k

k

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۴:۰۵
    %)
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۵/۱۷
    kkk
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۹۴، ۱۱:۲۸ - سعید
    مرسی

۳۲۴ مطلب با موضوع «مسیر زندگی من :: Money :: Knowledge, Skills, Expertise» ثبت شده است

دومین دوره کارگاه آموزشی شیوه های پژوهش در مطالعات ترجمه در تاریخ دوم اردیبهشت ماه 1391 در مرکز پژوهشهای ترجمه واقع در دانشگاه علامه طباطبایی (ره) از ساعت 8 الی 17 برگزار می شود. علاقه مندان با پرداخت مبلغ 40000 تومان و پر کردن فرم ثبت نام می توانند در این دوره شرکت نمایند.

برای دریافت فرم ثبت نام و اطلاعات بیشتر در خصوص این دوره به آدرس مرکز پژوهشهای ترجمه http://www.translationstudies.ir مراجعه فرمایید.


دسته بندی : کارگاه ترجمه

Context is a notion used in the language sciences (linguistics, sociolinguistics, systemic functional linguistics, discourse analysis, pragmatics, semiotics, etc.) in two different ways, namely as


  • verbal context
  • social context

Contents

Verbal context

Verbal context refers to surrounding text or talk of an expression (word, sentence, conversational turn, speech act, etc.). The idea is that verbal context influences the way we understand the expression. Hence the norm not to cite people out of context. Since much contemporary linguistics takes texts, discourses or conversations as its object of analysis, the modern study of verbal context takes place in terms of the analysis of discourse structures and their mutual relationships, for instance the coherence relation between sentences.

Social context

Traditionally, in sociolinguistics, social contexts were defined in terms of objective social variables, such as those of class, gender or race. More recently, social contexts tend to be defined in terms of the social identity being construed and displayed in text and talk by language users.

Multidisciplinary theory

In his new multidisciplinary theory of context, Teun A. van Dijk rejects objectivist concepts of social context and shows that relevant properties of social situations can only influence language use as subjective definitions of the situation by the participants, as represented and ongoingly updated in specific mental models of language users: context models.

Influence

The influence of context parameters on language use or discourse is usually studied in terms of language variation, style or register (see Stylistics). The basic assumption here is that language users adapt the properties of their language use (such as intonation, lexical choice, syntax, and other aspects of formulation) to the current communicative situation. In this sense, language use or discourse may be called more or less 'appropriate' in a given context. It is the language or derigitave terms surrounding set paragraph, novel or article.

References

  • De Fina, A., Schiffrin, D., & Bamberg, M. (Eds.). (2006). Discourse and identity. Cambridge: Cambridge University Press.
  • Duranti, A., & Goodwin, C. (Eds.). (1992). Rethinking context. Language as an interactive phenomenon. Cambridge: Cambridge University Press.
  • Eckert, P., & Rickford, J. R. (2001). Style and sociolinguistic variation. Cambridge: Cambridge University Press.
  • Fetzer, A. (2004). Recontextualizing context. Amsterdam: John Benjamins.
  • Ghadessy, M. (Ed.). (1999). Text and context in functional linguistics. Amsterdam: John Benjamins.
  • Givón, Talmy. (2005). Context as Other Minds. Amsterdam: John Benjamins.
  • William Labov (1972). Sociolinguistic patterns. Philadelphia, PA: University of Pennsylvania Press.
  • Leckie-Tarry, H. (1995). Language & context. A functional linguistic theory of register. London: Pinter Publishers.
  • Stalnaker, Robert Culp (1999). Context and content. Oxford: Oxford University Press

این جمله در انگلیسی زیاد کاربرد دارد؛ live your (dream, life, destiny, …). هر بار که به این جمله برمی خوردم، درمی ماندم که معادل بومی آن در فارسی چه می شود؟ یا اگر بومی نداریم، معادل فارسی آن ـ نه ترجمه ی لفظی آن ـ چه می شود. الان که به ذهنم رجوع می کنم، فقط رمان کیمیاگر پائلو کوئیلو را یادم می آید که در آن چند باری آقای حجازی (مترجم) این جمله را آورده است: «رؤیایت را بزی.»!!!! همچین دلچسب نیست. تازه، کلی هم غریب است. در همان نگاه نخست، می شود فهمید که این ترجمه ی live your dream است. گذشت و گذشت و گذشت تا این­که دیشب مشغول خواندن مصاحبه ای از عبدالله کوثری بودم. در حین خواندن، جمله ای توجه من را به خود جلب کرد؛ « شما ببنید مترجمان خوب ما خودشان خوب چیز می نویسند... واقعا این بخش آگاهی از زبان است. یعنی زندگی کردن با زبان.» گفتم خودشه؛ زندگی کردن با... با خاطراتت زندگی کن. با یادش زندگی کن. این سالها را با یاد او زنده مانده ام. من با این باغ زندگی کرده ام.

پس می شود live your dream را چنین ترجمید: با رؤیایت زندگی کن.

حالا آیا این تنها و بهترین معادل می شود؟ فعلاً که بنده این را یافته ام. شما نظر خاصی دارید؟


دسته بندی : کارگاه ترجمه


-------

مطالعه کنید؛

2.       ترجمه کنید؛

3.       باز هم ترجمه کنید؛

4.       به ترجمیدن ادامه بدهید...


دسته بندی : کارگاه ترجمه


---------------------------

چطور واژه ی ایتالیک شده ی انگلیسی را به فارسی برگردانیم؟ عین همان واژه را در ترجمه ایرانیک کنیم یا نقش واژه ی ایتالیک مبدأ را در نظر بگیریم و شکل ایرانیک را به واژه ای در مقصد بدهیم که آن نقش را گرفته؟
من راه دوم را به شخصه ترجیح می دهم، چون در ترجمه همیشه عین واژگان و دستور زبان مبدأ انتقال نمی یابد، اگر هم در جملات ساده قابل انتقال باشد، باز باید دید نقش این واژه ی ایتالیک در جمله چیست.
جمله ی ساده ای که همین الان با آن برخورد داشتم این بود:

 

Attraction is love

 

من این چنین ترجمیدم (با در نظر گرفتن جملات پیشین):
جذب همان عشق است.


دسته بندی : کارگاه ترجمه



-------


«شاید زبان ناب وجود نداشته باشد، اما زبانی را به مقابلۀ زبانی دیگر درآوردن ماجراجویی جذابی است، و این مَثلِ ایتالیایی ها همیشه هم صادق نیست که مترجم خائن است. البته مشروط بر آن که نویسنده هم در این خیانت جذاب سهیم باشد.»

