کسانی که سرپرستی و تعلیم و تربیت کودکان را برعهده دارند،برای درک هرچه بیشتر معنا و مفهوم قصهها (Marchen) کمک کند...قصهها مانند همه آثار هنری اصیل،قلمرو بسیار متنوع و ژرفایی دارند که در اساسیترین پژوهشها نیز کاملا تحلیل نمیشوند...اگر مطالعه این کتاب، خواننده را چنان برانگیزد که عمیقا از آن متأثر شود،بهگونهای که خود معنا و مفهوم همه جانبه و گوناگونی از این قصهها دریابد،وقتی آنها را برای کودکان تعریف میکند،ا زمعنای بیشتری برخوردار میشوند.امیدوارم همراه این کتاب، قصهها نیز دوباره خوانده شوند.خواه«کلاه قرمزی»،«دختر خاکسترنشین»یا یک قصه دیگر.فقط اصل داستان،ارزیابی از جوهرهء هنرمندانهاش را میسر میسازد و نشان میدهد که چه عرصه گستردهای را به یک ذات مستعد هدیه میکند.»
در این مقاله،از سخن بتلهایم پیداست که او روی واژه Marchen ،یعنی قصه تأکید دارد.
او در مقاله«شناخت زندگی از نگاه درون»،در آغاز کتاب نیز میگوید:«...در اغلب فرهنگها میان اسطورهها (Mythen) و داستانهای عامیانه (Volkserzahlungen) یا قصهها (Marchen) حدومرز روشنی وجود نداشته است؛آنها روی هم ادبیات جوامعی را ساختهاند که هنوز روایت مکتوب در آنها پیدا نشده بود.زبانهای ملل شمال اروپا برای هر دو گروه،فقط واژه Sage را دارند.در زبان آلمانی، واژه Saga (افسانه)برای Mythos (اسطوره) پذیرفته شده است.جای تأسف است که اصطلاح «قصه» (Marchen) در زبان آلمانی،در زبان انگلیسی (Fairytale) ،قصه پریان و در زبان فرانسه (Conte defee) ،افسانه پریان نامیده میشود.و روی نقش پریان تأکید میگردد.در حالیکه در اغلب قصهها اصلا سختی از پریان در میان نیست و حتی یک پری هم در آن دخالتی ندارد...»
متأسفانه این اشتباه،هنگام ترجمه از زبان انگلیسی یا فرانسه،به زبان فارسی نیز انتقال یافته و نظریات بتلهایم را درباره افسانه و اسطوره، قصه و قصههای عامیانه و دیگر مطالب کتاب در زمینههای گوناگون دگرگون ساخته و اندیشههای نادرستی به خوانندگان فارسی زبان،به خصوص پژوهشگران قصه و داستان،ارایه کرده است.
هرچند مترجم«کاربردهای افسون»،در واژهنامه پایان کتاب Myths را اسطورهها و افسانههای کهن و Mythology را مجموعهاساطیر و افسانههای ویژه یک ملت»دانسته است،در متن ترجمه فارسی نیز همان اشتباهی که در زبان انگلیسی یا فرانسوی پدید آمده به چشم میخورد و افسانه،جانشین قصه شده و در برابر اسطوره قرار گرفته است.در حالیکه بتلهایم،عقیدهء پیشینیان خود را پذیرفته و معنای اسطوره (Mythos) را همان افسانه (Sage) دانسته است.بنابراین،او در کتاب خویش معنای اسطوره و افسانه را یکی دانسته،آن را در برابر قصه قرار داه است.
مطلب فوق،در مقاله«زندگی از دید درون آن»،در کتاب کاربردهای افسون،چنین ترجمه شده است:
«در اغلب فرهنگها خط فاصل روشنی میان اسطورهها از یکسو و قصههای مردمی کهن یا افسانههای جن و پری از سوی دیگر وجود ندارد.اینها همه ادبیات جوامع پیش از پیدایش نوشتار را تشکیل میدادند.زبانهای مردمان شمالی اروپا،برای این هر دو دسته،تنها یک لغت دارند:ساگا (Saga) .آلمانیها لغت ساگه (Saga) را به اسطورهها اختصاص داده، افسانههای جن و پری را Marchen مینامند. جای تأسف است که اصطلاح انگلیسی و فرانسوی برای همه این قصهها روی نقش جن و پری تأکید دارد،در حالیکه در بسیاری از آنها سخن از جن و پری در میان نیست...»
http://www.noormags.com/View/GetFile.ashx?ArticleId=129237&Type=HTM&LID=1
دسته بندی : مقالات فارسی درباره ترجمه