- نویسنده : رسول صباغی
- تاریخ : ۱٢:٠۳ ب.ظ - ۱۳٩۱/٧/۱٧
- نظرات : (0)
زبان فارسی که امروز در ایران،افغانستان وبخشهایی از آسیای مرکزی صحبت می شود یکی از اجزای شاخه هند و آریایی از خانواده هند و اروپایی زبان ها است. در زمانهای مختلف طی اعصار گذشته،فارسی در بخشهایی از قفقاز و در دربازهای عثمانیان، زبان ادبیات بوده است و پیش از سلطه استعمار بر شبه قاره هند نیز فارسی زبان تشکیلات دولتی، قضا و فرهنگ این منطقه بوده است.
و اما ترجمه به فارسی تاریخچهای طولانی دارد و در تکامل تمدنهای ایرانی در سراسر آسیای غربی و فراسوی آن نقش مهمی ایفا کرده است. اطلاعات درباره ترجمه پیش از ظهور اسلام در سده هفتم میلادی بسیار ناچیز است. در ایران سدههای میانی، تعامل میان عربی و فارسی، مختصه اصلی و تعیینکننده فعالیتهای مربوط به ترجمه بود. در پیِ تهاجمات مغول و تاتار در سدههای هفتم تا نهم هجری کنش و واکنشهای تازهای میان فارسی از سویی و شماری از زبانهای هندی و ترکی، از سویی دیگر پدید آمد و موجب پیچیده و گوناگونتر شدن تاریخچه مذکور شد. در سده سیزدهم قمری، ترجمه از زبانهای اروپایی چه در ایران چه در سرزمینهای فارسی زبان خارج از ایران، بخش لاینفکّی از برنامههای مدرن سازی مختلف بوده است. از جمله اولین کتابهای ترجمه شده به فارسی در قرن سیزدهم هجری،کتاب پطر کبیر و شارل دوازدهم است که توسط میرزا رضا مهندس در آن زمان و به دستور عباس میرزا از زبان فرانسه ترجمه شده اند. با تاسیس دارالفنون و اعزام محصلین ایرانی به خارج کار ترجمه در ایران رو به فزونی نهاد و بالاخره در سالهای بعد به لحاظ ازدیاد تماسهای بین المللی و نیازهای علمی و فرهنگی رونق بیشتری پیدا کرد تا اینکه در حال حاضر در اکثر زمینه های علمی و ادبی کتابها و مقالات بسیاری از زبانهای زنده دنیا به فارسی ترجمه می شود.
این مطلب کوتاه، سرآغازی بود بر بررسی شرایط و مسیری است که ترجمه طی سه دهه اخیر در ایران طی کرده است و اینکه چرا در جایگاهی نیست که باید باشد. این موضوع می تواند دستمایه مطالب بعدی باشد. شما دوستان نیز با ارایه نظرات خود و اینکه مایل به ارایه چه مطالبی هستید، مرا در این راه یاری نمایید.
دسته بندی : ترجمه به سبک ایرانی