اومبرتو اِکو

 

1.  ترجمۀ “مبدأگرا” باید هرچه در توان دارد به کار گیرد تا خوانندۀ زبان “ب” هرآن چه را که نویسنده در زبان “الف” فکر کرده یا گفته است بفهمد. یک اثر ادبی به زبان یونانی کلاسیک را فرض کنید: خوانندۀ معاصر برای درک آن در حدّ ابتدایی هم باید بداند که شعرای آن دوره چگونه اشخاصی بودند و چطور احساس خود را بیان می کردند. اگر هومر عبارت «طلوع خورشید با پنجه های زرین» را به کرّات تکرار می کند، مترجم نباید هر بار عبارت را به گونه ای دیگر ترجمه کند چون “شیوه نامه ها”ی امروزی اصرار دارندکه از تکرار یک صفت باید پرهیز کرد. خواننده باید بفهمد که در آن روزگاران هر بار که طلوع خورشید عنوان می شد، پنجه های زرین داشت، درست همان طور که امروزه هربار [در زبان انگلیسی] صحبت از واشینگتن پایتخت آمریکا می شود هبارت “دی.سی” را در پی دارد.

در موارد دیگر ترجمه می تواند و باید “مقصدگرا” باشد. برای روشن شدن مطلب مثالی از ترجمۀ رمان خودم «آونگ فوکو» می آورم، که شخصیت های اصلی آن مدام کلمات قصار و نقل قول هایی ادبی صادر می کنند. البته هدف من از این کار این بود که نشان بدهم این شخصیت ها جز از طریق ارجاعات ادبی و کلمات قصار قادر نیستند واقعیت های روزمره را درک کنند. در فصل 57، آن جا که صحبت از سفر با اتومبیل در جاده ای کوهستانی است ترجمۀ [انگلیسی] از این قرار است: «افق گسترده تر می شد، در پس هر پیچ و خم قله ها بلندتر می شدند؛ گاه روستای کوچکی همچون نگینی بر سر آن ها نشسته بود؛ چشم اندازهای بی پایانی را ما نگاه می کردیم.» اصل ایتالیایی بعد از «چشم اندازهای بی پایان» چنین ادامه می یابد: al di della siepe, come osservava Diotallevi. چنانچه این جمله کلام به کلام ترجمه شده بود، «دیاتولِوی اشاره کرد، به فراسوی پرچین ها»، خوانندۀ انگلیسی زبانِ ترجمۀ کتاب چیزی را در این میان از دست می داد، زیرا این عبارت اشاره ای است به یکی از زیباترین اشعار جاکومو لئوپاردی با عنوان “بی نهایت” که هر خوانندۀ ایتالیاییِ کتاب آن را از حفظ است. آوردن نقل قول به این دلیل نیست که من خواسته ام به خواننده بگویم که در آن نزدیکی پرچینی وجود داشته است، یلکه به این دلیل است که خواسته ام نشان بدهم چگونه دیوتالِوی این منظره را با پیوند دادن آن به تجربه اش از آن شعر درک می کرده است. من به مترجمم گفتم که پرچین اهمیتی ندارد، حتی اشاره به لئوپاردی هم مهم نیست؛ مهم آن است که هر طور شده نقل قولی ادبی آورده شود. و ترجمۀ متن انگلیسی ویلیام ویوِر این گونه برگردانده شده، «دیوتالِوی اشاره کرد، همچون داریِن…» و همین اشارۀ کوتاه به غزلی از کیتس نمونۀ خوبی است از ترجمۀ “مقصدگرا”.

2.  نکته ای که همیشه برای من جذاب بوده آن است که فصل اول «جنگ و صلح» را چگونه باید به فرانسه ترجمه کرد؟ خوانندۀ فرانسوی زبان کتابی به فرانسه می خواند که شخصیت های آن به فرانسه حرف می زنند. خب این که چیز عجیبی نیست. چنانچه مترجم پانوشتی بیفزاید و بگوید که «در اصل به فرانسه است» باز هم کمک زیادی نمی کند: تأثیر کار از بین می رود. شاید لازم باشد برای تفهیم قصد نویسنده، اشراف روسیه در ترجمۀ فرانسۀ کتاب به انگلیسی صحبت کنند. بنده شخصاً از این که «جنگ و صلح» را ننوشتم خوشحالم، زیرا لازم نیست با مترجم فرانسه ام در این مورد به بحث بنشینم.

3.  عمل ترجمه روندی است مبتنی بر آزمون و خطا، بسیار شبیه آن چه که در سرای فرش فروشان بازار میان فروشنده و خریدار اتفاق می افتد. تاجر فرش درخواست صد می کند؛ شما پیشنهاد ده می دهید، و سرانجام پس از یک ساعت چک و چانه روی پنجاه توافق می کنید.

4.  دیگر به یاد نمی آورم که «نام گل سرخ» به کدام یک از زبان های اسلاو در حال ترجمه شدن بود، اما می دانم که من و مترجم هر دو مردد بودیم که خواننده از این همه “پاساژ”-های لاتینی چه خواهد فهمید. حتی یک خوانندۀ آمریکایی هم که لاتین نخوانده باشد، می داند که لاتین زبان کلیسایی قرون وسطا بوده است و در نتیجه تا حدودی حال و هوای آن دوره را درک می کند. به علاوه وقتی که به عبارت De pentogono Salomonis می رسد واژه های “پنتاگون” و “سلیمان” را تشخیص می دهد. اما برای خوانندۀ اسلاو خواندن این واژه ها و عبارات لاتینیِ آوانگاری شده به الفبای سیریلیک، هیچ مفهومی را القا نمی کند. اگر، در آغاز کتاب «جنگ  صلح» خوانندۀ آمریکایی عبارت … Eh bien, mon prince را بخواند می تواند حدس بزند که مخاطب یک شاهزاده است. اما اگر همین گفتگو در ابتدای ترجمۀ چینی ظاهر شود (به الفبای غیرقابل فهم لاتینی و یا از آن بدتر، آوانگاری شده به حروف چینی) خوانندۀ آن در پکن چه می فهمد؟ من و مترجم اسلاو تصمیم گرفتیم که به عوض لاتین از زبان کلیسای ارتدوکس اسلاو در قرون وسطا استفاده کنیم. که در آن صورت خواننده همان حس فاصله، و نیز فضای مذهبی را خواهد داشت، هر چند به سختی از مفاهیم چیزی درک می کرد.

5.  با وجود این نمونه های درخشانی از ترجمۀ شعر که محصول همکاری شاعر و مترجم است در دست داریم، ما حصل کار، آفرینشی نوین است. متنی که به سبب پیچیدگی های زبانی اش بسیار به شعر نزدیک است «شب بیداری فینیگان» اثر جویس است. فصل “آنا لیویا پلورابِله” (Anna Livia Plurabelle)  در زمانی که هنوز به صورت دست نوشته بود با همکاری خود جویس به ایتالیایی ترجمه شد. ترجمۀ ایتالیایی به طور مشخص با اصل انگلیسی متن تفاوت دارد. در واقع ترجمه نیست. بدان می ماند که جویس متن را به زبان ایتالیایی بازسروده باشد. با وجود این یک منتقد فرانسوی گفته است که برای فهم درست آن فصل (به انگلیسی) توصیه می شود که قبلاً ترجمۀ ایتالیایی آن خوانده شود.

6.  در مقام یک نویسنده از همکاری با مترجمان آثارم بسیار آموخته ام… در مورد کتاب های فلسفی و زبان شناسی هر گاه مترجم بخش های خاصی از متن را نفهمد و لاجر نتواند آن را درست ترجمه کند، این بدان معنی است که فکر من اشکال داشته است. به کرات، پس از از سرگذراندن مراحل ترجمۀ یکی از آثارم، به هنگام تجدید چاپ اصل ایتالیایی کتاب در آن تجدید نظر کرده ام؛ نه تنها از نقطه نظر سبک نگارش بلکه از لحاظ عقیده و نظرگاه.

* * *

پ.ن. چه خوبه آدم مترجم آثار چنین نویسندۀ نازی باشه! ببین چه دست و دلباز با مترجم همکاری می کنه!

* برگرفته از The Washington Post، شمارۀ 19، دسامبر 1993 – ترجمۀ گلی امامی (با عرض شرمندگی: من این مقاله را از روی نسخۀ کپی شدۀ دوستی کپی گرفتم. هیچ کجای کپی من نام و نشانی از مجله یا کتابی که مقاله در آن به چاپ رسیده باشد دیده نمی شود!)


----------------------





The only place where success comes before work is in the dictionary

χ تنها در فرهنگ لغت است که موفقیت بعد از کار می آید.

χ تنها در فرهنگ لغت است که موفقیت قبل از کار می آید.

√ حتا در فرهنگ لغت هم موفقیت بعد از کار می آید.

 


دسته بندی : کارگاه ترجمه


----------------------------

زنده بودن زبان به بی قید بودن و جاری بودن آن است. نمی شود زبان را در یک قالب گنجاند و گفت این است فرمول درست نوشتن، ترجمیدن، صحبت کردن. یکی از انتقادهای وارده به ترجمۀ تحت الفظی مقید شدن زبان ترجمه به دستور زبان مبدأ است. برخی مواقع این مقید شدن خیلی ظریف و پنهان است و، گاه، چنان آشکار که دل آدم را می زند. الان دو واژۀ انگلیسی در ذهن دارم که در جمله های خاصی می بایست معادل متضاد آن ها را در ترجمه به کار برد. یکی end است و دیگری all. به این دو مثال توجه کنید:

From the other end of counter Nick Adams watched them.

از آن سر پیشخوان نیک آدامز داشت آن ها را می پایید. (end: سر)

(آدمکش ها، ترجمۀ نجف دریابندری)

All I needed was…

تنها چیزی که نیاز داشتم (all: تنها)

بارها در ترجمه های خوش خوان این لغزش ها دیده می شود، به ویژه، به مورد دوم کم تر توجه می شود و all را به همه ترجمه می کنند. مثلاً می نویسند:همۀ چیزی که نیاز داشتم. جملۀ نچسبی است. نمی شود آن را خواند و راحت رد شد. با عادت زبانی ما همخوانی کاملی ندارد.

 


دسته بندی : کارگاه ترجمه

Sl. No. Title URL
1 A Thematic Guide to Optimality Theory http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511613333
2 A Theory of Aspectuality http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511597848
3 A-Morphous Morphology http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511586262
4 Biolinguistics http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511605765
5 Class, Language, and American Film Comedy http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511606342
6 Complex Predicates http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511712234
7 Computational Lexical Semantics http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511527227
8 Confronting Modernity in the cinemas of http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511549663
9 Coordination in Syntax http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511770746
10 Dialogue Activities http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511733130

11 Dictionary Activities http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511497674
12 Ergativity http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511611896
13 Event Representation in Language and Cognition http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511782039
14 Film Structure and the Emotion System http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511497759
15 Five-Minute Activities for Business English http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511733055
16 Fluent Aphasia http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511486548
17 Formal Semantics of Natural Language http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511897696
18 Games for Language Learning http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511667145
19 Group Dynamics in the Language Classroom http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511667138
20 Horror Film and Psychoanalysis http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511497742
21 How New Languages Emerge http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511616204
22 Indelible Shadows http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511615276
23 Ingmar Bergman’s </> Persona </I> http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511624315
24 Intellectual Capital http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511778971
25 John Ford’s </> Stagecoach </I> http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511615269
26 Language Activities for Teenagers http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511733024
27 Language and Sexism http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511755033
28 Language Evolution and Syntactic Theory http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511596919
29 Language Processing in Bilingual Children http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511620652
30 Language, Migration, and Identity http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511778247
31 Lessons from Good Language Learners http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511497667
32 Lexical Categories - Verbs, Nouns and Adjectives http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511615047
33 Markedness http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511486388
34 Martin Scorsese’s Raging Bull http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511614347
35 Mirrors and Microparameters http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511657375
36 Motivational Strategies in the Language Classroom http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511667343
37 Negative and Positive Polarity http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511554308
38 Neurolinguistics http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511618963
39 Onsets http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511750700
40 Papers in Laboratory Phonology http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511627736
41 Parametric Variation http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511770784
42 Phonological Representations http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511519758
43 Phonological Structure and Phonetic Form http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511659461
44 Poverty, Inequality, and Development http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511572173
45 Public Choice Analysis in Historical Perspective http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511559532
46 Roberto Rossellini’s </> Rome Open City </I> http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511617133
47 Second Language Writing http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511667251
48 Selfish Sounds and Linguistic Evolution http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511486449
49 Sociolinguistics and Language Teaching http://ebooks.cambridge.org/ebook.jsf?bid=CBO9780511551185
50 Subjects and Universal Grammar http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511486265
51 Symmetry in Syntax http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511794278
52 The Cognitive Semiotics of Film http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511613142
53 The Dynamics of Focus Structure http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511519949
54 The Economic World View http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511752049
55 The Lexicon in Acquisition http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511554377
56 The Methodology of Economics http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511528224
57 The Syntax of Agreement and Concord http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511619830
58 Universal Grammar and Language Learnability http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511753237
59 Vowel Patterns in Language http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511973710
60 Word and Image in Japanese Cinema http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511570292

دسته بندی : کتابهای آنلاین دانشگاه کمبریج

برگرفته از کتاب "هفت گفتار درباره ترجمه": دکتر کورش صفوی

"در تمامی مقاله ها سعی بر آن بوده تا به کمک مبانی زبانشناسی به بررسی موضوعات پرداخته شود. شاید در دید نخست، بررسی مسایل ترجمه از دیدگاه زبانشناسی برای بسیاری از مترجمان با سابقه قابل توجیه ننماید، اما آنچه امروزه تحت عنوان «ترجمه شناسی» مطرح است، به ما نشان می دهد که بررسی نظری مبانی ترجمه، بدون آشنایی با اصول زبانشناسی ممکن نمی نماید.


تجربه نیز نشان داده است که نزدیک به تمامی آنچه درباره مسایل نظری ترجمه نوشته شده، از آن کسانی است که یا زبانشناسند ویا به نوعی با این دانش آشنایی دارند. نگارنده این سطور بر ابن باور نیست که هر که ترجمه می کند می بایست با زبانشناسی آشنایی داشته باشد اما اعتقاد دارد که آموزش ترجمه و بررسی مسایل ترجمه بدون در نظر گرفتن مبانی دانش زبانشناسی ممکن نیست."

گفتار اول: نگاهی به مبانی ترجمه

ترجمه عبارت است از برگردان متنی از زبان مبدا به زبان مقصد بدون کوچکترین افزایش یا کاهش در صورت و معنی. این تعریف اگرچه دقیق است اما صرفا جنبه نظری دارد، زیرا هیچ پیامی را نمی توان بدون تغییر در صورت و معنی از زبانی به زبان دیگر منتقل کرد. این مساله به ساختارهای متفاوت زبانها باز می گردد. هر زبان از واژگان خاص خود استفاده می کند؛ هر یک از این واژه ها معنی یا معانی ویژه خود را داراست. همنشینی واژه ها در هر زبان بکار می رود می تواند معنی یا معانی ویژه ای برای خود داشته باشد که در نتیجه انتقال هر یک از این جملات بدون دستکاری، حذف برخی از ویژگیها  یا اضافه کردن ویژگی های دیگر امکان پذیر نمی نماید. بدین ترتیب در کنار ترجمه بعنوان یک حرفه که سابقه ای چند هزار ساله دارد، دانش «ترجمه شناسی»[1] نیز به وجود آمد تا به بررسی نظری چند و چون این مساله بپردازد.

از طریق زبانشناسی مشخص شد که ساخت صوری و معنایی زبانها با یکدیگر تفاوت دارند و عناصر سازه ای هر زبان در تمامی سطوح دارای بافت و نظامی منسجم است. مشخص شد که از طریق تحلیل تقابلی[2] می توان سطوح مختلف آوایی، واژگانی و نحوی زبانها را با یکدیگر مقایسه کرد و وجوه اشتراک و افتراق آنها را مشخص ساخت.

بتدریج مواد اولیه بررسی های زبانشناختی بویژه معنی شناسی در مطالعه مسایل ترجمه بکار گرفته شد و به پیدایش دانشی انجامید که امروزه بدان نام ترجمه شناسی نهاده اند.

گونه های ترجمه:

ترجمه در نخستین گام به دو گونه ترجمه شفاهی[3] و ترجمه مکتوب[4] قابل تقسیم است. ترجمه شفاهی برگردان گفته ای از زبان مبدا به زبان مقصد است و ترجمه مکتوب طبعا به نوشتار و برگردان یکی از این دو اصطلاح وابسته به ابزار بکار رفته در زبان مبدا است.

ترجمه شفاهی:

ترجمه شفاهی دارای دوگونه اصلی است:

الف- ترجمه همزمان[5]

ب- ترجمه ناهمزمان[6]

تفاوت میان این دوگونه ترجمه شفاهی در انتخاب برش ساختاری گفته در ارتباط با زمان است. در ترجمه شفاهی همزمان، مترجم با درک یک یا چند واژه نخست گفته در زبان مبدا به برگردان آن می پردازد و با اندک اختلاف زمانی پس از پایان گفته در زبان مبدا، برگردان را در زبان مقصد به پایان می برد. در ترجمه شفاهی ناهمزمان یا پیاپی گفته زبان مبدا برش می خورد و مترجم پس از درک برش مذکور که معمولا بیش از یک جمله است، در زمان مکث گوینده، برگردان آن بخش از گفته را در اختیار مخاطب یا مخاطبین قرار می دهد. امکان بکارگیری ترجمه همزمان به آرایش واژگان[7] دو زبان مبدا و مقصد وابسته است. در ترجمه ناهمزمان، مترجم می بایست تمامی یک برش از گفته را در حافظه خود نگاه دارد؛ این کار در برخی موارد با یادداشت برداری امکان پذیر خواد بود و در شرایطی خاص متضمن آگاهی مترجم از تندنویسی یا اختصارنویسی است.

مهمترین عامل تمایز بین ترجمه شفاهی و مکتوب، مساله زمان است. زمان در ترجمه شفاهی چند لحظه یا دقیقه ای بیش نیست، درحالیکه برای ترجمه مکتوب چنین نیست. امکان استفاده از زمان در ترجمه مکتوب به سنجیده تر شدن متن ترجمه شده می انجامد؛ بکارگیری ابزارهای کمکی از قبیل فرهنگ لغات نیز می تواند به این سنجیدگی کمک کند.

تفاوت میان ماهیت ترجمه شفاهی و مکتوب به تمایز میان مترجم شفاهی و کتبی می انجامد. مترجم شفاهی الزاما مترجم کتبی خوبی نیست و عکس این موضوع بیشتر صادق است. مترجم شفاهی می بایست آگاهی کامل از موضوع مورد ترجمه داشته باشد، اما این آگاهی برای مترجم کتبی الزامی نیست. از سوی دیگر در اختیار نداشتن زمان برای مترجم شفاهی، برگردان نسیجده او را از قبیل عدم رعایت ترتیب واژه ها، بکارگیری ویژگیهای گفتاری و جز آن قابل توجیه می سازد، لیک چنین توجیهی برای محصول کار مترجم کتبی وجود ندارد.

ترجمه مکتوب

حوزه کاربرد ترجمه شفاهی بسیار محدود است و بیشتر در محافل سیاسی، مصاحبه ها و گفتگو های دولتی مورد استفاده قرار می گیرد. زمینه های مورد ترجمه نیز به چند زمینه سیاسی، اقتصادی، نظامی و جز آن محدود می شود، اما در ترجمه  مکتوب چنین نیست. محدودیتی برای ترجمه مکتوب نمی توان قایل شد. تنها محدودیت موجود، نوشتاری بودن زبان مبدا است و بس.

واحد ترجمه

برشی از زنجیره مورد ترجمه از سوی مترجم بعنوان واحدی برای معادل یابی در نظر گرفته می شود، واحد ترجمه نام دارد. واحد ترجمه می تواند واژه، جمله یا عبارت باشد. ترجمه بر حسب واحد برگزیده شده، دست کم دارای سه مرحله زیر است:

الف- ترجمه تحت اللفظی

واحد ترجمه در این مرحله واژه است، بدین معنی که دربرابر هر واژه متن زبان مبدا، واژه ای از زبان مقصد آورده می شود. این مرحله از ترجمه برای برگردان بسیاری از شبه جمله ها و واژه های مرکبی بکار می رود که معادل دقیقی برای آنها در زبان مقصد موجود نیست.

 ژرف ساخت:deep structure

مشخصه های واجی:phonological features

در اینجا می بینیم که ترجمه تحت اللفظی کارایی کافی دارد؛ اما به ندرت می توان جمله ای را تماما به همین صورت ترجمه کرد زیرا در چنین شرایطی یا ساخت دستوری زبان مبدا به زبان مقصد تحمیل می شود؛ مانند:

He gave me a book to read

او داد به من کتابی برای خواندن

و یا جمله بدست آمده در زبان مقصد مفهوم جمله زبان مبدا را ندارد!

He kicked the bucket

او به سطل لگد زد.

ب- ترجمه جمله

در این مرحله، واحد ترجمه جمله است. در این ترجمه قواعد دستوری و شیوه آرایش واژگان در زبان مبدا در نظر گرفته می شود.بدین ترتیب هر یک از جملات متن زبان مبدا با حفظ معنی تک تک واژه ها به جمله ای در زبان مقصد ترجمه می شود.

پ- ترجمه آزاد

در این مرحله واحد ترجمه عبارت یا پاراگراف است. مترجم در چنین مرحله ای پیام متن زبان مبدا را در مجموعه جملاتی از زبان مقصد بدست می دهد. در این ترجمه افزایش و کاهش در نهایت خود بکار خواهد رفت.

بدین ترتیب می بینیم که جمله واحد مطلوب ترجمه بشمار می رود، هرچند ترجمه تحت اللفظی و ترجمه آزاد نیز در شرایطی خاص راهگشاست. در بسیاری از مواردی که متن زبان مبدا با برچسب «ترجمه ناپذیر» مشخص می گردد، تنها راه حل ترجمه آزاد است.

ترجمه ارتباطی[8] و ترجمه معنایی[9]

در جریان ترجمه، مترجم با دو زبان مبدا و مقصد درگیر است. او می بایست سعی بر آن داشته باشد که خواننده، ترجمه اش را دریابد و ضمنا پیام نویسنده نیز تحریف نشود. مترجم در این میان بسته به نوع متن و هدف ترجمه گاه بیشتر به گیرنده پیام و گاه بیشتر به فرستنده پیام توجه نشان خواهد داد.

ترجمه معنایی، نویسنده را مهمتر از خواننده در نظر می گیرد. بدین ترتیب این امکان همواره وجود دارد که ساختهای صوری و معنایی نامانوس به زبان مقصد راه یابد. در ترجمه معنایی سعی بر آن است تا تمامی الگوهای ساختی و معنایی زبان مبدا به زبان مقصد برگردد و گاه بر آن تحمیل شود و طبیعی است که چنین ترجمه ای را براحتی نمی توان خواند.

از سویی دیگر، در ترجمه ارتباطی، خواننده مهمتر از نویسنده بشمار می رود. مترجم سعی بر آن خواهد داشت تا متن ترجمه شده را حتی الامکان برای خواننده مانوس سازد، بدین ترتیب این امکان همواره وجود دارد که متن بدست داده شده، بطور کامل گفته نویسنده نباشد.

آنچه پیشتر تحت عنوان ترجمه تحت اللفظی مطرح شد، گرایش به سمت ترجمه معنایی دارد و ترجمه آزاد نیز به ترجمه ارتباطی گرایش نشان می دهد.

برای درک بهتر موضوع می توان از نمونه هایی استفاده کرد:

 More catholic the Pope

ترجمه معنایی: کاتولیک تر از پاپ

ترجمه ارتباطی: کاسه داغ تر از آش

She looks like a red rose

ترجمه معنایی: مثل گل سرخ می ماند.

ترجمه ارتباطی: مثل ماه می ماند.

هر دو مثال، نمونه هایی از ضرب المثل ها، عبارت های تشبیهی و اصطلاحاتی هستند که می توانند کاربرد ترجمه ارتباطی را توجیه کنند؛ هر چند چنین توجیهی مطلق نیست، زیرا افراط در ترجمه ارتباطی می تواند به حذف رنگ و بوی فرهنگی زبان مبدا بیانجامد.

[1]. Translatology

[2]. Contrastive analysis

[3]. Interpretation

[4]. Translation

[5]. Simultaneous

[6]. Consecutive

[7]. Word Order

[8]  .Communicative translation

[9]. Semantic translation


دسته بندی : کتابهای ترجمه

--------------------------

کتابهای این قسمت را هم ببینید :

http://books.google.com/books/about/Early_theories_of_translation.html?id=LLsCAAAAYAAJ


دسته بندی : کتابهای ترجمه


کتابهای جالب ترجمه :

http://books.google.com/books/about/Introducing_Translation_Studies.html?id=2mfDoHh2AIoC


1896-1982
رومن یاکوبسن یکی از بزرگترین اساتید زبان شناسی قرن بیستم است. آثار او که فوق العاده متنوع و متعدد هستند، شامل زمینه های تخصصی دیگری نیز می شوند؛ به طوری که اغلب از معنای دقیق زبان شناسی فراتر می روند. وی که به همراه ان. اس. تروبتزکوی (N.S. Troubetzkoy) پایه گذار واج شناسی مدرن است، غنی ترین و ساده ترین شکل ساختارگرایی را ارائه می دهد. او سهم بزرگی در حذف مرزهای ایجادشده بین زبان شناسی اروپایی و زبان شناسی آمریکایی دارد. و این به دلیل تدریس او در دانشگاه هاروارد و ام.آی.تی (مرکز تکنولوژی ماساچوست) بوده است. یاکوبسن در زمینه ی زبان شناسی عمومی ( به ویژه دستور زبان زایشی که توسط نوآم چامسکی و ام.هال ارائه دادند)، مطالعات زبان اسلاو، نشانه شناسی، انسان شناسی، روانکاوی و مطالعات ادبی نیز بسیار تاثیر گذار بوده و این تاثیرگذاری تا به امروز ادامه دارد.


حلقه زبان شناسی مسکو: نشانه های ساختارگرایی


رومن یاکوبسن در 11 اکتبر سال 1896 در مسکو متولد شد. او ابتدا تحصیلات خود را در مرکز زبان های شرقی لازارو و بخش متن شناسی دانشگاه مسکو انجام داد. و پس از عزیمت از روسیه، در سال 1930 مدرک دکترا را از دانشگاه پراگ (چکوسلوواکی) گرفت. او از دوران نوجوانی به تحقیق در زمینه های مختلفی مانند زمین، فرهنگ عامیانه، و قوم نگاری علاقه مند بود. در سال 1915 با کمک عده ای از دانشجویان انجمن زبان شناسی مسکو را تاسیس کرد؛ و از بدو تاسیس تا سال 1920 ریاستش را به عهده گرفت. زبان شناسی اروپایی در آن زمان زیر نفوذ و نطارت مکتب نو دستورنویسان بود؛ و این مکتب در ربع قرن آخر قرن 19 نتایج چمشگیری را در زمینه ی مطالعات تحول آواشناسی زبان های هندو اروپایی به دست آورده بود. از آن هنگام، اکثر زبان شناسان خود را وقف تحقیق در رابطه با شباهت های آوایی زبان های خویشاوند و یا بازسازی قدیمی ترین شکل این این زبان ها کردند. و این در حالی بود که به تدریج از مطالعه ی زبان به عنوان یک سیستم یا یک وسیله ی ارتباطی غفلت کردند. «کتاب های راهنمای آموزشی زبان را به عنوان یک ابزار ارتباطی تعریف می کردند، اما توجه آن ها به سرعت به سمت تبار شناسی اندام های تکه تکه شده زبان می رفت و در این کتاب ها تقریبا هیچ پاسخی به پرسش های اساسی دیده نمی شد. پرسش هایی نظیر اینکه : عناصر مختلف سازنده ی این ابزار چگونه عمل می کنند؟ چه روابط و کنش های چندگانه ای بین دو وجه هر نشانه ی کلامی یعنی وجه ملموس و محسوس آن و وجه قابل فهم و ترجمه وجود دارد؟ ». یاکوبسن می بایست تمام زندگی خود را وقف تشریح پاسخ این سوالات می کرد. در حالی که زبان شناسان رسمی پاسخی برای این پرسش ها نداشتند، او به همراه دوستانش برای یافتن افق های فکری دیگر از انجمن زبان شناسی مسکو روی برمی گرداند. یاکوبسن با هوسرل دو سوسور و نام آوران ناشناخته ای مثل بودوان دو کورتنی (Baudouin de Courteney ) و کروشوسکی (Kruszewski) آشنا می شود. او که همواره متوجه حرکت های هنری پیشگام بود، تحت تاثیر نظریه های جنبش هنری کوبیسم از براک این جمله را نقل می کند: «من اعتقادی به اشیا ندارم، اما روابط بین اشیا را باور دارم»؛ و این جمله حاکی از یکی از نظریه های اساسی ساختارگرایان است. او روابط دوستانه ی با شاعران روس مانند خلبیانکوف (Khlebnikov) و مایاکوفسکی(Maïakovski) داشت. و به علت مطالعه برخی از ویژگی های زبان شعری بود که این فکر به ذهنش افتاد که هر زبانی نظامی از صداهای متمایز یا واج ها دارد. انجمن زبان شناسی روس خود را محدود به مطالعه ی جنبه یا نمود آوایی شعر نمی کرد؛ و به کمک انجمن مطالعات زبان شعری به یکی از مراکز مکتب نقد ادبی که به فرمالیست های روس شناخته شد، تبدیل گردید.
انجمن زبان شناسی پراگ: واج شناسی

یاکوبسن در سال 1920 در چکسلوواکی ساکن شد و تا سال 1939 در همان جا زندگی کرد؛ با وجود برخی مخالفت های رسمی در آن جا و در دانشگاه ماژاریک دو برنو (Mazaryk de Brno ( تدریس کرد. در این مدت نبوغ علمی او کاملا شکوفا شد. فعالیت های او به طور گسترده در امتداد فعالیت های زبان شناسی پراگ ادامه پیدا کرد. وی در تشکیل این انجمن شرکت و در سال 1926 معاونت آن را به عهده گرفت؛ و خود را به عنوان صریح ترین سخنگوی این انجمن نشان داد. او به واسطه همکاری با ان.اس. تروبتزوکی مبانی نظریه واج شناسی ، مخصوصا نظریه تضادهای تمایز دهنده را ایجاد کرد. در اثرش تحت عنوان « مطالعات درباره ی طبقه بندی واج شناسی صامت ها» (1939)، برداشت خود را از تضادهای متمایز دوگانه طرح می کند: سیستم واج شناسی هر زبانی می تواند در یک تضادهای دوگانه خلاصه می شود، و این تضادها در یک فهرست کلی نسبتا محدود جای گرفته است. بنابراین واج دیگر کوچکترین واحد واج شناسی نیست و صامت ها مانند مصوت ها می توانند در عبارت های همین تضادها تحلیل شوند. در زمینه ی واج شناسی، یاکوبسن خودش را به مطالعه ی هم زبانی زبان های مهجور محدود نمی کرد. او که پایه های نظریه ی واج شناسی عمومی را ایجاد کرد، سهم بزرگی در جغرافیای زبان شناسی (مطالعه ی قلمروها) و در واج شناسی درزمانی داشت: در اثر دیگرش با عنوان « مطالعات بر حول واج شناسی زبان روسی.... » (1929) تاکید کرد که ساختار یک نظام واج شناسی نقش حساسی در این تحول بازی می کند. هم چنین اقدام به مخالفت با مفهوم دقیق نو دستورنویسان کرد. اما در عین حال از دو سوسور که مطالعاتش همزمان بود پیشی می گرفت و به نودستورنویسانی که مطالعات در زمانی داشتند نزدیک می شد. در مدت اقامت در چکسلوواکی، فعالیت های او تنها در زمینه ی واج شناسی خلاصه نمی شد. وی مطالعاتش را در زمینه های مختلفی منتشر کرد که عبارت بودند از نظریه ی زبان شناسی عمومی (مفاهیم نشانه ها و علامت «صفر»)، ریخت شناسی یا تکواژشناسی (مطالعاتی بر روی موارد و ابعاد کلامی)، فرهنگ و ادبیات اسلاو در قرون وسطی، فرهنگ عامیانه، جامعه شناسی زبان، عروض، فن شعر (نگاه کنید به مطالعات بر مایاکوفسکی و نثر پاسترناک)، و حتی سینما، تاتر و نقاشی.

تبعید در آمریکا: مطالعات اسلاو و زبان شناسی عمومی

در سال 1939 پس از اشغال چکوسلوواکی توسط نازی ها ، یاکوبسن ناچار به مهاجرت شد. پس از چند ماه اقامت در دانمارک، از نروژ عبور کرد ولی این کشور هم مورد هجوم آلمان ها قرار گرفت. در این شرایط وخیم، او در سوئد پناهنده شد و مدتی در دانشگاه اوپسالا ی این شهر تدریس کرد. و در آن جا بود که وی تک نگاری معروف خود را با عنوان Kindersprache, Aphasie und allgemeine Lautgesetze در سال 1940 منتشر کرد. او در این کتاب، دلائل جدیدی برای نظریه های خود در زمینه ی تضادهای دوگانه واج شناسی آورد؛ و این دلائل بر اساس آموزش زبان توسط کودکان و فرسایش آن در روان پریشی شکل گرفته است. او نشان داد که این دو روش توسط همان اصولی تعیین می شوند که توزیع واج های زبان های دنیا را تعیین می کنند. این کار علاوه بر ارزش های درونی خود، نقش موثری بر جذب زبان شناسان به این دو زمینه نیز داشت: آموزش و مشکلات زبان.
در سال 1941 یاکوبسن در ایالات متحده ساکن شد. شروع کار برای او در ابتدا دشوار بود؛ چراکه بسیاری از زبان شناسان آمریکایی تحت تاثیر تجربه گرایی و رفتار گرایی که در این زمان سلطه داشتند، اما یاکوبسن هرگز جایگاهی به آنها در کار خود نداده بود، با او مخالفت می کردند. او سرانجام در مدرسه آزاد مطالعات عالی که مهاجران اروپایی به ویژه فرنسوی تاسیس کرده بودند، جایگاهی برای خویش یافت. در آن زمان بود که روابط دوستانه ای با کلود لووی استروس برقرار کرد. او در ابتدا درس واج شناسی ( واحد درسی که بسیار بعد به صورت کتاب انتشار پیدا کرد) را به زبان فرانسه تدریس و با یک متخصص بلژیکی تاریخ بیزانس به نام هانری گری گوآر (Henri Grégoire ) در تدوین اثر بزرگی در مورد یک روایت حماسی روسی قرن 14 به نام «گفته های پاهزاده ایگور» همکاری کرد. یاکوبسن در سال 1946 استاد دانشگاه کلمبیا آمریکا شد و در سال 1949 آن جا را به مقصد دانشگاه هاروارد ترک کرد. وی تا سال 1967 که بازنشسته شد، زبان و ادبیات اسلاو و زبان شناسی عمومی را تدریس می کرد. و از سال 1957 به بعد به عنوان استاد مرکز تکنولوژی ماساچوست فعالیت کرد.

پیشنهاد های باکوبسن: دستور زایشی، نشانه شناسی و فن شعر

ورود یاکوبسن به دانشگاه هاروارد و ام.آی.تی برای گسترش مطالعات زبان اسلاو در آمریکا و احیای زبان شناسی عمومی در دنیا بسیار سرنوشت ساز بود. علم و دانش، قوه ی تخیل نظری، سعه ی صدر و شور و اشتیاق یاکوبسن ، ده ها دانشجو را به سوی خود جذب کرد؛ و بسیاری از این دانشجوها در آینده هرکدام به اساتید بزرگی تبدیل شدند. اهمیتی که او برای موضوعات دانشگاهی و یادگیری علم زبان قائل می ش، هم چنین تاکید او بر کنش های پیچیده بین زیر ساختار هایی که یک زبان را تشکیل می دهند و علاقه اش نسبت به تاریخ زبان شناسی، در گسترش دستور زایشی بسیار سودمند بودند. در واقع، وی به همراه نوام چامسکی و موریس هال که از دوستان او نیز بودند، از پایه گذاران دستور زایشی به حساب می آید. از طرف دیگر، در حالی که شارل ساندرز پیرس (Charles Sanders Peirce ) یکی از پیشگامان دستور زایشی را کشف می کرد، مسئله ی نظریه کلی نشانه ها یا نشانه شناسی را در دستور کار خود قرار داد. او نقش بسیار موثری در فعالیت های انجمن بین المللی نشانه شناسی ایفا کرد، انجمنی که در سال 1969 تاسیس شد.
یاکوبسن در مدت اقامتش در آمریکا ، تحقیقات خود را در زمینه های مختلف گسترش می داد. با همکاری موریس هال، نظریه تضادهای واج شناسی را تکمیل کرد. او در این نظریه علاقه ی ویژه ای به تشریح ارتباطات آوایی، صوتی و بصری نشانه های متمایز و متفاوت داشت. این کار که با همکاری گانار فانت (Gunnar Fant ) که یک صوت شناس بود صورت گرفت، منجر به ایجاد یک تصویر کلی از ابعاد آواشناسی شد. این برداشت با کمی تفاوت توسط چامسکی و هال در تئوری واج شناسی زایشی آورده شده؛ و یکی از اجزای اصلی نظریه آواشناسی عمومی را تشکیل می دهد.
یاکوبسن در مطالعاتش در زمینه ی واج شناسی، هرگز خود را به واج های موجود و ویژگی های متمایز آن ها محدود نکرد.او همیشه تاکید خاصی نسبت به « ریخت(واج) شناسی داشت که ساختار واج شناسی عناصر مختلف تشکیل دهنده ریخت شناسی یک کلمه را تحلیل می کرد .» در عین حال که بر روی این موضوع تاکید داشت «حد و مرز نسبتا ضعیفی بین واج شناسی و ریخت(واج)شناسی (morpho(phono)logie) وجود دارد و این دو به طور نا محسوسی به سوی هم گرایش دارند »، با قوانین برقرار شده بین ساختارشناسان آمریکایی دهه ی پنجاه مخالفت می کرد. و این قوانین عبارت بود از : « تفکیک دقیق بین سطوح مختلف زبان شناسی مانند واج شناسی، ریخت شناسی و نحو ». علاوه بر این، یاکوبسن همیشه بر ضرورت ساختن نظام هایی تاکید می کرد که از یک ملاک یا ضابطه ی ساده پیروی کرده باشند. و این موضوع باعث می شد که او مخصوصا در مقاله ای که در سال 1948 راجع به صرف افعال روس نوشته شده بود، دو سطح متمایز از سطوح بازنمایی مختلف زبان شناسی ارائه دهد؛ که امروزه آن ها را به عنوان سطوح ضمنی و سطحی می نامند. و این سطوح توسط قوانین پیچیده ای با هم ارتباط دارند. در این دو دیدگاه است که تاثیر او بر گرامر (دستور) زایشی را به خوبی محسوس می کند.
مرور کردن همه ی زمینه های کاری و اندیشه های او که در حال حاضر نیز مورد بررسی هستند، حتی اگر به طور خلاصه هم باشد امکان پذیر نیست. نظرات او راجع به مفهوم نشانه ها به راحتی قابل استفاده نیست. دیدگاه های او در ارتباط با کارکردهای متفاوت زبان حاکی از پیشرفت های نظریه کنش های گفتار است . او مفهوم دو سوسور در رابطه با « دلبخواهانه بودن نشانه ها» را انعطاف زیادی داد. در حالی که با استفاده از واژگان پیرس بر کنش های پیچیده بین ابعاد نمادین، تصویری و شاخص نشانه های زبان شناسی تاکید کرد. تاکید او به ویژه بر روی ابعاد «نموداری» بود که تصویر نحو را نشان می دادند: در ادامه ی این مطالب، ابعاد مبهم روابط بین نحو و معنا شناسی در زبان های انسان ها به خوبی روشن می شود. در نهایت، مطالعات او بر روی استعاره، کنایه، تعریف دوباره ی واژگان دو بعدی زبان، نمودار نحو و عبارات قابل جانشینی در زنجیره ی گفتار یک از شاخه های کامل در علم معانی و بیان را متحول کرد.
بدون شک، حتی یک از نطریه فن شعر یاکوبسن مهمترین کمک زبان شناسی در مطالعه ی فن شعر به شمار می رود. این نطریه که به دنبال تجزیه و تحلیل های متعدد شعر نوشته شده به زبان های مختلف انجام گرفته، جایگزین بسیاری از واکنش ها و مطالعات انجام گرفته در این زمینه شد؛ به ویژه در فرانسه که همیشه به خوبی قابل فهم بوده. بر اساس دیدگاه یاکوبسن ، « کارکرد فن شعر، اصول تعادل محور های انتخاب (نموداری) بر روی ترکیب (جایگزینی) را طرح می کند» به عبارت دیگر، هر متن شعری تحت قوانین یک ساختارگرایی دوگانه است: یعنی از تضادهای دستوری و معناشناسی مرسوم تبعیت می کند؛ و این موضوع سببب می شود که روابط متوازنی (مشابه یا متضاد) بین قسمت های متوالی ایجاد شود. هم چنین یاکوبسن به طور عمیق بر روی یک اصل واحد و جهانی هر بخش مجزا ( قافیه، وزن، توازن، نحوی و غیره) اندیشید. و این اصل همه ی ابزار های جدید را برای اشعار، سبک ها و انواع فراهم کرد؛ و تعداد قابل توجهی از ابعاد زبان شعری ( اثرات معنا شناسی فضاها، انحراف ها، ابهامات، روابط بین ساختار زبان شناسی و حروف چینی) را روشن می کرد.

نیکلا رووه(Nicolas Ruwet) استاد طبان شناسی دانشگاه پاریس 8 است.
این مقاله از دائره المعارف بزرگ اونیورسالیس مدخل «Roman Jakobson» ترجمه شده است.



------------------------------------------


«زبانشناسی بر خلاف تمامی رشته‌های علوم انسانی، یکی از چند شاخه دیرینه زبان به شمار می‌رود. ما امروز با سومریان که نخستین دستور‌نویسان عهد باستان محسوب می‌شوند، بیش از چهار هزار سال فاصله داریم. نظریه‌های زبانی و پژوهش‌های تجربی موجود نشانگر تلاش مداوم زبانشناسان از عهد باستان هند و یونان تا دوره موفقیت‌های قرون وسطا، رنسانس، عصر خرد و روشنگری و سرانجام روندهای علمی گوناگون دو قرن اخیر است. تجربه سرشار علمی و چند جانبه زبانشناسی، ما را بر آن می‌دارد تا جایگاه این علم را در میان علوم انسانی و چگونگی هماهنگی رشته‌های گوناگون را با این علم، ‌بدون تجاوز به حریم وظایف و ویژگی‌های هر رشته به پرسش گذاریم.» (یاکوبسن، روندهای بنیادین در دانش زبان)


خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): امکان ندارد در جلسه نقد ادبی کتابی نشسته باشی و یادی از نظریه‌های یاکوبسن نشود.
بعید است در خصوص سبک‌شناسی و مطالعات ادبیات سخن به میان بیاید و نامی از یاکوبسن برده نشود. چه برسد به کلاس‌های زبانشناسی و آواشناسی و ... .

یاکوبسن فقط یک زبانشناس نبود. آواشناسی، لغت‌شناسی، ‌ادبیات، نقاشی آوانگارد، ‌شعر و زیبایی‌شناسی از حوزه‌های فعالیت او بوده است.

رومن یاکوبسن(Roman Jakobson) یازده اکتبر 1896 در یک خانواده متمول شهر مسکو به دنیا آمد. از همان کودکی علاقمند به زبان بود. تحصیلات خود را در «موسسه زبان‌های شرقی لازارو» آغاز کرد و در 23 سالگی رشته زبان‌شناسی تاریخی – تطبیقی دانشگاه مسکو را به پابان رسانید. سال 1915 و در دوران دانشجویی عضو حلقه زبانشناسی مسکو بود، سپس وارد دنیای شعر و هنر آوانگارد شد.

او یکی از بنیانگذاران حلقه زبانشناسی پراگ بود و فعالیت خود را در 29 سالگی شروع کرد. یاکوبسن از 1920 تا 1939 را در چکسلواکی سپری کرد و در پایان دهه سوم قرن حاضر استاد ممتاز فقه‌اللغه روسی و ادبیات کهن چک در دانشگاه ماساریک چکسلواکی شد.

او با شروع جنگ جهانی دوم، به اسکاندیناوی رفت و از همانجا با حلقه زبانشناسی کپنهاک و متفکرانی چون لویی یلمزلف ارتباط برقرار کرد. با کشیده شدن جنگ به غرب، در سال 1941 به ایالات متحده آمریکا و مدرسه عالی علوم انسانی نیویورک رفت. در آنجا با کلود لوی استراوس، یکی از مهره‌های شاخص ساختگرایی آشنا شد که تأثیر بسیاری بر کارهای وی گذاشت. سپس او در دانشگاه کلمبیا به تدریس زبانشناسی پرداخت.

در امریکا با زبانشناسان آمریکایی بسیاری از جمله فرانس بوآز، بنجامین ورف و لئونارد بلومفیلد آشنا شد. در 53 سالگی با سمت استاد استادان در دانشگاه هاروارد به تدریس زبان و ادبیات اسلاوی و زبانشناسی همگانی پرداخت و تا بازنشستگی در همانجا مشغول بود و از سال 1957 در انیستیو تکنولوژی ماساچوست MIT نیز به تدریس و پژوهش پرداخت.

رده‌شناسی زبان، نشانداری و همگانی‌های زبان سه ایده اصلی وی نقش مهمی امروزه در زبانشناسی بر عهده دارد.

جمع‌بندی فعالیت‌های یاکوبسن کار بسیار دشواری است. اما دستاوردهای او توسط آرمسترانگ و اسکون‌ولد در کتابی با عنوان Roman Jakobson: Echoes of His Scholarship آمده است.

مجموعه نوشته‌های یاکوبسن در زمینه سبک‌شناسی، ادبیات، نقد ادبی، زبانشناسی و دیگر زمینه‌های وابسته، ‌به بیش از دویست عنوان کتاب می‌رسد.

او در 18 جولای 1982در سن 86 سالگی در بوستون از دنیا رفت.

برخی از آثار رومن یاکوبسن عبارتند از:

- زبان کودک، زبان‌پریشی و جهانی‌های آوایی 1971
- شش خطابه درباره آوا و معنی 1978
- چهارچوب زبان 1980
- الگوی آوایی زبان 1979
- گفتگوها 1980
- روندهای بنیادین در دانش زبان
 
 منبع:  http://www.ibna.ir  (با اندکی دخل و تصرف)




دسته بندی : یاکوبسن



►Bring up
►Build up
►Call off
►Check out
►Figure out
►Give up
► keep up
►Let down
► look up
►Make up
►Pick up
►Point out

دسته بندی : لغات
هالیدی سه نوع فاعل برای هر جمله قائل است:
الف- فاعل دستوری با لایه معنایی بین شخصی متناظر است.
ب- فاعل روانشناختی با لایه معنایی متنی متناظر است.
ج- فاعل منطقی: یعنی همان انجام دهنده منطقی فعل جمله که با لایه معنایی ارجاعی متناظر است.

در مثالی که برایتان نقل می کنم هر سه فاعل در یک جزء ساختمانی جمله جمع شده ان

My mother gave me this applen

در این جمله My mother کننده منطقی فعل جمله (فاعل منطقی)، هم عنصر اولیه (فاعل روانشناختی) و هم فاعل دستوری جمله است.

 
اکنون به این جمله توجه کنید:
b. This apple, my mother gave me.
 
در این جمله، this apple فاعل روانشناختی و my mother فاعل دستوری و منطقی جمله است.
 
 c. This apple, I was given by my mother.
 
در اینجا، this apple فاعل روانشناختی، I فاعل دستوری و my mother فاعل منطقی می باشد.
 
آنچه مترجم باید در برگردان یک جمله انجام دهد:
 
الف- کل متن را با دقت بخواند تا با ساختار آن آشنا شود و مطلب را درک کند.
 
ب- مجدداً هر یک از جملات را یک یا دو بار می خواند تا پیام آنرا درک کند.
 
ج- پس از حصول اطمینان از درک مطلب و پیام جمله، آن مطلب را بدون توجه به ساختار جمله مبداء در یک جمله به زبان مقصد بیان می کند.
 
د- جمله ترجمه شده باید از نظر معنای ارجاعی، معنای بین شخصی و معنای متنی، معادل جمله زبان مبداء باشد.